روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲۹ ارديبهشت ۱٣٨٨ -
۱۹ می ۲۰۰۹
روزنامه «وطن امروز» در گزارشی از «افزایش انتقادات به هیأت رئیسه» و «درخواست اکثریت فراکسیون اصولگرایان برای صدور بیانیه حمایت از احمدینژاد» خبر داده و نوشته است: «نمایندگان عضو شورای مرکزی فراکسیون اصولگرایان که قرار بود در جلساتی در دو هفته گذشته به بررسی اعلامنظر اعضای این فراکسیون برای انتخابات ریاست جمهوری پرداخته و مساله صدور بیانیه با معرفی مصداق واحد انتخاباتی را پیگیری کنند، اینبار در حالی درباره انتخابات ریاست جمهوری بحث کردند که انتخاب هیاترئیسه مجلس توانست آنها را در جلسه مشترکشان جمع کند. تعلل اعضای شورای مرکزی فراکسیون اصولگرایان در اعلام نظر نهاییشان درباره صدور بیانیه انتخاباتی به نفع کاندیدای واحد اصولگرایان، برخی اعضای مجمع عمومی این فراکسیون را واداشته است تا اعلام کنند به دلیل انفعالی که فراکسیون اکثریت مجلس در برابر انتخابات ریاست جمهوری داشته، ممکن است در پی ایجاد تغییرات در شورای مرکزی و ریاست این فراکسیون باشند.البته در حالی که روحالله حسینیان، رئیس فراکسیون انقلاب اسلامی و عضو فراکسیون اکثریت مجلس هفته گذشته از احتمال ایجاد تغییرات در اعضای شورای مرکزی این فراکسیون خبر میداد، روز گذشته علیاصغر زارعی، نماینده تهران و از دیگر اعضای این فراکسیون با اشاره به مخالفت برخی اعضای هیاترئیسه مجلس با حمایت نمایندگان اصولگرای مجلس از رئیسجمهور در انتخابات ریاست جمهوری، اعتقاد دارد این کار در نهایت منجر به ایجاد تغییرات در هیاترئیسه مجلس خواهد شد. با این حال تکلیف تمام این احتمالات درباره چگونگی حمایت فراکسیون اکثریت از نامزد واحد انتخاباتی اصولگرایان یکشنبه آینده در مجمع عمومی این فراکسیون مشخص خواهد شد. ولی اسماعیلی، نماینده مردم گرمی و عضو شورای مرکزی فراکسیون اصولگرایان مجلس شورای اسلامی با اشاره به جلسه روز گذشته این فراکسیون گفت: جلسه فراکسیون اصولگرایان صبح روز گذشته با اکثریت اعضا که به ندرت اتفاق میافتد برگزار شد. وی با بیان اینکه در این جلسه، فراکسیون اصولگرایان دو مصوبه داشت، ادامه داد: در این جلسه مقرر شد مجمع عمومی فراکسیون اصولگرایان در تاریخ ۶,٣/٨٨ برگزار و رایگیری درباره اعضای هیاترئیسه انجام شود و اعضایی که رای میآورند، در صحن علنی کاندیدای هیاترئیسه شوند. اسماعیلی اضافه کرد: بررسی مساله انتخابات و چگونگی حمایت از یک کاندیدا، از دیگر مباحثی است که در مجمع عمومی فراکسیون مطرح خواهد شد. عضو شورای مرکزی فراکسیون اصولگرایان در ادامه با تاکید بر اینکه اکثریت اعضای فراکسیون بر این باور بودند که شورای مرکزی باید به بیان مصداق بپردازند، گفت: در جلسه صبح روز گذشته شورای مرکزی، ۱۶ نفر از اعضا سخنرانی کردند که ۱۴ نفر از آنان معتقد بودند فراکسیون اصولگرایان باید با صدور بیانیهای که مصداق حمایتی در آن مشخص باشد، وارد عرصه انتخابات شود. در عین حال حمایت از آقای احمدینژاد اولویت و وجه غالب فراکسیون اصولگرایان است و امیدواریم با برگزاری مجمع، این حمایت علنی شده و به اطلاع افکار عمومی برسد. زارعی اما درباره این جلسه به تعدادی از نمایندگانی اشاره کرد که با برگزاری مجمع عمومی برای صدور بیانیه حمایت از رئیسجمهور مخالفت داشتند و تصریح کرد: برخی به دنبال عدم معرفی کاندیدا در فراکسیون اصولگرایان هستند. وی گفت: تعدادی در فراکسیون اصولگرایان در مقابل معرفی کاندیدا از سوی این فراکسیون مقاومت میکنند اما اکثریت قریب به اتفاق اعضای فراکسیون اصولگرایان خواستار اعلام موضع و ورود به مصادیق انتخاباتی هستند. زارعی همچنین خبر از بررسی عملکرد هیاترئیسه فعلی مجلس در فراکسیون انقلاب اسلامی و احتمال تغییر در ساختار فعلی هیاترئیسه داد و افزود: ترکیب هیاترئیسه مجلس در فراکسیون انقلاب اسلامی در حال بررسی است زیرا هیاترئیسه مجلس باید در حوزه قانونگذاری و مواضع سیاسی و در راستای انسجام بین مجلس و دولت گامهای موثری برمیداشت که این امر تحقق کامل نیافت. وی با بیان اینکه این موارد جزو انتظاراتی بود که از هیاترئیسه مجلس میرفت، تصریح کرد: برای اینکه این انتظارات برآورده شود باید ترکیب کنونی هیاترئیسه مجلس تغییر کرده و تقویت شود و ما در چارچوب آئین نامه داخلی مجلس برای تعیین ترکیب هیاترئیسه جدید تلاش میکنیم.»
تهدید از سوی نمایندگان رایحه خوش خدمت
روزنامه «اعتماد» در گزارشی متفاوت در همین زمینه نوشته است: لاریجانی برای دومین بار تهدید به برکناری شده است.
«اعتماد» گزارش کرده است: «نمایندگان رایحه خوش خدمت مدافع احمدینژاد در مجلس بار دیگر علی لاریجانی رئیس مجلس را به برکناری از ریاست مجلس تهدید کردند. همچنان لاریجانی در برابر صدور بیانیه حمایت از محمود احمدینژاد مقاومت میکند و این مخالفتها سبب شده وی برای چندمین بار از سوی حامیان محمود احمدینژاد تهدید شود که خرداد امسال به او رای نمیدهند تا ریاست مجلس تغییر کند. گر چه در چند هفته گذشته این تهدیدها مطرح بود اما دیروز علی اصغر زارعی عضو ارشد این شاخه از اصولگرایان در راهروهای مجلس به صراحت این تهدید را مطرح کرد. وی خبرنگاران پارلمانی را به دور خود فراخواند تا پیغامش را به دفتر رئیس مجلس مخابره کنند؛ «معتقدیم هیات رئیسه مجلس ضعیف است و باید در دور بعد تقویت شود.» وی سپس بلافاصله عنوان کرده برای گزینه ریاست بعدی مجلس «تصمیم نگرفتهاند.» تا به این ترتیب به لاریجانی هشدار دهد قرار نیست گزینه نهایی اصولگرایان تنها «او» باشد و این احتمال را بدهد که رقبای جدید از سوی حامیان احمدینژاد مقابل او قد علم کنند. لاریجانی پس از تعطیلات مجلس تصور میکرد موضوع نزاع میان اصولگرایان در مورد بیانیه فراکسیون پایان یافته است اما با این اوصاف باز «دردسر»های آقای رئیس ادامه دارد. البته رایحه خوشیها عنوان میکنند گر چه از ماجرای بیانیه دلخور هستند اما دلیل اصرار برای تغییر لاریجانی، «عدم همکاری» مجلس با دولت است. زارعی دیروز به خبرنگاران گفت این هیات رئیسه ضعیف نتوانسته انسجام بین مجلس و دولت را ایجاد کند و آن طور که باید، در تدوین قوانین اثرگذار نبوده است. و به خاطر همین «انتظارات برآورده نشده» میخواهیم ترکیب هیات رئیسه قویتر شود. به این ترتیب حالا باید علی لاریجانی تصمیم بگیرد با این صف ٨۰ نفری مخالفانش چه کار کند؛ تهدیدهایی که یک ماه پیش شروع شد و گویا دوستان اصولگرایش تصمیم به کوتاه آمدن ندارند و چه ابزاری بهتر از تهدید به برکناری برای تحت فشار قرار دادن علی لاریجانی. این اتفاقات در حالی میافتد که روحالله حسینیان لیدر رایحه خوشیهای مجلس تشکیلات ساختاری لازم را برای حمایت از احمدینژاد به راه انداخته است و به این ترتیب ستاد بهارستان فعال شده و اقدام به یارگیری در میان اصولگرایان کرده است. چنانچه دعوتنامهیی خطاب به اصولگراها از سوی حسینیان فرستاده شد و از آنها خواستند با عضویت در این ستاد اقدامات تبلیغاتی - انتخاباتی خود در حوزههای انتخابیه را هماهنگ با این ستاد انجام دهند تا موازی کاری صورت نگیرد. البته آن سوی میدان تعداد اصولگرایانی که مخالف احمدینژاد هستند، کم نیست. اگر بخواهیم مدافعان احمدینژاد در مجلس را همان فراکسیون رایحه خوش حساب کنیم، از جمع ۲۱۰ نفره اصولگرایان مجلس تنها ٨۰ نفر مدافع احمدینژاد خواهند بود و ۱٣۰ نفر اصولگرایانی هستند که به لیدری علی لاریجانی حاضر به مهر زدن بر پای نام احمدینژاد نیستند. البته این اصولگرایان دلایلی دارند که به استناد آن معتقدند «سکوت» بهتر از «حمایت از گزینه نامناسب» است. استدلال مخالفان احمدینژاد هزینههایی است که تاکنون روی دست اصولگرایان مانده و مقصر آن رفتار پرخطر رئیس دولت نهم در رعایت موازین اصولگرایی بوده است. از طرفی جناح راست مجلس بسیار تحت فشار است که با منتفی شدن گزینه احمدینژاد چه گزینه دیگری باید مورد حمایت قرار بگیرد. به همین دلیل برخی از اصولگرایان، گزینه موسوی را در دست بررسی دارند...»
تشکیل دولت اسلامی
روزنامه «رسالت» با عنوان: «دولتسازی اسلامی در ایران» نوشته است: «... شاه بیت تمام تعاریفی که از دولت مشروع و مدرن ارائه شده ساختار و کیفیتی است که از جنس ملت و برخاسته از متن تودههاست. این کیفیت توزیع خاصی از قدرت در سطح جامعه است که با فرهنگ و سنتهای اجتماعی پیوند مستمر دارد.
در ایران جدید که سوزن پرگار عزیمت آن را برخی در سلسله صفوی میگذارند ساختار دولت روندهای زایشی خود را آغاز کرد. البته هنوز بعضی از جامعه شناسان معتقدند در ایران جدید چیزی به اسم دولت مدرن شکل نگرفته است. چرا که اساسا دولت مدرن بر بستر یک جهان بینی و معرفت شناسی مدرن و سکولاریستی میروید. اما در عین حال نمیتوان دانشوران بزرگ و برجستهای چون شیخ بهایی، میرفندرسکی، ملاصدرا، مجلسی و ملامحسن فیض کاشانی، علامه مجلسی و هنرمندانی نظیر کمالالدین بهزاد، آقامیرک، سلطان محمد، میرسیدعلی و علیرضا عباسی و بسیاری دیگر از خوشنویسان و نقاشان بزرگ و نامآور این عصر که هنوز آثار آنها بر تارک علم و هنر و دین میدرخشد را انکار کرد. بدون تردید این رویش عظیم در ادب و فرهنگ و هنر ایران نمیتواند در پیوند مستمر با فرایند دولت سازی در ایران نباشد.
با پیروزی انقلاب اسلامی دولت سازی در ایران وارد مرحله جدیدی شد. ناکامیها و شکستهای این فرایند در سلسلههای قاجار و پهلوی روشنفکران انقلابی را به تجدید نظر در روند دولت سازی در ایران واداشت. پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام اسلامی به طور خود به خود فضای اجتماعی و سیاسی کشور را مهیای تشکیل یک دولت اسلامی نمود. دولتی که مقدمه ایجاد جامعه اسلامی و کشور اسلامی است.
هر چند در تقسیم بندیهای متداول در گونه شناسی رژیمهای سیاسی، دولت اسلامی هنوز جایگاه درخور توجهی پیدا نکرده و بیشتر شبیه یک آرمان نظری است اما عموم مسلمانان و به خصوص ملت انقلابی ایران معتقدند که مفهوم دولت اسلامی یک ما به ازای عینی و واقعی دارد که در هر عصر و مکان به فراخور مقتضیات امکان حدوث و تکامل دارد.
به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب: «از همان اوان کار، تلاش برای تشکیل دولت اسلامی شروع شد. بعضیها میگویند شما بعد از ۲۷ سال میخواهید دولت اسلامی تشکیل دهید؟ نه، تلاش و اقدام برای تشکیل دولت اسلامی از روز اول شروع شد؛ منتها افت و خیز داشته؛ پیشرفت و عقبگرد داشته؛ در جاهایی موفق بودیم، در برههای موفق نبودیم. بعضی از ماها وسط راه پایمان لغزید؛ بعضی از ماها در اصل هدف مردد شدیم؛ بعضی از ماها نتوانستیم خود را نگه داریم؛ دلبسته به رفتارهای طاغوتی شدیم.» (رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رئیسجمهور و هیأت وزیران- ٨,۶/۱٣٨۴)
اغلب مشکلات امروز کشور ناشی از تردیدهای گذشته و حال ما در تحقق مفهوم «دولت اسلامی» است.
دولت اسلامی اگر چه از بایستههای انقلاب اسلامی است اما در مسیر تحقق آن افت و خیزهای فراوانی وجود داشته است. در واقع در حرکت اسلامی ملت ایران انقلاب اسلامی اولین منزلگاه بود که در ادامه به تشکیل نظام اسلامی انجامید. تحقق دولت اسلامی از همان عنفوان انقلاب اسلامی به عنوان یکی از اهداف اصلی حرکت اسلامی ملت ایران مطرح شد و تشکیل این الگوی آرمانی از دولت مقدمهای بر شکل گیری بطیی «جامعه اسلامی» قلمداد میشد. اما دراین مسیر ملت بصیر ایران شاهد پستی و بلندیهایی نیز بود...»
نارضایتی آیتالله
روزنامه «اعتماد» با عنوان: «گلایههای آیتالله در روزهای پایانی صدارت» نوشته است: «در حالی که همه نگاهها معطوف به انتخاب رئیس جدید قوه مجریه است، روزهای پایانی ریاست آیتاللههاشمی شاهرودی در قوه قضائیه هم فرارسیده است. آیتالله شاهرودی ۱۰ سال پیش زمانی بر مسند قوه قضائیه نشست که به گفته خودش این قوه به یک ویرانه تبدیل شده بود. او با اندیشه اصلاح ساختار وارد دستگاه قضا شد و در طول این ۱۰ سال فعالیتهایی کرد که از دید تحلیلگران جالب توجه بوده است. یکی از اصلیترین رویکردهای اصلاحی وی احیای دادسراها و ایجاد شوراهای حل اختلاف بوده است. منش آیتالله شاهرودی در سالهای گذشته گویای آن بوده که وی از درگیر شدن در منازعات گروههای سیاسی به شدت پرهیز کرده است. برخی تحلیلگران معتقدند وی برای ظاهر شدن به عنوان یک چهره تاثیرگذار در معادلات سیاسی فرصت بسیار مناسبی را داشت ولی ترجیح داد به امر قضا بسنده کند و در رقابتهای سیاسی حضور پیدا نکند. آیتالله شاهرودی گرچه بر مبنای تفسیرهای رایج سیاسی در ایران از قائلان به تفکر محافظه کاری به شمار میرود اما جنس محافظه کاری وی از جنس محافظه کاری کارگزاران دولت احمدینژاد بسیار متفاوت است. شاهرودی در دوران تصدی خود تصمیمهای حساسی مانند لغو برخی احکام سنگسار و تعلیق برخی احکام اعدام را اتخاذ کرده که برای ناظران سیاسی بسیار جالب توجه بوده است. وی در برخی موارد نیز نقدهای اساسی نسبت به مناسبات و شیوه عمل رایج در قوه قضائیه ابراز کرده است. برای نمونه او در سال ٨۴ انتقاداتی شدید را علیه برخی ضابطان قضایی زیر نظر دادستانها مطرح کرد و حتی برخی برخوردهای صورت گرفته در زندانها توسط ضابطان را با نمونههای «ابوغریب» و «گوانتانامو» مقایسه کرد. او اینک در روزهای پایانی صدارتش هم به نقد دستگاه تحت امرش پرداخته و از عملکرد برخی قضات به شدت انتقاد کرده است. سخنان وی همچنین حاوی انتقادهای صریح از رواج «پلیسسالاری» بود. او برخی احکام قضات را ظلمآمیز و اجحافگرانه توصیف کرده است و گفته نمیدانم این قضات چگونه جواب خدا را خواهند داد. چنین موضع گیریهای منتقدانهیی گویای نارضایتی آیتالله شاهرودی از عملکرد دستگاه قضایی در روزهای پایانی صدارتش است. نارضایتی او توام با پیامی برای جانشینش خواهد بود تا بداند قرار است عهدهدار چه مسئولیتی شود.»
ترکیبی از رودکی و فردوسی
دکتر عطاءالله مهاجرانی در نوشتهای در روزنامه «اعتماد ملی» از مختومقلی شاعر عارف ترکمن تجلیل کرده و از اینکه نتوانستهایم با تاسیس کرسی زبان و ادبیات ترکمنی زمینه جلب صدها هزار ترکمن و آشنایی آنها را با زبان و ادبیات ایران فراهم کنیم، اظهار تأسف کرده است.
مهاجرانی نوشته است:
«بلند داغلار بیگ لیگینگا بوسانمه
گذرده سو بولان زرداک بولارسن
ترینگ دریا هیبتینگا قوانمه
وقتینگ یتسه قوریب یرداک بولارسن
ای کوههای بلند به عظمت خود نبالید، روزی در میان گدازهها چون زر آب خواهید شد،ای دریای ژرف به هیبت خود مغرور مشو، روزی چون بیابانی خشک خواهی شد، این ابیات تکهای از شعر مختومقلی فراغی است. شناسنامه فرهنگی ترکمنهای همه جهان...جمالزاده گفته بود، مختومقلی برای زبان ترکمنی مثل فردوسی برای زبان فارسی است. سخن دقیق و هوشمندانهای است. به نظرم مختومقلی شخصیت هنری و فکری اش، انگار ترکیبی از رودکی و فردوسی و خیام است... درست ۱۰ سال پیش در چنین ایامی، آرامگاه مختومقلی در استان گلستان بازسازی و آماده شد. مرحوم صفر مراد نیازاف رئیسجمهور ترکمنستان با همه اعضای دولت به ایران آمدند. جشن بزرگداشت مختومقلی در روز میلادش...پسر جوان ترکمنی قالیچه کوچکی را به من داد. سبز پررنگ با طرحی از مختومقلی... البته از زاویه دید دیگری کار وزارت فرهنگ و ارشاد مورد تردید قرار گرفت که داریم به مساله قومیتها دامن میزنیم. در مسجد مکی زاهدان هم که شرکت کردم و سخنرانی در جمع با شکوه مردم به ویژه جوانان اهل سنت؛ بازهمین ملاحظه مطرح شد. به گمانم باید به قومیتها، به ترکمنها و بلوچها و... به عنوان یک گنجینه نگاه کرد. اگر هر سال بزرگترین جشن میلاد مختومقلی را ما برگزار میکردیم و از ترکمنستان و چین و سراسر جهان ترکمنها را به ایران دعوت میکردیم، در دانشگاه کرسی زبان و ادبیات ترکمنی تاسیس میکردیم تا جوانان ترکمن ایرانی بهترین متخصصان ادبیات و زبان ترکمنی باشند، فرصت و امکاناتی فراهم میکردیم که هر ساله صدها هزار ترکمن را برای زیارت مرقد مختومقلی، شاعر عارف آزاده به ایران بیایند؛آیا نام و نشان ایران با اعتبار و ارزش بیشتری مطرح نمیشد؟ حقیقت این است که ملت بزرگ ایران رنگین کمان درخشندهای از قومیتهاست. آذری و کرد و عرب و لر و ترکمن و بلوچ و فارس. همان هفت رنگ رنگینکمان. شناخت بیشتر و بهتر قومیتها را به هم نزدیکتر میکند. همان که قرآن مجید فرمود، شما را شعوب و قبائل قرار دادیم تا: لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم... یکدیگر را بشناسید و بدانید؛ ارزشمندترین شما نزد خداوند، پروا پیشهترین شماست. فارس و آذری و ترکمن هیچکدام بر دیگری برتری ندارند. آنچه به انسانها اعتبار و برتری میبخشد همان ارزشهای انسانی و ایمانی و اخلاقی و علمی است، بخشی از یک شعر بلند مختومقلی را که در آغاز این نوشته انتخاب کردم، نشانهای از نگاه اوست. نگاهی که از قرآن مجید گرفته، کوهها و دریاها هم ابدی و پایدار باقی نمیمانند. دولتها هم همین گونهاند و ما دولت ابدی نداریم. اساسا واژه دولت به معنی گردش و چرخش است. تلک الایام نداولها بین الناس... دولتها میآیند و میروند. مهم این است که مردم ما، ترکمنها که پرچم بلندی به نام مختومقلی دارند، احساس کنند؛ در این رفت و آمد دولتها، آنان نیز میتوانند با صدای بلند از خود بگویند. شعر مختومقلی را در کتاب درسی بخوانند... مختومقلی عشق به ایمان و اسلام و ایران را در جان هر ترکمن و ایرانی میافروزد. نامش را زنده نگاهداریم و قدرش را بیشتر بدانیم.»
دولت اوباما و حقوق بشر
روزنامه «کیهان» در سرمقاله دیروزش: «فاتحهای برای حقوق بشر!» نوشته است: «جمعه گذشته و تنها سه روز پس از آنکه آمریکا برای اولین بار و در رویدادی پرسشبرانگیز به عضویت شورای حقوق بشر سازمان ملل درآمد؛باراک اوباما دستور داد تا دادگاههای نظامی دوران بوش- همتای قبلیاش- برای محاکمه زندانیان گوانتانامو مجدداً آغاز به کار کنند.
عضویت آمریکا در شورای حقوق بشر به عنوان نهادی که وظیفه آن نظارت بر وضعیت حقوق بشر در ۱۹۲ کشور عضو سازمان ملل متحد است در حالی صورت میگیرد که واشنگتن طی سالهای اخیر و به ویژه در دوران ٨ ساله زمامداری جرج بوش با تجاوز آشکار از چارچوب قوانین بینالمللی حقوق بشر، کارنامهای سیاه در این زمینه از خود بر جای گذاشته است و بارها توسط همین شورا درباره نقض حقوق بشر مورد انتقاد شدید قرار گرفته بود و جالب آنکه آمریکا نیز شورای حقوق بشر را متهم میکرد در آن کشورهایی عضویت دارند که حقوق بشر را نقض مینمایند و برای همین از سال ۲۰۰۶ که «شورای حقوق بشر» جایگزین «کمیسیون حقوقبشر» در سازمان ملل شد آمریکا به عضویت آن درنیامد.
اکنون باید به ارزیابی این موضوع نشست که چه اتفاقی افتاده است که پس از رسوایی آمریکا در نقض گسترده و بیپرده حقوق بشر در محیط بینالملل و به راه انداختن جنگ و کشتار در افغانستان و عراق - به بهانههای واهی مبارزه با تروریسم و یا کشف تسلیحات کشتارجمعی که هیچ گاه محقق نشد- و حمایت مادی و لجستیکی از سردمداران کودک کش صهیونیستی در جنایات ددمنشانه غزه و همچنین فاش شدن جنایتهای سازمان سیا-CIA- در بازداشتهای غیرقانونی و شکنجه انسانها در زندانهای گوانتانامو، ابوغریب، بگرام و بسیاری دیگر از زندانهای مخفیانه خارج از آمریکا؛ واشنگتن با ژست حقوق بشر به عضویت شورای حقوق بشر سازمان ملل درآمده است. و آیا این عضویت نشانه و قرینهای است بر اینکه دولت اوباما در زمینه حقوق بشر عملکردی متفاوت از دولت بوش خواهد داشت؟!...
* باراک اوباما رئیسجمهور جدید آمریکا تلاش دارد با رتوش چهره کریه، مخوف و بدترکیب «کاخ سفید» تا حدودی شرایط نابسامان سیاسی و اقتصادی واشنگتن را بهبود ببخشد و از آنجایی که به گفته هیلاری کلینتون وزیر خارجه اوباما، «حقوق بشر عنصر اساسی سیاست خارجی دولت جدید آمریکاست» باید دید اوباما طی ۴ ماه گذشته که بر مسند قدرت بوده است چه اقداماتی را پیرامون «حقوق بشر» کلید زده و یا به سرانجام رسانده است. پیگیری پرونده حقوق بشر در دولت اوباما از اهمیتی مضاعف و معنادار برخوردار است چرا که اوباما در جریان مبارزات انتخاباتی با برگزیدن شعار و گفتمان «تغییر»، تبلیغاتش را حول محور «حقوق شهروندی و حقوقبشر» متمرکز کرده بود.
به عنوان نمونه وی متعهد شد که زندان گوانتانامو را تعطیل میکند و دستور توقف شکنجه زندانیان توسط سربازان آمریکایی را صادر خواهد کرد. اوباما همچنین در همین راستا ماه گذشته ۴ سند محرمانه مربوط به موضوع جنجال برانگیز شکنجه زندانیان در دوران ریاست جمهوری سابق این کشور که به سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا- سیا- اجازه میداد از روشهای شکنجه غرق مصنوعی، بیخوابی و قراردادن زندانیان در برابر نیش حشرات علیه مظنونین به عضویت در القاعده استفاده کنند را منتشر کرد. اما علی رغم پارهای از تحرکات اوباما در زمینه حقوق بشر به منظور متفاوت نشان دادن سیاستهایش نسبت به راهبردهای دولت بوش با کمی تأمل و دقت در رویکرد و رفتارشناسی اوباما در خصوص «حقوق بشر» محرز میگردد که جنس تصمیمات و باورهای اوباما با سلف قبلیاش بوش تفاوت چندانی ندارد و تنها نوع رفتار انتخابی اوباما در مواجهه با مقوله حقوق بشر بغرنج و پیچیده است؛ چرا که در عین مانور و اصرار اوباما و دولت وی در تغییر رفتار کاخ سفید نسبت به قبل مشاهده میشود که در تازهترین تصمیم، اوباما احیای دادگاههای نظامی در زمان بوش برای محاکمه زندانیان گوانتانامو را خواستار میشود.
یا چندی قبل اوباما طی بیانیهای اعلام کرد که بازپرسان سیا که در دولت بوش به شکنجه زندانیان مظنون به شرکت در فعالیتهای تروریستی پرداختند مورد پیگرد قضایی قرار نخواهند گرفت.
در حالی که براساس گزارش کمیته بینالمللی صلیب سرخ- که در ۴٣ صفحه تنظیم شده است- ابعاد تازهای از جنایتهای سازمان سیا در زندانهای مخفیانه خارج از آمریکا در دوره اوباما به اثبات رسیده است.
همچنین به موجب گزارش سازمان عفو بینالملل از زمانی که اوباما دستور بسته شدن گوانتانامو را صادر کرده است تاکنون تنها یک زندانی از این زندان آزاد شده است.
نمونههایی از اقدامات ضد و نقیض اوباما در مقوله حقوق بشر در همین چند ماه از دوران زمامداری وی حکایت از آن دارد «تغییری» که دولت اوباما در مسأله حقوق بشر از آن دم میزد تنها فریبی برای سرپوش گذاشتن بر فعالیتها و اقدامات زورگویانه و زیادهخواهانه واشنگتن است تا از این رهگذر چهره کریه کاخ سفید رتوش شود و اینجاست که جمله هیلاری کلینتون مبنی بر اینکه حقوق بشر عنصر اساسی سیاست خارجی آمریکاست بهتر فهمیده میشود اکنون که آمریکاییها در ادامه سیاست سالوسانه خود مبنی بر تغییر به عضویت شورای حقوق بشر سازمان ملل درآمدهاند چنانچه تاکتیکها و ترفندهای آنها در پوشش حقوق بشر رصد و شناخته نشود و در برابر زیاده خواهیها و باج خواهیهای آمریکا و همپیمانانش اقدامی موثر اتخاذ نگردد میبایست فاتحه حقوق بشر را در عرصه بینالمللی خواند.»
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی
|