ناتو ضامن تامین امنیت جهانی؟
حسن نادری
•
سازماندهی ناتو با بودحه ای بیش از ۱۸۰۰ میلیارد یورو بعنوان بازوی جنگی جهانی سازی لیبرالیسم نه تنها نمیتواند به بحران های سیستمی و مبارزه علیه بنیادگرائی و تروریسم پایان دهد، بلکه بر عکس باردیگر موجب تنش در روابط بین الملی و آغاز آشکار مسابقات عبث تسلیحاتی روسیه، چین، هند و پاکستان... خواهد شد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱۱ فروردين ۱٣٨٨ -
٣۱ مارس ۲۰۰۹
در روزهای ٣ و ۴ آوریل ۲۰۰۹ سران ۲۶ کشور عضو ناتو (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) بمناسبت شصتمین سال تاسیس ناتو نشستی با عنوان تامین امنییت اروپا و علیه بی "ثباتی"، در شهرهای استراسبورگ فرانسه و شهر بادن ـ بادن آلمان خواهند داشت. این نشست نگرانی ها و اعتراضات طرفداران صلح و پیشرفت و زنان و مردان آزادی خواه جهان را به درستی برخواهد انگیخت. افراد، سازمان ها، احزاب و جنبش های صلح طلب مخالف این ماشین سیاسی ـ نظامی از کشورهای فرانسه، آلمان، یونان، ترکیه، بلژیک، پاکستان... با حضور و برپائی تظاهرات در شهرهای استرازبورگ و بادن ـ بادن آلمان، اعتراضات خود را درباره اهداف این نشست بیان خواهند کرد.
ناتو یک سازمان سیاسی ـ نظامی است که در ابتداء از کشورهای ایالات متحده آمریکا، فرانسه، بریتانیا، بلژیک، لوکزامبورگ و کانادا تشکیل شد و سپس دانمارک، نروژ ایتالیا، ایسلند و پرتقال به آن پیوستند. اگر ادعا و استدلال بنیانگذاران ناتو در هنگام تاسیس آن در سال ۱۹۴٨ تقابل با رشد کمونیسم، اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای اروپای شرقی و مقابله با سر برآوردن نازیسم در المان بود، اما در ادامه و رشد دامنه فعالیتش جنگ سرد و بلوک بندی دو فطب ایدئولوژیکی را بر صحنه جهانی تحمیل کرد. شوروی سابق آنرا یک ابزار امپریالیستی مینامید. گر چه در مقدمه منشور ناتو آمده است که هدف آن دفاع از آزادی عقاید، دموکراسی و آسایش و بهزیستی است ولی آمریکا با اتکا به سیاست آزادی مبادلات اقتصادی بعد از کنفرانس برتن وودز، به تقویت و انسجام درونی بین اعضاء ناتو پرداخت. کشورهای این پیمان ضمن متعهد دانستن خود در قبال تصامیم منشور سازمان ملل متحد و ماده ۵۱ آن، در جستجوی راه گریزی در انجام اقدامات مشترک و مستقل برآمدند تا حق وتو ی بویژه شوروی سابق در شورای امنییت را دور بزنند. آنها هم با تفسیر از مواد ۵ و ۷ منشور سازمان ملل در داشتن حق مشروع دفاع کلکتیو از خود، ناتو را شکل دادند . باری، در دفاع از قدرت و انجام عمل حتی غیرمشروع و غیرانسانی، تفسیر آسمانی هم جایز است!!
هر چند این دو بلوک در یک مسابقه تسلیحاتی پرهزینه به سمت موازنه نظامی و دوری جستن از جنگ در حوزه جغرافیائی، بویژه در قاره اروپا پیش میرفتند؛ اما رقابتهای آنان در دیگر مناطق ژئواستراتژیک ـ پولیتیک جهان باعث جنگ های ویرانگر و جبران ناپذیر شد (جنگ افغانستان، خاورمیانه، آسیا و کودتاهای پی درپی در آمریکای لاتین...). اینک با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تحولات سیاسی عمیق در کشورهای وابسته به پیمان سابق ورشو و فروپاشی این پیمان و همچنین دیوار برلین، منطقا دیگر دلیلی برای تداوم حیات و سازماندهی ناتو وجود ندارد. اما در شرایط کنونی، گسترش جغرافیائی دامنه فعالیت ناتو و افزایش قابلیت نظامی و تعداد اعضای آن و بویژه ادغام کشورهای اروپای شرقی، خود ناقض توافق ٣ اکتبر ۱۹۹۰ با روسیه مبنی بر نپیوستن این کشورها از جمله آلمان به ناتو میباشد. با سر و سامان گرفتن نسبی قدرت سیاسی در روسیه، دور کردن ناتو از مرزهای بلافاصله خود در مرکز اندیشه و استراتژی رهبران روسیه قرار دارد. در صورت پافشاری اعضای ناتو در سیاست یکجانبه گرایانه و تحریک کشورهای تازه عضو اروپای شرقی و اصرار در محاصر بیشتر روسیه، عواقب مخرب غیرقابل پیش بینی میتوانند در روابط بین المللی رخ دهند که یادآور دوران جنگ سرد باشند. اگر فرض شود که اروپا در تامین امنیت انرژی و سیاسی با روسیه کنار بیاید، سئوال این است که به چه قیمت و به زیان کدام کشورهای غیراروپائی؟ و آیا چین بعنوان یکی از پرقدرترین کشورهای نوظهور اقتصادی قربانی توافقات پشت پرده روسیه و ناتو خواهد شد و سرنوشت سازمان شانگهای به کجا ختم میشود؟ آیا سرانجام همه کشورهای جهان یا مجبور به پیوستن به ناتو میشوند و یا اطاعت از آن را میپذیرند؟ آیا ناتو نشانگر و نماد "کثرت گرائی" پنتاگون است که در ٣۲ کشور در مناطق جعرافیائی گسترده و استراتژیکی پایگاه های نظامی دارد؟
سازماندهی ناتو با بودحه ای بیش از ۱٨۰۰ میلیارد یورو بعنوان بازوی جنگی جهانی سازی لیبرالیسم نه تنها نمیتواند به بحران های سیستمی و مبارزه علیه بنیادگرائی و تروریسم پایان دهد، بلکه بر عکس باردیگر موجب تنش در روابط بین الملی و آغاز آشکار مسابقات عبث تسلیحاتی روسیه، چین، هند و پاکستان... خواهد شد. این در حالیست که بودجه ناتو به تنهائی بیش از کل بودجه ۵۷ کشور آفریقائی که حدود ۱۲٨۷ میلیارد یورو است، میباشد.
راه حل مقابله با بحرانهای جهانی و بی"ثباتی" سیاسی نه در اختصاص بودجه فزاینده در ماشین مخرب تجدید و مدرنیزه کردن و افزایش قابلیت حمل موشک های هسته ای، بلکه همکاری مثبت در توسعه پایدار کشورهای فقیر، بویژه آفریقا و آسیا میباشد تا هزاران نفر بعلت فقر و گرسنگی و قربانیان جنگ های داخلی شعله ورشده در راستای غارت بیشتر مواد اولیه این کشورها، مجبور به مهاجرت نشوند. نشست سران ناتو در روزهای ٣ و ۴ آوریل نمیتواند و نباید با بی اعتنائی و انفعال افکار عمومی بین المللی برگزار شود. لذا باید شدیدا با طرح های مخرب ابزار نظامی ناتو در راستای تامین منافع قدرت های بزرگ و سلطه جوئی جهانی آنان به بهانه "جنگ تمدنها"، "امنییت تامین انتقال منابع انرژی"، "مبارزه علیه مهاجران غیرقانونی"، مخالفت کرد. این طرح ها بعنوان راه حل برون رفت از بحران ذاتی سیستم نیستند و برخلاف ادعای مقدمه منشور ناتو آزادی و صلح و بهزیستی را همراه نخواهند آورد.
خاورمیانه همچنان دستخوش ناآرامی است و اشغال عراق کمکی در توسعه دموکراسی برای "خاورمیانه بزرگ" نکرده است. برعکس بنیادگرائی را تقویت نموده و موجب تنش های چندجانبه قومی ـ مذهبی و جغرافیائی شده است. سکولاریسم نوپا در خاورمیانه تحت شعاع بنیادگرائی و قوانین شریعت قرار گرفت. از طرف دیگر افزایش فروش و انبار سلاح های مخرب توسط سوداگران مرگ به کشورهای منطقه نه تنها دیگر نمیتواند سیاست ابزار مهار اختلافات دو یا چندجانبه باشد، بلکه با حضور آمریکا و انگلیس در خاورمیانه و طرح پیوستن فرانسه به فرماندهی مشترک در ناتو، نتایج نامعلومی را در شکل گیری پیمان های رقابتی و بلوک بندی جدید و چه بسا با ایدئولوژی نامتقارن و پرهزینه، به کشورهای منطقه تحمیل می کند.
خلع سلاح اتمی کشورها و بویژه اسرائیل در خاورمیانه باید از اولویت ها باشد. خواهان توقف مسابقه تسلیحاتی شویم.
مبارزات گسترده جهانی برای صلح و خلع سلاح اتمی میتوانند بر نشست دوره ای ۲۰۱۰ پیرامون معاهده ان پی تی و پروتکل های الحاقی اثر گذاشته تا کشورهای دارنده سلاح های اتمی هند، پاکستان، کره شمالی و اسرائیل به این پادمان و پروتکل بپیوندند و روند کاهش و از بین بردن بمب های اتمی کشورهای دارای حق وتو هم بطور جدی پیگیری شود.
باید خواهان جهانی عاری از سلاح اتمی و کشتار جمعی بود.
|