یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ضرب وشتم دانشجویان دانشگاه تربیت معلم
گفتگوی سایت تهیه با بهروز علوی دانشجوی دانشگاه تربیت معلم



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ٣۱ فروردين ۱٣٨٨ -  ۲۰ آوريل ۲۰۰۹


سایت تهیه - شیرین فامیلی: روز دوشنبه سی و یکم فروردینماه شمار کثیری از دانشجویان دانشگاه تربیت معلم کرج – پردیس ودانشگاه تهران تریبون آزادی را در مقابل سلف سرویس این دانشگاه برگزار کردند. این تجمع در اعتراض به اقدام تعدادی از نیروهای انتظامی در شب گذشته – سی ام فروردینماه در محوطه دانشگاه وضرب وشتم دانشجویان و مسئولین حراست دانشگاه انجام گرفت.
دانشجویان در پایان این تجمع در قطعنامه ای که صادر کرده اند به دانشگاه و مسئولین آن تا شنبه فرصت داده اند که مسئله را پیگیری کنند. آنها همچنین دو خواسته را مطرح کرده اند؛ یکی آن که سردار احمدی مقدم فرمانده کل نیروهای انتظامی ، به طور رسمی و علنی از جامعه دانشجویی عذرخواهی کند و دوم آن که وزیر علوم، آقای زاهدی، در مورد این مسئله موضع گیری مشخصی داشته باشد.
دانشجویان همچنین خواستارآزادی شبنم مددزاده و برادرش فرزاد شدند که دو ماه از بازداشت آنها می گذرد و هنوز تکلیف آنها روشن نیست و خانواده نیز با آنها دیدار نکرده اند.
درباره تریبون آزاد امروز و وضعیت شبنم مددزاده وبرادرش ، با بهروز علوی عضو انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم گفتگویی داشتم.


آقای علوی دیشب (سی ام فرودین ماه) در دانشگاه تربیت معلم چه گذشت و چگونه درگیری رخ داد؟

شب گذشته حدود ساعت هفت، چند نفر از نیروهای انتظامی و یگان ویژه ظاهرا به بهانه استفاده از دستشویی وارد دانشگاه شدند. آنها داخل دانشگاه مشغول گشت زنی بودند تا این که ساعت هفت و نیم جلوی سلف سرویس دانشگاه ایستادند. یکی از دانشجویان از آنها می پرسد شما اینجا چه کار دارید و به چه بهانه ای به اینجا آمده اید؟ آنها به طرف او حمله می کنند، گاز فلفل به صورت او می پاشند و به زور او را سوار ماشین می کنند. بعد توجه سایر دانشجویان به ماجرا جلب می شود و با نیروهای انتظامی درگیر می شوند. نیروهای انتظامی تیر هوایی شلیک می کنند و بعد اسلحه را روی سینه دانشجویان گذاشته و آنها را به مرگ تهدید می کنند. همچنین به زور دوربین و موبایل یکی از دانشجویان را که می خواسته از صحنه فیلمبرداری کند ،می گیرند. سپس این نیروها با حراست دانشگاه هم درگیر می شوند. حراست دانشگاه آنها را دنبال می کند ولی چون دانشگاه بسیار بزرگ است، نیروهای انتظامی به منطقه پشت خوابگاه های دانشجویی متواری می شوند و همان طور که آن دانشجو را گرفته بودند، یکی از سرشیفت های حراست را هم می گیرند.
نیروی انتظامی حدود ساعت ۱۰ شب این دو نفر، یعنی سرشیفت حراست دانشگاه و آن دانشجو را در حالی که به شدت مضروب شده بودند، از ماشینی که با سرعت حرکت می کرده به بیرون پرتاب می کنند. ما آنها را پیدا کردیم و به بهداری دانشگاه بردیم تا به وضعیت آنها رسیدگی شود. امروز، یک تریبون آزاد در دانشگاه برگزار شد چون دانشجویان به این مسئله معترض بودند. البته مسئولین دانشگاه نیز مسئله را محکوم کردند، زیرا در حادثه ای که رخ داده نیروی حراست دانشگاه را هم مضروب کرده اند و به خصوص این که شورای عالی امنیت ملی در سال ۷۸ تصویب کرده که هیچ نیروی نظامی و انتظامی حق ورود به محوطه دانشگاه را ندارد.


آقای علوی از نظر حقوقی، دانشگاه و یا دانشجویان این موضوع را چه گونه پیگیری خواهند کرد؟

امروز جمعیت معترض که تریبون آزاد برگزار کرده بودند، حدود هزار نفر بودند و تریبون آزاد جلوی سلف سروس دانشگاه برگزار شد. رییس دانشگاه به میان جمعیت آمد و قول داد که این موضوع را پیگیری کند. حتی هیئت رییسه دانشگاه، امروز بیانیه ای منتشر کرد و از اتفاقی که پیش آمده است ابراز تاسف و آن را محکوم کرد و قول داد مسئله را پیگیری کند.
دانشجویان معترض هم با انتشار یک قطعنامه، به دانشگاه و مسئولین تا شنبه فرصت داده اند که مسئله را پیگیری کنند. آنها همچنین دو خواسته را مطرح کرده اند، یکی این که سردار احمدی مقدم فرمانده کل نیروهای انتظامی ناجا، به طور رسمی و علنی از جامعه دانشجویی عذرخواهی کند و دوم این که وزیر علوم، آقای زاهدی، در مورد این مسئله موضع گیری مشخصی داشته باشد. مشخص است که علت این اقدام چه بوده است؟ تقریبا از دو یا سه سال پیش نیروهای انتظامی وارد دانشگاه می شوند و تردد می کنند. عده ای می گفتند اینها با سلف سرویس قرارداد دارند و غذا می برند و عده ای می گفتند اینها از دستشویی استفاده می کنند تا این که این حادثه رخ داد . درست است که ریاست دانشگاه و همه نهادهای داخلی دانشگاه این مسئله را محکوم کرده اند اما موضوع این است که چرا باید چنین وضعیتی پیش آید؟ ما به کجا رسیده ایم که باید چنین حادثه ای رخ دهد؟
زمانی که شبنم مددزاده دو ماه پیش بازداشت می شود و جامعه دانشجویی و مسئولین ذیربط سکوت اختیار کرده و پیگیری نمی کنند، در نهایت به این ماجراها ختم می شود.


شما به بازداشت خانم شبنم مددزاده اشاره کردید. لطفا در مورد ماجرای خانم مددزاده و این که به چه اتهامی بازداشت شده است، توضیح بدهید.

خانم شبنم مددزاده، عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه تربیت معلم و عضو هیئت رییسه شورای تهران دفتر تحکیم وحدت است. او روز پنجشنبه یکم اسفندماه سال گذشته، ساعت هشت صبح برای شرکت در جلسه شورای تهران دفتر تحکیم وحدت از دانشگاه خارج می شود. ما نمی دانیم به چه شکلی او را از خیابان های کرج یا تهران ربوده اند و تا ظهر موبایل او جواب نمی داد تا این که ساعت سه بعد از ظهر از کلانتری گوهردشت کرج با برادر خانم شبنم مددزاده یعنی فرهاد مددزاده تماس می گیرند و می گویند بیایید اینجا و خواهراتان را تحویل بگیرید. برادر خانم مددزاده هم به بچه های دانشگاه می گوید نگران نباشید چون احتمالا گشت ارشاد یا منکرات شبنم را گرفته است و من می روم او را آزاد کنم. فرزاد به کلانتری رفت و ما دیگر از او خبری نداشتیم در حالی که او نیز از همان لحظه مراجعه به کلانتری بازداشت شد.
روز شنبه ما پیگیری کردیم تا بدانیم اینها کجا هستند، وضعیت آنها چگونه است و چرا بازداشت شده اند. بچه های دانشگاه و خانواده شبنم به اطلاعات و نیروهای انتظامی و زندان مراجعه کردند، ولی همه آنها گفتند به ما ارتباطی ندارد و اظهار بی اطلاعی کردند. تا این که حدود ساعت ۱۲ ظهر، ظاهرا یک مامور از طرف دادگاه انقلاب تهران به دانشگاه آمد و با بچه های انجمن اسلامی دانشگاه و خانواده شبنم صحبت کرد و گفت که آنها را بازداشت کرده ایم، مسئله ای خاصی نیست و زمانی که مراحل دادرسی طی شود به دانشگاه بر می گردند. بنابراین شما هم اقدامی نکنید که جو دانشگاه را به هم بریزید.


علت بازداشت او چی بوده شما اطلاع دارید؟

همان طور که می دانید خردادماه سال گذشته عرصه اعتراضات گسترده دانشجویی بود و دانشگاه تربیت معلم هم یکی از بزرگترین تحصن ها را تشکیل داد که ۱۲ روز طول کشید و ۱۰ روز، دانشجویان متحصن در اعتصاب غذا به سر بردند. این تحصن با تعهد کتبی نماینده وزیر علوم و مسئولین دانشگاه مبنی بر این که تمام خواسته های دانشجویان که کاملا صنفی هم بود برآورده شود و هیچ یک از دانشجویان متحصن و معترض نه به کمیته انضباطی احضار شوند و نه از سوی نهادهای خارج از دانشگاه و اگر اطلاعات و سایر نهادها آنها را احضار کردند دانشگاه از آنها حمایت کند، خاتمه یافت. ولی آنها به تعهد خود عمل نکردند و در تابستان ۴۰ نفر از دانشجویان به کمیته انضباطی احضار شدند، ۱۲ نفر بازداشت شدند و عده زیادی هم به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات دادگاه انقلاب احضار شدند. خانم مددزاده هم جزو کسانی بود که به صورت تلفنی احضار شد، اما به دادگاه انقلاب نرفت و بازداشت هم نشد. خانم مددزاده عضو کمیته مرکزی متحصنین بود و همین طور جزو افرادی که با مسئولین دانشگاه مذاکره می کردند که منجر به خاتمه یافتن تحصن شد.
ما خبر نداشتیم که چه اتهامی به شبنم تفهیم شده است، تا این که روز ۱۳ اسفندماه، آقای جمشیدی رییس دادگاه اعلام کرد که اتهام شبنم مددزاده همکاری با گروهک منافقین( سازمان مجاهدین خلق) است. اما این مسئله هیچ پایه و اساس و سندیتی ندارد، چون اگر سندی وجود دارد چرا باید ۶۱ روز بازداشت موقت او ادامه یابد. تابستان هم ۱۲ نفر از دانشجویان کرد را بازداشت کرده بودند به اتهام همکاری با گروه های مخالف کرد، اما چون شبنم مددزاده ترک است، باید اتهام دیگری پیدا می کردند تا بتوانند بیشتر او را اذیت کنند.


آقای علوی! وکیل خانم مددزاده در مورد آخرین وضعیت پرونده او صحبت کرده است ؟

بله، وکیل او خانم عبادی و آقای سلطانی هستند. دیروز آقای سلطانی به دادگاه انقلاب مراجعه کرده است ولی نه اجازه مرور پرونده را به او داده اند و نه اجازه ملاقات با شبنم را.


آیا خانواده خانم مددزاده تا به حال توانسته اند با او ملاقات کنند؟

نه، خانم مددزاده فقط سه بار تلفنی با خانواده خود صحبت کرده آن هم در حد یک دقیقه. بار اول که صحبت کرده ۱۹ اسفندماه بوده است. یک روز قبل از این صحبت تلفنی، مادر شبنم به دانشگاه آمد در حالی که وضعیت روحی خوبی نداشت و گفت ۱۸ روز است که معلوم نیست دختر من کجاست و سرو صدا راه انداخت و تهدید کرد که داخل دانشگاه خودسوزی خواهد کرد. داخل دانشگاه جو احساسی نامساعدی پیش آمد و تجمعی صورت گرفت. مادر خانم شبنم مددزاده را به حراست بردند و در تماس با دادگاه انقلاب قول اکید دادند که تا قبل از عید شبنم و برادرش آزاد خواهند شد. ولی آنها آزاد نشدند و در عوض ۲۹ اسفند، تماس تلفنی دوم برقرار شد و شبنم گفت حال ما خوب است، جلوی زندان نیایید و هفت سین را در خانه بچینید، ما هم اینجا هفت سین چیده ایم. بعد به خانواده گفت که تا ۲۰ فرودین ماه به دادگاه مراجعه نکنید .
البته خانواده شبنم و وکیل او به دادگاه مراجعه می کردند، ولی ۱۹ فروردین یعنی یک شب پیش از آن دوباره شبنم و برادرش با خانواده تماس گرفتند و گفتند اینجا نیایید. این بار بر خلاف دفعه های گذشته، صدای شبنم خیلی نگران بوده و تحت فشار بوده است و گفته تا ۱۵ اردیبهشت اصلا این جا نیایید.


www.tahieh.net none">
[ www.tahieh.net


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست