یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

خداوندا! مشکل، ضعف در تولید است نه اسراف در مصرف


فیروز نجومی


• هم اکنون نیز شما به ادامه کین خواهی و انتقامجویی در ارتباط با آمریکا، نیازمندید چون شما جامعه و مردم شریف ایران را بسوی تاریکی ها و بسوی گذشته ی افسانه ای رهنمون میسازید. گفتمان شما گفتمانی الهی ست و در گفتمان الهی جهاد و شهادت و قهر و قدرت ارجح است بر دوستی و صلح و مذاکره. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۴ فروردين ۱٣٨٨ -  ۱٣ آوريل ۲۰۰۹


خداوندا کیست که نداند که با عید نوروز میانه خوشی ندارید. در خطبه نوروزی خود، در جوار امام هشتم، صراحتا اعلام داشته اید که نزدیکی نوروز امسال به ایام ولادت خاتم النبیین و امام جعفر صادق، باعث شرافت بیشتر عید نوروز، گردیده است. امسال هم نتوانستید تنفری که- شما و آیت الله ها و حجت الاسلام ها- در قلب خود نسبت به عید نوروز احساس میکنید، پوشیده نگاه دارید و بار دیگر خود را مجبور دیده اید که آنرا تایید کنید. امسال، البته باین دلیل که عید نوروز مصادف با تولد دو عرب بیگانه بوده است. بغض و کینه دیرینه شما به عید نوروز در خطبه ای که خوانده اید بخوبی محسوس است. چرا که عید نوروز، فرصتی ست برای جشن و سرور و نوخواهی، فراموشی گذشته و زدودن کینه از دل و توقف کینه توزی ها. مردم از پژمردگی و مردگی در آیند و به سبز شدن و روئیدن روی آورند و با آهنگ طبیعت همآوایی کنند. حال آنکه شما پس از آنکه اعتبار عید باستانی ایرانی ها را به بیگانگان، نسبت دادید از این فرصت استفاده کردید که با مردم اتمام حجت کنید که افسار مصرف از هم گسیخته گردیده است و هرچه زودتر باید نیروی مخرب آنرا در تحت کنترل گرفت. شما بار مسئولیت اسراف در مصرف و مشکلات اقتصادی که موجودیت و ثبات کشور را تهدید میکند، بر دوش رعیت های خود می نهید و آنها را متهم به اسراف میکنید. به مردم اجازه نمیدهید که برای لحظات کوتاهی آسوده بزی یند . درست است که شما بر فراز منبر مثل خداوندی که با رعیت های خود سخن میگوید، به خطبه گویی می پردازید. اما بجای آنکه در ایام عید، مهربان باشید و خوش نفس، روی به نحسی می آورید و از خود خباثت نشان میدهید و لحظه ای از تعامل به حرفه شریف مکر و مکاری دست بر نمیدارید. عادات و سنتها و روشهای غلط مردم را در اسراف در مصرف و در نتیجه در بوجود آوردن مشکلات اقتصادی، مورد سرزنش و نکوهش قرار میدهید. شما رعیت های خود را چنین مورد خطاب قرار میدهید:

«باید اعتراف کنیم که عادت‌ها، سنتها و روش‌های غلط، زیاده روی در مصرف را به دنبال آورده و نسبت میان تولید و مصرف را، به ضرر تولید برهم زده است، به گونه‌ای که یک سوم نان تولیدی و حداقل یک پنجم آب مصرفی که با آن همه مشکلات و دشواری‌ها تهیه می‌شود عملاً به هدر می‌رود، متوسط مجموع انرژی مصرفی در ایران، بیش از ۲ برابر متوسط جهانی شده و شاخص شدت انرژی در کشور ما یعنی نسبت انرژی مصرف شده به کالای تولید شده، متاسفانه ٨ برابر کشورهای پیشرفته است» (خبرنامه آفتاب، اول فروردین،۱٣٨٨).

حال آنکه شما خوب میدانید که اقتصاد اسلامی دچار بیماری وابستگی است. کدام کشور مستقلی را سراغ دارید که بتواند بر پایه تولید تنها یک کالا آنهم کالایی که در اصل تولید کننده اش طبیعت است، پرچم استقلال را بر افرازد. ضعف در توان و بنیه نیروهای تولیدی از شاخص های عمده عقب ماندگی و اقتصاد وابسته است. گویا فراموش کرده اید که حوزه تولید بویژه تولید ضروری ترین کالاهای پایه برای زندگی در مالکیت و مدیریت شما و کارگزاران شما قرار دارد. این اسراف در مصرف نان نیست که مشکل است بلکه نداشتن توانایی لازم در تولید گندم است. در اقتصاد پیشرفته و مستقل، مصرف است که اقتصاد را مولد و کارا میسازد و اقتصادی را که بر اساس فعالیتهای تولیدی بگردش در میآید، شکوفا میسازد. یعنی اگر شما در کشاورزی سرمایه گذاری میکردید و در تکمیل و تکوین صنعتی کردن کشاورزی میکوشیدید، امروز مردم را متهم به هدر دادن یک سوم نان تولیدی نمیکردید. درست است که هیچ تاجری نیست که کالای خود را زیر قیمت تمام شده بفروش برساند. اما شما بعنوان تاجر گندم و بنزین، و تولید کننده آب و برق، کالای خود را زیر قیمت تمام شده به مردم فروخته اید مبادا که متوجه ندانم کاری های شما در امر اداره اقتصاد کشور شوند. اگر شما عمدا از بیماری که نظام تولید کشور با آن دست به گریبان است سخنی به میان نمیآورید، به آن دلیل است که شانه از زیر بار مسئولیت خالی کنید. چرا که ضعف در توان تولید، ناشی از فرار سرمایه ها و عدم سرمایه گزاری در تقویت بنیان تولید بوده است. شما نه تنها بدلیل عدم اعتماد بخود از ورود سرمایه های خارجی جلوگیری بعمل آورده اید بلکه سرمایه های داخلی را نیز فراری داده اید. شما ترجیح داده اید که ثروت ملت را در صنعت هسته ای سرمایه گذاری کنید که نه تنها توان تولیدی را افزایش نداده است بلکه سبب فرسوده گی و عقب ماندن صنایع نفت و گاز در نتیجه تحریمات ناشی از سیاست غنی سازی، گردیده است.

شما از اسراف در مصرف انرژی سخن بمیان میآورید، آیا در کدام یک از بزرگترین شهرهای ایران در حمل و نقل عمومی مثل خطوط اتوبوس رانی و توسعه و گسترش شبکه های مترو، سرمایه گذاری کرده اید. بگذریم که متروی تهران که ساختمان آن از پیش از انقلاب آغاز گردیده بود بیش از ۲۵ سال بطول انجامید. اتوبوس های واحد تهران همه قراضه و فرسوده و پیوسته با ازدحام جمعیت روبرو بوده است. حال آنکه سرمایه ها را در مونتاژ خودروسازی بکار انداخته و به فربه ساختن شرکای خود در صنایع ماشین سازی، پرداخته اید. با این سیاست نصف جمعیت مردم تهران و شهرهای بزرگ را به مسافر کش و خیابانها و جاده ها را به یک پارکینگ عظیم تبدیل ساخته اید. این مصرف انرژی نیست که مشکل است بلکه تولید کلان اتومبیل است و کمبود تولید سوخت برای براه اندازی آنها ست که مسئله زاست. این خود ناشی از عطش برای سود سریع و نادیده گرفتن نیازهای جمعیت رو به افزایش و چاره اندیشی در باره آنها در سی سال گذشته است. حقیقت این است که شما با تمام دانش الهی خود در سی سالی که گذشته است در اندیشه ساختن پالایشگاه ها نبوده اید. البته حق هم با شماست. هشت سال جنگ در رویای تسخیر قدس از راه کربلا، مانع هرگونه برنامه ریزی برای شناسایی نیازهای مادی مردم و پاسخگویی به آنها در سی سال آینده بوده است. پس از آن هم بیشتر در فکر دفاع و تحکیم رژیم اسلامی بوده اید تا نوسازی زیربنای اقتصادی کشور. درست است شما که بر منبر قدرت جلوس نکرده اید که اقتصاد کشور را به پیش برانید. مگر نه اینکه الله شما را مسئول برپاداری و توسعه و گسترش اسلام کرده است. در جامعه اسلامی است که مصرف بیشتر از تولید اهمیت پیدا میکند. چون اگر مسلمان از امام علی تبعیت و تقلید کند، دیگر مشکل اقتصادی وجود ندارد. اگر مسلمان مانند امام علی روی زمین سرد بخواب برود و نان خشکی را در آب نرم نموده و تناول نماید، و یا گاهی با یک خرما شکمش را سیر کند، نه مشکلی در مصرف خواهید داشت و نه در تولید. خداوندا، باید اعتراف کنید که موعظه های شما در خلق چنین اخلاقی به عبث رفته است.

خداوندا، شما از هر زاویه ای که به مسئله بنگرید مشاهده خواهید کرد که مشکل، اسراف در مصرف نیست، بلکه ضعف و ناتوانی در تولید است. حوزه تولید البته بخشی ست که مستقیما زیر سلطه شما و آیت الله ها و حجت الاسلامها و کارگزاران مجرب شما، قرار دارد. تولید و توزیع آب و برق و بنزین و نان، در دست دولت ولایت فقیه قرار دارد، نه بخش خصوصی. اما شما بجای آنکه ضعف ها و نارسایی ها نظام تولیدی را شناسایی کنید، راه حل را در الگوی مصرف از طریق قانونمند ساختن و اجرای صحیح آن تشخیص داده اید و با تاکید بسیار اعلام میکنید که: «مقابله با اسراف و صرفه جویی صحیح، با حرف امکان پذیر نیست» و قوای مقننه و مجریه را موظف میسازید که «با قانونگذاری صحیح و اجرا و پیگیری قاطعانه، الگوی مصرف را از تولید تا مصرف و بازیافت، اصلاح کنند».

اینجا باید اعتراف کنیم که راه حل شما صددرصد اسلامی ست. در این نمیتوان شک و تردیدی بخود راه داد. چون دین اسلام هرگز به عقل و خرد مردم برای تحکیم و تداوم نظم اسلامی اتکا نکرده است. دینی که شما مروج آن هستید، دین احکام است. دین اسلام حتی برای ابتدایی ترین امور انسانی مثل امر نظافت و طهارت و نجاست احکام صادر کرده است و از واگذار نمودن چنین اموری بعقل و خرد سر باز میزند. چرا که اسلام در پی سلطه بر تمامی رفتار انسانی ست. چون انسانها در اسلام رعیتند و جاهل و نادان. شما نیز در پیروی از احکام اسلامی ست که دستور میفرمایید که قوه مقننه احکام لازم را برای برقراری کنترل بر امر مصرف کالاهای پایه، صادر کنند. شما وقتی به مقایسه مصرف انرژی در ایران با کشورهای پیشرفته صنعتی می پردازید، بآن دلیل است که زمینه ای را بوجود آورید که صدور احکام الگوی مصرف را توجیه سازید. آنهم در دوران شادی و طرب، در عید نوروز که با گشادگی در مصرف و دست و دل باز، همراه است. شما تشویق و ترغیب و رجوع به عقل و خرد و برهان و استدلال را بیهوده میخوانید تا توسعه و تکمیل سلطه خود بر رفتارهای اقتصادی مردم را تحت عنوان الگوی مصرف که چیزی جز بازگشت به دوران جیره خواری نیست، موجه و مشروع جلوه دهید. البته از راه حل دوم نیز بخوبی اطلاع دارید و آنهم آزاد ساختن قیمتهاست. چون نزول شدید قیمت نفت از بشکه ای ۱۴۰ به ۴۰ دلار دیگر این اجازه را به دولت ولایت فقیه نمیدهد که کالاهای ضروری را گران بخرد و زیر قیمت بفروش برساند. اما مشاورین، شما را از خطر آزاد گذاردن قیمت ها و نقدی کردن یارانه ها که از ۷۰ هزار تومن، آغاز و به ٣۵ هزار تومن تقلیل پیدا کرد، آگاه ساخته اند که چنانچه در آن گام بگذارید باید ظهور شورشهای اجتماعی را انتظار داشته باشید. خداوندا، بنظر میرسد که راه پس و پیش بر شما بسته است. چون ضعف در بنیان تولیدی به یک بیماری مزمن تبدیل شده است.

خداوندا، شما پس از صدور احکام درباره الگوی مصرف، تازه وارد در قلمرو سیاست میشوید و به بدفهمی رعیت ها از حمایت شما از دولت ولایت فقیه اشاره میکنید و میگویید شما همیشه از همه دولت ها حمایت کرده اید. آیا شما برآن تصورید که رعایا حمایت های شما را از دولت خاتمی از خاطر برده اند؟ درست است. شما از شخص خاتمی کینه ای در دل نداشتید. شما از رئیس جمهوری که ۷۵% رای مردم را در پشتوانه خود داشت، بیزار بودید، بهمین دلیل پیوسته پوزه اش را بخاک میمالیدید و خوار و حقیرش می داشتید که رعیت های شما بدانند و آگاه باشند که رای آنها نیست که میزان است بلکه رای خداوند خامنه ای ست که حاکم است. بگذریم از اینکه خاتمی هرگز نتوانست به قدرت نهفته در رای مردم پی ببرد و آنرا بکار گیرد. کیست که از علاقه و ارادت شما و شورای فقها و اصولگرایان به آقای احمدی نژاد بی خبر باشد. احمدی نژاد را باید الگوی کارگزاری دانست که ولایت فقیه بدان نیازمند است. با اینکه کلاهی است و تحصیل کرده دانشگاه، از هر مجتهد ی عالم تر و از هر طلبه ای انقلابی تر است. او خود را پرورش یافته دامان امامی میداند که مدیریت جهان را بعهده دارد. او در ایمان و اتکا به امام عج، بسیاری از آیت الله ها و حجت الاسلام های حوزه های علمیه را پشت سر گذاشته است. مهمتر از همه او تسلیم و مطیع و و فرمانبر صدیق شما، خداوند خامنه ایست. همیشه از تعریف و تمجید از او کوشیده اید. هر نقدی را دشمنی با دولت وی خوانده اید. البته گاهی هم از شما توی دهنی خورده است. کیست که نداند که احمدی نژاد برگزیده شماست. با این وجود در عین معصومیت و مظلومیت اعلام میکنید که:
"بنده یک رای دارم که در صندوق می اندازم و به هیچکس هم نمیگویم که به چه کسی رای بدهد یا ندهد."

نیز در همین خطبه است که پند و اندرز به نامزدهای انتخاباتی میدهید که "بگونه ای حرف نزنند که دشمن را به طمع بیاندازند." خداوندا، شما فکر میکنید رعیت های شما فاقد شعورند و نفهمند، که در سخنان شما تهدید نهفته است؟ فراموش کرده اید که سخنی که در لفافه و رمز و راز رانده میشود، سخن قهر است و قدرت. بعبارت دیگر، هشدار شما تحدید کننده آزادی بیان نامزدهای انتخاباتی ست. شما برای نامزدهای انتخاباتی خط قرمز را ترسیم میکنید. مسلم است که مثلا هیچیک از نامزدهای انتخاباتی نمیتواند «نه» بگوید به غنی سازی هسته ای و آنرا زیانبار و عوامفریبانه بخواند. یعنی کسی که میخواهد جلوه ی قدرت مردم باشد و به رتق و فتق امور بپردازد از ابراز حقیقتی که از آن آگاه است باید خود داری کند، مبادا که متهم به وطن فروشی و خیانت به دین اسلام شود. روشن است که انتخاباتی که در آن رقیبان انتخاباتی از آزادی بیان برخوردار نباشند، آنرا باید شعبده بازی خواند نه انتخابات. چون خداوندا، خود بخوبی آگاه هستید که تا زمانیکه قدرت در دست خداوند خامنه ای و یا ولایت فقیه که جای الله نشسته، تمرکز یافته است، انتخابات چیزی جز یک نمایش سرم کننده نیست.

خداوندا، شما نه تنها طراح اصلی سیاستهای داخلی از جمله سیاست های اقتصادی و قانونگذاری و اجرایی هستید، بلکه معماری سیاست های خارجی نیز در دست شماست. در پاسخ به دعوت باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا به صلح دوستی، روضه شهادت میخوانید و ظلم و ستمی که کشور آمریکا بر ملت ایران روا داشته بر میشمارید و نشان میدهید که کینه ی آمریکا را از دل خود بیرون نکرده اید و بر کین خواهی و انتقامجویی اصرار دارید. خداوندا، کسی نمیگوید آمریکا به جمهوری اسلامی نظر بدی نداشته است. اما بد نیست که به یاد بیآورید که جمهوری اسلامی بر اساس پیکار با شیطان بزرگ بنیان گزاری شده است. از زمان استقرار جمهوری اسلامی، شعار مرگ بر آمریکا در مرکز گفتمان الهی شما قرار گرفته است. گویا شعار مرگ بر آمریکا، خشم و خشونت کین خواهان و انتقامجویان را فرو می نشاند. مضاف بر این آیا بخاطر دارید که ۵۲ نفر آمریکایی را بر خلاف هر گونه عرف و قانون بین المللی برای متجاوز از ۴۰۰ روز گروگان گرفتید. از این عمل شنیع نه تنها سودی عایدتان نشد و اعتبار و احترام مردم ایران را در انظار جهانیان تنزل دادید، بلکه قدرت های بزرگ را به تحریمات اقتصادی نیز دعوت نمودید. وقتی شما مردم خود را گرسنه نگاه میدارید ولی درآمد حاصل از ثروت ملی را در یارگیری برای شورش علیه آمریکا در نقاط مختلف جهان هزینه میکنید، انتظار دارید که آمریکا دارایی های شما را ترخیص کند و به دشمنان شما امداد نرساند؟ سپس به آمریکای و دیگر قدرتهای بزرگ جهانی هشدار میدهید که "ملت ایران را نمیشود فریب داد و یا ترساند." یعنی شما بجای خوشآمدگویی به صلح و مذاکره به رجز خوانی میپردازید. درست باین دلیل که هراسی که از آمریکا در دل دارید بپوشانید. خداوندا، شما اگر هراس نداشتید بجای زدن بر طبل جهاد و شهادت، آوای صلح و مذاکره را سر میدادید. شما هشت سال تمام پیشنهادهای ترک خصومت با صدام حسین را رد کردید و سر انجام امام مجبور شد با قبول صلح تحمیلی جام زهر را بنوشد. اما کیست که نداند که سیاستهای گروگانگیری و ادامه جنگ ابزاری بود که شما در خدمت قلع و قم و سرکوب مخالفان خود و تحکیم و تداوم جمهوری اسلامی بکار گرفتید. هم اکنون نیز شما به ادامه کین خواهی و انتقامجویی در ارتباط با آمریکا، نیازمندید چون شما جامعه و مردم شریف ایران را بسوی تاریکی ها و بسوی گذشته ی افسانه ای رهنمون میسازید. گفتمان شما گفتمانی الهی ست و در گفتمان الهی جهاد و شهادت و قهر و قدرت ارجح است بر دوستی و صلح و مذاکره.


fmonjem@gmail.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست