سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نامه ای به یک دوست
اره جمهوری اسلامی...


بهنام حشمت


• اگرچه سیاستمداران و حتی بخشی از «اپوزیسیون» هم از «بایکوت رژیم» حرف می زنند، ولی این بایکوت ها تقریبا همیشه و همه جا به زیان مردم کشوری که بایکوت می شود عمل می کند و دولتمردان معمولا از « اثرات» بایکوت بی نصیب می مانند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۲ فروردين ۱٣٨۵ -  ۱ آوريل ۲۰۰۶


دوست جوانم:
سلام، خوبي تو! از من خواسته اي برايت توضيح بدهم که اگر ايران را بايکوت کنند، نتيجه چه مي شود؟ و باز پرسيده اي که آيا امريکا به ايران حمله مي کند يا نه؟ و اگر حمله بکند، چه پيش مي آيد؟ البته خوب است- جدي نمي گويم البته- که فکر مي کني من « علامه دهرم». چون تازگي ها ديده ام در هر نامه اي که به من مي نويسي هزار ويک سئوال اساسي مي کني. من هم در حد يک نامه دوستانه به بعضي از آنهاجواب مي نويسم. لطفا در نظر داشته باش که عمدتا براي اين که سئوالت را بي پاسخ نگذاشته باشم اين جوابها را برايت مي نويسم، نه اين که ادعا داشته باشم که چيزي هم که چيزي باشد مي دانم. البته هستند کساني که فکر مي کننددرباره همه چيز، همه چيز را مي دانند. مبارکشان باشد. ولي من يکي از آنها نيستم. هيچ وقت هم نبودم. آخ که چقدر خوب مي شد اگر ما براي دانش و دانائي اندکي بيشتر احترام قائل بوديم!
با اين وصف، اجازه بده از همين ابتدا برايت بنويسم که به گمان من،  هرچيزي به غير از « حمله نظامي» به ايران به نفع رژيم تمام مي شود و حمله نظامي هم اگرچه ممکن است به سرنگوني حاکميت منجربشود ولي با وضعيتي که ما داريم، باز به باور من، کارمان را از اين هم هزار بار خراب تر مي کند. يعني مي خواهم روي اين نکته تاکيد کنم که مبادا گرفتار اين ثنويت بيمارگونه ما بشوي که همه چيز را سفيد و سياه مي بينيم. و اگر ارتباط اش بدهم به اين جا، يعني، حالا که حمله نظامي به ضرر رژيم است پس، حتما به نفع مردم است. نه اين جوري ديدن قضيه خيلي خيلي ساده انگارانه است. نمونه هم اگر مي خواهي به عراق نگاه کن. اشغال نظامي عراق، زيراب رژيم صدام را زد ولي شايد از آن مهم تر، مردم عراق را به واقع بيچاره تر کرد.
و اما برگردم به مقوله بايکوت، اگرچه سياستمداران و حتي بخشي از « اپوزيسيون» هم از «بايکوت رژيم» حرف مي زنند، ولي اين بايکوت ها تقريبا هميشه و همه جا به زيان مردم کشوري که بايکوت مي شود عمل مي کند و دولتمردان معمولا از « اثرات» بايکوت بي نصيب مي مانند! اگر بايکوت جدي باشد، حجم مبادلات تجارتي با دنياي بيرون کاهش پيدا مي کند و اگر اقتصادت هم مثل اقتصاد ايران مريض و بيمار باشد که پي آمدهايش برا ي مردم خوفناک تر است.  در وبلاگي مطلبي خوانده بودم از کسري تزار تجارتي ايران که سالي بين  ٣۵  تا ۴۰ميليارد دلار از آن چه که بوسيله مردم درايران مصرف مي شود از خارج وارد مي شود. خوب وقتي بايکوت عمل کند اين کالاها يا حداقل بخش عمده اش وارد نمي شود. من اين کاره نيستم وخبر دقيق هم ندارم که اين روزها چه چيزهائي وارد مي کنيم ولي همين طور به حدس و گمان مي گويم که هم وضعيت اقلام داروئي در ايران به دست انداز مي افتد و هم اقلام غذائي و هم خيلي چيزهاي ديگر. اگر کسي فکر کند که مثلا آقاي هاشمي يا آقاي کروبي و يا جناب خامنه اي از اين « کمبودها» آزار خواهند ديد خوب در اين دنيائي که من وتو در آن زندگي مي کنيم، زندگي نمي کند. اگر قرار است کسي در بيمارستان از بي دوائي بميرد، ترديدنداشته باش که عوامل اصلي رژيم نخواهند بود. از آن مهم تر، اگر کسي فکر مي کند که رژيمي فقط به خاطر کمبود هاي اقتصادي سقوط خواهد کرد، اين آدم هم از تاريخ جوامع بشري خبري ندارد. درست بر عکس، و دست بر قضا، اين « فرصت طلائي» براي طبالان رژيم پيش مي آيد که گناه همه خرابکاري ها و ندانم کاري ها و حماقت ها را به گردن ديگران بيندازند. ( البته اين کاري است که شروع کرده اند. بعضي از گزارشها را در باره سقوط هواپيماها بخوان، رگ و ريشه اين نگرش را مي بيني). از آن طرف، مردم که به مقدار زياد گرفتارند، بسيار گرفتار تر مي شوند. من الان خيلي خيلي سال است که ايران را نديده ام و نمي دانم و فقط براساس شنيده ها مي توانم بگويم که باز به قول يک دوست ظنز پردازي، ما به عصر « صف ويان» و زمانه « اشک انيان» بر خواهيم گشت! يعني هر جا که بروي صف است و اشک و آه و ناله مردم ازبسي سخت تر شدن زندگي و از جمله پي آمدهايش، گذشته از همه ناهنجاري هاي ديگر- يکي هم اين است که مردم ديگر اصلا حوصله و توان نخواهند داشت که بخواهند بر عليه رژيم دست به هيچ حرکت اجتماعي و يا سياسي بزنند.
آيا امريکا به ايران حمله مي کند؟ من بعيد مي دانم. ولي بلافاصله بايد اضافه کنم که اين پرسش تو مرا به ياد « گربه مرتضي علي» مي اندازد. يکي از ديگري پرسيد « گربه مرتضي علي» بچه مي زايد و يا تخم مي گذارد. وطرف جواب داد، از « اين حرامزاده» هرچه بگوئي بر مي آيد. حالا وضعيت امريکا هم اين طوري شده است. اگر سياستمندان امريکائي ذره اي عقل داشته باشند، با توجه به گه کاري عظيمي که در عراق کرده اند، ديگر به ايران نبايد دست درازي کنند. ولي درعين حال، دو سه روز پيش، خبري خوانده ام که اندکي مرا ترسانده است. چند تا بانک مرکزي در آسيا شروع کرده اند به « تخليه دلار» از« صندوق ذخيره ارزي شان»- البته مي داني که منظورم ذخاير ارزي آنهاست، چون از سقوط احتمالي ارزش دلار واهمه دارند. از دوست اقتصاد خوانده ام در اين باره پرسيدم مي گفت که خود همين کار، بعيد نيست که اين « سقوط» را جلو بيندازد چون به ناگهان، بازار از دلارهائي که دارند مي فروشند، دارد اشباع مي شود. خوب اگر چنين بشود، آن وقت به قول معروف شمر هم جلو دار سياستمندان امريکائي نخواهد بود. و دقيقا به دنبال، « سري که براي من نمي جوشد سر سگ در آن بجوشد» بعيد نيست به ايران حمله کنند. البته پيش خودت بماند من فکر مي کنم که جمهوري اسلامي دارد براي امريکا، به صورت يک اره در مي آيد که به ماتحت اش فرورفته است. نه مي تواند درش بياورد و نه مي تواند فشار بدهد که برود تو. يعني، نه مي تواند رهايش کند که در منطقه هر کاري دوست دارد بکند و نه مي تواند، جلويش را بگيرد. البته برخلاف بخشي از اپوزيسيون،  که در ۲۷-۲٨ سال گذشته، هنوز هم چنان منتظر است که رژيم تا « سه ماه آينده سقوط کند» از اين نوع توهمات هم ندارد. اگر دقت کني به « اپوزيسيون» رسمي و برانداز هم اميدي ندارد و به واقع روشن نيست که بودجه اي را که براي خرابکاري در امور جمهوري اسلامي در نظر گرفته، چگونه مي خواهد خرج کند؟
خوب، اگر امريکا به ايران حمله کند، پي آمدهاي اين حمله بستگي دارد که گستردگي کار به چه ميزان باشد؟ اگر چند تا هواپيما از يکي از پايگاههائي که امريکا در منطقه دارد بلند شوند وبروند نطنز و چند جاي ديگر را بمباران کنند، البته که تعدادي – من از جزئيات منطقه اي خبر ندارم- از مردم عادي کشته مي شوندولي رژيم به احتمال زياد کله معلق نمي شود. ولي اگر، ايران را به اشغال نظامي در بياورند، که تعداد بسيار بسيار بيشتري از مردم کشته مي شوند و رژيم هم به احتمال زياد سقوط مي کند ولي آن چه به جايش مي نشيند، اوضاعي است شديدا خر تو خر و قاطي پاتي و حتي بعيد نيست به تجزيه ايران هم منجر شود. هرچه مي کنم  عقلم قد نمي دهد که در آن صورت کدام نيروي سياسي برايران حکومت خواهد کرد! از طرف ديگر، ايران را بيشتر از آن دوست دارم که بگويم، بگذار اين ها بروند، بعد « خداکريم است»! بک بار به اين شيوه رفتار کرديم و اين آدمخواران از آن سر برآوردند. آزموده را دوباره آزمودن خيلي غلط است...
فرصت کنم و يک وقت ديگر برايت بيشتر بنويسم.
حوصله داشتي برايم از اوضاع مملکت گل و بلبل بيشتر بنويس.... خاطراتم دارند يواش يواش پاک مي شوند.... و اين براي من خيلي خيلي بد است.
راستي سيزده بدر چه مي کني!
دنيا به کام
بهنام


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست