انتخابات دوره دهم ریاستجمهوری
پشت پرده های نامزدی میرحسین!
«ریاضیات» میرحسین، «تمدید» احمدی نژاد را محال کرده!
بابک داد
•
میرحسین موسوی در این چندماه بنفع همه اصلاح طلبان و تحول خواهان «خرید زمان» انجام داد.حالا «این سه تن» می توانند این خرید زمان را مدتی «مدیریت» کنند و با تردیدهای «میروم/ نمیروم/تو بمان/نمی مانم و..» هم ذهن خبری جامعه را با انتخابات «درگیر» نگه دارند و هم در حاشیه این خبرسازیها،«بخشهای تازه از برنامه های انتخاباتی» خود را برای مردم بیان کنند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۰ اسفند ۱٣٨۷ -
۱۰ مارس ۲۰۰۹
تردید نکنید نامزدی مهندس موسوی،«تمدید احمدی نژاد» را تقریبا" محال کرده است و این کار بزرگ با «ریاضیات» انجام می شود. این نتیجه گیری،برخلاف چیزی است که از دیروز برخی از اصولگرایان با ذوق زدگی تبلیغ می کنند.اما صحت دارد.اصولگرایان می گویند نامزدی یکباره میرحسین،جبهه اصلاحات را دچار تشتت و هرج و مرج کرده و اختلافات داخلی در حال اوج گرفتن است.بعضی از اصلاح طلبان هم با ناپختگی و اشتباه، سعی دارند القا کنند که نامزدی یکباره میرحسین ،بنوعی «مبهم» است و آرای اصلاح طلبان را می شکند و الی آخر. من دلایل متقاعد کننده ای دارم که «بهر کیفیتی»، نامزدی میرحسین موسوی مثبت و نتیجه بخش و به سود «همه تحول خواهان» است.او به میدان آمده تا با یک «مهندسی» بی نقص و با منطق ریاضیات،کشور را از دست اصولگرایان به رهبری احمدی نژاد نجات دهد. مهندس موسوی «جادوی ریاضیات سیاسی» را بخوبی بلد است!
۱- نامزدی مهندس موسوی بیش از آنکه برای اصلاح طلبان خطرناک(!) باشد، اتفاقا" تقویت آنان و «تضریب» رأی آنهاست.تا قبل از این،نگرانی همه مخالفان احمدی نژاد این بود که بودن همزمان «دو نامزد» اصلاح طلب در عرصه (کروبی و خاتمی) آرای اصلاح طلبان را «تقسیم» میکند و نهایتا" به پیروزی احمدی نژاد می انجامد.این نگرانی درست و بجا بود. حالا با همان استدلال عده ای نگران تر شده اند که با حضور یک «فرد سوم»، آرای اصلاح طلبان بیشتر «تقسیم» می شود.در حالیکه این عده نباید فراموش کنند «فرد سوم» یک فرد عادی نیست. میرحسین، تنها کسی است که بدلیل قوت و نفوذش قدرت دارد «آرای تقسیم شده» (آرای ورودی از سه کانال) را در روزهای پایانی به سود یک نامزد نهایی،«تجمیع» کند.فقط «نامزدی میرحسین» است (نه صرفا" توصیه هایش) که به وقت لزوم میتواند شیخ راسخ اصلاحات،یعنی آقای کروبی را به کناره گیری ناگزیر کند.در واقع اگر چیزی باشد که بتواند کروبی را به کناره گیری راضی کند،«در صحنه ماندن» میرحسین موسوی بعنوان «نامزد» است.این قضیه برای راضی کردن «خاتمی» برای کناره گیری به نفع دوتن دیگر هم صدق میکند.در روزهای پایانی،میرحسین قطعا" به نفع نامزدی که در آن زمان،بیشترین توجه مردم را به خود معطوف کند،تصمیم خواهد گرفت و تصمیمش بدون مقاومت از سوی دو نامزد دیگر یعنی آقایان خاتمی و کروبی پذیرفتنی خواهد بود.شاید تصمیم میرحسین،کنارکشیدن خود و کروبی به نفع خاتمی یا بالعکس به نفع کروبی باشد.به عبارتی فقط میرحسین است که بعد از «تقسیم آرای اصلاح طلبان» می تواند همان آرا را به سود تحول خواهی و اصلاحگری «تجمیع» کند و رأی هر سه را به سبد یک نامزد واریز نماید.غیر از این،با حضور همزمان کروبی و خاتمی،هر دو شکست خواهند خورد.
۲- از طرفی با دوستی دیرینه ای که بین این سه تن(کروبی،خاتمی و میرحسین) وجود داشته و دارد،هیچکدام دیگری را تخریب نخواهند کرد.بلکه در عوض،هر سه این نامزدها از «سه زاویه» به میان مردم میروند و با «سه بخش از جامعه» حرف خواهند زد و آرای آنها را از «سه کانال»جمع خواهند کرد.طبیعتا" این سه تن،بجای گفتن دیکته،میروند تا حرف مردم را بشنوند و در تصمیم نهایی، دو نفری که فارغ از منیتها به نفع مردم تصمیم گیری می کنند که بمانند یا بروند، همه طرفداران خود را به نفع آنکه باقی می ماند،بسیج خواهند کرد.ضمن اینکه دغدغه ها و نیازهای مردم هوادار خود را به «نامزد نهایی» منتقل می کنند تا در صورت پیروزی(که خیلی بعید هم نیست) به آنها توجه کافی داشته باشد.آقای موسوی توانایی «مهندسی» این قضیه را دارد.
٣- نوع آمدن «یکباره» مهندس موسوی، بیشترین تاثیر را بر فضای انتخابات داشته و «شوک» تازه ای به بخش بزرگی از مردم «کم انگیزه» داده و بحث انتخابات را به «داخل خانه ها» برده است.«ورود» بحثهای انتخاباتی به درون «خانه» ها،یک نتیجه قطعی خواهد داشت:«خروج از خانه برای انتخابات!» تحرک و حضور همه مردم،مانع از این می شود که در «غیبت اکثریت» یک اقلیت بتواند آرای سنتی خود را به شخصی مانند آقای احمدی نژاد بدهد.پس تردید نکنید نامزدی موسوی،انتخابات را «پرشور و پرتعداد» خواهد کرد و این نهایتا" به زیان اصولگرایان است.
۴- میرحسین می تواند بخش عظیمی از مردم یعنی محرومین و طبقه متوسط را با «گفتمان اصلاح و تحول خواهی» همراه و آشنا کند و از سبد آرای اصولگرایان بیرون بیاورد و «منها» کند. گفتمان عدالت محوری موسوی و حمایت جدی او از طبقه محرومین،«نسخه اصل» از شعارهای صرفا" تبلیغاتی است که احمدی نژاد در این سالها سر داده است.حالا رأی آن طبقه اجتماعی که کم هم نیست،بجای واریز اشتباهی به سبد اصولگرایان،به سمتی میرود که باید.زیرا بسیاری از مردم بهترین «مصداق» حمایت از عدالت محوری و ساده زیستی را در میرحسین می بینند نه احمدی نژاد،که تلاش دارد در این زمینه ها خود را «نسخه مشابه» شهید رجایی معرفی کند.حال یک نسخه اصل مقابل روی مردم است.
