نگذارید اربابان در بروند!
سهند شایان
•
"مدیرگیری" پاسخی است که کارگران فرانسوی در قبال تهدید به اخراج اتخاذ کرده اند. "مصادره"ی ِ مدیر و فتح قلعه ی ِ وی (دفتر مدیریت)، بدون اینکه آسیبی به شخص وی برسانند شکل مدرن ِ فتح ِ باستیل است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۱٣ ارديبهشت ۱٣٨٨ -
٣ می ۲۰۰۹
شامگاه ۲۹ فروردین بی بی سی گزارشی از روند رو به افزایش گروگانگیری صاحبان و مدیران صنایع و واحدهای تولیدی در داخل کارخانه های فرانسه پخش می کرد. به دلیل سروصدای بچه ها نتوانستم موضوع را بطور کامل پیگیری کنم و از چگونگی و زمان وقوع اتفاقات اطلاع چندانی بدست نیاوردم تا اینکه مقاله ی ِ کریستوفر کچمن را در آلترنت دیدم و چون این روزها به دلیل مشغله ی ِ کاری فرصت کافی برای ترجمه ی ِ مطالب ندارم ، به ناچار قسمتهای مهم مقاله را نقل می کنم تا شاید نوشته های کاملتری به دستم برسد و جریان چند و چون وقایع را بطور مفصل تر در اختیار دوستان قرار دهم.
"مدیرگیری" پاسخی است که کارگران فرانسوی در قبال تهدید به اخراج اتخاذ کرده اند. "مصادره"ی ِ مدیر و فتح قلعه ی ِ وی (دفتر مدیریت)، بدون اینکه آسیبی به شخص وی برسانند شکل مدرن ِ فتح ِ باستیل است. فعلا" کارگران به این شکل به نابرابری و ستم اقتصادی سرمایه داران اعتراض می کنند، در واقع پاسخ ِ فرانسوی ها به بحران اقتصادی اینگونه است:
مدیر یک شرکت، از میان صدها مورد، مثلا" CEO در مقابل گروهی از کارگران ایستاده و دستهایش را در هم گره زده و قیافه ی ِ مغموم و افسرده ای گرفته و با نرمی و ملایمت پنیر فرانسوی توضیح می دهد که چرا شرکت مجبور است برای مقابله با بحران اقتصادی (بخوان: حفظ سود شرکت) تعدادی از کارگران را اخراج کند.
کارگران خشمگین به سوی مدیر هجوم می آورند و او را در دفتر کارش به دام می اندازند. از وی با غذای ِ کارگری پذیرایی می کنند و تقاضای ِ شان رفتار عادلانه با کارگران است. این همان طوفان ملایمی است که روزی پایه های باستیل را نابود خواهد کرد.
این اقدام در رسیدن به اهداف اش موفق شد.
چند هفته قبل در شرکت لجستیک FM واقع در ویپی فرانسه مشابه این اقدام اتفاق افتاد. ۱۲۵ کارگر به جلسه ی ِ مشاوره و تصمیم گیری مدیران پنج شرکت هجوم بردند و "حیوونکی"ها را به مدت یک روز به گروگان گرفتند. با تصمیم HP به انتقال بخش بسته بندی پرینترها به مالزی – کشوری با بازار نیروی کار ارزان – حداقل ۴۷۵ کارگر در FM لجستیک که تحت مالکیت شرکت هولت – پکارد است در خطر "تعدیل نیروی کار" قرار دارند. حدود نیمه های شب، بنا به گزارش رویتر، شرکت دمبش را گذاشت رو کولش واعلام کرد که حاضر به مذاکره بر سر "تعدیل" با پروپوزال جدید است. همین آژانس خبری از قول یکی از گروگانگیرها گزارش داد: "ما به اندازه ی ِ کافی مذاکره کرده ایم. دیگر بس است . یک سال است که داریم مذاکره می کنیم – اگر بتوان اسمش را مذاکره گذاشت – و هنوز نتوانسته ایم صدایمان را به جایی برسانیم".
در کارخانه داروسازی ٣M پیتیویر، واقع در پنجاه مایلی پاریس، آتشفشان خشم کارگران با شنیدن خبر اخراج ۱۱۰ تن از رفقای کارگرشان منفجر شد. آنها مدیر را محاصره کردند و او را وادار به پناه بردن به دفترش کردند. جایی که بمدت ۲۴ ساعت به گروگان اش گرفتند تا اینکه ٣M حاضر به از سرگیری گفتگوها شد.
در ماه مارس، کارمندان، رئیس ِ واحد ِ SONY فرانسه را که از ترس پشت در و پنجره ی ِ دفتر کارش میز و صندلی چیده بود در همان مکان زندانی اش کردند.
در کارخانه ی ِ کاترپیلار ِ گرنوبل ، کارگران خشمگین چهار مدیر را در ماه مارس به گروگان گرفتند.
در طی ماه گذشته در سراسر فرانسه دهها مورد مشابه اقدامات بالا انجام گرفت. مدیران "توقیف شده" مشکلی از نظر خوراک نداشتند و مورد بدرفتاری قرار نگرفتند. هرچند که گاهی مجبور شده بودند روی زمین بخوابند.
به نظر می رسد در فرانسه – مثل همه جای جهان – کاسه کوزه های بحران بر سر کارگران و خانواده های شان می شکند. سرمایه داران آنقدر غارت کرده اند که در ایام سختی نیز به زندگی مرفه خود ادامه دهند.
یکی از فامیل های کریستوفر کچمن در پاسخ ای میل او نوشته که شخصا" مدیری را می شناسد که غذای اضافی در دفترش برای روز مبادا نگهداری می کند.
یک نظرسنجی در فرانسه حاکی از این است که ۴۵ درصد مردم با "مدیر گیری" موافقند چون باید کارگران به طریقی حرف شان را به گوش دیگران برسانند. تنها ۷ درصد این اعمال را محکوم کرده اند. یک نظر سنجی دیگر می گوید ۵۵ در صد از فرانسویان معتقدند "اقدامات رادیکال" در این شرایط معقول و منطقی است و ۶۴ در صد معتقدند که این اعمال نباید پیگرد قانونی داشته باشد. جالب اینکه گویی دولتمردان پیام کارگران را گرفته اند: آنها در اغلب موارد شکایت مدیران را رد کرده اند.
جالب اینکه همه ی ِ این اعمال در فرانسه از روح ِ زنده ی ِ کمون پاریس نشات می گیرند: آزادی، برابری و حکومت کارگری!
فرانسه کشوری است که دو هفته پیش، ماهیگیران اش در بندر کالایس، بولن و دانکیرک ۵۰۰ قایق خود را سد راه ماهیگیری شرکت های معظم اتحادیه اروپا کردند و دولت با واگذاری وام ۶۶ میلیون دلاری به صنعت ماهیگیری به کمک آنها جهت خلاصی از این شرایط سخت شتافت.
در ماه ژانویه بیش از میلیون فرانسوی به خیابانها ریختند تا به مقابله با سیاستهای دولت در جهت حمایت از سرمایه های بزرگ برآیند: پروازها لغو شد؛ متروی پاریس از کار افتاد؛ مدارس، دادگاهها و مراکز پستی تعطیل شدند.
اخیرا" در طی دیدار سارکوزی از شهر کوچک شاتلرات طبق معمول با آمریکائیان خوش گذران روبرو نشد بلکه تخم مرغهای ِ گندیده ی ِ تظاهر کنندگان به استقبال او و پلیس ضدشورش اش شتافتند.
فرانسوی ها در خیابانها رژه می روند، رئیس گیری می کنند و گاهی جاهایی را به آتش می کشند، راه بندان می کنند و همچون مورد خرابکاری در راه آهن، زیربناها را نابود می کنند.
شلدون ولین پروفسور سیاست در دانشگاه پرینستون با ستایش از این اعمال آنها را نشانه ی ِ تلاش برای اعمال دمکراسی می نامد. منظور وی از دموکراسی حکومت و مقاومت همان مردم ِ پاپتی خطرناکی است که می تواند بنیان سرمایه داری را زیر و زبر سازد : دمکراسی حقیقی یعنی دیکتاتوری پرولتاریا!
ولین در کتاب خود جامعه آمریکا را پس از سالهای دهه ی ِ ۱۹۶۰ جامعه ای فاقد نافرمانی می داند زیرا مجموعه ای از نهادهای ضددمکراسی بر این کشور حکم می رانند: "مدیریت مهندسی شده در حد اعلا، انتخابات ِ متکی بر پول، گنگره ی ِ اسیر دست لابی ها، ریاست جمهوری سلطنتی، سیستم قضایی طبقاتی و منحرف و رسانه هایی که بشدت مردم را بی سیاست، تابع و غیرمشارکتی بار آورده است".
سیاست در آمریکا بعد از دهه ی ِ ۶۰ غیرمردمی شده چون همه ی ِ اموری که به زندگی مردم مربوط است در انحصار الیتها در آمده و مردم زبان آنها را نمی فهمند.
وقتی آمریکایی ها اعتراض می کنند (امری که بندرت اتفاق می افتد) سیستم حاکم علاقه ای به شنیدن حرف های آنها نشان نمی دهد و با بی تفاوتی از کنار آن می گذرد.
هدف البته ایزوله کردن مقاومت دمکراتیک است.
آمریکائیها ممکن است در غیرسیاسی شدن موفق باشند اما در "مدیر گیری" هنوز ناموفق اند.
|