یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

انتشار شماره ی جدید «کار داخل کشور»
متن کامل مطالب نشریه ی شماره ی هشت کار داخل کشور



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۹ ارديبهشت ۱٣٨٨ -  ۲۹ آوريل ۲۰۰۹


سرمقاله
جنبش کارگری و اتحاد چپ


مبارزه سیاسی نیز مانند تمامی کنش های اجتماعی نیازمند ابزارهایی مناسب می باشد. مبارزه علیه حکومتی مستبد و مذهبی که هیچ گونه اعتراض و صدای دگراندیشی را برنمی تابد. هر حرکتی را با سرکوب و زندان، شکنجه و اعدام پاسخ می گوید. حکومتی که آزادی های سیاسی را بکلی نادیده گرفته، حقوق شهروندان را نقض می کند. حکومتی که تمامی توان شیطانی خود را برای ایجاد تفرقه و تشتت بین نیروهای اپوزیسیون، خصوصاً نیروهای چپ و ترقی خواه بکار گرفته. حکومتی که سی سال آزگار سایه وحشت و ترس آن در جای جای میهنمان حس می گردد. مبارزه علیه چنین نظامی مستلزم راهکارها و ابزارهایی کارآمد می باشد.
دهها بار سران رژیم ادعا نموده اند که جمهوری اسلامی در متفرق و متشتت نگهداشتن مخالفین خود، در طی این سی سال موفق عمل نموده، و بایستی اذعان نمود که حق با آنهاست. این که نیروهای اپویسیون چگونه نمی توانند این ترفند رژیم را عقیم گذارند و سی سال است که آب به آسیاب جمهوری اسلامی می ریزند، خود جای بسی حرف دارد. آیا نیروهای اپوزیسیون خصوصاً چپ بقدری آلوده اند که در این راستا با مقامات امنیتی جمهوری اسلامی همراه شده اند؟ و هر بار که قدمی بسوی اتحاد و همدلی برداشته می شود صداهایی گوش خراش و تکراری از موضع اولترا چپ یا راست به مخالفت برمی خیزند. و بسان زندانبانان اوین خواهان تقریر توبه نامه ای می شوند و نبش قبری می کنند. بی آنکه به وزن و توان خویش نظری بیاندازند. نه کاری می کنند و نه می گذارند دیگری قدمی بردارد.
بارها و بارها این درد مشترک را فریاد زده ایم. متأسفانه تا یکی دو سال گذشته کمتر گوش شنوایی داشته ایم. ولی جای بسی خوشوقتی است، نشانه های امیدوار کننده و حرکات شادی بخشی را در ماه های اخیر از نزدیکی گردان های طبقه کارگر و نیروهای چپ کشورمان شاهد بوده ایم. موضوع وحدت نیروهای چپ در دستور کار سازمان های چپ سوسیالیستی قرار گرفته است. مهم تر از آن بحث نظری اتحاد در بین هواخواهان احزاب و سازمان های چپ روز به روز عمق بیشتری می یابد. در دوسال اخیر و خصوصاً در چند ماه گذشته این موضوع بخشی از نشست های جریانات چپ را بخود اختصاص داده است. هر روز دهها مقاله و نوشته در سایت های اینترنتی و نشریات حزبی و غیر حزبی به این موضوع می پردازند. در سی سال گذشته هیچگاه به این اندازه خود را برای رسیدن به این خواست مبرم جنبش سوسیالیستی کشورمان نزدیک ندیده ایم.
بخشی از وقت کنگره اخیر سازمان ما نیز به این موضوع اختصاص داشت. در تمامی برنامه های پیشنهادی به کنگره، بشکلی بارز به موضوع اتحاد پرداخت شده بود. وحدت تشکیلاتی سه سازمان فدائیان خلق ایران- اکثریت، اتحاد فداییان خلق ایران و شورای موقت سوسیالیست های ایران برای تشیل حزبی واحد، موضوع دیگری در راستای وحدت چپ بود. که با انتشار مباحث کنگره و تصمیمات آن، هرچه بیشتر در جریان چگونگی این فرآیند قرار خواهیم گرفت.
اینک در آستانه روز جهانی کارگر آنچه برای ما بیشتر از همه موضوعیت پیدا نموده، اتحاد چپ برپایه موضوعات جنبش کارگری کشورمان است. البته هواخواهان جریانات چپ در داخل کشور فارغ از اختلافات ریشه دار و بی انتهای رهبران مستقر در خارج، در تمامی عرصه های مبارزاتی اتحاد و همکاری خود را پیش می برند. ولی در برهه های از مبارزه و در انتخاب شیوه ای مبارزاتی گاهاً اختلافات رهبران، در داخل کشور نیز انعکاس می یابد. ما همه جریانات چپ کشورمان را فرامی خوانیم از هواداران خود در داخل کشور بخواهند بدون تأثیرپذیری منفی از اختلافات و تفاوت های تشکیلاتی، همکاری های متقابل خود با دیگر رفقای چپ را برپایه شناخت های شخصی و اعتماد متقابل گسترش دهند. خصوصاً اگر این همکاری برای ارتقاء جنبش کارگری کشورمان باشد.
رفقا! اگر صفت ممیزه چپ، مبارزه برای عدالت اجتماعی و آزادی زحمتکشان است، پس چرا این موضوع نتواند مبنای اتحاد و نزدیکی گردان های متعدد آن باشد؟ براستی کدام موضوعی را بهتر از مسائل کارگری و مبارزات طبقاتی آن برای همکاری احزاب و سازمان های چپ سوسیالیستی سراغ داریم؟ و اگر بر سر این خواست اتفاق نظر داریم، چه مسائلی از جنبش کارگری را می توان برای کار مشترک طرح نمود؟ به نظر ما می توان از کمترین خواست ها شروع و به خواست های بنیادین فراروئید. مواردی چون:
- آزادی بدون قید وشرط کارگران زندانی
- مبارزه برای ایجاد سندیکاها و اتحادیه های کارگری
- لغو قراردادهای موقت و استخدام رسمی کارگران قراردادی
- افزایش دستمزدها
- افزاش حداقل دستمزدها
- توقف اخراج ها و بازگشت تمامی کارگران اخراجی بر سر کار
- پوشش تأمین اجتماعی و برخورداری همه از بیمه های تأمین اجتماعی
- بیمه بیکاری با شمولیت تمامی کارگران
- پرداخت حقوق های معوقه
- کار برای تمامی افراد
- ایجاد مسکن مناسب برای تمامی کارگران
- آزادی های سیاسی و صنفی برای تمامی شهروندان
نشریه کار داخل کشور تریبونی برای انعکاس صدای متحد شماست. تریبونی برای دفاع از مبارزات کارگران و کمونیست های کشورمان و تریبونی برای دفاع از " سوسیالیسم، صلح، استقلال، آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی" است. ما خوشحال خواهیم بود مبارزات متحدانه شما رفقای خود را در راه سعادت و بهروزی زحمتکشان انعکاس داده و در این مبارزه سهمی داشته باشیم.


توضیح

چند روزی انتشار نشریه را به تأخیر انداختیم تا مصوبات کنگره یازدهم سازمان فداییان خلق ایران اکثریت منتشر شود، تا بتوانیم ضمن انعکاس مصوبات کنگره، در صورت امکان به نقد آن بنشینیم. متأسفانه بدلیل عدم انتشار بیرونی تصمیمات کنگره این مهم را به شماره بعدی نشریه وامی گذاریم. امیدواریم به یاری شما خوانندگان و همراهان گرامی در شماره بعدی مطالب پرباری در این خصوص داشته باشیم.
هیئت تحریریه کار داخل کشور


شمه ای از جنبش کارگری، در یکسال گذشته

سیاست های ضدکارگری جمهوری اسلامی روز به روز اوضاع اقتصادی را براقشار زحمتکش و کم درآمد جامعه سخت تر می سازد. کمتر روزی است که در مورد وخیم تر شدن اوضاع اقتصادی ایران و فرو رفتن شمار بیشتری از شهروندان این کشور در کام فقر خبری نخوانیم یا نشنویم. هر روز صدها و هزاران تن از کارگران و کارکنان این یا آن واحد تولیدی این یا آن شرکت خصوصی و دولتی از کار اخراج می شوند. در پاسخ به این تضییقات و در اعتراض به اخراج ها و یا عدم پرداخت حقوق معوقه شان هر روز صدها و هزاران تن از کارگران و زحمتکشان این کشور دست به تجمع واعتصاب می زنند.
رهبران سندیکای شرکت واحد اتوبوس رانی تهران وحومه به جرم تشکیل نهاد صنفی خود به زندان انداخته می شوند و یا از کار اخراج و از ابتدائی ترین حقوق فردی و اجتمائی خویش محروم می شوند. همین وضع کم و بیش در مورد کارگران نیشکر هفت تپه ، لاستیک البرز، فولاد خوزستان، صنایع نفت و گاز و پتروشیمی صادق است. کارگرانی که ماههاست دراعتراض به اخراج و عدم پرداخت حقوق های معوقه شان در اعتراض و اعتصاب بسر می برند.
حداقل دستمزد کارگران برای سال ۱٣٨٨ کمتر از ۲۶۴ هزار تومان تعیین گردید. در حالی که مطالعات مستقل خط فقر را برای خانوارهای ایرانی در مناطق شهری ٨۵۰ هزار تومان برآورد می کنند. البته بعلت آنکه نزدیک به ۵۰ درصد از نیروی کار ایران بدون در بازار غیررسمی کار مشغول به کارند، از این حداقل و سایر حقوق قانونی و تأمین اجتماعی نیز بی بهره اند. این ستم و بی عدالتی عمومی بیش از پیش نیاز به سازمان دهی و ایجاد تشکل های صنفی و سیاسی مانند سندیکاها و اتحادیه های کارگری را در بین کارگران پیشرو تقویت نموده است. موارد زیر تنها گوشه ای از مبارزات کارگران ایران در پیکار علیه ستم طبقاتی و حکومت حامی آنهاست.

بهار ۱٣٨۷
۱- دهها تن از کارگران قراردادی سیمان لوشان برای تبدیل شدن قراردادهای موقت به قراردادهای دائمی دست از کارکشیدند.
۲- حدود ۴۰۰ تن از کارگران اخراجی شرکت صنعتی و دریایی ایران صدرا در برابر استانداری بوشهر تجمع کرده وخواهان بازگشت به کار شدند.
٣- اعتصاب حدود ۱۵۰ کارگر سد زیویه در شهرستان کامیاران به خاطر عدم پرداخت شش ماه حقوق شان
۴- اعتراض ۴۰۰ کارگر شاغل درپروژه ی سد گاوشان و تجمع در مقابل فرمانداری کامیاران به خاطر چهار ماه حقوق معوقه
۵- تجمع بیش از۱۰۰ کارگرقراردادی کارخانه ی اشکان چینی قزوین در مقابل اداره کار شهر البرز، در اعتراض به عدم پرداخت شش ماه حقوق و مطالبات معوقه
۶- اعتصاب ۵۰ کارگر کارخانه آرد زابل در اعتراض به عدم پرداخت پنج ماه حقوق
۷- اعتصاب کارگران کارخانه ی ذوب مس خاتون آباد در اعتراض به پایین بودن سطح دستمزد و افزایش آن
٨- تجمع اعتراضی کارگران و کارکنان لاستیک البرز در چهاردانگه ی تهران در اعتراض به پنج ماه حقوق معوقه
۹- تجمع بیش از ٣۰ کارگر کارخانه ی پارس واشر در اعتراض به تعطیلی کارخانه در مقابل فرمانداری شهرصنعتی البرز و درخواست حقوق چندین ماهه ی معوقه
۱۰- تجمع اعتراضی بیش از۱۴۰۰ کارگر کارخانه های تولیدی فرنخ و مه نخ و نازنخ و بهداشتی مینا به مدت سه روز در اعتراض به عدم پرداخت مطالبات شان در مقابل واحدهای تولیدی خود در شهر قزوین
۱۱- تجمع ٣٨ تن از کارگران کارخانه ی دروس ایران درتشکیلات کارگری قزوین در اعتراض به عدم پرداخت شش ماه حقوق معوقه
۱۲- بستن جاده ی قم- تهران توسط کارگران آونگان اراک بدلیل نبود برنامه در تولید و بهره وری و بیکاری و بلاتکلیفی کارگران
۱٣- تحرکات اعتراضی حدود ۶۰۰ کارگر شاغل در دو واحد تولیدی ایران ترمه و تهران پتو به مدت یک هفته درمقابل ادارات دولتی و داخل کارخانه به دلیل عدم پرداخت حقوق چند ماهه
۱۴- اعتصاب کارگران کاشی رویال درسمنان دراعتراض به عدم پرداخت حقوق و مطالبات خویش
۱۵- تجمع ۱۵۰ کارگر یخچال سازی لرستان در برابر استانداری این شهر در ارتباط با اخراج کارگران و عدم پرداخت حقوق آنان
۱۶- تجمع کارگران نیشکرهفت تپه در مقابل فرمانداری شهرستان شوش، و راه پیمایی آنان درخیابان اصلی شهر
۱۷- تجمع اعتراض آمیز۱٨۰ کارگرشاغل درشرکت صنایع اراک در اعتراض به صدور رای یک جانبه ی اداره ی کار اراک به نفع کارفرما در محرومیت کارگران، درمحوطه ی کارخانه
۱٨- تجمع تعدادی از کارگران شرکت ایران برک رشت در مقابل دفتر مرکزی این شرکت در تهران به دلیل گرفتن حق و حقوق، که به مدت ۵ ماه به تعویق افتاده و عیدی سال ٨۶
۱۹- تجمع ۴٨ کارگر کارخانه لامپ فارس درمقابل اداره ی کار و اداره ی صنایع استان به منظور پیگیری خواسته های صنفی خود در خصوص بازگشت به کار سابق و دریافت حقوق معوقه
۲۰- برگزاری جشن اول ماه مه روزجهانی کارگر در مهمانی ها، محیط های کارگری محافل و خیابانها، درسرتاسر کشور

تابستان ٨۷
۲۱- تجمع ۵۷ تن از کارگران مجتمع همامرغ وابسته به کشت و صنعت مهاباد در مقابل فرمانداری در اعتراض به اخراج خود و افزایش دستمزدها
۲۲- اعتصاب غذای بخشی از کارگران ایران خودرو به خاطر تغییر مدت شیفت کار کارگران از دو هفته به یک هفته و پایین بودن حق بهره وری و سختی کار
۲٣- ادامه ی اعتصاب در تهران پتو و ایران ترمه قم با حضور ٣۰۰ کارگر و بیش ازیک هفته جهت گرفتن ۹ ماه حقوق معوقه
۲۴- اعتصاب مجدد دو روزه ی ۷٨۰ کارگر مجتمع تولیدی فرنخ ومه نخ در قزوین و درا عتراض به عدم دریافت تمام وکمال حقوق و مطالبات از جمله عدم پرداخت عیدی و پاداش سال٨۶
۲۵- اعتصاب کارگران شرکت کانال سازی بتونی رامان درکامیاران به مدت ۹ روز
۲۶- تجمع اعتراضی ۴۵۰ کارگر خباز در سنندج و تهیه ی طوماری مبنی بر اجرای ماده ۴۱ قانون کار و مصوبه ی شورای عالی کار نسبت به افزایش دستمزد و بهره مندی از مزایای سال ٨۷
۲۷- اعتصاب مجدد کارگران در کارخانه ی لاستیک البرز در اعتراض به تحقق نیافتن وعده هایی که مدیریت درخصوص پرداخت حقوق اردیبهشت ماه داده بود
۲٨- تجمع بیش از۲۰۰ کارگرشرکت فرش پارس قزوین در مقابل کارخانه و در اعتراض به عدم دریافت چند ماه حقوق و بلاتکلیفی شغلی
۲۹- اعتصاب کارگران کوره پزخانه های ارومیه و ورامین برای افزایش دستمزد روزانه از ۹۵۰۰ به ۱۵۰۰۰ تومان
٣۰- اعتصاب کارگران لوله سازی خوزستان و مسدود کردن جاده اهواز به خرمشهر برای دریافت حقوق معوقه
٣۱- اعتصاب ۱۴۰۰ نفر از کارگران شرکت هادی کار سمنان در اعتراض به عدم پرداخت ۲ ماه حقوق وعیدی و پاداش سال ٨۶
٣۲- کارگران فرنخ و نازنخ قزوین در تجمع اعتراضی در مقابل شرکت و بستن جاده بین المللی قزوین خواهان دریافت حقوق و کلیه مطالبات خود شدند
٣٣- اعتصاب کارگران سد شهریار میانه به دلیل عدم دریافت حقوق چهارماهه
٣۴- اعتصاب دهها کارگرمعادن ذغال سنگ طبس در اعتراض به وضعیت دستمزدها، ساعات کار بیش از حد مجاز و شرایط سخت کاری
٣۵- تجمع کارگران شرکت صنایع راه دور ایران در مقابل کارخانه به دلیل عدم پرداخت مطالبات و شش ماه دستمزد
٣۶- راه پیمایی اعتراض آمیز کارگران لوله سازی خوزستان در خیابانهای اهواز و تجمع در میدان شهدای اهواز در اعتراض به عدم پرداخت حقوق معوقه
٣۷- تجمع کارکنان شرکت پشتیبانی برق گیلان- رشت- در مقابل دفتر این شرکت به خاطر عدم دریافت ٨ ماه حقوق و دستمزد
٣٨- ۴۰۰ نفر از کارگران لاستیک البرز به خاطرپرداخت نشدن مطالبات معوقه در برابرنهاد ریاست جمهوری تجمع کردند
٣۹- اعتصاب کارگران کارخانه پرریس سنندج برای دریافت مطالبات خود از جمله دستمزدهای معوقه
۴۰- اعتصاب ۱۵۰۰ کارگر رامشیر در منطقه عسلویه، دراعتراض به عدم دریافت چهار ماه حقوق و دستمزد

پاییز ٨۷
۴۱- اعتصاب و اعتراض مجدد کارگران نیشکر هفت تپه از روز سوم مهر دررابطه باپرداخت نشدن دو ماه حقوق ومزایا، درخواست افزایش حق مسکن به ۱٣ هزارتومان و حق بدی آب و هوا به ۴۲ هزارتومان و حق غذا. همزمان کارگران به منظور راه اندازی مجدد سندیکای کارگران این شرکت، مجمع عمومی برگزار کردند و موجودیت ان را اعلام کردند. فعالیت این سندیکا از ماههای اول بعداز پیروزی انقلاب ۵۷ به حال تعلیق درآمده بود. همزمان بین ٨۰۰ الی ۱۲۰۰ کارگر این کارخانه در روز سوم مهر در مقابل فرمانداری شوش دست به تجمع زده و خواستار رسیدگی مسئولان به مشکلات خود شدند.
۴۲- اعتصاب حدود ۱۷۰۰تن راننده و کامیون دار درجاده سه راه خرمشهر به مسیر پایانه حمل و نقل اهواز، خواست های صنفی رانندگان و کامیون داران اعتصابی، حذف دلالان در واگذاری بار به رانندگان، و راه اندازی سندیکای رانندگان و کامیون داران اهواز که فعالیت آن از یک سال پیش توسط وزارت کار و اموراچتمائی به حال تعلیق در آمده است
۴٣- اعتصاب کارگران سد سیمینه رود بوکان در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدهایشان
۴۴- تجمع مجدد ۵۰۰ نفر از کارگران لاستیک البرز در مقابل وزارت کار در اعتراض به عدم دریافت شش ماه حقوق و عدم تحقق مطالبات و وعده های داده شده توسط مسئولین، و استقرارحدود ۱۰۰ کارگر این شرکت در دفترمرکزی در تهران به صورت شبانه روزی و اخراج عوامل کارفرما از دفترمرکزی
۴۵- تجمع تعدادی ازکارکنان اخراجی سراب بافت در اعتراض به عدم پرداخت ۱۷ ماه حقوق معوقه و ۱۴ ماه بلاتکلیفی
۴۶- تجمع ۲۴۰ نفر از کارگران فرش غرب کرمانشاه در خانه کارگر شهر، در اعتراض به تعطیلی کارخانه وعدم پرداخت دو ماه حقوق و عیدی و پاداش سال٨۶
۴۷- کارگران اخراجی شرکت پرریس سنندج یک باردیگر در اعتراض به مقاومت کارفرمای کارخانه برای اجرای رای بازگشت به کار هیئت حل اختلاف استان درمحل اداره کار استان درسنندج تجمع کردند
۴٨- تعداد ۴۰ نفر از کارگران کارخانه مکان ساز اصفهان در اعتراض به عدم پرداخت چهار ماه از دستمزدهایشان کارخانه رابه حالت نیمه تعطیل درآورده و ضمن اعتصاب، خواهان پرداخت تمامی دستمزدهای معوقه خود شدند
۴۹- حدود٣۰۰ کارگرشرکت گوشت زیاران در اعتراض به عدم پرداخت ۴ ماه حقوق معوقه درمقابل کارخانه تجمع کردند
۵۰- حدود۱۰۰نفر از کارگران شیفت روز کارخانه پارچه بافی کرپ ناز کرمانشاه در اعتراض به پرداخت نشدن ۵پنج ماه حقوق خود اعتصاب کردند. آنها درحین اعتصاب مجمع عمومی تشکیل داده و سه نفر از کارگران را به عنوان نماینده انتخاب کردند.

زمستان ٨۷
۵۱- دهها نفر از کارگران شرکت روزنوش سرپل زهاب در اعتراض به عدم پرداخت دستمزد چندماهه خود درمقابل فرمانداری این شهر تجمع کردند
۵۲- حدود۱۰۰۰ کارگر کارخانه فرنخ و نازنخ قزوین دراعتراض به پرداخت نشدن سه ماه حقوق خود درجاده بین المللی این استان دست به تجمع زده و اقدام به بستن جاده و آتش زدن لاستیک کردند
۵٣- بیش از ٣۰۰ نفر از کارگران مجتمع صنعتی شمال غرب تبریز به دلیل نبود نقدینگی و پرداخت نشدن حقوق و دستمزد و حق بیمه دست از کار کشیده و در محوطه مجتمع تجمع کردند
۵۴- کارگران شرکت نیپک همدان به دلیل عدم پرداخت چهار ماه حقوق خود دفترشرکت را محاصره کرده و درب ورود و خروج پتروشیمی را مسدود کردند
۵۵- ۵۰۰ کارگر اخراج شده شرکت سرب و روی زنجان به دلیل اخراج از کار در مقابل شرکت تجمع کردند
۵۶- ۱۵۰ نفرازکارگران مهیامان دراعتراض به پرداخت نشدن ۵ ماه از دستمزدشان دست ازکارکشیده وباتجمع درمقابل اداره ی کارشاهین شهراصفهان خواهان رسیدگی به مطالبات خودشدند
۵۷- کارگران کارخانه ی نساجی خامنه درآذربایجان شرقی دراعتراض به بلاتکلیفی خودوعدم پرداخت چندین ماه ازدستمزدهایشان درمقابل کارخانه دست به تجمع زده واقدام به آتش زدن لاستیک کردندهم چنین حدود ۱۰۰ نفراز این کارگران بادردست داشتن پلا کارهایی درمقابل اداره ی کار شهر تبریزدست به تجمع زدند
۵٨- ۵۷ نفرازکارگران شرکت فلات پارس در پتروشیمی پلیمرکرمانشاه به دلیل پرداخت نشدن ۶ ماه حقوق خود، در مقابل درب شرکت تجمع اعتراضی برپا کرده و دست به اعتصاب زدند
۵۹- کارگران صتایع فلزی دربهمن ماه ٨۷ مدیرعامل صنایع فلزی شماره ۲ رادر کارخانه حبس کردند، همچنین به دلیل عدم تحقق وعده های داده شده حدود ٣۰۰ کارگر بطور یکپارچه در مقابل نهاد ریاست جمهوری دست به تجمع زدند
۶۰- کارگران شرکت گرادآفرین تولید کننده عمده کت و شلوار و انواع پوشاک درشهر صنعتی نصیرآباد در رباط کریم به دلیل پرداخت نشدن سه ماه حقوق خود دست از کار کشیده واعتصاب کردند
۶۱- ۱۵۰ کارگر اخراجی مس سونگون در ورزقان شهرستان اهر در اعتراض به پرداخت نشدن مقرری بیکاری و سایرمشکلات در مقابل فرمانداری و اداره کار اهر تجمع اعتراضی برپا کردند
۶۲- ۱۵۰۰ نفر از کارگران پالایشگاه فاز ۹و۱۰ عسلویه به خاطر پرداخت نشدن پنج ماه ازدستمزدشان اعتصاب کردند
۶٣- کارگران کارخانه چرم نوش اهواز به دلیل عدم پرداخت حقوق و مزایای خود در مقابل استانداری خوزستان تجمع کردند
۶۴- کارگران سینا کاشی در شهرستان ساوه به خاطر عدم تمدید قرارداد چند نفر از همکاران خود در مقابل این شرکت تجمع کرده و ضمن مخالفت با تعدیل نیرو خواستار تمدید قرارداد و بازگشت به کار همکاران اخراجی خود شدند
۶۵- حدود۲۰۰ کارگر بیکارشده چینی البرز درشهرصنعتی قزوین دراعتراض به عدم پرداخت پنج ماه حقوق و مزایای معوقه، به مدت ۲۰ ساعت جاده اصلی شهرصنعتی قزوین را مسدود کرده و خواستار دریافت مطالبات و بازگشت به کار شدند
۶۶- بیش از۱۵۰ کارگریخچال سازی بوژان لرستان به خاطردریافت نکردن حقوق و مزایا در مقابل دفترمرکزی شرکت سرمایه گذاری آتیه ی دماوند درتهران تجمع کردند
۶۷- بیش از۲۰۰ نفراز کارگران معترض کارخانه قندیاسوج به دلیل عدم دریافت چندین ماه حقوق و مزایا در مقابل استانداری این شهر تجمع کردند
۶٨- کارگران شرکت کنف کار رشت به دلیل دریافت نکردن ۷ ماه دستمزد جلوی استانداری گیلان تجمع کردند
۶۹- بیش از۵۰۰ نفر از کارگران کارخانجات ریسندگی و بافندگی و مخمل و ابریشم کاشان در اعتراض به عدم پرداخت حقوق و مطالبات معوقه درچهارراه کاشانی این شهرتجمع کردند
۷۰- تحصن حدود ٣۵۰ کارگر شرکت پوشینه بافت قزوین در اعتراض به عدم پرداخت هفت ماه حقوق در مقابل دفتر احمدی نژاد در تهران، و یک شب ماندن در مقابل همین دفتر به دلیل عملی نشدن وعده های احمدی نژاد
۷۱- اعتصاب کارگران شرکت چوب و صنعت ایران درشهرستان ساوه به خاطر پرداخت نشدن شش ماه حقوق و مزایا
۷۲- اعتصاب بیش از ٣۰۰ نفر از کارگران کاشی سمند در استان سمنان به دلیل عدم دریافت شش ماه حقوق و مزایا
۷٣- حدود ۵۴۰ نفر از کارگران شرکت ایران الکتریک رشت به خاطر پرداخت نشدن مطالبات برای چندمین بار در مقابل استانداری و فروشگاه تعاونی این شرکت تجمع کردند
۷۴- اعتصاب ۱۲٣ کارگرنساجی درخشان یزدبه مدت ۱۰ روز به خاطرعدم پرداخت حقوق ومزایا
۷۵- تجمع اعتراض آمیز۱۲۰ کارگرشرکت پیمانکاری پامیکودرطبس درمقابل استانداری،به دلیل برخوردناشایست پیمانکاران باکارگران
۷۶- اعتصاب بیش از٣۰۰ کارگرشرکت رشن درصنایع فولاداهوازدرمقابل درب شماره یک صنایع فولادبه دلیل پرداخت نشدن ٣ماه حقوق و مزایا و امضای قرارداد با تاریخ و جزئیات مشخص، صدور فیش حقوقی برای کارگران، چگونگی پرداخت دستمزد، بیمه، از خواست های کارگران اعتصابی اعلام شده بود
۷۷- دهها نفرازکارگران اخراجی کارخانه لوله سازی ماهشهرکه پس ازپایان مدت قراردادشان ازسوی کارفرمایان اخراج شده اند باتجمع درمقابل استانداری خوزستان خواهان بازگشت به سرکارهایشان شدند
۷٨- بیش از۱۰۰ نفرازکارگران شرکت سازمایه ی پاکدشت که بیش از٣ سال است به دلیل تعطیلی کارخانه ازکاراخراج شده اندوبیش از۵۰ درصدازمطالبات خودرادریافت نکرده اند درمقابل درب اصلی کارخانه تجمع کرده وخواهان رسیدگی به مشکلاتشان شدند
۷۹- تجمع کارگران کارخانه پروفیل پارس تهران درمقابل اداره کارغرب تهران و در اعتراض به عملی نشدن وعده کارفرمایان مبنی بر دادن چهار ماه سنوات به ازای هر یک سال سابقه کار
٨۰- تجمع چندین باره کارگران نساجی کردستان درمقابل اداره کار استان برای عملی شدن وعده های مسئولین اداره کار
٨۱- ۷۲ کارگرشرکت قوه پارس در قزوین دراعتراض به عدم پرداخت هشت ماه حقوق و مزایای خود در مقابل خانه کارگر قزوین دست به تجمع زده و خواستار بازگشایی شرکت و بازگشت به کار خود شدند
٨۲- کارگران شرکت کشت وصنعت شوشتر درمقابل دفترمرکزی این شرکت تجمع کرده وخواهان پرداخت مطالبات معوقه از سوی کارفرمایان شدندحدود۵۰۰۰ کارکراین شرکت دو ماه حقوق خودرادریافت نکرده بودند
٨٣- کارگران شرکت فرآورده های لبنی سلام درتهران به دلیل دریافت نکردن سه ماه حقوق در مقابل این شرکت تجمع کردند
٨۴- بیش از۱٨۰ کارگرشرکت ایرانیت تهران که دو ماه حقوق و مزایای خود رادریافت نکرده بودند دست به اعتصاب زده ورئیس کارخانه را بیرون کرده و ضمن توقف خط تولید و بستن درب کارخانه دست به تجمع اعتراضی زدند
٨۵- کارگران کارخانه کاغذ سازی کارون دراعتراض به عدم پرداخت مطالبات شان درمقابل استانداری تجمع کردند
٨۶- بیش از۱۲۰ نفر از کارگران کارخانه های صنعتی آزمایش در شهرستان مرودشت استان فارس که باحدود ۱۰ سال سابقه ی کار اخراج شده اند به خاطر بازگشت به کار در مقابل فرمانداری واداره کار این شهر تجمع کردند
٨۷- کارگران کارخانه های نخ تار فومن، کاشی گیلان و کارخانه پرسان به خاطر عدم پرداخت مطالبات در مقابل استانداری گیلان تجمع کردند


دگرگونی در نقش اجتماعی و اقتصادی زنان

جمهوری اسلامی، نظامی که زندگی را برای زنان در سراشیبی زوال قرار داده، و با نقض ارزش های انسانی تمامی این ارزش ها را به نام دین به فساد کشانده است. زندگی را برای همه انسان ها روز از پی روز سخت تر می کند و چنان می نمایاند که راهی جز این گونه زیستن نیست. آیا به درستی راهی برای بروز استعدادهای انسانی، و راهی برای آگاهی و اندیشه برای انسان ها نیست؟
مساله زنان جامعه ایران دارای ویژگی های مختص خود است. ویژگی هایی که ریشه های مذهبی، سنتی، اجتماعی، حقوقی و اقتصادی دارند. حقوق اجتماعی زن بر تارو پود بافت های متحجر مذهبی سنتی و اجتماعی تنیده شده است. جامعه مرد سالار نیز همواره به منظور و در جهت تثبیت وضع موجود و حفظ ساختار اجتماعی بسته حرکت کرده است.
با وجود بایدها و ارزش های پذیرفته شده سنتی، مذهبی و تعصبات و تبعیضات جنسی، جامعه مردسالار ایران کار زنان در خارج از خانه که مشارکت و فعالیت آنان در امور اجتماعی و جمعی را میسر می سازد، مردود می شمارد. زنان ایران اساساً فاقد استقلال اقتصادی هستند، و هنوز هم سهم شایسته ای را از اقتصاد کشور ندارند. آنان همواره در معرض نادیده گرفتن شدن اهمیت و ارزش کارشان- کار خارج از خانه- هستند. بیشتر زنان در بخش خدمات- پرستاری، منشی گری، معلمی …- کار می کنند. جامعه مردسالار هنوز هم کمک و یاری زنان را به عنوان پرستاران بی مزد و مواجب کودکان، بیماران و سالخوردگان دست کم می گیرد. آنها را به عنوان نیروی کار ارزان استثمار می کند و مورد بدرفتاری، خشنوت و ضرب و شتم قرار می دهد.
حس کاذبی هم که در زنان از امنیت و برابر حقوقی و بهره مندی از چتر حمایتی قانون و داشتن فرصت برابر با مردان به وجود می آید، هنگامی که در عمل تبعیض را تجربه می کنند، فرو می ریزد. بالا بودن و افزایش دائمی نرخ طلاق و بی ثباتی خانواده هم زنان را که برای تامین معاش خود در طول زندگی به مرد متکی هستند، در تهدید دائمی قرار می دهد. امروزه از هر ده نفر زنی که کار می کند هشت نفر به خاطر عدم رضایت خانواده و بچه داری و غیره کار و حرفه خود را ترک می کنند.
زنان در حال حاضر ۴۹ درصد جمعیت کشور را تشکیل می دهند. ترکیب سنی زنان ۱۵ الی ۶۰ سال ۵۵% و زیر ۱۵ سال ٣٨% است. ۴٨% جمعیت در حال تحصیل در مقاطع ابتدایی و متوسطه هستند و علیرغم آنکه حدود ۷۰% از پذیرفته شدگان آموزش عالی در سالهای اخیر را زنان تشکیل می دهند، نرخ اشتغال زنان حدود ۱۱% است. عللی چون:
- پسندیده نبودن حضور زن در اجتماع
- عدم باور به توان و نقش زن در انجام امورات اجتماعی از دیدگاه جامعه مردسالار
- تعصبات شدید مذهبی و موانع اجتماعی
- کسب مجوز از همسر برای کار
- نگاه تحقیر گونه به زنان با عنوان ضعیفه و جنس دوم
- نوع تربیت کودکان دختر
از جمله ی مواردی هستند که جایگاه و نقش زنان و حضورشان را در عرصه های مختلف جامعه دچار مشکل می سازند.
با این حال نقش زنان در محیط کار جهانی، در فاصله ۵۰ سال گذشته دگرگونی و تغیییرات برجسته ای پیدا کرده است. زنان در این سالها توانسته اند با تلاش و کوشش، باورهای اجتماعی را تغییر داده و با وجود کمبود مهارت های حرفه ای و موانع تحصیلی، خود را بر روند کلی توسعه ملی تحمیل نمایند. از طرفی دیگر تحولات اجتماعی و رشد آگاهی های اجتماعی و سیاسی، با رشد حضور نسبی زنان کارگر در عرصه های اقتصادی، تا حدودی توانسته است، فشارهای ناشی از تفکرات مردسالارانه را کاهش داده و مجبور به عقب نشینی نماید.
پایین بودن سطح اشتغال زنان، کمبود شغل، افزایش بیکاری و غیره، شرایط را برای زنان سخت و دشوار می سازد. از طرفی دیگر افزایش سهم زنان از ورودی دانشگاه ها، ارتقاء نقش زنان در تولید و صنعت، به همراه ترکیب سنی جوان جامعه، عواملی هستند که اگر با شناخت توان مندیها زنان کشورمان و هدایت استعدادهای بالقوه آنان همراه شود. خواهد توانست در تمامی عرصه های کار و دانش، و علیرغم محدودیت های موجود، امکانات رشد و حضور موثر زنان را در جامعه و عرصه های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی فراهم سازد.
بر بستر شرایط اجتماعی مناسب زنان می توانند، با اعتماد به نفس و پشتکار، با انتقاد پذیری و تغییرپذیری، با دانائی و دوراندیشی و با هدفمندی، در رشد و شکوفایی و توسعه منابع انسانی، در فعالیت های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ثمربخش و تاثیرگذار باشند. بنابراین ایجاد تشکل های صنفی و سیاسی که از طریق آن زنان و دختران بتوانند برای تامین کار و آموزش های لازم برای ارتقاء توان مندیهای خود اقدام کنند، امری ضروری و فوری است. تا بدین طریق زنان قادر به مشارکت در فعالتیهای جمعی شوند. ایجاد تشکل های صنفی و سیاسی به زنان و دختران ما در عرصه های اجتماعی قدرت اقتصادی و سیاسی خواهد بخشید. تا زنان متکی به خود و قادر به مشارکت در فعالیت های جمعی شوند. اهمیت این موضوع برای زنان کارگر که از دو حیطه ساختار اجتماعی و ساختار ناشی از سودجویی سرمایه و اقتصاد بیمار جامعه در فشار مضاعفی قرار دارند، دوچندان می باشد. از جمله مشکلاتی که زنان کارگر و شاغل با آن روبرو هستند، می توان به موارد زیر اشاره نمود:
- سطوح شغلی پایین نسبت به مردان
- عدم ارتقاء شغلی نسبت به مردان
- کار زیاد در محیط منزل و کار با دستمزد پایین در خارج از خانه
- عدم دریافت حقوق و مزایای برابر با کارگران مرد
- مزاحمت های جنسی در محیط کار و بیرون از محیط کار
- همگی انعکاسی است که از عدم توازن بین زن و مرد
خوشبختانه در سال های اخیر شاهد رشد کیفی جنبش های اجتماعی و ایجاد تشکل های مختلف صنفی و سیاسی زنان و تشکل های غیر دولتی NGOها با موضوعیت زنان بوده ایم. جنبش زنان در هم پیوندی با جنبش کارگری و جنبش دانشجویی کشورمان توانسته است، جمهوری اسلامی را به عنوان مانع اصلی احقاق حقوق زنان، به عقب نشینی های جدی وادار سازد. امروز جنبش زنان کشورمان از پیشتازترین جنبش های دمکراتیک کشورمان بشمار می آید.
* دریافتی از طریق ایمیل


جهانی شایسته کودکان

ما کودکان جهانیم
ما قربانیان استثمار و آزاریم
ما کودکان جنگیم
ما قربانیان و یتیمان عفونت HIV و ایدز هستیم
ما از آموزش با کیفیت و مراقبتهای بهداشتی مناسب محرومیم
ما قربانیان تبعیض های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، مذهبی و زیست محیطی هستیم
ما کودکانی هستیم که به صدای آنها گوش داده نمی شود و وقت آن فرا رسیده است به حساب آییم
ما جهانی شایسته کودکان می خواهیم، چرا که جهانی که شایسته ماست جهانی شایسته همگان خواهد بود.
"از بیانیه نشست ویژه مجمع عمومی سازمان ملل متحد برای کودکان و نوجوانان – ٨ مه ۲۰۰۲"

در کشور ما هر انسان کمتر از ۱٨ سال فارغ از جنسیت، نژاد، رنگ، زبان، ملیت و مذهب کودک به شمار می آید. خانواده به عنوان اساس و بنیاد جامعه باید شرایط رشد و رفاه کلیه اعضاء خود بویژه کودکان را فراهم سازد و خود نیز از حمایتهای لازم برخوردار باشد. برای ایجاد شرایط رشد شخصیتی کودک خانواده ای سالم و شاد که محبت و تفاهم در آن هم پیوند با شرایط اجتماعی که آزادی و برابری، صلح و همبستگی باشد ضروری می نماید. دوران کودکی مستلزم مراقبت ها و مساعدت های ویژه است. کودکان برای رشد به مراقبت های قبل و بعد از تولد نیازمندند. در این میان کودکانی که در شرایط دشوار زندگی و کار می کنند، کودکانی هستند که باید مورد توجه ویژه قرار گیرند. کودکان که آسیب پذیرترین اعضاء جامعه هستند، باید در مقابل هرگونه استثمار اقتصادی- کار کودک- که برای سلامتی، رشد جسمی، رشد اجتماعی و تربیتی کودک خطرناک است و مانع از آموزش او می شود حمایت شوند.
شرایط و مشکلات ناشی از وضعیت اقتصادی- رکود اقتصادی و بحران سرمایه داری- که موجبات فقر و گرسنگی، بدبختی، غذا و آب ناسالم، مسکن نامناسب و ناکافی، کاهش خدمات عمومی بهداشتی، آموزشی و اجتماعی می شود، سبب افزایش تعداد افرادی می شود که زیر سطح فقر زندگی می کنند. کودکان به خاطر آسیب پذیریی شان بیش از همه تحت تأثیر این مخاطرات قرار می گیرند. افزایش قاچاق و خرید و فروش کودکان، خطرتجاوز و استثمار جنسی کودکان- کودکان دختر بیشتر از پسران در معرض خطر هستند- و استفاده از کودکان برای کارهای اجباری، از مشکلاتی هستند که جامعه انسانی با آن درگیر می باشد. برای مقابله با این شرایط، روی کردی جامع و عملی در برابر ساختارهای اجتماعی و اقتصادی نابرابر، فقر، تبعیض اقتصادی، تبعیض جنسی و تلاش برای بالا بردن سطح آموزش و آگاهی عمومی لازم است. برای این شرایط همکاری همه نهادها و سازمان ها مدافع حقوقی انسان و کودک ضروری است.
در حال حاضر سالانه بیشتر از ۱۰ میلیون کودک که نیمی از آنها نوزاد هستند به علت فقر، عدم دسترسی به خدمات اجتماعی و بهداشتی، و سوء نغذیه جان خود را از دست می دهند. ۱۵۰ میلیون کودک زیر پنج سال دچار تغذیه هستند و یک میلیارد انسان از آب بهداشتی سالم بی بهره هستند. دو میلیارد نیز به بهداشت مناسب دسترسی ندارند.
کودکان بزرگترین قربانیان جنگ و خشونت اند. مشکلات ناشی از محیط روانی نامناسب منجر به بی توجهی و آزار کودکان می گردد.
ما خواهان یک برنامه حداقلی براساس پیمان نامه حقوق کودک مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ۲۰ نوامبر ۱۹٨۹ هستیم. این پیمان نامه براساس آزادی، عدالت، صلح جهانی و برابری همه اعضای خانواده بشری که در منشور سازمان ملل متحد تدوین گردیده است، تأکید شده است. برای رسیدن به این برنامه حداقل باید برای:
- بهبود شرایط عمومی زندگی کودکان
- ایجاد زمینه های رشد جسمی و ذهنی و عاطفی و ذهنی کودکان
- ایجاد زمینه های کمک برای کودکان آسیب دیده از بلایای طبیعی و اجتماعی (بچه های طلاق)
- ایجاد زمینه های کمک به کودکان کار و خیابان
- تلاش برای ایجاد موانع قانونی در برابر کودک آزاری
- تلاش برای ایجاد و تأمین محیط حمایتی برای کودکان بی سرپرست و آسیب پذیر
- تلاش برای حمایت حقوقی از کودکان زندانی
پیگیرانه و مصمم مبارزه کرد. تا ایجاد یک نظام قانونمند اقتصادی و اجتماعی برابر برای حمایت از کودکان را تحقق بخشیم.


انتخابات رئیس جمهوری وتحریم آگاهانه

به تحقیق می توان ادعا نمود که طی دو سده اخیر، انتخابات شیوه ای مقبول و مطلوب برای گزینش رهبران سیاسی و زمامداران حکومتی در سرتاسر جهان بوده است. درحال حاضر حتی کشورهائی که با رژیم های دیکتاتوری، اقتدارگر، توتالیتر، تمامیت خواه، استبدادی و خودکامه اداره می شوند، برای عوام فریبی هم که شده و یا برای گرفتن ژست دمکرات و تظاهر به رعایت حقوق سیاسی و مدنی شهروندان گه گاه از ابزار انتخابات استفاده می کنند. پوشیده نیست که آنان به منظور استتار ماهیت ضدمردمی و پنهان ساختن سازوکارهای واقعی شان در انتصاب های سیاسی از این ابزار استفاده می کنند. این سناریو تکراری در سطح جهان، سه دهه است که درجامعه ما نیز جریان دارد. ژست دمکراتیک سران جمهوری اسلامی چنان عریان و بی پرده خود را می نمایاند که هرطفل دبستانی هم به موقع انتخابات به لُغزسرایی می نشیند و خیلی ساده اعلام می شود که این هم یک نوع عوام فریبی و کلاهبرداری سیاسی است .
بار دیگر انتخاباتی دیگر، انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی در پیش است. این که با کدامین توجیه می توان از این نمایش مضحک به نام انتخابات یاد کرد، بایستی مدافعین آن توضیح دهند. شاید استناد آنان به شورای نگهبان بااصل استصوابیش و یا شهروندان مدرجش، پلورالیزم اسلامیش و یا ده ها مورد دیگر می باشد!؟ اصلاً می شود این جریان را حتی نمایشی از انتخابات نام نهاد؟ انتخاباتی که در آن احزاب مدافع نظام موجود را هم به خودی و غیرخودی تقسیم کرده اند. و جناح های دیگر کوچکترین اجازه ای برای انتقاد از عمل کرد حاکمان، خصوصاً ولی فقیه را ندارند، چه سهمی از دمکراسی برده است، تا بخواهیم از مشارکت و یا عدم مشارکت مخالفین نظام بحث به میان آوریم؟ در چنین شرایطی القای توهم تغییر و یا حتی رفرم از طریق ساز و کارهای موجود رژیم اگر توهم سازی نباشد، توهم زدگی است. اگر چه جناح های حکومتی در بوق و کرنا می دمند، که برگزار کننده انتخاباتی سالم و دمکراتیک هستند، ولی کل قضیه بازی عوام فریبانه ای برای کشیدن توده ها به پای صندوق های رأی، جهت مشروعیت بخشیدن به اعمال ناشایست و غیراصولی و غیردمکراتیک نظام حاکم می باشد.
در این میان و در چنین شرایطی هستند کسانی از سر ناآگاهی و یا عوام فریبی تحریم و شرکت نکردن درانتخابات را انفعال و یا گریز از دایره عمل محسوب می نمایند. زهی قباحت! اگر کسی به این استدلال بخواهد ما را دلال مظلم قراردهد. به نظر ما در این شرایط تحریم هم چو جریاناتی بهترین راه حل و بهترین نوع مقاومت دربرابر نافیان حقوق ملت می باشد. شهروندان آگاه و آزادی خواه به هیچ وجه ملزم به تحمل شرایط تحمیلی ازطرف حاکمان قدرت، و تسلیم به خواست آنها و پیشبرد منویات منحوس و پلید ایشان نیستند. اگر شهروندان مدنی بتوانند، باشعور و آگاهی، و با یکپارچگی، عدم شرکت و تحریم را جایگزین تسلیم نمایند، جوابی دندان شکن به عوام فریبان و ریاکاران داده اند.
ما حداقل از صد سال قبل- از انقلاب مشروطیت که نخستین طلیعه و تجربه انتخابات در ایران می باشد- به این طرف تجاربی از آزادی و انتخابات نسبتاً آزاد را از سرگذرانیده ایم، هرچند که این ایام در طول این یک قرن بسیار کوتاه بوده اند. در این یک صد سال چند سالی در صدر مشروطیت، اوایل حکومت رضاخان میرپنج، دهه بیست و یکی دو سال اوایل انقلاب ۵۷ شاهد چنین روندی بوده ایم. شاید جمع این ایام در طی یک قرن به ده – بیست سال هم نرسد. ولی در همین ایام کوتاه نیز علیرغم تمامی فشارها و تضییقات ما حرفهایی برای گفتن داشته ایم. ولی متأسفانه در بیشتر این یک صد سال انتخابات نمایشی از تقلب، تحمیق، تهدید آن هم بشکلی عریان بوده است. انتخابات در ایران اکثراً غیردمکراتیک و برای تأمین خواست عده ای تئوکرات و در راستای پایمال نمودن حقوق اکثریت ملت زحمتکش و ستمدیده عمل کرده است.
ما تنها در انتخاباتی مجاز به مشارکت می باشیم، که امکان اعمال تغییرات نسبی بوسیله آن میسر باشد. درصورتیکه انتخابات در جمهوری اسلامی کاملا" در جهت عکس این خواست عمل می کند. در جمهوری اسلامی تئوکرات ها یارای تابش و تحمل هیچ نیروی مخالفی، حتی اسلامی را ندارند. تمام اپوزیسیون از نظر حاکمان قدرت، ملحد، وطن فروش، عاصی برعلیه امنیت کشور و ... هستند. در این میان چپ ها که از نظر سردمداران جمهوری اسلامی بشکلی مضاعف، بیشترین اتهامات را یدک می کشند ، چه وظایفی درقبال انتخابات دارند؟
نیروهای چپ نبایستی خود را با ایده تغییر و تحول جمهوری اسلامی از طریق فلان طیف مترقی نظام! یافلان شخص اصلاح طلب، یا دمکرات مآب متوهم سازند. بدتر از آن نبایستی خود را مخیر به انتخاب بد از میان بد و بدتر نمایند. چنین پندار باطل و انتخاب نامیمونی تنها از آثار مهاجرت لعنتی است که سالهاست بر گرده نیروهای اپوزیسیون و خصوصاً چپ سنگینی می کند. نیروها چپ بطور اعم و کمونیست ها بطور اخص موظفند مسائل سیاسی را بسان تمامی پدیده های اجتماعی در شکل کلی و در ارتباط با دیگر پدیده ها بررسی نمایند. آنها باید متوجه شده باشند که ساختار نظام جمهوری اسلامی برعلیه دمکراسی و خواست مردم پایه ریزی شده است، و ژست های دمکراتیک مآبانه جناح های مختلف آن صرفاً ترفندی برای حفظ نظام می باشد. مهره هایی مانند سیدحسین موسوی و یا خاتمی علیرغم ادعاهای انتخاباتی شان، تنها برای بدست آوردن منصب سردفتری رهبریت سر برآستان خدمت می سایند. آنها بهتر از همه می دانند که رئیس جمهور بودن در چارچوب نظام ولایت فقیه تنها تدارکاتچی بیت رهبری بودن است و بس. اگر میر حسی موسوی تا دیروز ادعا می نمود: "که من نمی توانم سردفتر رهبری باشم" و یا "در این مشارکت از هیچ کس کسب تکلیف نکرده ام. فقط وطن را در خطر می بینم و می خواهم نسبت به وطنم ادای دین نمایم." می بینیم که امروز چگونه برای کسب این منصب کذائی به پابوسی خامنه ای می رود و کسب اجازه می نماید. ادعاهای نیم بند ایام انتخابات نبایستی ملاک عمل و موضع گیری ما باشد. احمدی نژاد هم موقع انتخاب زیاد از عدالت اجتماعی و شکار دانه درشت ها می زد، اما دیدیم و دیدید که وضع توده های زحمتکش روز به روز بدتر و بدتر شد. تا اینکه رسیدیم به وضعی که همگان شاهدش هستیم. این حرفها هیچ نیستند مگر برای حفظ نظام ولایت فقیه. نظامی آکنده از استبداد، اقتداگرایی و تمامیت خواهی.
رفقا! مشارکت و بدتر از آن ایفای نقش در چنین مضحکه ای کاملاً مغایر اهداف و آرمان های سوسیالیستی و در منافات با نظرات چپ می باشد. رفقا! چپ بدنبال امحای تمامی اشکال ستم اجتماعی و نفی هرگونه اختلاف طبقاتی حاکم بر جامعه است. ستمی که هم اکنون در جامعه ایران بطور غیرقابل تحملی اعمال می شود. جامعه ای که بیداد و بیدادگری، بیکاری، فحشاء، اعتیاد، ارتشاء، زورمداری و قلدرمآبی چنان بر آن مستولی گردیده که دست تمامی حکومت های مافیایی و تبه کاری را از پشت بسته است. بر این مبنا تحریم آگاهانه و فعالانه انتخابات در شرایط حاکم بر میهن مان نه تنها انفعال و انزوا محسوب نمی شود. بلکه اقدامی انقلابی و انسانی در راستای کسب حقوق سیاسی اکثریت مردم و مبارزه ای برای محو ستم طبقاتی و برقراری پلورالیزم برمبنای خواست های دمکراتیک کاملاً برحق و مشروع توده ها می باشد.
* دریافتی از طریق ایمیل


روز جهانی کارگر، خجسته باد!

اندک- اندک، با گامهائی به بلندای هر روز، روز اول ماه مه، روز جهانی کارگران جهان نزدیک می شود. روز اول ماه مه سمبل انقلاب و مبارزه آشتی ناپذیر بین طبقات ستمگر و ستمدیده است. سه سال بعد از سرکوب خونین کارگران شیکاگوی آمریکا در سال ۱٨٨٦، که برای ٨ ساعت کار در روز، دست به تظاهرات زده بودند .این روز را انترناسیونال دوم در کنگره پاریس به سال ۱٨٨٩، بنام روز همبستگی جهانی کارگران تعیین کرد. برگزاری پرشور و با شکوه مراسم این روز از آن تاریخ، مظهر و تجلی بزرگداشت و همبستگی کارگران و زحمتشکان جهان و تجلیل از مقام شایسته کار و کارگر، نقش آفریننده و بی بدیل این طبقه در تولید و تأمین نیازمندیهای حیات بشری، بیان دردها، مشکلات و خواستهای مشترک همه کارگران و زحمتکشان جهان است.
طبقه کارگر، بمثابه وسیع ترین بخش جامعه، به جهت ویژگیها و خصلت انقلابی خود، همیشه تحت شدیدترین فشارهای طبقات استثمارگر و حاکمیت های سرمایه داری ارتجاعی قرار گرفته و سنگین ترین صدمات و آسیب های اجتماعی را متحمل می گردد. نظام سرمایه داری با تشکیل ارتش عظیم بیکاران، طبقه کارگر را که فقط با فروش نیروی جسمی و یا فکری خود امرار معاش می کند، در رقابت خشن بازاری گرفتار ساخته است تا از این رهگذر، به ارزانترین نیروی کار دست یابد. طبقه کاگر بمثابه آفریننده تمام نعمات مادی حیات بشری، با حداقل امکانات زندگی، فقط تا حد زنده ماندن و تولید ارزش اضافه تأمین می گردد. ایجاد تفرقه و اختلاف در صفوف طبقه کارگر، توسعه ناآگاهی و جلو گیری از بسط دانش و فرهنگ سیاسی- طبقاتی در میان این طبقه انقلابی جامعه، بزرگترین اجحافی است که در حق کارگران اعمال می شود. کارگر ناآگاه به راحتی فریب می خورد، به سادگی تن به استثمار مفرط می دهد و از شناخت حقوق مشروع خود محروم می گردد و ... در نتیجه، بخودی خود و بسادگی از درک اهمیت سترگ سازمان یابی در تشکل های صنفی و سیاسی طبقه کارگر عاجز می ماند. درست به همین سبب است که هسته اصلی احزاب و سازمان های پیرو جهان بینی طبقه کارگر را روشنفکران و تحصیل کرده ها تشکیل می دهند. با درک این واقعیت است که، مسئولیت خطیر امر آگاه سازی و سازماندهی کارگران در تشکل های صنفی و نهایتاً، در حزب سیاسی طبقه کارگر، مهمترین وظیفه احزاب و سازمان های مبارز مدافع این طبقه می باشد. طبقه کارگر، تنها با مبارزه متشکل در حزب سیاسی خویش می تواند نقش تاریخی خود را برای دستیابی به حقوق انسانی و برقراری نظام عادلانه اجتماعی ایفا نماید.
امسال، روز جهانی کارگر در شرایطی برگزار می شود که بحران ساختاری نظام غیر انسانی سرمایه داری، تمام تار و پود جوامع انسانی را فراگرفته است. بحران عمیق اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی- ایدئولوژیک، سایه سنگین مرگ را بر سر حاکمیت سامانه سرمایه داری در تمام جهان افکنده است و نرمهای معمولی حیات بشری در شرایط ادامه موجودیت این نظام، با مخاطره جدی مواجه شده است. در تمام دوره بعد از علنیت یافتن بحران مالی- اقتصادی، سرمایه داری بار سنگین بحران خود را، پیش از همه، بر دوش کارگران، زحمتکشان و طبقات پائین دست جامعه انداخته است. لغو مصونیت شغلی و اخراج های دسته جمعی، افزایش ساعات کار، بالا بردن سن بازنشستگی، محرومیت از تأمینات اجتماعی و غیره، همه و همه تجاوز و تعدی خشن و آشکاریست که برعلیه حقوق ناچیز طبقه کارگر اعمال می شود. دولت های بزرگ سرمایه داری تاکنون، با پرداخت بیش از چهار صد تریلیون دلار برای نجات کمپانی های بی کارخانه و موسسات غارتگر مالی از صندوق دولتی که از محل مالیات های پرداختی مستقیم و غیرمستقیم زحمتشکان پر می شود، آخرین اندوحته های ملی را نیز نابود می سازند که، از بخت بد سرمایه داران، هیچ تأثیری مثبتی بسود نظام سرمایه داری در پی نداشته است.
کارگران و زحمتکشان میهن ما نیز هیچگاه از تعرضات سیستماتیک حاکمیت دینی- بورژوائی در امان نبوده و در جوّ خفقان و دیکتاتوری حاکم بر کشور، به سختی سرکوب می شود. مبارزه طولانی مدت کارگران کارخانه نیشکر هفت تپه و سرکوبی آنها، زندانی کردن رهبران سندیکاهای کارگری، تنها یک نمونه از هم سوئی و هم آوائی رژیم جمهوری اسلامی با همتایان غربی خود در تجاوز بی پرده به حقوق کارگران است. حاکمان بورژوا- مذهبی ایران با معاف کردن کارگران کارگاه های کمتر از ده نفر از حقوق لحاظ شده در قانون کار و لغو بیمه بیکاری کارگران پروژه ای، دست کارفرمایان را در اخراج کارگران بازتر کرده است. آنها در اجرای بند « ز» مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام، می توانند به بهانه رکود اقتصادی و بحران، بی هیچ ملاحظه ای هر تعداد کارگر را از کار بیکار سازند.
امسال، در شرایطی به استقبال روز جهانی کارگر می رویم که، امپریالیسم آمریکا از بخش بزرگی از آمریکای لاتین که تا همین چند سال پیش حیاط خلوت خود می شمرد، بیرون رانده شده است و اخیرا، با پیروزی کاندیدای جبهه فارابوندو مارتی در انتخابات السالوادور، یکی دیگر از سنگرهای خود را در منطقه از دست داد. در منطقه خاورمیانه، یکی از مهمترین مناطق استراتژیک برای ادامه حیات سرمایه داری جهانی، پای در گل مانده است. این همه، درحالیست که از مدتها پیش، اعتصابات عمومی، اعتراضات، ناآرامیهای دائمی، آشوب های ناشی از بحران مالی و ورشکستگی اقتصادی، تقریبا همه کشورهای پیشرو سرمایه داری و امپریالیستی، را در نوردیده است، مردم اروپا هم زمان با برگزاری اجلاس سران کشورهای گروه ٢۰ در لندن، تابوت سرمایه داری را دفن کردند که این همه، عموماً نشان از ماهیت و خصلت ضد سرمایه داری اعتراضات مردمی دارند. بطور کلی، مجموعه حوادث جهانی و روند تکاملی آنها، تشدید و تعمیق بحران کنونی سرمایه داری، ناقوس مرگ امپریالیسم را بصدا در آورده است و نوید آزادی کارگران و زحمتکشان از زنجیر پوسیده سرمایه داری را در گوش استثمارشوندگان و همه قربانیان ستم دیرپای سرمایه داری زمزمه می کند.
امسال، با مبارزه برای آگاه سازی و سازماندهی گسترده تر طبقه کارگر، با اعلام و توضیح مطالبات، خواست ها و آرمان های بنیادین آن و تلاش در جهت اتحاد همه نیروهای انقلابی و پیوند مبارزه انقلابی کارگران با مبارزات برابری طلبانه زنان، آزادی خواهانه دانشجویان و دیگر سازمان ها و تشکل های مدنی به استقبال اول ماه مه، روز جهانی کارگر می رویم. و برای نیل به امر آزادی طبقه کارگر از زیر ستم سرمایه و تبعات ویرانگر ناشی از استثمار و بهره کشی خشن، مبارزه خود را برعلیه امپریالیسم، ارتجاع و نژادپرستی تشدید می بخشیم. در اوضاع و احوال کنونی جهان، در شرایط احتضار نظام ارتجاعی سرمایه داری، مبارزه با طرحها، اقدامات و راهکارهای فریبکارانه امپریالیسم و تبلیغات مسموم کننده آن و مبارزه با افکار، اندیشه ها و برنامه های تسلیم طلبانه و سازشکارانه در میان نیروهای طیف چپ، مهمترین و تأخیر ناپذیرترین وظیفه همه نیروهای انسان دوست، ترقی خواه و عدالت طلب است.
امروز، در شرایط شکست قطعی جهانی سازی امپریالیستی، امکانات گسترده تری برای طرح خواست های بنیادی تر طبقه کارگر، پیشروی نیروهای پیرو سوسیالیسم علمی و تلاش در جهت برقراری نظم نوین اجتماعی فراهم شده است. و ما بعنوان عضوی از خانواده بزرگ نیروهای بالنده چپ ایران و جهان، تمام توان خود را بعد از این نیز در جهت تحقق آرمان های انسانی طبقه کارگر بکار خواهیم گرفت و در اجرای وظایف انقلابی خود، دست اتحاد بسوی همه نیروهای مترقی دراز نموده و امیدواریم برگزاری هر چه باشکوه تر روز جهانی کارگر، فرصت مناسبی برای اتحاد و مبارزه متشکل در راه احقاق حقوق پایمال شده کارگران ایران و جهان فراهم آورد.
* دریافتی از طریق ایمیل


تغییر قانون کار برای سرکوب هرچه بیشتر طبقه کارگر

تغییر قانون کار به نفع کارفرمایان و سرمایه‌داران موجب اعتراض کارگران جامعه می‌باشد. چندیست تغییر قانون کار مجدداً در دستور کار جمهوری اسلامی قرار گرفته است. اکنون مدتیست که دولت و مجلس سیاست گام به گام تحدید و حذف تدریجی قانون کار مصوب خود را آغاز کرده است. در این پروژه از حمایت محافل اقتصادی راست و اقتصاددانان دنباله روی تئوری پردازان تقدیس گر سرمایه - که غالباً در محافل رسانه‌ای حضور فعال دارند- نیز بهره می برد. اینان با استفاده از کلیه تریبون های رسمی و غیرسمی، سعی دارند به جامعه بباورانند که قانون کار کنونی مانع اشتغال و سرمایه‌گذاری است. حمله آنان اساساً متوجه مفادی از قانون کار است، که حمایت های ناچیزی از کارگران را دربر دارد. از جمله ی موادی که در چند سال اخیر مورد تعرض کارفرمایان و کارشناسان حامی آنان قرار داشته ماده بیست و هفت قانون کار است، این ماده شروطی را برای اخراج کارگران از سوی کارفرمایان قایل شده است. مخالفین قانون کار در پی‌گنجاندن موادی در قانون کار هستند که دست کارفرمایان را برای اخراج کارگران کاملاً باز بگذارد، تا هر گاه کارفرما اراده نمود، بتواند بی هیچ قید و شرطی کارگران را اخراج نماید.
پر واضح است منظور اینان از کنجانیدن چنین موادی مربوط به اخراج کارگران متخلف و یا مازاد نیست. چون هم اکنون نیز روزانه بسیاری از کارگران توسط مدیران و کارفرمایان اخراج و یا مشمول طرح تعدیل نیرو می‌شوند. هدف آنها حذف موانع بازدارنده برای اخراج بی قید و شرط کارگران و بازگشتی ارتجاعی به چندین دهه قبل است. امری که مغایر با خواست اردوی کار در گستره جهانی بشمار می رود. هرچند که تعدیل نیرو توسط کارفرمایان و یا مدیران آنها، هنوز هم رایج می باشد، ولی اولاً در بسیاری از کشور‌ها قوانین اجتماعی بصورتی وجود دارد که زندگی کارگران اخراجی را تا حدودی تأمین نماید. ثانیاً اخراج کارگر توسط کارفرما در این کشورها بدون قید و شرط نیست. متعارضین قانون کار در حالی خواهان حذف ماده بیست و هفت می‌باشند، که پوشش تأمین اجتماعی در کشور ما بقدری ضعیف است که اخراج کارگر بمنزله تباهی زندگانی وی و از بین رفتن خود و خانواده‌اش می باشد.
از طرفی نیز همین قانون بدلیل سلب حق اعتصاب و حق ایجاد تشکل های مستقل کارگری، و ضعیف بودن مواد حمایتی، مورد اعتراض جامعه کارگری ایران می باشد. کارگران خواهان آنند که این قانون از سوی نمایندگان تشکل های مستقل کارگری مورد بررسی قرار گرفته و با توجه به مقاوله نامه‌های بین‌المللی و خواست کارگران اصلاح گردد. قانون کار کنونی بدلیل به رسمیت نشناختن حق تشکل مستقل برای کارگران و غیرقانونی دانستن هرگونه اعتصابی، قانونی ضدکارگری و غیردموکراتیک است. این قانون ناقض مقاوله‌نامه‌های سازمان بین‌المللی کار، به خصوص مقاوله نامه هشتاد و هفت در خصوص حق ایجاد تشکل برای همه کارگران، تنظیم گشته و لازم است برای رفع موارد ضدکارگری مورد بازبینی قرار گرفته و تغییر نماید.
بدون شک، هدف مجموعه مخالفین قانون کار از جانب کارفرمایان، فراهم ساختن امکان استثمار هرچه بیشتر کارگران و نهایتاً کسب هر چه بیشتر سود برای سرمایه‌داران است. قوانین کار، در تمام دنیا به عقیده حامیان کارگران، قوانین دفاع از حقوق کار در مقابل افسار گسیختگی و زیاده‌خواهی عنصر سرمایه شناخته می‌شود. اما مخالفین کارفرمایی قانون کار، بدون توجه به سرنوشت محتوم کارگران و برای کسب ارزش اضافی هرچه بیشتر در صدد آنند که مواد حمایتی آن را حذف نمایند. این در شرایطی است که سالانه تنها بیست هزار کارگر جان خود را در حوادث ناشی از کار از دست می‌دهند. و حداقل حوادثی که طی سالهای اخیر گزارش شده، صد و پنجاه هزار حادثه در سال در محیط کار می‌باشد. حذف قوانین حمایتی به معنای بی‌اعتنایی به جان و سرنوشت انسانها ست. اگر حراست از نیروی کار و حفاظت از نیرویی که تولید ثروت را در دستان خود دارد به عهده قانون کار نیست، اصولاً چه لزومی داشت تا قانون کاری تدوین و تصویب گردد؟ پس وظیفه حفاظت و صیانت از نیروی کار را چه کسی به عهده خواهد گرفت؟
جمهوری اسلامی در ادامه سیاست‌های ضد کارگری خود - که تحت تأثیر اقتصاددانانی است، که برنامه‌ اقتصادی خاصی را بر پایه نقد غیرعلمی اقتصادهای کنترل شده با مضمون کلی خصوصی سازی تئوریزه می‌کنند- پروژه‌ای را تحت عنوان بررسی سه جانبه برای اصلاح قانون کار، که هدف آن کاهش قوانین حمایت از کارگران و تحت فشار قرار دادن نیروی کار به سود کارفرمایان می‌باشد، به پیش می‌برد. در شرایطی که کارفرمایان در چارچوب همین نظام حاضر به انعقاد هیچ پیمان دسته‌جمعی نیستند، چگونه می‌‌توان باور کرد همین کارفرمایان به یکباره طرفدار گفت و گو و حل و فصل مسایل از طریق مذاکره شده‌اند. چگونه باید باور نمود، کارفرمایان نسبت به تولید و صنعت و نیروی کار حسن نیت دارند، در حالی که همه روزه با به تعطیلی کشاندن مراکز تولید موجب بیکاری صدها نفر و وارد آمدن لطمات جدی به اقتصاد کشور می‌شوند.
در چند سال اخیر بخش وسیعی از مسئولین جمهوری اسلامی ، با خرید سهام واحدهای مختلف تولیدی، در سیستم اقتصادی موجود در جایگاه کارفرما قرار گرفته، خواست‌های اقتصادی خود را در کسوت قوانین جدید بر نیروی کار تحمیل کرد‌ه‌اند. نگرشی که مدافع منافع کارفرمایان و در تقابل با کارگران، عملاً‌ به ابزاری در دست کارفرمایان تبدیل شده اند و دیدگاهی که نیروی کار را ماشین و ابزار می‌پندارد، نمی تواند حافظ منافع مهمترین عامل تولید یعنی کارگران باشد.
پس از اجرای خصوصی سازی، با افزایش ساعات کار، بالا رفتن سرعت دستگاهها، بکارگیری قوانین تنبیهی و مجازات اخراج و حذف بسیاری از مزایای رفاهی و ... بر شدت استثمار کارگران افزوده شده است. هدف کارفرمایان و اقتصاددانان مدافع سرمایه داری از تعقیب پروژه تغییر قانون کار، کسب سودی فراتر از میزان سود موجود می باشد. از این رو با حذف ماده بیست و هفت قانون کار خواهان بدست آوردن حق اخراج بدون قید و شرط، و بدون پرداخت غرامت برای کارفرما می‌باشند. والا با قانون کار فعلی نیز، شاهد اخراج صدها هزار کارگر در نیمه دوم سال ٨۷ بودیم. از طرفی دیگر در چند سال گذشته شاهد آن بودیم که مجلس ضد کارگری جمهوری اسلامی نیز به بهانه ایجاد اشتغال و سرمایه‌گذاری، قانون معافیت کارگاههای زیر ده نفر از مشمول قانون کار را تصویب نمود. در آن زمان رئیس اتاق بازرگانی در یکی از کمیسیونهای مجلس شورای اسلامی مدعی شد اگر این قانون بتصویب برسد، بلافاصله یک میلیون فرصت شغلی بوجود خواهد آمد. حال باید پرسید؛ اینک که کارگاههای زیر ده نفر از مشمولیت قانون کار خارج شده اند، یک میلیون شغلی که وعده داده بودید، چه شد؟ بموجب این قانون مصوب مجلس که میلیون ها کارگر کارگاه های کوچک از زیر چتر حمایتی قانون کار و تأمین اجتماعی خارج شدند، چند نفر توانستند شغلی به دست آورند؟ در مناطق آزاد که قانون کار اجرا نمی‌شود، چه میزان ایجاد اشتغال کرده اید؟
تا کی باید نیروی کار کشور ما ابزاری برای آزمون و خطای تئوریهای شکست خورده اقتصادی باشد؟ اگر نیروی کار ما در دهه گذشته قربانی سیاست‌های خصوصی سازی شد، هم اکنون نیز ابزار اجرای تز اقتصاد راست گرایی افراطی قرار گرفته است. در شرایط کنونی کارگران کشورمان برای خاتمه دادن به چنین وضعیت اسف‌باری، و برای رسیدن به حداقلی از استانداردهای زندگی بایستی به عنوان یک جنبش اجتماعی ظاهر شوند. برای دستیبابی به چنین هدفی ایجاد و سازماندهی تشکل‌های کارگری ضروری است.


صادق هدایت

۵٨ سال پیش، بیستم فروردین۱٣٣۰ صادق هدایت، بزرگترین نویسنده معاصر ایران به دنبال آخرین سفر کوتاهش به خارج، در شهر پاریس، خودکشی کرد. مرگ او، برای ادبیات معاصر ایران، ضایعه ای عظیم و جبران ناپذیر بود. هدایت به سوی سرنوشتی رفت که در سراسر دوران زندگی کوتاهش با آن در جدال و کشمکش بود. در نوسان دردناکش بین مرگ و زندگی بالاخره پنجه مرگ غالب شد و در "نیم روز خَفه ای" جانش را گرفت. مرگی بود دردناک، بی رحمانه و تأسف زا، که خلاء محسوسی در محیط ادبیات معاصر ایران به وجود آورد. بی شک در شیوه و سبکی که هدایت بنیان نهاد، در میان نویسندگان معاصر ایران کسی حتی بگردش نمی رسد. به همین سبب فقدان او، برای حیات ادبی ایران، خیلی گران و جبران ناپذیر بشمار آمد. یادش گرامی باد.


اول ماه مه

چیز مهمی نیست، تنها یکی از ما
تنها حیات حقیر انسانی، ویران شده
تنها ذره ای ناچیز از جهان
در جهنم ماشین ها، کارخانه ها و خرده پاش ها
درهم شکسته است، خرد شده است، متلاشی شده است ...

بگذار خدا نداند و تار از پود زندگی بگسلد.
به ندای بهار، ناگاه الهه ای پر حرارت
آنان را گرفته، برافروخته است.
در جهشی ناگهانی از عشق
در خیزی از نفرت
پس مانده های پامال شده به یکدیگر در آمیخته اند
به توده ای سوزان و آتش فشانی
جوشان و رازآمیز مبدل شده اند.
و امروز، اینک آن توده مائیم.
جوانی ما، که دیری است از یاد رفته
در نهان به گمان دریافته و هرگز تصاحب نشده
امیال ما، که بتدریج از دست رفته اند
رویاهای ما، که هرگز تاجی از پیروزی برسرننهاده اند
زندگی ما، دستخوش تیره روزی و شرمساری
همه ناگاه از این حرارت سوزان شعله ور می شوند
و بلند و تابناک زبانه می کشد.
هرچند اکنون به وضوح نمی توانیم شادی کنیم
و نمی توانیم در آرامشی به سوی هدف های نجیب خویش گام برداریم
با این همه، ما خداوند سرنوشت خویشیم.
بهاریم، جوانی هستیم، سپیده دمیم
و نخستین روز مه، روز ماست، از آن ماست!
"ارنست فیشر"


شب شمال و خواب جنوب

امروز
اول ماه مه
یازدهم اردی بهشت ماست
کارفرمای بزرگ ما
دارد برای ما سخن می گوید.
ما در صحن کهن سال کارخانه
سعی می کنیم سخنان شورانگیز آقا را
به خاطر بسپاریم.
کارفرمای بزرگ ما می گوید:
عدالت زیباترین تکیه کلام ماست
ما از منطقه مین گذاری شده مالکیت عبور خواهیم کرد
این سرنوشت واپسین طبقه تاریخ است
ما می دانیم جهان
بی وجود کارگران ... پیر خواهد شد.
"سید علی صالحی"


اطلاعیه برگزاری یازدهمین کنگره سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)

دبیرخانه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) از این طریق برگزاری یازدهمین کنگره سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) را به اطلاع می رساند. این کنگره در روز چهارشنبه ۱۹ فروردین (۸ آوریل) آغاز شد و با رسیدگی به موضوعات در دستورش طی ۴ روز، شنبه ۲۲ فروردین به کار خود پایان داد.
کنگره کار خود را با اعلام یک دقیقه سکوت به یاد رفیق بیژن جزنی و ۸ نفر دیگر از کادرهای فدائی و مجاهد که در تپه های اوین توسط رژیم شاه به فتل رسیدند، و نیز به یاد سایر جانباختگان راه آزادی، ترقی و عدالت آغاز کرد.
موضوع اصلی در دستور کار کنگره یازدهم سازمان رسیدگی به دو سند پایه ای، یعنی برنامه و اساسنامه، بود. کنگره دهم سازمان، منعقده در فوریه ۲۰۰۷، کمیسیونی را انتخاب کرده (کمیسیون اسناد پایه) و تدوین طرح اسناد پایه ای سازمان را به آن سپرده بود. کمیسیون طرح برنامه و طرح اساسنامه را تنظیم کرده و به کنگره یازدهم ارائه کرده بود. علاوه بر این دو طرح، موضوعات زیر نیز در دستور کار کنگره قرار داشتند:
- رسیدگی به گزارش کار ارگانهای منتخب کنگره دهم شامل شورای مرکزی، هیئت رسیدگی به شکایات و داوری (رشد) و کمیسیون اسناد پایه
- تصویب سیاستها و راستاهای فعالیت سازمان در دوره‍ی آتی
- رسیدگی به چند قرار و قطعنامه از جمله:
* قطعنامه در مورد “وحدت و اتحاد نیروهای چپ”
* قرار در مورد "تداوم کار بررسی علل و عوامل ضربات سال ۶۵″
* قرار در مورد سیاست سازمان در سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۲
* قرار در مورد "تحقیق پیرامون ۲ الی ۴ قتل واقع شده در سالهای ۵۲ تا ۵۶ در درون سازمان چریکهای فدائی خلق ایران"
* قرار در مورد بازنویسی آئین نامه کنگره های سازمان
- انتخاب ارگانهای سازمان برای دور آتی فعالیت آن شامل شورای مرکزی، هیئت "رشد" و کمیسیون نظارت مالی
- ضمناً کنگره این پیشنهاد را که بخش "غلبه بر تبعیض ملی" از طرح برنامه، که حول آن ۴ طرح دیگر نیز به کنگره داده شده بودند، به عنوان جزئی از برنامه اما با اختصاص وقت ویژه به آن رسیدگی شود، پذیرفت.
کنگره موفق شد پس از تعیین طرحهای پایه برای موضوعات برنامه، اساسنامه، مسئله ملی- قومی، سیاست ها و راستاهای فعالیت سازمان در دوره‍ی آتی، و قطعنامه در مورد "وحدت و اتحاد نیروهای چپ"، به بخش و یا تمام پیشنهادهای داده شده حول این یا آن موضوع دستور رسیدگی کند. سرانجام کنگره به کلیات طرح برنامه جهت اجراء رأی تمایل داد و مقرر کرد که کار کمیسیونی روی آن ادامه یافته و نتیجه کار به کنگره آتی ارائه شود، همچنین کلیات طرح اساسنامه را جهت اجرا تصویب و مقرر کرد که کار کمیسیونی روی آن ادامه یافته و نتیجه کار به کنگره آتی ارائه شود. دیگر طرحها و قرارهای پیش گفته تماماً از تصویب کنگره گذشتند.
کنگره با انتخاب ارگانهای مرکزی شامل: شورای مرکزی سازمان، هیئت رسیدگی به شکایات و داوری، و کمیسیون نظارت مالی به کار خود پایان داد.
شمار قابل توجهی از سازمانهای سیاسی ایرانی و خارجی، هیئت نمایندگانی را به کنگره اعزام کرده یا به آن پیام داده بودند. این نمایندگان و دیگر شخصیتهای سیاسی و دوستداران سازمان حاضر در کنگره مشارکت موثری در مباحث کنگره داشتند. در دو شب از شبهای کنگره دو میزگرد، یکی در مورد انتخابات و دیگری در مورد وحدت نیروهای چپ، با شرکت نمایندگان کنگره و مهمانان آن برگزار شدند. جریان کنگره از طریق اینترنت قابل پیگیری بود.
یازدهمین کنگره سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) شنبه شب ۲۱ فروردین به کار خود خاتمه داد.
دبیرخانه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
۲۳ فرورین ۱۳۸۸ (۱۲ آوریل ۲۰۰۹)


