رضا خجسته رحیمی
چرا حامیان نوری به کروبی می رسند!
هر گفتمانی اما که بخواهد در میانه دو گفتمان اصلاحات از پایین و اصلاحات از بالا قرار بگیرد، نهتنها منافع این دو مدل را کسب نخواهد کرد که مضرات هر دو مدل را نیز در خود خواهد داشت. از حکومت مانده و از مردم رانده، حدیث اصلاحطلبانی است که میخواهند در میانه دو مدل اول و دوم حرکت کنند.
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱ خرداد ۱٣٨٨ -
۲۲ می ۲۰۰۹
برخی چهرهها و گروهها که تا دیروز بالاتر از میدان تجریش در خانه شیخ عبدالله نوری گرد او حلقه زده بودند، مستقیم و بیهیچ سرگردانی، به طرفهالعینی سر از خانه شیخ مهدی کروبی درآوردند و به این چرخش، خلقی را غافلگیر ساختند. از یکسو کیهانیان و پردهنشیناناند و از دیگر سو حامیان اصلاحطلب کاندیدای غیرشیخ، که یکی در وحشت و دیگری در حیرت میگویند: العجب از تحریمیان دیروز که از «آن» به «این» رسیدند. که مهدی کروبی کجا و عبدالله نوری کجا؟ گویی که میان نوری و کروبی فاصلهای است از عرش تا فرش؛ و از این رو متحیران در خفا به دنبال آنند که سر این کیمیاگری را دریابند و راز این ماجرا را بخوانند. به راستی اما حامیان شیخ اول چگونه حامیان شیخ دوم شدند و این «طی طریق» چگونه ممکن شد؟ آیا شیخ دوم سفره رنگینی برای آنها پهن کرده بود و آیا نشستگان بر سفره شیخ زندان رفته، از آن دست نیروهای سیاسی بودند که اهل سفرههای رنگین باشند؟ اگر چنین نیست، که نیست، پس ماجرا از چه قرار است؟
عبدالله نوری به واقع برای پیشبرد الگوی اصلاحات ساختاری و جدی، گزینهای نبود که قابل چشمپوشی باشد. چه آنکه رفتار سیاسی او موید آن بوده و هست که جریانی تحولخواهانه را با محوریت اصلاحات از پایین و مبتنی بر فشار اجتماعی، هدایت کند. اما چه بخواهیم و چه نخواهیم، نوری کاندیدای انتخابات نشد و چرایی کنارهگیری او مسالهای دیگر است. چه بسا یار میدان کم بود و سخنسرایی بسیار. اما درستتر آن است که بگوییم خواست اصلاحات ساختاری که مبتنی بر فشار از پایین باشد، هنوز نتوانسته است به یک پروژه سیاسی در ایران تبدیل شود و در حد آرمان باقی مانده است. کاندیدا نشدن عبدالله نوری در این انتخابات نیز نشانگر آن است که برداشتن چنین گامی محتاج دوراندیشی و برنامهریزیهای پیشینی است و بنای آن همچنان محتاج زمان و ساخته شدن است. با عدم ثبتنام شیخ عبدالله نوری در انتخابات اما به هرحال اکنون کاندیدایی که بخواهد مطالبات تحولخواهانه بر اساس فشار بدنه اجتماعی را پیش ببرد و به مشی ایستادگی مدنی مبتنی بر فشار از پایین معتقد باشد، در صحنه سیاسی – انتخاباتی ما وجود ندارد. بدینترتیب این مدل از اصلاحات فاقد هرگونه چهرهای است که در فضای انتخابات آینده بتواند نیروهای معتقد به خود را سازماندهی کند و تاثیری بر آن اساس بیافریند. در فقدان کاندیدایی که مطالبات نیروهای پیشرو و تحولخواه را بر اساس فشار از پایین و بدنه اجتماعی پیگیری کند، اما چه میتوان کرد؟ یک راه کنار نشستن و تحریم انتخابات است و راه دیگر شرکت در انتخابات. چه بسا برخی نیروهای پیشرو تصمیم نداشته باشند که سطح توقعات خود را از کاندیدایی همچون عبدالله نوری پایینتر بیاورند. اما اگر بخواهیم نوری را بگذاریم و بگذریم، گزینه بعدی پس از او چه کسی خواهد بود و با خروج از اردوگاه عبدالله نوری در کدام اردوگاه فرود میتوان آمد؟
در گذر از مدل اصلاحطلبی از پایین که به دنبال پیشبرد اصلاحات بر مبنای بدنه اجتماعی و فشار از پایین است، مدل بعدی برای اصلاحات، گذار از بالا بر اساس توافق حاکمان و اصلاحات بر اساس ریشسفیدی و چانهزنی در بالاست؛ این مدل، معرف نقشی است که یک صدراعظم خوب یا مشاور بلندپایه میتواند در حکومت بازی کند و با اقناع حاکمان، راه تحول را بگشاید و با این گشایش، بیاختیار راه را در درجه بعد برای اصلاحات از پایین هموار کند. هر گفتمانی اما که بخواهد در میانه دو گفتمان اصلاحات از پایین و اصلاحات از بالا قرار بگیرد، نهتنها منافع این دو مدل را کسب نخواهد کرد که مضرات هر دو مدل را نیز در خود خواهد داشت. از حکومت مانده و از مردم رانده، حدیث اصلاحطلبانی است که میخواهند در میانه دو مدل اول و دوم حرکت کنند.
۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۸
منبع:اعتماد ملی
|