۵- میرحسین موسوی می تواند تعبیرهای غیرمنطقی و بدبینانه و نادرست از «اصلاحگری و تحول خواهی و تغییر» را برای طبقات متدین جامعه «بازتعریف» کند و آنان را توجیه سازد.این طبقه در این سالها بدلیل تبلیغات مخالفان و عملکردهای تند برخی از اصلاح طلبان،از چیزی بنام «اصلاحات» ترسانده شده اند و آن را مترادف بی دینی و لاابالیگری می شناسند. اینک متدینین می توانند با اطمینانی که به «نسخه اصلی» یک «انقلابی متدین و دین مدار» بنام میرحسین موسوی دارند،تعبیرهای درست و منطقی تر از اصلاحگری و لزوم تحول و تغییر را «از زبان او» بشنوند.متدینین اطمینان خواهند یافت که «اصلاحگری و تحول خواهی» با حضور میرحسین، دین و ایمان جامعه را تهدید نخواهد کرد و بخصوص با نوع مدیریت قاطعانه مهندس موسوی،او قدرت کافی دارد تا از به انحراف کشیده شدن اصلاحگری توسط برخی افراد جلوگیری کند.این نهایتا" به سود همه کسانی است که به «تحول» و اصلاح مثبت در جامعه ما می اندیشند و ضرورتش را می دانند.از این زاویه که بنگریم، موسوی میتواند بخش پرتعدادی از بدنه اجتماعی ما را با نوع گفتمان مخصوص خود،با «تحول خواهی» همراه کند و به وقتش آن آراء را به سبد نامزد نهایی اصلاحگران «جمع» بزند.این امر البته منوط به «حذف و تفریق تفکرات انحرافی» برخی از اصلاح طلبانی است که باعث بدبینی مردم به اصلاحات و حتی شخص آقای خاتمی شده اند.والا قرار نیست میرحسین موسوی،توجیه گر «مغالطه های برخی اصلاح طلبان» باشد.او اعتماد مردم و متدینین به خویش را هزینه چنان چیزی نخواهد کرد.
۶- میرحسین موسوی در این چندماه،خدمت بزرگ دیگری هم کرده که از دیدها مخفی مانده است.او بنفع همه اصلاح طلبان و تحول خواهان «خرید زمان» انجام داد.چه آن زمان که تردیدهای او و خاتمی،برای «آمدن» مدتها طول کشید و چه حالا که با آمدن یکباره اش به صحنه، باز جناح مقابل را برای شروع تخریب خاتمی یا کروبی دچار گیجی و سردرگمی کرده است.حالا «این سه تن» می توانند این خرید زمان را مدتی «مدیریت» کنند و با تردیدهای «میروم/ نمیروم/تو بمان/نمی مانم و..» هم ذهن خبری جامعه را با انتخابات «درگیر» نگه دارند و هم در حاشیه این خبرسازیها،«بخشهای تازه از برنامه های انتخاباتی» خود را برای مردم بیان کنند.بخشی از این تحلیل،مبتنی بر فرض اولیه ای است که این کارها در یک اتاق فکر بصورت یک برنامه هدفمند طراحی شده باشد و این سه نفر بخواهند در یک تلاش جمعی،هر کدام بخشی از جامعه را همدل کنند و نهایتا" دولت را از دست گروهی که وضعیت را به مرز فاجعه کشانده،بیرون آورند. هرچند بدون این فرض هم،این سه تن در دور دوم انتخابات ناگزیر خواهند شد یکی را از میان خود انتخاب کنند که اگر همدیگر را پشتیبانی کنند باز هم نتیجه مثبتی خواهد داشت.
بنابر این دلایل،معتقدم همه کسانی که بدنبال «تحول مثبت» و «اصلاح امور جامعه» هستند،در هر صورتی، باید از آمدن میرحسین موسوی خوشنود باشند و طرفداران این سه تن (میرحسین،کروبی و خاتمی) به شدت باید مراقبت کنند هیچ سخنی نگویند که موجب «خنثی کردن نیروی یکی از این سه تن» شود.اینطور و با «اتفاق» میتوان نتیجه مثبتی گرفت و کشور را از بحرانهای فراوانی که درگیرش است نجات داد.همین است که معتقدم مهندس موسوی «جادوی ریاضیات سیاسی» و ضرب و تقسیم و جمع و تفریق و خلاصه «جادوی اتفاق» را بخوبی بلد است و میتواند نهایتا" باعث یک «اتفاق» بزرگ باشد. آنچنانکه حافظ بزرگ میفرماید:آری به اتفاق «جهان» میتوان گرفت.
۲۴ اسفند ۱٣٨۷
منبع: وبلاگ بابک داد http://babakdad.blogfa.com
|