پیام حمایت حزب کمونیست آفریقای جنوبی
به کنگره ی ۱۱ سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)


از حزب کمونیست آفریقای جنوبی
به سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
۷ آوریل ۲۰۰۹

رفقای عزیز

همراه با احزاب برادر، درودهای گرم انقلابی حزب کمونیست آفریقای جنوبی را به مناسبت کنگره ی تاریخی ۱۱ سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) بپذیرید. شادباش های رفیقانه ی ما نثار شما نمایندگان شرکت کننده، رهبری، و متحدین شما باد.
در راستای برنامه ی سیاسی شما، کنگره به معضلات پیچیده ی دمکراتیک پیش رو پرداخته و وضعیت سیاسی در کشور شما و خاورمیانه ی بزرگ و مواضع سازمان شما در رابطه با بحران اقتصادی جهانی سرمایه داری را بررسی خواهد کرد. مجموعه ی دنیای مترقی چشم به دستاوردهای کنگره ی شما دارد.
بر پایه ی این بررسی است که موازنه ی سیاسی نیروها و دستیابی به یک بینش جامع بوسیله ی جنبش جهانی طبقه ی کارگر در جهان امکان پذیر خواهند بود.
به لحاظ استراتژیک و ژئوپولیتیکی، موقعیت ایران برای کشورهای قدرتمند امپریالیست بسیار حساس می باشد. با تهدیدات حمله ی نظامی، که مردم عادی از آن آسیب می بینند، مبارزه بر سر منابع در پوشش مبارزه با گسترش سلاح های هسته ای صورت می گیرد. ما بر این باور هستیم که تحلیل سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) در مبارزات جهانی برای همبستگی با مردم بر علیه امپریالیسم، نژادپرستی، و سرکوب زنان در جامعه ی ایران، انگیزه ای انقلابی ایجاد خواهد کرد.
برای مبارزه با خطرات نظامی گری، باید با اتحاد نیروهای طبقه ی کارگر بر علیه نقشه های نظامی ناتو به رهبری آمریکا در خاورمیانه مبارزه کرد و محدودیت های استراتژی های اقتصادی سرمایه داری و سردرگمی کامل ایدئولوژیکی بورژوازی در نتیجه ی شکست در مقابله با بحران ها را برملا کرد.
از طریق رقابت های امپریالیستی، تحمیل جنگ ها از طرف آمریکا و متحدینش، و تشدید پروژه ی استبداد مطلقه بر علیه حقوق مردم بوسیله ی طبقه ی حاکم نباید هیچ آسیب دیگری بر مردم تحمیل شود.
این معضلات در دستور کار کنگره ی شما و برخورد اندیشه ها اولویت ویژه ای یافته اند. ما چشم به راه دستاورد تحلیل غنی شما در رابطه با بسیج کردن همه ی ایرانیان در راستای استقرار یک چارچوب اجتماعی، سیاسی، و اقتصادی واقعاً دموکراتیک و برابری طلب خواهیم بود.
حزب ما خود را ملزم می داند که از طریق همبستگی با مردم ایران، اقدامات مشترک در راستای دفاع از چنین چارچوب دموکراتیکی را توسعه دهد.

برای کنگره ی شما آرزوی بهترین ها و دستاوردهای انقلابی داریم
بلید زیمانده
دبیر اول حزب کمونیست آفریقای جنوبی


در دفاع از سوسیالیسم (۱۶)
طرح پیشنهادی به کنگره یازدهم سازمان فداییان خلق ایران – اکثریت
اخراج فرخ نگهدار از سازمان


رفقا! اینک که شما به نام کنگره و نمایندگان سازمان در مهم ترین همایش فداییان خلق ایران- اکثریت گرد هم آمده ، و "بررسی سیاست سازمان در سال های ۱٣۵٨ تا ۱٣۶۲" و "علل و عوامل ضربات سال ۶۵" را هم در دستور کار خود دارید، بنام بخشی از هواداران سازمان، شما را فرامی خوانیم بررسی ها خود را تنها به شناخت موارد یاد شده محدود نسازید. رفقا! پرداختن به اشتباهات و انحرافات نمی تواند از شناخت و معرفی عوامل و افراد شکل دهنده آن جدا باشد. انتقاد و انتقاد از خود صفت ممیزه هر کمونیست و فدایی راستین است، از همین رو ما از شما بی محاباترین انتقاد و برخوردها را با عوامل ضربات ۶۵ و خطاهای سیاسی سازمان در اوایل انقلاب انتظار داریم.
سال های ۵۷ تا ۶۵ بحرانی ترین سال های سازمان در بعد از انقلاب بشمار می آید. بزرگترین خطاها و اشتباهات در این سال ها رقم خورد. سیاست فاجعه بار دفاع از جمهوری اسلامی، انشعابات مکرر در تشکیلات، شکل دهی خوش بینانه و بی خردانه تشکیلات بخصوص بعد از ضربه به حزب توده، رفتار غیر مسئولانه در قبال اعضای تشکیلات داخل کشور پس از خروج رهبری، ناکارآمدی تشکیلاتی در مقابله با اعدام های تابستان و پاییز سال۶۷، انحلال تشکیلات بجای ترمیم و سازماندهی مناسب و ... در وهله نخست ناشی از مدیریت نادرست و انحراف رهبری سازمان و در مراحل بعدی کادرها و اعضای تشکیلات بوده است. البته نقش ضدانقلابی جمهوری اسلامی و ماشین سرکوب آن در دستگیری، شکنجه، زندان و اعدام فعالین سیاسی و فداییان خلق را نبایستی از منظر دور داشت و تقصیر این همه تبهکاری را بپای اشتباهات رهبران سازمان نوشت. ولی جدای از نقش و سهم جمهوری اسلامی از آنچه که بخود ما برمی گردد، نقش رهبری وقت سازمان عمده و از میان رهبران سازمان نیز سهم آقای فرخ نگهدار بیش از دیگران بوده است. وی به لحاظ مسئولیت و احاطه اش برتشکیلات، در تمامی این فجایع نقش اول و تعیین کننده ای داشته است. اگر بخواهیم با مراجعه به داشته های خود و آنچه که تاکنون آشکار گشته دادنامه ای علیه دبیر اول سابق کمیته مرکزی سازمان مان تنظیم کنیم، طوماری طولانی خواهد شد. از این میان می توان به موارد زیر اشاره نمود که رهبری سازمان و بخصوص فرخ نگهدار مسئولیت اصلی آن را بردوش دارند:

- تحمیل سیاست فاجعه بار حمایت از جمهوری اسلامی به تشکیلات
- تقلب در رأی گیری برای انتخاب اولین کمیته مرکزی سازمان در بعد از انقلاب، که به کنار گذاشتن رفیق هادی لنگرودی از کمیته مرکزی و آوردن فرخ نگهدار به جای او منتهی شد. روندی که در انشعاب اقلیت بی تأثیر نبود.
- پیش برد سیاست فاجعه بار اتحاد (ادغام) با حزب توده و در پیش گرفتن رفتاری که به انشعاب – اخراج – رفقای پیرو بیانیه ۱۶ آذر گردید.
- برخورد مشمئز کننده و غیر اخلاقی با رفیق هلیل رودی و تلقین عامل سیا بودن وی در جریان انشعاب ۱۶ آذر
- سازماندهی تهاجمی تشکیلات پس از ضربات اوایل دهه ۶۰ که ضربات فاجعه بار ۶۵ را منجر گردید.
- یارگیری های غیر دمکراتیک برای تسلط بر تشکیلات
- ایجاد رهبری در سایه از اوایل انتخاب به دبیر اولی کمیته مرکزی
- سازمان تحت رهبری وی نتوانست تشکیلات را برای تحمل ضرباتی که انتظار می رفت آماده نماید، از شدت ضربات بکاهد، و تمهیدات لازم را برای بعد از ضربات برنامه ریزی نماید.
- درگیری های درون تشکیلاتی ناشی از سوء مدیریت وی، کارآیی سازمان را برای مقابله با موج اعدام های سال ۶۷ از بین برد. بطوریکه سازمان حتی نتوانست اعتراضات قابل توجهی را در خارج از کشور سازماندهی نماید.
- عدم همکاری با کمیسیون برکزیده گنگره اول برای تحقیق در خصوص ضربات سال ۶۵
- سرقت اسناد سازمانی از گاوصندوق سازمان در تاشکند و عدم ارائه آن به کمیسیون تحقیق
- برنامه ریزی روند استحاله سازمان برای انحلال، با سوق دادن اعضای سازمان به عضویت مکرر در اتحاد – حزب – جمهوری خواهان
- متارکه با دیدگاه های سوسیالیستی و دفاع از سرمایه داری و ظرفیت های آن، در تمامی نوشته ها، مصاحبه ها و در جشن بزرگداشت سازمان در سال٨۶
- ... !؟

شواهد غیرقابل انکار حاکی از آنست که وی نه علاقه ای به بنیان های فکری پایه گذاران سازمان دارد و نه سوسیالیسم را نظامی انسانی و قابل دسترس می داند. فرخ نگهدار سال هاست که با سازمان ما و جنبش فدایی علایق مشترکی ندارد، او از قَبَل این نام تنها ارتزاق می نماید. و عشق سرکردگی و نیاز به تأمین سیاهی لشکر از بدنه فداییان است که بقای او را در سازمان توجیه می کند، تا نتواند بشکلی شرافتمندانه صفوف سازمان را ترک نماید.
مصالحه در پشت پرده با صاحبان قدرت جزء لاینفک شخصیت سیاسی نگهدار محسوب می گردد. و از آنجائیکه وی اساسأ اعتقادی به نیروی توده ها ندارد، نگاهش همواره به سوی قدرت و خود شیفته قدرت بوده، و در این راه از انجام هیچ عملی اباء ندارد. عالی جناب سرخ پوش سازمان ما سالهاست که شورای مرکزی را در چنبره خود دارد، حتی اگر در شورای مرکزی سازمان حضور نداشته باشد. باند وی هنوز دارای ساختارهای ناشناخته ای در سازمان فدائیان خلق ایران- اکثریت می باشند.
فارغ از تمامی این مسائل فرخ نگهدار بعنوان دبیر اول کمیته مرکزی سازمان در این سالها بایستی مسئولیت اصلی تمامی اشتباها و انحرافات و ضرباتی را که به سازمان وارد آمده بپذیرد، وی اگر ذره ای از صداقت فدایی را در نهاد خود حفظ کرده بود، برای تمام عمر سیاست را کنار می گذاشت و به افتخار بازنشستگی سیاسی نایل می گردید. سیاست های نادرست وی در اعدام، شکنجه، زندانی و دربدری صدها رفیق سازمانی توسط رژیم جمهوری اسلامی موثر بوده است. فرخ نگهدار بعنوان متهم اصلی انحرافات سازمان، دفاع نامیمون از جمهوری اسلامی و عملکرد فاجعه بارش پس از خروج از ایران، می بایستی از سازمان کنار گذاشته شود. اخراج فرخ نگهدار از سازمان کمترین بهایی است که وی برای تمامی اشتباها، انحرافات و جنایت های خود می پردازد.
"رفقا! با اخراج فرخ نگهدار از سازمان برای همیشه، زخمی از زخم های فداییان خلق را التیام بخشیم."

زنده باد سوسیالیسم، صلح، دمکراسی، آزادی و عدالت اجتماعی
جمعی از هواداران سازمان فداییان خلق ایران – اکثریت (داخل کشور)
۱٨/۱/۱٣٨٨


از میان اخبار و رویدادهای ایران و جهان

اجلاس احزاب کمونیست و چپ خاورمیانه و حوضهُ مدیترانه درحمایت از مردم فلسطین
اجلاس احزاب کمونیست و چپ کشورهای خاورمیانه و حوضه مدیترانه در روزهای ۷ و ٨ فروردین ماه به میزبانی آکل، حزب زحمتکشان مترقی قبرس، در نیکوزیا، پایتخت کشور قبرس برگزار شد. در دستور کار این اجلاس دو روزه، که با همکاری گروه نمایندگان چپ و کمونیست پارلمان اروپا برگزار می شد، بررسی ”تحولات فلسطین و توافق بر سر اقدامات مشترک در حمایت از مردم فلسطین“ و همچنین ”بحران مالی جهان، ریشه های آن و راه های برخورد با آن“ قرار داشت. ویژگی این اجلاس شرکت هیئت های نمایندگی طیف وسیعی از نیروهای چپ و کمونیست و از جمله حزب چپ آلمان، حزب چپ سوئد، ائتلاف ”سبز- سرخ“ دانمارک، گروه چپ نمایندگان پارلمان اروپا، حزب کمونیست یونان، حزب کمونیست پرتغال، حزب کمونیست فدراسیون روسیه، احزاب عمده فلسطین و عمده ترین احزاب کمونیست خاورمیانه و اروپا، بود.

حداقل دستمزد نباید کمتر از یک میلیون تومان باشد
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران و حومه و اتحاد آزاد کارگران ایران، در بیانیه ای که قبل از عید انتشار دادند، اعلام کردند: "که حداقل دستمزد کارگران در سال آینده نباید کمتر از یک میلیون تومان باشد."
در همین حال تصمیم گیری در مورد افزایش حداقل دستمزدها طبق روال هر ساله و بر اساس نرخ تورم اعلام شده از سوی بانک مرکزی ۲۷۵ هزار تومان اعلام شده بود که با دست کاری آمارهای اعلام شده به کمتر از ۲۶۵ هزار تومان تقلیل یافت. است.

اعتراض فدراسیون اتحادیه های متحد کارگری سراسر پاکستان
"پیرزاد ایمتیاز سید" دبیر کل فدراسیون اتحادیه های متحد کارگری سراسر پاکستان با نوشتن نامه ای به مقامات جمهوری اسلامی نگرانی و اعتراض خود را به نمایندگی از کارگران پاکستان در خصوص بازداشت و محاکمه فعالین کارگری در ایران اعلام کرد.

افزایش نرخ بیکاری در ایران
مرکز آمار نرخ بیکاری را در زمستان سال ٨۷ برابر با ۵/۱۲ درصد اعلام کرد. این در حالی است که اعلام کاهش نرخ بیکاری در پائیز سال گذشته به ۵/۹ درصد از سوی این مرکز حتی با پیشبینی وزیر کار نیز مغایر بود. اما آیا نرخ بیکاری واقعی در حالی که در اکثر کشورها به دلیل تاثیر بحران بازارهای مالی بر اقتصادشان در حال افزایش است را می‌توان ۵/۱۲ درصد دانست؟
واگذاری ۲۱ شرکت توسط ۵ وزارتخانه!
پنج وزارتخانه صنایع، نفت، اقتصاد، ارتباطات و راه در سال جاری باید بیش از ۶۴ میلیارد برگ سهم ۲۱ شرکت اصل ۴۴ و حاضر در جدول گروه دو سازمان خصوصی سازی را در بورس واگذار کنند.
تجمع؛ کار هر روز کارگران اخراجی لوله سازی اهواز
کارگران کارخانه لوله سازی اهواز که تا کنون ۱۸۰۰ نفر از آنها اخراج شده‌اند؛ هر روز مقابل مکان‌هایی چون استانداری، اداره کار‌ و کارخانه تجمع می‌کنند. حمیدرضا عباسی نماینده کارگران این کارخانه گفت: از آغاز سال جدید تا کنون ۱۸۰۰ کارگر لوله سازی اهوار از سوی مدیریت به دلیل آنچه که عدم نقدینگی عنوان می‌شود اخراج شده اند و با وجود اعتصاب و تجمع هر روزه هنوز هم به مشکل آنان رسیدگی نشده است.
تعطیلی ۴۰۰ واحد تولیدی
علیرض محجوب دبیرکل خانه کارگر اعلام نمود: "در سال ٨۷ تعداد۴۰۰ واحد تولیدی تعطیل گردیده که، ۲۰۰ هزار نفر از کارگران این واحدها بیکار گردیده اند."
فاصله طبقاتی ۱۶ برابری در ایران!
وزیر رفاه جمهوری اسلامی با تأیید فاصله طبقاتی بمیزان ۱۶ برابر در جامعه، اعلام نمود: دولت در نظر دارد با اجرای هدفمند کردن یارانه ها، فاصله طبقاتی حال حاضر را که ۱۶برابر به ۹ برابر کاهش دهد.
رکودی 'عمیق تر' در راه است
صندوق بین المللی پول می گوید که اقتصاد جهان در سال ۲۰۰۹ به میزان یک و سه دهم درصد منقبض خواهد شد. این برخلاف ارزیابی پنج ماه پیش است که پیش بینی کرده بود تولید جهانی در سال ۲۰۰۹ نیم درصد افزایش خواهد یافت. آی ام اف می گوید به این ترتیب رکود فعلی "عمیق ترین رکود در دوره پس از جنگ جهانی دوم" است به طوری که میزان تولید در کشورهایی که ۷۵ درصد اقتصاد جهان را تشکیل می دهند کاهش خواهد یافت. براساس آمار آخرین سه ماهه سوم سال ۲۰۰٨، افت سالانه میزان تولید در کشورهای ثروتمند رقم "بی سابقه" هفت و نیم درصد است. آی ام اف انتظار دارد که این روند در سه ماه نخست سال جاری ادامه یابد. چشم انداز تجارت جهانی حتی تیره تر است و آی ام اف اکنون پیش بینی می کند که حجم تجارت در سال ۲۰۰۹ یازده درصد افت کند و در سال ۲۰۱۰ نیز رشد قابل توجهی نداشته باشد. افت شدید تجارت، که برای ۶۰ سال موتور رشد اقتصاد جهان بوده است، اکنون گریبان بسیاری از کشورهای ممتاز صادراتی به خصوص در آسیا را می گیرد.
اتکاء به خلق، رمز پیروزی
چهار شنبه گذشته، چهارمین انتخابات عمومی بعد از لغو نژادپرستی برگزار گردید. در حدود ٨۰ درصد مردم در انتخابات شرکت کردند. طبق آخرین گزارشها، کنگره ملی آفریقا ٦۷ درصد آراء کسب کرد. کنگره ملی آفریقا در اتحاد با حزب کمونیست آفریقا و کنگره اتحادیه های کارگری پیروز شد. حتی رسانه های غربی که با جدّیت زیادی اوضاع پیش از نتخابات را زیر نظر داشتند، پنهان نمی کنند که پیروزی کنگره ملی آفریقا بعنوان یک حزب چپ در اتحاد تنگاتنگ با حزب کمونیست و سازمانهای طبقه کارگر، حساسیت شدید سیاستمداران و روزنامه نگاران غربی را برانگیخته است.

آمریکا رکورد زد!
در ماه فوریه حدود ۶۴٨ هزار نفر دیگر به لشکر بیکاران آمریکا افزوده شده است. ارزیابی ها نشان می دهد نرخ بیکاری در آمریکا طی ماه فوریه به ۷.۹ درصد یعنی به بالاترین رقم در ۲۵ سال گذشته رسیده است. به گزارش خبرگزاری رویترز، گسترش بحران مالی و رکود اقتصادی تاثیر منفی بر فعالیت شرکت ها، موسسات و کارخانه های آمریکایی بر جای گذاشته و آنها را به کاهش شدید هزینه ها و اخراج کارکنان خود واداشته است.

خانواده ی زال زاده، همچنان در پی دادخواهی
در دوازدهمین سالگرد قتل ابراهیم زال زاده، نویسنده ی آزادی خواه ایران از سری قتل های زنجیره ای، خانواده و دوستان وی با انتشار اطلاعیه ای خطاب به مردم آزاده ایران، تحت عنوان «گرامی باد یاد ابراهیم زال زاده، جان فشانده ی راه آزادی»، یاد و خاطره ی او را گرامی داشته و بار دیگر خواهان دادخواهی و معرفی آمران و عاملان این جنایت شده اند.

معلمان از ششم اردیبهشت اعتراض می کنند
کانون صنفی معلمان ایران روز اول اردیبهشت با انتشار بیانیه ای اعلام کرد به دلیل عدم پای بندی مسئولین حکومت به وعده های داده شده ی خود، اعتراض معلمان که در اسفند ماه سال گذشته به حال تعلیق درآمده بود، از روز ششم اردیبهشت ماه، آغاز خواهد شد. در این اطلاعیه آمده است:
۱- روز یکشنبه ششم اردیبهشت ۱٣٨٨معلمان محترم ضمن حضور در مدرسه و کلاس درس از تدریس خودداری نموده، دانش آموزان را نسبت به دلایل انجام این حرکت آگاه خواهند کرد.
۲- روز دوشنبه هفتم اردیبهشت ۱٣٨٨ معلمان محترم ضمن حضور در مدرسه از رفتن به کلاس خوداری کرده، و در حفظ نظم کلاس و مدرسه با مدیران و معاونان محترم مدارس همکاری خواهند کرد.
٣- روز سه شنبه هشتم اردیبهشت ماه ۱٣٨٨ به عنوان روز اعتراض ملی معلمان نامگذاری شده، و تمامی معلمان از حضور در مدرسه خودداری خواهند نمود.
بدیهی است، چنانچه حداکثر تا پایان روز دهم اردیبهشت ۱٣٨٨ احکام جدید، مطابق قانون مدیریت خدمات کشوری بطور کامل و از ۱/۱ ۱٣٨۶ صادر نشود، حق برگزاری اعتراضات گسترده تر را خصوصا در هفته ی معلم برای همکاران فرهنگی محفوظ میدانیم.

پیروزی چپ ها در السالوادور
در انتخابات یکشنبه ۱۵ مارس که در شرایطی نابرابر در السالوادور برگزار گردید، نامزد حزب چپ دموکراتیک "فارابوندو مارتی" ماریسیو فونس ۴۹ ساله بر رودریگو آلیوی ۴٣ساله رئیس سابق پلیس کشور و نماینده حزب مافوق دست راستی و محافظه کار آرینا که مستقیما از ترکیب افراد "جوخه های مرگ" مورد پشتیبانی آمریکا در دهه ۱۹۸۰ تشکیل یافته بود، پیروز شد. انتخابات السالوادور پنجره یی است به تحولات تاریخی امریکای لاتین در چند دهه گذشته و نضج گرفتن سوسیالیسم انسان گرا در نیمکره جنوبی.

تورم در سال گذشته به ۲۵.۴ درصد رسید
روابط عمومی بانک مرکزی اعلام کرد: نرخ تورم در دوازده ماه منتهی به اسفندماه سال ۱۳۸۷ نسبت به دوازده ماه منتهی به اسفندماه سال ۱۳۸۶ ( نرخ تورم سال ۱۳۸۷) معادل ۴/۲۵ درصد می‌باشد. لازم به توضیح است که نرخ تورم در دوازده ماه منتهی به بهمن ماه ۱۳۸۷ نسبت به دوازده ماه منتهی به بهمن ماه ۱۳۸۶ معادل ۹/۲۵ درصد بود که نشان دهنده آهنگ کاهش رشد نرخ تورم در اسفندماه می‌باشد.
کاهش ۰.۵ درصدی و نامحسوس نرخ تورم در اسفندماه در حالی اعلام می‌شود که رئیس کل بانک مرکزی با توجیه کاهش نرخ تورم به ۱۹ درصد در اسفندماه سال ۸۷ و کاهش آن به ۱۵ درصد در نیمه نخست سال جاری، با افزایش ۲۵ درصدی افزایش دستمزد کارگران مخالفت کرده بود.
نخستین دستگیری ها در سال ۱۳۸۸
در هنگام تحویل سال نو، مأموران انتظامی و امنیت رژیم با پرخاش و توهین و تهدید اقدام به دستگیری حدود ٣۰ نفر از خانواده‌های دانشجویان زندانی، تعدادی از فعالان حقوق بشر و برخی از دانشجویانی نمودند، که تحویل سال نو را در مقابل زندان اوین برگزار می کردند. در این دستگیری ها سعید فیض‌الله‌زاده، مهدی عربشاهی، میلاد اسدی، بهاره هدایت، آقای اسدی و همسرشان پدر و مادر میلاد اسد، اردشیر رضوان مادر و شوهر خاله نریمان مصطفوی دانشجوی پلی تکنیک که چند هفته پیش دستگیر شده بود، خانم بهبهانی و چند نفر دیگر را بازداشت کردند. همچنین فرید هاشم و امین نظری نیز مقابل ساختمان پلیس امنیت بازداشت شدند.

وخامت اوضاع اقتصادی ایران
اسحاق جهانگیری، وزیر پیشین صنایع و معادن دولت احمدی نژاد با انتشار نامه ای سرگشاده، نوشته : هزینه کردن منابع ارزی حاصل از فروش نفت در سه و نیم سال اخیر، نه تنها به رشد سرمایه گذاری منجر نشده، بلکه متوسط رشد سرمایه گذاری طی همین دوره را به کمتر از ۵۰% عملکرد برنامه‍ی توسعه‍ی سوم کاهش داده است.
وخامت اوضاع اقتصادی در ایران را میتوان با اشاره به دیگر آمار بانک مرکزی جمهوری اسلامی است نشان داد. این آمار میگویند که رشد سرمایه گذاری صنعتی و تأسیس و بهره برداری از بنگاه های صنعتی در سه و نیم سال گذشته در قیاس به دوره‍ی پیش از آن، بیش از ۵۱% کاهش داشته است. علاوه بر این آهنگ رشد متوسط سرمایه گذاری صنعتی در تأسیس بنگاه های صنعتی (بالای ۱۰۰ نفر مزدبگیر) با ۷٨% کاهش از٨۴,٣ % به۲٨,٨ % درصد کاهش یافته است.
با توجه به آمار بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران روشن میشود که میانگین نرخ صدور جواز بنگاه های صنعتی بالای ۱۰۰ نفر با ٨۰% کاهش از ٣٣% به تقریباًٌ %۷رسیده است. در فاصله‍ی سال های ۱٣٨۴ و ۱٣٨۷ نرخ سرمایه گذاری در تأسیس و بهره برداری از واحدهای صنعتی بیش از ۶۷ کاهش داشته است.
تظاهرات زنان در کابل
صدها تن از زنان افغان، در اعتراض به تصویب قانون خانواده در مجلس این کشور و بر علیه بالا گرفتن خطر حاکمیت دوباره قوانین ارتجاعی در خیابان های کابل دست به تظاهرات زده و خواهان لغو این قانون ضدانسانی و زن ستیز گردیدند. . اما تظاهر کنندگان با گروه بزرگتری از مردان و زنانی روبرو شدند که که ناسزا می گفتند و به سوی زنان سنگ می انداختند و آنها را متهم می کردند که تحت تاثیر نیروهای خارجی ضداسلامی قرار گرفته اند.
نامه خانواده های دانشجویان دربند امیرکبیر به احمدی نژاد
خانواده های دانشجویان دربند امیرکبیر با انتشار نامه ای سرگشاده خطاب به احمدی نژاد خواستار رعایت حقوق شهروندی فرزندان خود شدند. در این نامه آمده است: " در روزهای گذشته شما به طور شخصی خواهان بررسی پرونده رکسانا صابری شده اید و از سوی دیگر بارها از نقض حقوق فلسطنیان و سایر افراد دردمند جهان گلایه کرده اید. بی شک ما نیز از تلاش برای آزادی صابری و هر گونه احقاق حق مظلومان جهان خوشحال می شویم اما چرا این اقدامات شما تنها متوجه شهروندان سایر کشورهای جهان است چرا از تضییع حقوق فرزندان این مملکت توسط اوامر تحت امرتان جلوگیری نمی کنید؟ چرا باید دانشجویان امیرکبیر به جرم انتقاد در زندان باشند؟ مگر فرزندان جوان و بی گناه ما شهروند نیستند؟ "

انفجار در معدن زغال‌سنگ باب‌نیزو
انفجار معدن زغال‌سنگ باب‌نیزو در زرند کرمان باعث مرگ حداقل ۱۲ کارگر شده‌است. به گفته‌ی اسماعیل محمدولی روزنامه‌نگار حوزه کارگری این معدن پس از انفجاری که در سال ۱۳۸۴ در آن رخ داد، تعطیل شد اما با پیگیری‌های صاحبان آن که از بخش خصوصی و از افراد ذینفوذ استان کرمان هستند، مجددا بازگشایی شد. این سومین انفجار طی ۴سال گذشته در این معدن بوده است.
بازداشت های گسترده در بلوچستان
روند نگران کننده نقض حقوق بشر در بلوچستان با آغاز موج جدید دستگیریها و تداوم بازداشت تنی دیگر از فعالان مدنی و سیاسی این منطقه در حالی که حداقل قواعد و معاهدات حقوقی در مورد آنان رعایت نگردیده، شدت گرفته است. متاسفانه به دلیل ضعف نهاهای مدنی و دیده بان و همچنین شرایط امنیتی حاکم بر منطقه زوایای بسیاری از این بازداشتها همچنان در هاله ای از ابهام قرار دارد.
این بار به قصد دادخواهی فریاد برمی‌آوریم

عده‌یی از خانواده‌های اعدام شدگان دهه ی شصت با انتشار بیانیه ای ضمن محکوم کردن تخریب دوباره‌ی خاوران خواستار:
۱. پی گرد و محاکمه‌ی مسببین کشتارهای دهه‌ی شصت، به ویژه اعدام‌های دسته‌جمعی سال ۶۷
۲. اعلام اسامی دفن شدگان در گورستان خاوران
٣. دریافت کیفرخواست این اعدام شدگان و افشا‌ی علت اعدام آنان
۴. دریافت وصیت‌نامه‌ اعدام شدگان
۵. به رسمیت شناختن محل دفن آنان به عنوان گورستان خاوران
۶. اجازه‌ی گذاشتن سنگ بر قبرشان
۷. پیگرد و محاکمه‌ی کسانی که اقدام به تخریب خاوران و آزار خانواده‌ها می‌کنند،
٨. بازگرداندن حقوق شهروندی خانواده‌ها و متوقف کردن هرگونه محدودیت و محرومیت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی واقتصادی در مورد آنان... و
۹. پذیرش و حفظ گورستان خاوران به عنوان سندی تاریخی از جانب نهادهای محلی و بین‌المللی هستیم.

محاکمه‌ی دو فعال جنبش زنان
دو فعال جنبش زنان به نام‌های پرستو الهیاری و عالیه مطلب‌زاده در روزهای ٢٤ و ٢٥ فروردین محاکمه شدند. دلیل محاکمه‌ی این دو نفر حضور در محل گالری ابریشم تهران در روز ٢٣ خرداد سال گذشته بود. در این روز، قرار بود که برای بررسی نتایج تجمع ٢٢ خرداد ١٣٨٥در تهران، نشستی در این محل برگزار شود، که به دلیل ممانعت نیروهای اطلاعاتی و امنیتی لغو شد. در این روز ٩ تن از فعالان زنان، که از سازماندهندگان این نشست بودند توسط ماموران پلیس دستگیر و روانه زندان شدند.
ممنوع الخروج شدن ناصر زرافشان
دکتر ناصر زرافشان، وکیل پرونده‍ی قتل‌های زنجیره‌ای و از اعضای هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران و عضو ‏کانون وکلای ایران که به دعوت آنگلیکا بر، مسئول روابط اروپا و ایران در پارلمان اروپا و آقای دانیل کوهن بندیت، ‏رئیس احزاب سبزهای کل اروپا، برای سخنرانی در نشست "بررسی مسایل محیط زیست در ایران و روابط ایران و ‏اروپا در آینده" راهی مقر پارلمان اروپا در بروکسل بود، که درست در لحظه آخر و در ۲۷ اسند ٨۷ در فرودگاه تهران ممنوع الخروج و گذرنامه‍ی ‏وی ضبط شد.

با احزاب و سازمانهای چپ

جمعی از اعضا و هواداران سازمان فداییان خلق ایران از گروههای انشعابی سابق
نامه ای از رفقای فدایی داخل ایران به مسئولین سازمان

روز به روز شاهد تحلیل رفتن سازمان در قالبهای کوچک و ناچیز و غیر تاثیرگذار می شویم، نمی دانیم این مقوله را چگونه ارزیابی کنیم؟ رفقا تا کی می خواهیم اسیر ترفندهای کثیف رژیم که همانا گریز و دفع است باشیم؟ تا کی باید مسیر تفرقه و جدایی را طی کنیم؟ آیا دیگر وقت آن نشده تا ابتدا خود به یکدستی برسیم بعد انتظار همراهی توده ها را داشته باشیم؟ بدانیم و فراموش نکنیم که امروزه توده ها آگاه تر از گذشته هستند پس بکوشیم در این رهگذر از آنان عقب نمانیم، وای بر روزی که چنین اتفاقی بیفتد آنگاه ما چه پاسخی به رفقای شهید و آرمانهای انسانی آنان خواهیم داشت؟ مبادا روزی در دادگاه تاریخ و در پای میز محاکمه خلق پاسخی برای گفتن نداشته باشیم؟ باید پاسخگو باشیم و بدانیم وظیفه و عملکرد ما بیش از پیش حساستر و خطیرتر از گذشته است.
پیش به سوی جبهه متحد خلق برای رهایی
ما مسئولیم، دست به کار شویم رفقا

ما مجموعه اعضا و هواداران سازمان فداییان خلق ایران در انشعاب های مختلف ضمن تاکید بر پایه گذاری جبهه متحد برای رهایی، توجه رفقا را به موارد پیشنهادی برای برداشتن گام هایی هر چند کوچک جلب می کنیم:
۱ – اجتناب و دوری از طرح مسایل اختلاف انگیز در جنبش.
۲ – اجتناب از تعصبات گروهی و حزبی.
٣ – توجه کامل به سوسیالیسم علمی نسبت به پایه ریزی وفاق و انسجام.
۴ – تداوم ارتباط میان دیدگاهها و اندیشه های مختلف موجود در جنبش چپ از راه تفاهم و تبادل نظر و دوری از گوشه گیری و اجتماع گریزی و عدم گرایش به حرکت های محفلی و روشنفکری.
۵ – اجتناب از انحرافات اعتقادی و اندیشه های کودکانه.
۶ – پرهیز از فتاوی اختلاف انگیز و دوری از اختلافات جزیی که نباید ملاک عمل قرار گیرند و گام های عملی به سوی همدلی نه همزبانی.
۷ – پیروی از دیدگاهها و اندیشه های سالم پیشگامان جنبش چپ از گذشته تا کنون .
٨ – پرهیز از تفسیر سوسیالیسم با احکام و آرای شخصی و دریافت آگاهی کامل نسبت به مبانی سوسیالیسم علمی و پایبندی به سانترالیسم دموکراتیک.
۹ – پرهیز از خود بینی و تکبر و دگماتیسم رهبران و فریب و خیانت برخی از آنان که آفتی بسیار مهم برای جنبش چپ است و همین امر موجب شده است تا پای دشمنان قسم خورده به درون صفوف جنبش باز شود.
۱۰ – برخورد منتقدانه با عملکرد گذشته، پذیرش اشتباهات و درس آموختن از آنها.
جمعی از اعضا و هواداران سازمان فداییان خلق ایران

سخنی چند با رفقای اتحاد فدائیان خلق ایران
فراکسیون کمونیستی سازمان فدائیان خلق ایران(اکثریت(

امروز در میان نیروهای چپ کشورمان، مسئله اتحاد سازمان ما و سازمان اتحاد فدائیان بیش از هر زمان دیگری بواقعیت نزدیک است. این دو سازمان چپ که بر روی یک رگ و ریشه استوارند و مبنای واحدی دارند، مدتهاست که در جهت اتحاد مجدد گام بر می دارند. برگزاری کنگره یازدهم سازمان...(اکثریت) و حضور پرشور و فعال رفقای عضو سازمان اتحاد فدائیان در این کنگره، این امیدواری را تقویت می کند که کنگره آتی، می تواند کنگره مشترک این دو سازمان چپ و مبنائی باشد برای وحدت نیروهای طیف های فدائی و چپ کشور قبل از همه همه خواهد بود.
با این وصف، بنظر ما، حل برخی اختلاف نظرها و تفاوتها در نوع نگرش به مهمترین مسائل دور و نزدیک، لازمه دست یابی به وحدت اصولی و پایدار می باشد. در همین رابطه، ما یقین داریم که اعلام موضع صریح رفقای سازمان اتحاد فدائیان ایران پیرامون مسائل زیر، گام بزرگی در جهت وحدت دو سازمان می تواند شمرده شود.
بر کسی پوشیده نیست که برنامه لیبرال - بورژوائی پیشنهادی کمیسیون کار تشکیلات سازمان...(اکثریت)، که کلیت آن به تصویب کنگره رسید، ناظر بر آپولیتیسم(Apolitism)، یعنی خودداری از شرکت مستقیم در جریان مبارزه سیاسی، سرباز زدن از مشی صریح سیاسی، فقدان چهارچوب ایدئولوژیکی مشخص، بی اعتنائی نسبت به مسئله مبارزه طبقاتی و اوضاع جهانی، بویژه امپریالیسم جهانی، دوری گزیدن از توضیح آن در میان مردم و متوجه ساختن اذهان توده ها به مسائل فرعی و کلی می باشد و می دانیم که این روش یکی از مهمترین ابزارهای سیاست بازان حرفه ای است که در شرایط سرخوردگی عمومی مردم از وعده - وعیدهای دولت و سیاستهای آن، در جامعه رواج داده می شود.

به مبارزه متحدانه کارگران برای افزایش دستمزدها بپیوندیم!
هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)

مطابق ماده ۴۱ قانون کار، افزایش دستمزد سالیانه کارگران همه ساله بایستی با احتساب نرخ تورم و بر اساس سبد هزینه مایحتاج خانوار به نحوی تعیین گردد که قدرت خرید و سطح زندگی کارگران حفظ گردد. گرچه همه ساله این ماده از قانون کار مبنای تعیین دستمزد کارگران اعلام می شود، اما این قانون به دلیل ممنوعیت فعالیت سندیکاها و عدم حضور نمایندگان واقعی کارگران در ترکیب و تصمیم‏گیرهای شورای عالی کار، به طور واقعی به اجرا گذاشته نمی‏شود.
مبنا قرار ندادن نرخ واقعی تورم و سبد هزینه خانوار در طول سال‏های گذشته، موجب شده است که مداوما دستمزدها از رشد تورم عقب بماند و سطح زندگی کارگران رو به افول گذارد و میلیون ها کارگران به جانب فقر سوق یابند.
هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) از مبارزه متحدانه کارگران برای افزایش دستمزد و از بهره‏مند شدن آنها از حقوق سندیکائی، قاطعانه پشتیبانی می‏کند. ما همراه با کارگران خواهان افزایش واقعی دستمزد و قدرت خرید کارگران و مزدبگیران هستیم تا آن‏ها بتوانند از یک زندگی انسانی برخوردار گردند.

بهار آمد!
کمیته مرکزی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

دو نگاه به بهار و نوروز و عید، یعنی نگاه مردم و نگاه حاکمان دین، نگاه طراوت و شادی و شور زندگی و نگاه غم و ندبه و زاری و وعده ی زندگی آن جهانی، نگاه زندگی مدنی و انسانی و نگاه منکراتی به همه شادی های زندگی، هر سال در چهارشنبه سوری، در عید نوروز و در سیزده بدر،در جنگی تمام عیار، با هم درگیر می شوند.
اما در این جنگ سی ساله، مردم پیروز بوده اند. و هر سال حاکمان دین و پاسداران شب ، مجبور شده اند دست به عقب نشینی های ملموسی بزنند. آنان نمی خواهند بفهمند که در برابر زندگی، تاب نخواهند آورد. تلاش های مذبوحانه شان محکوم به شکست است. مردمی که قرن ها از شادی و سرور و زندگی انسانی حراست کرده اند، اجازه نخواهند داد حق زندگی انسانی و شاد از آن ها گرفته شود .
بهاران خجسته و نوروز پیروز بر همه شما مبارک باد !

بازداشت گسترده فعالان کارگری درآستانه اول ماه مه
سازمان فدائیان (اقلیت(

همزمان با نزدیک شدن یازده اردیبهشت، روز جهانی کارگر، ١٠٠ نفر از فعالین کارگری و اعضای "کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری" دستگیر شدند.
جمهوری اسلامی که در مقابله با جنبش های اجتماعی به ویژه جنبش کارگری ایران همواره زبان تهدید، سرنیزه و زندان را به کار گرفته است، هم اکنون پیشاپیش به مقابله با روز جهانی کارگر و جشن اول ماه مه برخاسته است. دستگیری این تعداد از فعالین جنبش کارگری، آنهم به جرم همدردی با خانواده غالب حسینی، نشان از اوج وحشیگری و اقدامات سرکوبگرانه رژیم سرمایه داری حاکم بر ایران، علیه کارگران، توده های زحمتکش و فعالین کارگری ست، و این نشان می دهد که جمهوری اسلامی تا چه حد از اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران در وحشت و هراس است.

دستگیری اعضاء کمیته هماهنگی، ایجاد فضای رعب و وحشت در آستانه اول ماه مه!
کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری

در مورخه ۲٨/۱/٨٨ در پی نشست اعضای «کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری»با خانواده ی کارگر زندانی غالب حسینی که به اتهام شرکت در مراسم اول ماه مه (۱۱ اردیبهشت) سال ٨۷ دستگیر و زندانی شده بود، در ساعت ۱۱ خانه آقای حسینی به محاصره پلیس و نیروهای امنیتی در آمد و کلیه اعضای کمیته هماهنگی حاضر در آن محل دستگیر شدند.
حضور دوستان اعضای کمیته هماهنگی در محل مورد نظر در راستای پیوند طبقاتی و اعلام حمایت از خانواده ی غالب حسینی و عبدلله خانی و پافشاری بر حقانیت اینکه برگزاری مراسم روز جهانی کارگر ابتدائی ترین حق کارگران و فعالین کارگری بوده و با این باور که حمایت از دوستان کارگر زندانی جز کوچکترین وظائف طبقاتی ما بوده و هست، صورت پذیرفت.
ما اعضای کمیته هماهنگی ضمن محکوم کردن این بر خورد سرکوب گرانه از استقامت دوستان بازداشت شده در دفاع از مطالبات به حق خود، منجمله دفاع از عضویت در کمیته هماهنگی و دفاع از کارگران زندانی در بند، شایسه میدانیم به این عزیزان درود فرستاده و ما از چنین دفاع محکم و طبقاتی در مسیر آرمان های بلند و انسانی طبقه ی کارگر صمیمانه پشتیبانی می کنیم.
زنده باد اتحاد و همبستگی طبقاتی کارگران!

به استقبال اول ماه مه،
روز تجلی همبستگی کارگران ایران و سراسر جهان برویم.
سازمان اتحاد فدائیان کمونیست

اول ماه مه امسال در شرایطی برگزار میشود که بحران جهانی سرمایه داری گندیده گی این نظام استثمارگر و جنگ افروز و مملو از تبعیض و نابرابری را به عیان در مقابل دید گان بشریت به نمایش گذاشته است. تبعات ویران کننده این بحران مثل همیشه و بیش از بیش شامل حال طبقه کارگر و تهی دستان جوامع مختلف میشود و امواج آن بر در هر خانه ای و و یرانه ای که میکوبد، نا آگاه ترین فرد اجتماع را بیدار کرده و هشدار میدهد که عامل ادبار تو و این دنیای مملو از ستم و استثمار و زور و سرکوب و جنگ و ویرانی و بیکاری و بی خانمانی، همانا نظام طبقاتی است. و آنگاه که این آگاهی اولیه به آگاهی طبقاتی و سوسیالیستی ارتقا یابد. زجه ها و ناله ها و امیدواریهای واهی به خداوندان آسمان و زمین، به فریاد« یا مرگ یا سوسیالیسم» تبدیل خواهند شد.


یادیاران یادباد
به مناسبت سالگرد اعدام بیژن جزنی و یاران او


سی ام فروردین ( ۱٣۵۴) ترور و قتل ٩ تن از بنیان گذاران سازمان چریک‌های فدائی خلق ایران و سازمان مجاهدین خلق به دست ساواک در تپه های اوین است. رفقا، بیژن جزنی، حسن ضیاظریفی، محمد چوپانزاده، احمد جلیل افشار، عزیز سرمدی، سعید کلانتری و عباس سورکی از سازمان چریک های فدایی خلق ایران و زنده یادان، کاظم ذوالانوار و مصطفی جوان خوشدل از سازمان مجاهدین خلق ایران، نه رزمنده راه آزادی و بهروزی زحمتکشان بودند که ناجوانمردانه در تپه های اوین بدست سازمان امنیت پهلوی به رگبار بسته شدند.
ترور رفیق بیژن جزنی و دیگر یارانش ضربه مهلکی بود که به سازمان ما در اوایل حیاتش وارد گردید. تصمیم رژیم شاه برای حذف مرکز فرماندهی جنبش فدایی انتخابی آگاهانه و حساب شده بود. بطوریکه سازمان ما و دیگر جریانات فدایی پس از گذشت چهار دهه هنوز هم نتوانسته اند، از تاثیرات منفی آن خود را رها سازند. براستی اگر رفیق بیژن جزنی زنده بود، جنبش فدایی دچار چنین تشتت و بی هویتی می گردید؟ آیا کوتوله های سیاسی می توانستند به رهبری جنبش فدایی دست یابند؟
یادشان گرامی و راهشان پررهرو باد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست