تحلیل از شرایط کشور و کاندیدای مطلوب
علویتبار: شطرنج با گوریلها و بازگرداندن غول به چراغ
فردی را باید انتخاب کنیم که بتواند انضباط شدید مالی و اقتصادی در کشور برقرار کند و به ریخت و پاشهای بیاندازه پایان دهد تا به دولتی که به پول نفت متکی است بفهماند که هر ریالی باید با حساب و روی برنامه هزینه شود. در واقع این فرد باید انضباط را به اقتصاد ایران برگرداند.
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱ خرداد ۱٣٨٨ -
۲۲ می ۲۰۰۹
علوی تبار از موضع سیاسی، اجتماعی و اقتصاد سیاسی به تحلیل شرایط کشور در چهارساله گذشته پرداخت، او به بیان دلایلش که منجر به ترجیح مهندس موسوی در بین کاندیداهای موجود شده است پرداخت.
به گزارش پایگاه خبری یاری، علیرضا علوی تبار گفت:«مجموعه مسایلی که در کشور با آن مواجهیم و شناختی که از کاندیداهای موجود داریم مرا قانع می کند که از بین دو کاندیدای خوب اصلاح طلبان از آقای مهندس موسوی حمایت کنم.»
این روشنفکر دینی و تحلیلگر برجسته سیاسی که در سلسله نشست های "تغییر سازنده با انتخابات دهم" با موضوع « اصلاحات و انتخابات دهم» در جبهه مشارکت ایران اسلامی سخن میگفت، اظهار داشت:«به نظرم میآید برای فتح باب و شروع گفتوگو باید به چند نکته توجه کنیم. نکته اول این است که هدف نهایی اصلاحات چیزی جز دموکراتیککردن کامل فضا نیست؛ بنابراین این هدف نباید فراموش شود، اما باید توجه کرد که در هر مرحله باید چه راهبرد و تاکتیکی را اتخاذ کنیم که این امر به مشکلات و ظرفیتهایی که ما با آنها روبرو هستیم بستگی دارد؛ یعنی ضمن اینکه هدف غائی را نباید گم کنیم دلیلی ندارد در هر مرحله مثل مراحل قبل عمل کنیم؛ چون در هر مرحله تحولات رخ میدهد و مسائل تازهای پیش میآید.»
وی که همچون همیشه بحث خود را به نحوی منظم و دسته بندی شده ارایه می کرد در ادامه با طرح این پرسش که «بعد از گذشت چهار سال از دولت فعلی ما در چه وضعیتی قرار داریم؟» در پاسخ آن به بیان ٨ سرفصل در تبیین این وضعیت پرداخت و گفت:«اولا ما در حال حاضر با عدم توازن در بازار کار، تعهدات خارجی، بودجه دولت، بازار پول، بازار مالی و سرمایهگذاری مواجه هستیم، البته هیچ کدام از این عدم توازنها تازه نیست و در این دولت رخ نداده، ولی بدون استثناء همه ی این مسائل و مشکلات به واسطهی برخی اشتباهات در دولت فعلی تشدید شده است.»
او دومین موضوع را "ایجاد قشر جدید تحتالحمایه در سالهای گذشته خواند" و گفت که با استفاده از پول نفت و خاصه خرجی ها از کیسه ملت در تلاش بودهاند این گروه ثروتمند جدید را پشتیبان سیاسی خود کنند .
سومین مولفه ای که علوی تبار به آن اشاره کرد گرایش شدید به نظامی گری به عنوان یک ایدئولوژی و مدل حکومت کردن بود. او با تاکید بر تفاوت بین نظامی گری به عنوان یک مشی با تقویت نظامیان و یا قدرت نظامی تصریح کرد:«ما با نظامیان یا قدرت نظامی آن هم در شرایطی که منطقه ما با آن مواجه است مخالف نیستیم اما وقتی هست که سیاست و حکومت را می خواهند تابعی از نظامیان کنند. در ۴ سال اخیر این روش رشد کرده و اداره جامعه به عنوان یک پادگان تشدید شده و این مساله حتی نسبت به دوران جنگ هم بیشتر شده است.»
«تکمیل چرخه های انحصار و فردی شدن قدرت در عرصه سیاسی ایران» چهارمین مولفه ای بود که علوی تبار آن را تبیین کرد.
او با بیان اینکه در گذشته حداقل در انتخابات ناظر و مجری متفاوت بودند تاکید کرد: «در دوره های قبل رییس جمهور کسی بود در میان سلسله قدرت که خارج از حکومت هم از خود هویتی مشخص و ریشه دار داشت. اما امروز یک "هیچ کس" منویات را به پیش می برد.»
علوی تبار این وضعیت را قابل مقایسه با مجلس هفتم دانست، مجلسی که به بیان او برخلاف مجلس ششم که قوی ترین مجلس تاریخ ایران بوده است، به ضعیف ترین مجلس تاریخ کشور با وجود یک رییس مجلس ضعیف و "هیچ کس" تبدیل شده بود.
علوی تبار این وضعیت را در قوه قضاییه هم قابل رهگیری دانست. آنجا که اگرچه رییس فعلی قوه قضاییه به لحاظ مراتب علمی و شاید نیت های درونی از رییس قبلی آن قوی تر باشد اما به خلاف رییس قبلی آن نماینده هیچ گروه و تفکری نیست. او چنین نتیجه گرفت که اراده ای بر روی کار آمدن هیچ کس ها قرار گرفته که قدرت خودشان را تنها از کانون قدرت می گیرند.
علوی تبار ششمین بخش از توصیف ۴ سال اخیر را به "انزوای روزافزون منطقه ای و جهانی کشور" اختصاص داد و با بیان اینکه در این چهار سال هرچه بشتر شعار دادیم کمتر نتیجه گرفتیم و بیشتر منزوی شدیم، گفت:«کاری کردیم که حتی پمپ بنزینها منطقه هم برای ما ژست می گیرند و همه به این نتیجه رسیده اند که وقت امتیاز گرفتن از ایران است.»
این پژوهشگر اجتماعی و سیاسی به تخریب سرمایههای اجتماعی در چهار سال اخیر به عنوان ششمین مولفه اشاره کرد و گفت:«بعد از جنگ عدهای همه را تخریب میکردند و میگفتند ما میتوانیم سلامت انقلاب را حفظ کنیم و سلامت انقلاب را به عرصه سیاست برگردانیم، عدهای نیز به آنها امید بسته بودند و اکنون آنها امتحان پس دادهاند؛ زیرا در دوره آنها خلاف آنچه باید، اتفاق افتاد. از طرفی آنقدر دروغ ترویج شده که دیگر کسی به کسی اتکا نمی کند و به عنوان نمونه با کمال پررویی شکست ها را پیروزی جلوه می دهند.»
علویتبار همچنین آنچه را گسترش غلو، عوامزدگی و فرقهگرایی و انتشار آن از طریق برخی تریبونهای رسمی خواند به عنوان هفتمین مولفه مورد انتقاد قرار داد و بیان داشت:« ما در گذشته هم اغراق و قشری گری را در مورد اشخاص یا در حوزه باورهای دینی داشته ایم اما این پدیده که صدها بار از غربزدگی بدتر است را برای اولین بار از سوی سخنگویان رسمی دولتی مشاهده می کنیم. قبلا دولت در برابر این کارها حداقل سکوت می کرد اما الان سخنانی از این تریبون ها مطرح می شود که در جاهایی همچون اهل سنت ایجاد مساله می کند.»
وی در بیان هشتمین و آخرین مولفه توصیف آنچه در چهار سال اخیر رخ داده به این که قواعد بازی مسالمتآمیز در کشور ما تضعیف شده است اشاره کرد و گفت:«هر بازی از جمله بازی سیاست باید از قواعدی پیروی کند، ولی متاسفانه این طور نیست. ما به سمتی میرویم که عرصه سیاسی کشور عرصه رفتارهای غیر قابل پیشبینی شده و اگر این روند ادامه پیدا کند، این مساله فزاینده میشود و به یک نقطهی غیرقابل کنترل میرسد و همان تعبیر همیشگی خود را به کار برد که "در ایران سیاست ورزی اصلاح طلبانه شبیه بازی شطرنج با گوریل است."»
علویتبار افزود:«اکنون ما مشکلات فراوانی داریم و باید به دنبال نیرویی بگردیم که متفاوت از نیرویی باشد که در یک مقطع خاص به دنبال آن بودیم چرا که دیگر با یک نیروی اقتدارگرای محض مواجه نیستیم که در برابر آن تنها بر دموکراسی خواهی تکیه کنیم.»
او با بیان اینکه نیرویی که در شرایط کنونی میتواند حرکت کند باید دارای چند ویژگی باشد، گفت:«یکی از مهمترین ویژگیها این است که باید نسبت مشخصی با انقلاب اسلامی و گفتمان انقلاب اسلامی داشته باشد. گفتمان انقلاب اسلامی از سال ۵۷ در نزد برخی جامد ماند و تکان نخورد. برخی این گفتمان را به انحراف کشیدند و آن را مثل یک کاریکاتوری کردند که برخی ابعاد در آن هزار مرتبه بزرگتر شده است؛ در واقع برخی از بخشهای این گفتمان را بسیار بزرگ کردند و برخی نیز از این گفتمان خارج شدند. اما گروه چهارمی گروهی نیز بودند که به تکامل این گفتمان و بازسازی آن با شرایط جدید معتقد بودند.»
علوی تبار با تاکید بر اینکه ما باید در این انتخابات به دنبال کسی باشیم که نسبتش با گفتمان انقلاب اسلامی مشخص باشد، گفت:«در واقع کسی در این شرایط موفق است که تکامل این گفتمان را قبول داشته باشد.»
او در بیان دومین مشخصه کاندیدای مطلوب در شرایط حاضر گفت:«فردی را باید انتخاب کنیم که بتواند انضباط شدید مالی و اقتصادی در کشور برقرار کند و به ریخت و پاشهای بیاندازه پایان دهد تا به دولتی که به پول نفت متکی است بفهماند که هر ریالی باید با حساب و روی برنامه هزینه شود. در واقع این فرد باید انضباط را به اقتصاد ایران برگرداند.»
این فعال سیاسی ادامه داد:«ما منابع زیادی داریم ولی ملت ثروتمندی نیستیم؛ چرا که ملتی ثروتمند است که بتواند از منابع خود به نحو احسن استفاده کند. ما باید توجه داشته باشیم که بالقوه ثروتمند هستیم ولی در واقع فقیر هستیم؛ چرا که از منابع موجود در کشور به نحو احسن استفاده نمیکنیم.»
این فعال سیاسی در بیان سومین شاخصه کاندیدای مطلوب گفت که باید کسی را انتخاب کنیم که رفتارش قابل پیشبینی باشد، و ادامه داد:«در واقع فرد مورد نظر ما باید رفتارش هم برای مخالفان و هم برای طرفداران و هم از نظر بینالمللی قابل پیشبینی باشد؛ افرادی که پیشبینی پذیر نیستند میتوانند در یک طیف وسیع در جامعه نوسان ایجاد کنند. اینگونه افراد نمیتوانند سرمایه اجتماعی جامعه را به نحو مناسب جلب کنند و به جامعه برگردانند.»
او "توانایی مقابله مشروع و مقبول با نظامی گری" را به عنوان چهارمین شاخص بیان کرد: "نظامی گری غولی است است که وقتی از چراغ بیرون آمد سخت است که به چراغ برش گرداند. ما فردی را می خواهیم که بدون اتهام مخالفت با قدرت نظامی یا نظامیان، نظامی گری را کنترل کند.»
علوی تبار "داشتن هویت مستقل از قدرت حاکم" را به عنوان پنجمین شاخص کاندیدای مطلوب بیان کرد و گفت:«کسانی که این هویت را ندارند در خطر وصل و تبعیت محض از قدرتند. نیروی مخالفی که باهویت است ترجیح دارد بر موافقی که هویت ندارد.»
این کارشناس سیاسی ششمین شاخص مطلوبیت کاندیدا برای اصلاح طلبان را "اعتمادآفرینی و ترمیم سرمایه های اجتماعی" عنوان کرد و ادامه داد:«نیروی مسوول در عرصه سیاست باید منافع ملی را به منافع خرد و گروهی ترجیح دهد. ما ممکن است در برخی مقاطع به کمتر از دموکراسی تن دهیم تا مشکلات فوری ترمان حل شود.»
این فعال سیاسی همچنین اظهار داشت:«با توجه به وضعیت دشواری که با آن روبرو هستیم باید تصمیم انتخاباتی خود را اتخاذ کنیم و در مجموع افرادی که در جریان اصلاحطلب کاندیدا هستند باید فردی را انتخاب کنیم.»
وی با بیان اینکه اصلاحطلبان باید به کار جمعی برای پیروزی در انتخابات توجه داشته باشند، افزود:«سیاست کار جمعی است و هر چه جمعیتر رفتار کنیم تصمیم و سیاستی که اتخاذ میکنیم، عقلانیتر است. سیاست فردی، سیاست عاطفی است و سیاست عقلی، سیاست جمعی است. در سیاست جمعی به ظرفیتها و تفکرات مختلف توجه میشود.»
علویتبار با حمایت از میرحسین موسوی اظهار داشت:«البته حمایت از میرحسین موسوی به معنی نفی خوبی دیگر کاندیدای اصلاحطلب نیست، ولی ویژگیهایی که من عرض کردم در مهندس موسوی هست؛ گرچه ممکن است ایشان سقف خواستههای ما نباشد، ولی خروج از وضعیت فعلی با انتخاب ایشان میسر میشود.»
در ادامه علوی تبار در پاسخ به پرسشهای حاضران گفت:«ما برای مبارزه سیاسی به ابزار نیاز داریم و از جمله این ابزارها رسانه است. ما فاقد رسانه هستیم؛ رسانهای که به وسیله آن بتوانیم با مردم ارتباط برقرار کنیم.»
وی همچنین ابزار دیگر برای مبارزه سیاسی و رسیدن به اهداف را داشتن تشکیلات سازماندهی شده برشمرد و افزود:«یکی از راههای مناسب تبلیغ گفتوگو با افراد است و اینکه ما با گفتگو با افراد آنها را قانع کنیم که در انتخابات شرکت کنند و به کاندیدای مورد نظر ما رای دهند. مثلا ما میتوانیم یک لیست چندین نفره از همسایگان و فامیل و اطرافیان خود در نظر بگیریم با آنها گفتوگو و آنها را ترغیب به شرکت در انتخابات و دادن رای به کاندیدای مورد نظرمان بکنیم؛ اینها بیتاثیر نیست.»
علویتبار همچنین گفت:«مردم ما عقلایی تصمیم میگیرند به شرطی که هزینهها و فایدههای آن را خوب بشناسند و تبیین این مساله بر عهده روشنفکران است.»
وی همچنین اظهار داشت:«یکی دیگر از ابزارهای مهم برای مبارزه سیاسی، ثروت و امکانات مادی است.»
علوی تبار در پایان گفت:«شعاری که این روزها شاهد هستیم در کشور مطرح میشود این است که مثلا کاندیداها دارای برنامه باشند؛ در صورتی که به نظر من این مساله موثر نیست، که کاندیداها دارای یک برنامه دقیق باشند؛ چرا که داشتن یک برنامه دقیق نیازمند در اختیار داشتن سازوکارهایی است و اینکه یک برنامه کاملا مرتبط به یکدیگر را تنظیم کند که این در حال حاضر امکانپذیر نیست. ما باید از کاندیداها انتظار داشته باشیم قواعد و راهنمای سیاستگذاری و خط مشیشان را تبیین کنند.»
۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۸
منبع: امروز
|