نقدی بر متدولوژی دو کتاب
اما قصه ما به سر نرسید
مهدی شبانی
•
چیزی که نه فقط در این کتابهای معوج ("حزب توده ایران از تاسیس تا فروپاشی" و "سازمان چریکهای فدایی خلق از نخستین پویش ها تا سال ۱۳۵۷") که در سایر نقد و نظرهایی که امروزه می شنویم، عدم توجه به روح حاکم بر زمانه است. به گونه ای به تاریخ جنبش چپ ایران نگاه میشود که گویا این جنبش از تاریخ جهان در قرن بیستم جدا بوده است. امروز، مهم آن است که بدانیم تنها با داشتن نگاهی تاریخی میتوان جنبش چپ ایران را بررسی کرد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲۴ اسفند ۱٣٨۷ -
۱۴ مارس ۲۰۰۹
در این سال ها، غالب روزنامهها، نشریهها و کتابهای منتشر شده اصرار زیادی دارند که عمده مشکلات موجود در جامعه ایران از تاریخ چپ سر برآورده است و گویا در این زمینه همه با هم متفقالقول اند. سخنگویان گفتار رسمی، لیبرالهای خارج از حکومت، صاحبمنصبان سابق (اخراج شدگان فعلی از حاکمیت)، چپهای سابق، دستراستیهای امروز و خلاصه همه و همه این گونه وانمود می کنند که تاریخ چپ در ایران سرشار از کژی و نادرستی است. ایدئولوژی این جریان صددرصد وارداتی بوده و اساسا هیچ ارتباطی با تاریخ و فرهنگ این مملکت پیدا نمیکرده است. جزم گرایی و ارادهگرایی روح غالب بر جریانات چپ بوده و نیز پیدایی خشونت در تاریخ معاصر ایران مولود جنبش چپ است و چه و چه ها. جالب این است که این جریانات صفاتی بعضا متضاد را به پویندگان جریان چپ نسبت میدهند: طرفداران سرمایه و بازار آزاد، همه حاکمان گذشته و حال مملکت را طرفدار اقتصاد سوسیالیستی میخوانند؛ سلطنتطلبان چپها را مسبب سقوط حکومت محبوب خود دانسته و متجددین چپ را به ستیز با مدرنیته و عدم خردگرایی متهم می نمایند و این ها همه در حالی است که سنتگرایان، چپها را به واردات ایدئولوژیهای مدرن و ترجمه آن در جامعه سنتی ایران متهم میکنند. چپهای سابق هم که برسرشاخ بن میبرند، لابلای خاطرات خود هر نکتهای را می کاوند تا گوشهای را پیدا کرده و با استناد به آن تاریخ چپ را کج و معوج نشان دهند. در این میان هیچ کس هم حاضر نیست از دیگری عقب افتاده و هر دم برگ جدیدی رو میکنند. از همه جالبتر اینکه همگی هم بر سر این که چپ، چه از نظر تئوریک و چه از نظر پایگاه اجتماعی، در ایران مرده است با هم توافق دارند. نشریات لیبرال در هر شماره بخشی از محتویات خود را به نقد تاریخ چپ میپردازند؛ رسانه های رسمی وجمعی اصرار میکند که اساسا جریان چپ نقشی در این انقلاب نداشته و آن هایی هم که احیانا بر ضد حکومت شاه جنگیدهاند و انکارشان غیر ممکن است لابد در آخرین لحظه توبهکار شدهاند؛ چپ های سابق در نفی تاریخ خودشان کتاب مینویسند و در داخل و خارج منتشر می کنند و خاطرات ناموجود خود را به عنوان تاریخ شفاهی به خورد خلقالله می دهند؛ در رد و نفی تئوریهای مارکسیستی هم که از چپ و راست، سنت و مدرنیته و این اواخر پست مدرنیسم آیههای گوناگونی صادر میشود که دیگر نه در این مملکت، که در هیچجای دنیا آدم عاقلی پیدا نمیشود که از دید مارکسیستی به دنیا نگاه کند. حالا برای من این معما لاینحل مانده است که این جماعت مگر کار دیگری ندارند جز چوب زدن به این مرده چندین ساله. اگر مرده، که خب فاتح مع الصلوات، خدا رفتگان همه را بیامرزد. برای این مرده میتوان یکبار و برای همیشه، یک شب هفت و چهلم (هرچند با چندین و چند سال تاخیر) برگزار کرده و خیال خود و بقیه را هم راحت کنیم.
اخیرا، با جدیدترین و یکی از جدیترین انواع این پدیده مواجه شدهایم: دو کتاب از موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی به نامهای "حزب توده ایران از تاسیس تا فروپاشی" و "سازمان چریکهای فدایی خلق از نخستین پویش ها تا سال ۱٣۵۷" چاپ شده است.
در یک نگاه اجمالی هر دو کتاب سرشار از اسناد و مدارکی هستند که برای هر پژوهشگر تاریخی بسیار ارزشمند بوده و میتوان از طریق اسناد و مدارک ارائه شده در این کتابها به گوشههای پنهانی از بازیگران دو جریان اصلی گرایشات چپ در ایران (حزب توده و سازمان چریکهای فدایی خلق ایران) پی برد و میتوان انتظار داشت که پس از این، تمامی تاریخپژوهان در جای جای مطالب خود به این کتاب ها استناد کنند، کما این که در طی همین زمان کوتاه پس از انتشار نیز بازخوردهای جالبی مشاهده شده است.
مهم ترین نکتهای که در چاپ این دو کتاب مشاهده میشود استفاده از برگههای بازجویی و اسناد و مدارکی است که در آن ها مورد استفاده قرار گرفتهاند. در هر دو کتاب نویسندگان به شدت کوشیدهاند تا این نکته را به اثبات برسانند که برگههای بازجویی از نظر تاریخی دارای سندیت بوده و میتوان برای بازسازی واقعیت صددرصد از آن ها بهره گرفت. اما سادهترین نکتهای که گردآوردندگان این کتاب نخواسته اند به آن توجه کنند (نخواستهاند چون توجه به این نکته ساده تمامی هدف چاپ این کتابها را تحت الشعاع قرار میداد) این نکته است که استفاده از برگه های بازجویی و اعترافات زندانیان سیاسی تنها در صورتی قابل استفاده است که این اسناد با گفتهها و مستندات خارج از زندان مورد مطابقت قرار گیرند و افراد درگیر در این جریانات در فضای آزاد به بررسی گفتههای خود پرداخته تا سره از ناسره تفکیک شود. هرکسی که کوچکترین تحقیقی راجع به گروههای و سازمانهای مخفی سیاسی در شرایط اختناقآمیز داشته باشد، به سادگی میداند که بازجویی یک بازی دوطرفه بسیار ظریف است، نوعی بندبازی بر روی تیغ. از یک سو بازجو سعی دارد تا به زندانی بفهماند که تمامی اطلاعات را در اختیار دارد و زندانی را ترغیب به بازگو کردن اطلاعاتش کند و از سویی دیگر زندانی سعی میکند با فهمیدن میزان اطلاعات در دسترس بازجو تنها اطلاعات قبلا سوخته را در اختیار او قرار دهد. لازم به ذکر است در آن مقطع، این نوع بازجوییها در دو زمان متفاوت انجام میشد. در بدو دستگیری ساواک سعی مینمود با شکنجه و سبعیت اطلاعات لازم را از زندانی گرفته و زندانی نیز حداکثر سعی خود را به کار می برد تا ۴٨ ساعت در برابر شکنجه مقاومت نماید. پس از سپری شدن این مدت زمان، طبق توصیههای سازمانی دادن اطلاعات بلامانع میبود. این زمان مقاومت، امکانات لازم را جهت تغییر قرارها و جابجایی مکانهای امن و سایر موارد در اختیار مبارزان بیرون زندان قرار میداد. پس از طی این دوره، بازجویی ها در قالب تکنگاری ادامه پیدا میکرد . اکثر اسناد موجود در این کتاب ها هم از همین جنس تکنگاری است.
در کتاب مرتبط با سازمان چریکها، سعی شده است تا با استناد به این تکنگاریها چریکها را افرادی ترسو، مغرض، حسود و ماجراجو معرفی کند، در حالی که اساسا دانستن این که چرا این زندانی راجع به همرزم دیگری این گونه اظهار نظر کرده است بر ما پوشیده خواهد ماند. چرا که اصلا بعید نیست که زندانی بخواهد با مخدوش کردن چهره هم رزمش در نزد دستگاههای اطلاعاتی تصویری غیرواقعی به آنان ارائه کند و یا با بدگویی از رفیقی که ممکن است در عملیات کشته شده باشد، باری را از دوش خود و سایر زندانیان بردارد. به همین علل ساده میتوان متصور بود که این تکنگاریها فاقد اصالت لازم جهت استناد باشد. البته از همه این منابع میتوان به عنوان ماده خام تاریخنگاری و تحلیل تاریخی استفاده نمود، اما وقتی قرار است روح حاکم بر متن، همان طور که قبلا توضیح دادیم، برمبنای ارائه تصویری مخدوش و معوج از یک سازمان سیاسی باشد از منابع ساواک در جهت منافع ساواک استفاده میشود. نگاهی دقیقتر به ایندو کتاب موارد جالبی را برای ما آشکار میکند. در این مقاله سعی شده است در یک محک عمومی و کلی، چرایی انتشار این کتابها و متدولوژی آن ها بررسی شده و موارد جزئیتر که نیازمند بررسی مفصلتری است به فرصت دیگری موکول می شود.
یکی از مهم ترین نکاتی که در مورد این کتابها میباید مد نظر قرار گیرد، مخاطبشناسی این کتابهاست: قرار است این کتابها را که چه کسانی بخوانند و این کتابها در راستای کدام نیاز جامعه منتشر گردیدهاند. به نظر میرسد مخاطب این کتابها فعالین و مخاطبین احتمالی جنبش چپ هستند. از همین مخاطبشناسی است که میتوان به انتخاب ساختار و شیوه روایت این کتابها پی برد. کتاب مرتبط با حزب توده بسیار تحلیلی نوشته شده است و در جای جای آن از فاکت و دادههای تاریخی استفاده شده و بسیار خشک و دارای روح به ظاهر علمی است، در حالی که کتاب مرتبط با سازمان چریکها کاملا با داستان پردازی و به صورت روایت داستانی نوشته شده است. در کتاب اخیر سعی شده از شروع جنبش چریکی تا مقطع انقلاب، خط سیر عمومی جنبش، شکافته شود و از آن مهم تر، بیشتر از نگاه تاریخی/تحلیلی به جنبش، روانشناسی فردی چریکها مدنظر قرار گرفته است. در اصل در این کتاب، به جای تاریخ سازمان چریک های فدایی خلق ایران، با تاریخ اعضای سازمان چریکها روبرو هستیم. یعنی ما در این کتاب با علل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی که باعث تشکیل این جنبش در ایران شدند و هم چنین ساختارهای فکری و عملی سازمان چریکهای فدایی ایران روبرو نیستیم، بلکه تماما سوابق روانشناسی فردی و اجتماعی، عملیاتهای انجام گرفته و انگیزههای شخصی چریکها را از میان تک نگاری ها مرور می کنیم و این به نوعی علت غایی نحوه روایت داستانی این کتاب است.
برخلاف کتاب چریکها که با نوعی همدلی زیرکانه با افراد درگیر در جریان چریکی آشنا میشویم، در کتاب مرتبط با حزب توده بیشتر درگیر نحوه سازماندهی، تشکیلات مرتبط و ارتباط با دیگران هستیم و بجز مورد احسان طبری، در مورد سایر اعضای حزب توده کمتر سند و مدرکی منتشر شده است. در هیچ کجای کتاب مربوط به سازمان چریک ها ردی از خشونت ساواک، نحوه بازجویی های انجام شده، قهرمانی های چریک ها در مقابل پلیس و قهرمانیهای چریکها در برابر شکنجههای مخوف ساواک مشاهده نمیشود، بلکه این ساواک است که به طریقی متمدنانه در پی یافتن اشرار مسلحی است که کورکورانه و بدون علت منطقی آدم میکشتند و در حال تسویه حسابهای داخلی، کشتن کودکان و عملیات کور نظامی بودند و هرگاه که دستگیر میشدند، بدون مقاومت هرآن چه ساواک میخواست (به زعم پژوهشگر ، بیش از آن چه پلیس میخواست) در اختیار آنان قرار میدادند.
از دیدگاه تاریخی دو جریان اصلی در تاریخ جنبش چپ ایران قابل شناسایی هستند، حزب توده ایران و سازمان چریکهای فدایی خلق (با تمامی گرایشها و زیرشاخهها). سایر گروهها و احزاب چپ، با توجه به بینش همبسته و ساختارمند این دو گروه، عملا خود را در ذیل یکی از این دو جریان بازتولید میکنند. در عین حال، با نگاهی اجمالی به تاریخ جنبش چپ ایران به گونهای این دو جریان مکمل یکدیگر نیز هستند. حزب توده ایران نماینده جریانهای چپ متمایل به کار درازمدت تودهای و گسترش فرهنگ مدرن و ادبیات مارکسیستی در بین طبقات اجتماعی و مبتنی بر حرکت گام به گام و بعضا اصلاحی در ساختار حاکمیت است که از نظر ساختار تشکیلاتی و نیروی انسانی عمدتا از طبقه کارگر و متوسط شهری تشکیل می شده است. در مقابل سازمان چریکها، نماینده جریان حامی تندروی با حداکثر توان در مقابله با حاکمیت، حتا با فدا کردن خویشتن و مبتنی بر شجاعت و شهامت در برابر حکومت پلیسی، عمدتا از بین دانشجویان و جوانان طبقه متوسط و روشنفکران بودهاند. به همین علت نویسندگان این دو کتاب با نگاه دقیق به مخاطبان احتمالی این دو جریان دو نوع ادبیات کاملا متفاوت را برای کتاب خود برگزیده و دو موضوع کاملا متفاوت را هدف گرفتهاند. در کتاب مرتبط با حزب توده، هدف زیر سوال بردن ایدئولوژی چپ به صورت عمومی در ایران از طریق رد ساختارهای فکری حزب توده به عنوان بنیانگذار تفکرات چپ در ایران است. انتساب تمامی ساختارهای حزبی در ایران به بیگانگان و تکرار اتهام جاسوسی، در قبل و بعد از انقلاب. برعکس، در کتاب مربوط به سازمان چریک ها کمتر اشاره و نقد و نظر در مورد ساختارهای سازمانی، شیوه تفکر، نحوه عضوگیری و... شده است و عمده مطالب کتاب بر روی متون بازجویی با برجسته کردن اعترافات افراد علیه سایر اعضای گروه بنا شده است. چرا؟ ساده است. این کتاب می کوشد چریک ها را ترسو، روان نژند، خشن، حسود به یکدیگر و بعضا ماجراجو و گنگستر تصویر کند و تلاش میکند با ارائه این تصویر وجه اسطوره ای و قهرمانی جنبش چپ ایران که عمدتا از طریق تصویر چریک ها به نمایش گذاشته میشود مخدوش نماید و در کتاب مربوط به حزب توده هم ساختارهای فکری و سازمانی به ارث مانده از حزب توده را زیر سوال برد. با این حساب از جنبش چپ ایران عملا چه بر جای خواهند ماند؟ بله ، تصویر مورد نظر تمامی راستگرایان. تصویری که در ابتدای مقاله به آن اشاره کردیم و همین جاست که می توان به شعف و استقبال بیش از اندازه شهروندان امروز این صحنه پی برد (گرچه حالا دیگر میتوان گفت شهروندان دیروز). می توان فهمید که چرا روایت شلیک حمید اشرف به دانه و جوانه (برادارن شایگان) را نشریه شهروند امروز به عنوان منتخبی از کتاب چاپ می کند. جالب است که این روایت را تنها ٣ نفر می توانند تصویر کنند دو کودک قربانی شده و حمید اشرف، و از آن جا که دو برادر همان جا کشته شده اند و حمید اشرف نیز بعدا، مشخص نیست چه کسی این روایت بدیع را برای راوی تعریف کرده است؟ اصرار بیش از اندازه بر این قصه میتواند نشان دهنده کدام خواست قلبی پژوهش گر گرامی و سایر کوشندگان راه شفاف سازی تاریخ معاصر باشد؟ تکیه کردن بر چند مورد تسویه درون سازمانی با چه معیاری به عنوان روح حاکم بر سازمان چریک های فدایی خلق ایران تلقی شده است؟ گویی هرکه در این سازمان گوشهای از افکار مخالف با نظرگاه رهبری نشان میداده، بلادرنگ اعدام درون گروهی شده و مورد تسویه حساب های درون سازمانی واقع میشده است، آن هم در مورد سازمانی که برخلاف کلیه سازمانهای مشابه خود در سراسر دنیا، کمترین میزان خشونت را حتی در مورد دشمن خود بکار بردهاند. در پایان یادآور می شوم، چیزی که نه فقط در این کتابهای معوج که در سایر نقد و نظرهایی که امروزه می شنویم، عدم توجه به روح حاکم بر زمانه است. به گونه ای به تاریخ جنبش چپ ایران نگاه میشود که گویا این جنبش از تاریخ جهان در قرن بیستم جدا بوده است. امروز، مهم آن است که بدانیم تنها با داشتن نگاهی تاریخی میتوان جنبش چپ ایران را بررسی کرد . این پویش میباید با در نظر گرفتن روح حاکم بر زمانه و در مقایسه با سایر جریانات فعال سیاسی در ایران و نمونههای مشابه این جنبشها در سطح منطقه و جهان بررسی شود. در جستارهای بعدی سعی خواهد شد تا در حد توان نگارنده این امر انجام پذیرد.
نکته حاشیهای: کتاب چریکهای فدایی خلق در ۹٨۴ صفحه به قیمت ۱۰۰۰۰ تومان و کتاب حزب توده در ۱۲۱۰ صفحه به قیمت ۱۰۵۰۰ تومان به فروش میرسد، درحالی که قیمت میانگین فروش کتاب در ایران در سال ۱٣٨۷ تقریبا هر صفحه ۱٨ تومان است، این کتابها به قیمت هرصفحه زیر ۱۰ تومان به فروش رسیده است، احتمالا ناشر گرامی برای گسترش کتابخوانی در سطح کشور باید مورد تقدیر قرار گیرد!
منبع: نشریه ی سرپیچ
|