سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

انتخابات دوره دهم ریاست‌ جمهوری
چهل و پنج دلیل برای رأی دادن به شیخ مهدی کروبی!
نگاهی به گفتمان های تازه انتخابات ریاست جمهوری ایران!(۲)


کیانی تهمورث


• شیخ از فرصت طلائی انتخابات استفاده کرده است تا برخی از ویژگی ها و توانایی های خود را برجسته تر از پیش نشان داده و خود را در کسوت سیاستمداری ورزیده و تیز هوش برازنده پوشیدن لباس ریاست جمهوری گرداند. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲٨ ارديبهشت ۱٣٨٨ -  ۱٨ می ۲۰۰۹


     
  چهار سال پیش هنگامیکه عبدالکریم سروش،نظریه پرداز نامدار نواندیشی دینی،در سخنانی کوتاه از نامزدی آقای مهدی کروبی پشتیبانی کرد بسیاری را حیرت زده کرد. سخنان آقای سروش،در آن زمان،بسیار کوتاه،کمی مبهم،و بدون توضیح بود.بنابراین،ابهام نهفته در آن به گروههای مختلف اجازه داد تا آن را بر میل خود تفسیر کنند.برخی کوشیدند تاجنبه تحقیر آمیزی در آن یافته و آن را برجسته سازند. آقای سروش گفته بود : برای لباس این حکومت،قامت آقای کروبی از همه لایق تر است. آقای سروش،اینباراما، محتملأ با توجه به چنان تفاسیری،نظر خود را بدون ابهام و با توضیح طرح کرده است. جان سخن سروش این است که دموکراسی همه یا هیچ نیست و از تغییرات تدریجی دموکراتیک و مسالمت آمیز آغاز شده و به مراحل عالی تر فرا خواهد رویید. همچنین،انتخابات با همه نواقص آن یکی از مهمترین و بهترین راه های آغاز این تغییرات و رسیدن به دموکراسی می باشد. انتخابات نه تنها مانع هیچ تلاش مدنی دیگری نیست بلکه در عرض آنها موجب تقویت آنها خواهد شد . اگر قرار است در انتظار روزی باشیم که شرایط   یک انتخابات   کاملأ دموکراتیک فراهم گردد تا آنگاه در انتخابات شرکت کنیم در چنان شرابطی انتخابات دیگر معنا و هدفی نخواهد داشت. سرانجام،سروش می گوید آقای کروبی در میان نامزدهای کنونی و در شرایط کنونی جامعه ایران بهترین کسی است که می تواند "با برداشتن گاه های کوچک اما استوار" راهی به سوی تغییرات اصلاح طلبانه بگشاید. در میان روشنفکران و سیاستمداران برجسته،که در ماههای اخیر با دور شدن از   رویکرد جریان مسلط اصلاح طلبی به انتخابات- یا به تعبیر بهتر جریان اصلاح طلبی رسمی که با نام سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت گره خورده است- به اردوی آقای مهدی کروبی پیوسته اند،سروش اگر چه می تواند پرآوزاه ترین باشد،اما یکی از میان بسیاری است. پیش ازاو کسانی چون عطاالله مهاجرانی،عباس عبدی،محمد علی ابطحی،و عماد الدین باقی- چهار تن از معتبرترین روشنفکران و روزنامه نگاران اصلاح طلب در ایران- و سپس مدیران و سیاست مداران کاردان و موفقی چون مهدی کرباسچی،ابولحسن نجفی،و مسعود نیلی آشکارا از نامزدی آقای کروبی پشتیبانی کرده اند. هر کدام از این افراد دلایلی برای خود بر شمرده اند،همه آنها،اما،دراین نکته مشترکند که اگربدون تعلقات تشکیلاتی و ارتباطات سیاسی خاص،و بدون دخالت دادن برخی اختلافات و رقابتها بین برخی از مشارکتی ها و اعضای حزب اعتماد ملی،به مسئله انتخابات بنگریم،آقای کروبی بهترین گزینه ممکن برای تغییرات اصلاح طلبانه در جمهوری اسلامی ایران می باشد. صرف نظر از اهمیت پشتیبانی این گروه انبوه از فعالان سیاسی و روشنفکران از آقای کروبی،نگاهی کوتاه و دقیق به مبارزات انتخاباتی کنونی و رویکرد نامزدهای مختلف می تواند نشان دهد که شیخ مهدی کروبی براستی شایسته چنین پشتیبانی است. او هم اکنون،و حتی پیش از برنده شدن احتمالی در انتخابات،جنبش و گفتمان نوینی را در فرآیند مبارزات انتخاباتی و شفافیت آن پدید آورده است و سطح این مبارزات را به نحو محسوسی ارتقا داده است. به دیگر سخن،در خلال چند ماه گذشته،هر چه نامزد های مختلف بیشتر خود را در معرض نقد و نظر گروههای مختلف مردم قرار داده اند،هر چه بیشتر به معرفی برنامه ها و دیدگاههای خود پرداخته اند،وهر چه بیشتر به انتقادات و پرسش ها پاسخ گفته اند،این شیخ مهدی کروبی بوده است که کاملأ در قامت یک دولتمرد، به معنای کاملأ مدرن آن ظاهر شده است (1). بررسی دقیق و منصفانه رویکرد آقای کروبی در همه سالهای گذشته به خوبی نشان می دهد که شیخ از فرصت طلائی انتخابات استفاده کرده است تا برخی از ویژگی ها و توانایی های خود را برجسته تر از پیش نشان داده و خود را در کسوت سیاستمداری ورزیده و تیز هوش برازنده پوشیدن لباس ریاست جمهوری گرداند. در روزهای اخیر برخی از روزنامه نگاران و روشنفکران هر کدام،در توضیح پشتیبانی خود از کروبی،بر گوشه ای از این ویژگیها تأکید کرده اند.در این مقاله من نیز خواهم کوشید هفت نقطه قوت آقای کروبی را،که او را از سایر نامزدهای مطرح کنونی ممتاز می سازد،برجسته سازد.
     1) شجاعت سیاسی؛ مهدی کروبی به گفته دوست و دشمن دارای شجاعت سیاسی لازم برای یک رئیس جمهور یا دولتمرد مسئول می باشد. شجاعت سیاسی در مقابل تهور و بی باکی،از یک سو،و ناپیگیری   و بزدلی،از دیگر سو،قرار دارد. همه کسانی که مبارزات انتخاباتی اصلاح طلبان در ماههای پیش از دوم خرداد 1376 را به یاد دارند بی گمان شجاعت کم نظیر مهدی کروبی را در پشتیبانی خستگی ناپذیر از سید محمد خاتمی- در هنگامیکه هنوز از شهرت،محبوبیت،و احترام کنونی برخوردار نبود- از یاد نخواهند برد. در آن دوران، آیت الله مهدوی کنی به مثابه یکی از قدرتمند ترین رهبران روحانی محافظه کار در سخنانی سید محمد خاتمی را به تلاش برای تجدید مشروطیت و انزوای روحانیون متهم ساخت. در حالیکه اقتدار و نفوذ آقای کنی بسیاری را از رویارویی با او- خاصه در آن دوران که هنوز نسیم های اصلاح طلبی و جامعه باز همه گیر نشده بود- برحذر می داشت،مهدی کروبی شجاعانه در سخنرانی مشهور خود در مسجد اعظم قم خروش برآورد و با اعتراض به آقای کنی هشدار داد. او قاطعانه اعلام کرد چون به آقای خاتمی قول داده است در برابر حملات ناجوانمردانه در دفاع از او درنگ نخواهد کرد،هر گونه بی انصافی در حملات به سید محمد خاتمی را شجاعانه تلافی خواهد کرد و هیچگاه در برابر آن سکوت نخواهد کرد. سخنرانی آقای کروبی در مسجد اعظم قم نقطه عطف تازه ای در تلاش های گروههای تازه نفس و جوان اصلاح طلب در ایران برای شکست فضای سکوت و رعب حاکم بر آن دوره بود. بی شک سخنرانی کروبی در کنار هشدار های بعدی آقای رفسنجانی- ریاست جمهمور وقت- در نماز جمعه در شمار مهمترین رخدادهای آن دوره بود که در پیروزی اصلاح طلبان نقش بارز ایفاء کردند. این رویکرد شجاعانه،که از بلند پروازی و اقدامات متهورانه غیر قابل دفاع بدور است،پس از آن همواره تداوم داشته است. از دیگر سو،شجاعت و میانه روی موجب شده است تا کروبی آنهنگام که توانایی پیشبرد یک کار را نداشته یا موازنه قوا را چنان به زیان خود و جبهه خود دانسته که اقدام خاصی را بی فایده دانسته از آن اقدام یا وعده دادن،یا تسلیم فضای موقت شور و هیجان شدن،پرهیز کند. در حالیکه تهدید به استعفا در زمان دستگیری آقای لقمانیان،دفاع آشکار اززندانیان سیاسی و دیدار با خانواده آنها، و دیدار آشکار با برخی از نمایندگان کنگره ایالات متحده در سفر خود به آن کشور،به رغم هشدارهای کسانی چون آقای شریعتمداری و گروه های افراطی در ایران،شجاعت و پایداری او را بازتاب می دهند،پذیرفتن "حکم حکومتی" به رغم مخالفت و عصبانیت بسیاری از هوادران اصلاح طلبی و عدم پیوستن به تحصن نمایندگان مجلس ششم،از دیگر سو، نماد محاسبه گری سیاسی او و وارد نشدن به میدانی است،که به رغم ایجاد شور و هیجان فراوان ِ نخست،باخت قطعی و عقب نشینی بیشتر را نتیجه آن می داند.  
         2) شفافیت؛ بی گمان مهدی کروبی را می توان در میان رهبران سیاسی کنونی جمهوری اسلامی دارای صراحت و شفافیت سیاسی کم نظیری در گفتار و عملکرد،با در نظر گرفتن ساخت و بافت فرهنگ سیاسی در کشورهایی نظیر کشور ما،دانست. او به همواره مواضع سیاسی خود را بدون کم و کاست اعلام می کند. آشکارأ به مردم می گوید در تلاش است تا رأی همه را بدست آرد و بنابراین باید مواضع خود را با میانگین خواست بخش غالب رأی دهندگان هماهنگ سازد. به رغم این تعدیل،که خود پیشاپیش آنرا آشکار می سازد،اما،بر اصول بنیادین خود پای می فشارد. مثال های فراوانی از این شفافیت در پرونده آقای کروبی است: در هنگامه فاش شدن پرونده آقای شهرام جزایری و گزارشاتی که از تقسیم پول به وسیله او در میان بسیاری از مقامات منتشر شد،آقای کروبی تنها کسی بود که به صراحت بر دریافت مبلغ هنگفتی پول از سوی خود تأکید کرد. آقای کروبی به درستی توضیح داد که دریافت پول از مردم از سوی روحانیون کاری بسیار رایج است و مهم نحوه خرج کردن آن پول است. این توضیحات کاملأ مبنای عرفی و قانونی در جمهوری اسلامی داشته و دارند. هنگام اعتراض به نحوه برگزاری انتخابات دوره پیش ریاست جمهوری،به جای شکایت به خدا بردن   با نامه سرگشاده به رهبر جمهوری اسلامی،به مثابه عالی ترین مقام کشور و نصب کننده اعضای شورای نگهبان،آشکارا اعتراض و      شکایت کرد و سپس با اعتراض از عضویت در شورای تشخیص مصلحت استعفا داد. محتملأ استعفای او تنها مورد از یک استعفای اعتراضی در طول حیات جمهوری اسلامی است. سرانجام،پس از اختلاف نظر با برخی از دوستان وهمکاران خود در جامعه روحانیون مبارز،و هنگامیکه دریافت جامه تنگ آن ئتشکیلات،که تشکلی منحصر به روحانیون و فاقد شفافیت لازم یک حزب به منظور کسب قدرت سیاسی است،با کناره گیری از آن گروه،به جای مماشات و تعارفات معمول و پنهان کردن اختلافات،به تشکیل حزبی با مرام نامه و اساسنامه مشخص دست زد. سرانجام،هنگام سخن از هولوکاست به جای توسل به آیات قران درباره اهمیت قتل نفس- اگر چه یک نفر نیز باشد- و فرار از پاسخ گویی صریح،آنظور که آقای موسوی موضع می گیرد،آقای کروبی بر فاجعه هولوکاست با همه ابعاد آن به مثابه یک واقعه تاریخی هولناک تصریح می کند و محکومیت آن را مشروط به هیچ چیز دیگر نمی سازد.            3) برخورداری از رابطه حسنه با رهبری جمهوری اسلامی و جناح های مختلف سیاسی در حکومت جمهوری اسلامی؛ بدون شک تغییرات جدی و در عین حال مسالمت آمیز،که اکنون اغلب نامزدهای انتخابات از آن سخن می گویند،بدون داشتن رابطه ای قوی و زنده با موثرترین گروههای سیاسی با نفوذ- نه ضرورتأ محبوب-،ارکان قدرت سیاسی، و سیاست مداران و رهبران سیاسی مختلف- خاصه گروههای رقیب- در هر کشور ممکن نیست. این ضرورت در کشور ما که،از یک سو،بنا به قانون اساسی موجود رهبری در آن از قدرت سیاسی درجه اول برخوردار است،و از دیگر سو،ساز و کار و فرهنگ اجرای قانون هنوز در مراحل ابتدایی آن قرار دارد وگروههای سیاسی رقیب از قدرت   تشکیلاتی و رسانه ای بسیاری برخوردار هستند،به مراتب بیشتر است. مهدی کروبی از این نظر شاید پس از آقای هاشمی رفسنجانی بی نظیرباشد. هنگامیکه قدرت چانه زنی و آشنایی با مراحل و فرآیند پیچیده ساختار قدرت و تصمیم گیری در ایران کنونی به توانایی آقای کروبی اضافه شود،اهمیت و ارزش چنین خصوصیاتی برای یک رئیس جمهور، که قرار است در چنین شرایطی کار کرده و به اجرای وعده های خود مبنی بر قانونمداری و تغییرات اصلاح طلبانه بپردازد،بیشتر معلوم خواهد شد.
4) دوری از گرایشات شدید گروه گرایانه،شبه توتالیری،و ایئولوژیک از نوع آنچه در برخی از گروهها و احزاب اصلاح طلب وجود دارد یا به تازگی   پدید آمده است،و موجب عزیمت و جدایی برخی از روشنفکران و فعالان سیاسی از آنها شده است. آقای کروبی، به رغم تشکیل حزب سیاسی متشکل از گروهی از مدیران و سیاستمداران اصلاح طلب   و با تجربه کشور، رویکردی باز و بالنسبه دموکراتیک به مبارزات سیاسی،کار حزبی،و نظر دیگر صاحب نظران و فعالان سیاسی غیر حزبی داشته است. همین رویکرد موجب فرآرویی و ارتقاء حزب اعتماد ملی و برنامه انتخاباتی آن در سطح ملی شده است.   روزنامه اعتماد ملی بهتر از هر چیز دیگری این رویکردغیر انحصار طلبانه،غیر ایئولوژیک،تنوع طلبانه،و تغییر طلبانه را بازتاب می دهد. برخلاف برخی دیگر از سایت های اصلاح طلبان،که همواره مانند نشریات برخی از احزاب چپ پیشین اروپای شرقی،صحفه نخست را به تصویر و سخنان رهبران حزب- به ترتیب درجه- اختصاص میدهند،روزنامه اعتماد ملی،بازتاب دهنده گرایشات مختلف در اردوی اصلاح طلبان بوده،و به نظر می رسد تنها مانع آنها در بازتاب نظرات مختلف حد و مرز قانونی باشد نه مواضع حزبی و گروهی. به سبب همین رویکرد باز و تلاش برای ارتباط واقعی با همه گرایشات موجود در جبهه اصلاح طلبی و گروههای اصولگرا،آقای مهدی کروبی،به رغم فقدان کاریزما در میان روشنفکران و جوانان دانشگاهی- به سبب آنکه این گروهها درکی دیگر از سیاستمداری و دولتمردی دارند-هم اکنون موجب جذب بسیاری از افراد سرشناس در میان این گروهها شده و اغلب این گروهها،دست کم،اکنون درکی متفاوت و بهتر از او بدست آورده اند.
5) اهمیت دادن به کار گروهی و تأکید بر ارزش کار کارشناسی و مشاوره با اهل فن؛ آقای کروبی از همان روز نخست هیچگاه نکوشیده است در نقشی رهبری بر فراز گروه انبوه هواداران ظاهر گردد. او در هر گفتگویی،به صراحت بر نقش مشاوران و کارشناسانی که او را یاری داده و می دهند تأکید کرده است. برخی کوشیده اند تا این گرایش آقای کروبی را فرصت طلبی انتخاباتی تفسیر کنند. این سخن،اما،بیش از هر چیز نشانه کوتاهی فکر این عده است. معلوم نیست چرا دیگر نامزدها از چنین "فرصتی" بهره برداری نمی کنند. گرایشی که می کوشد تا رئیس جمهور را تا نقش یک رهبر سیاسی بالا برده و او را بر فراز کارشناسان و مشاورانی که او را یاری می دهند بنشاند،بذری می کارد که محصولی مانند آقای احمدی نژاد به بار خواهد آورد که در مواجهه با هر اعتراضی از سوی وزیران خود،اخراج آنها از کابینه را تنها راه چاره می داند.
6) تأکید بر قانون مداری و اجرای قانون اساسی؛ آقای کروبی بیشتر از سایر نامزدها از قانون به مثابه مهم ترین خط قرمز خود نام می برد. او در همه سخنان خود برای توضیح آنچه می تواند و وعده آن را می دهد و آنچه نمی تواند،به قانون اشاره می کند. اگر قرار است از حق فعالیت گروهی مانند "نهضت آزادی ایران" دفاع کند،به قانون اساسی متوسل می شود،نه چیز دیگر. اگر از نقش برتر رهبری جمهوری اسلامی در تصمیم گیری ها سخن می گوید به تأکید می گوید این نقش در قانون اساسی تعبیه شده است و او با برنامه تغییر قانون اساسی وارد مبارزه انتخاباتی نشده است.  
7) سابقه اجرایی و سیاسی؛ مهدی کروبی اگر چه از همان نخست در حلقه نزدیکان آیت الله خمینی،بنیان گذار جمهوری اسلامی،قرار داشت،اما تا دوره ریاست بر مجلس شورای اسلامی، دارای مسئولیت های درجه اول سیاسی نبوده است. با توجه به عملکرد دهسال نخست جمهوری اسلامی- یعنی دوره انقلابیون،ژاکوبن ها،یا دوره روبسپیری انقلاب- فقدان مسئولیت سیاسی درجه اول نه تنها موجب ضعفی در کارنامه او نیست،بلکه می تواند اکنون برای او امتیازی محسوب گردد. با اینهمه،او در آن دوران بنیاد شهید را، که وزراتخانه ای غیر سیاسی و در آن زمان از یک وزارتخانه بزرگتر و پیچیده تر بود،اداره می کرد. آقای کروبی پس از آن تا پایان دوره مجلس ششم، در قوه قانون گذاری همواره از موثرترین نمایندگان مجلس بوده است.   در اواخر نیمه دوم دهه شصت او به عنوان یکی از رهبران گروههای چپ سنتی در نقش لیدر غیر رسمی نخستین   گروه اپوزیسیون رسمی و قانونی جمهوری اسلامی ظاهر گشت. او به خوبی نقش خود را به عنوان یکی از موثرترین رهبران اصلاح طلبان،در مبارزاتی که منجر به تشکیل دولت اصلاح طلب سید محمد خاتمی شد،ایفاء کرد. مهمترین تجربه مهدی کروبی که او را از دیگر نامزد اصلاح طلبان در این دوره ممتاز می سازد،اما، نقشی است که او در هشت سال کارزار دولت اصلاح طلب سید محمد خاتمی بازی کرد. در خلال این هشت سال مهدی کروبی از یک سو کار مذاکرات و چانه زنی های پشت پرده اصلاح طلبان با گروههای محافظه کار و اصولگرا را رهبری میکرد،و از دیگر سو،در نقش یک متعادل کننده به کار آرام کردن برخی از گروههای رادیکال در جبهه اصلاح طلبان ظاهر گشت. این نقش،البته،هزینه بسیاری برای او داشت. برخی او را متهم به   لیدری جناح سازشکار اصلاح طلبی،که راه را بر تحول ریشه ای سد کرده است، کردند. مخالفت های نخستین برخی از روشنفکران و گروههای دانشگاهی با او اغلب ریشه در همین دوره دارد. این تجربه،اما،اکنون مهدی کروبی را در وضعیتی تقریبأ منحصر به فرد قرار داده است. اکنون،او بر خلاف آقای میر حسین موسوی،تنها نامزد اصلاح طلبی است که از یک سو با گرایشات مختلف اصلاح طلبی و نگرانی های آنها آشنایی و ارتباط نزدیک داشته و انتقادات و اعتراضات آنها را شنیده است و، از سوی دیگر،به همه پیچیدگی موانع پیشرو آشنا بوده و نگرانی ها و مواضع گروههای مخالف را نیز می داند. این تجربه او را در موضعی قرار داده است تا بداند کدام گام ها را میتواند بردارد،بر کدام موانع می تواند غلبه کند،برای غلبه بر هر   مانعی چه باید کرد،نزد چه فرد یا گروهی باید لابی گری کرد،و تا کجا می تواند پیش رود.   چنین تجربه ای با یک   دوره سکوت بیست ساله در حاشیه قدرت بدست آمدنی نیست.
8) سی و هشت دلیل دیگر برای پشتیبانی از نامزدی آقای کروبی را   می توان با خواندن مقاله جالب دکتر حمید رضاجلایی پور با عنوان "چهل دلیل در دفاع از خاتمی" به دست آورد. به جرأت می توان گفت به غیر از چند مورد خاص از آن دلایل،که درباره شخص آقای خاتمی صادق است،بقیه آنها درباره آقای کروبی صادق است. حتی دلایلی را که آقای علوی تبار اخیرأ در دفاع از آقای میر حسین موسوی آروده اند همه درباره آقای کروبی کاملأ صادق است. تنها دلیل جدی و قابل تأمل آقای جلایی پور تأکید بر احتمال رأی آوری بیشتر آقای موسوی است. این دلیل،اما،به سبب فقدان ساز وکار نظر سنجی های معتبر و سیالیت شدید سبد رأی جامعه ایران نه قابل اثبات است و نه قابل اتکاء. مهمتر از همه،نادرستی این تصور که در دوره پیشین نیز وجود داشت با رأی غافلگیر کننده آقایان کروبی،احمدی نژاد،و رفسنجانی معلوم گشت.   بررسی دلایل عدم پشتیبانی جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین از آقای کروبی- حتی پیش از نامزد شدن آقایان محمد خاتمی و میر حسین موسوی- خود،اما،به مقاله ای تفصیلی دیگر نیاز دارد.
آقای میر حسین موسوی بی شک یکی از برجسته ترین مدیران کاردان و سالم نظام جمهوری اسلامی ایران است. سلامت نفس،دوری از امتیازات و رانت های گوناگون اقتصادی،مدیریت قوی اقتصادی در دوران سخت جنگ تحمیلی همه پشتوانه سیاسی و اجتماعی قوی برای او فراهم کرده اند. با اینهمه،آقای موسوی به سبب سکوت بیست ساله و دوری از درگیر شدن مستقیم در کشمکش قدرت بین اصلاح طلبان و اصولگرایان،و ابهام در برخی از مهمترین مواضع او درباره ماهیت،نحوه اداره،و چگونگی آن کشمکش ها موجب می گردد تا کسانیکه به طور جدی در صدد یافتن کسی هستند که بتواند راهی رای برون رفت از آن وضعیت- که محتملأ دوباره در صورت انتخاب یکی از اصلاح طلبان پدید خواهد- ترسیم کند و شجاعانه و با تدبیر در آن مسیر گام بردارد،آقای کروبی را بر او برتر و کارآمدتر بدانند. همچنین،ابهام و دوپهلو گویی درباره برخی از موضوعات مهم هنگامیکه به فقدان شناخت از مواضع او در دوران هشت ساله اصلاح طلبی و آنهمه کشمکش ها،اضافه گردد موجب تردید جدی درباره او می گردد. او هنوز در برابر تعطیلی روزنامه یاس نو به جای محکومیت صریح می گوید "پر معناست"،در برابر حق قانونی نهضت آزادی برای فعالیت سیاسی به جای توسل به قانون اساسی به "ترس از جهنم" پناه می برد،و به جای رد صریح موضع آقای احمدی نژاد در انکار هولوکاست،که فرصتی بی نظیر در اختیار گروههای افراطی اسرائیل و ایالات متحده برای بسیج همه بر ضد ایران داد،به جای ارجاع به تاریخ واسناد،به محکومیت قتل نفس در قران کریم متوسل می گردد.  
پانوشت:
1) دولتمرد در معنای مدرن به کسی گفته می شود که رویکردی مدرن به سیاست دارد،این معنا لزومأ به معنای درستی،پیشرو و دموکراتیک بودن مواضع او نیست.  
تهمورث کیانی، سیاتل (ایالات متحده)،بیستم و هفتم اردیبهشت 1388 شمسی      
[email protected]                                                        


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۹)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست