یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۶ خرداد ۱٣٨٨ -  ۲۷ می ۲۰۰۹


روزنامه «کیهان» در سرمقاله دیروزش: «حاشیه امن تخریب‌کنندگان» نوشته است: «این روزها در ایام تبلیغات رسمی نامزدهای محترم دهمین دوره ریاست جمهوری و در گرماگرم فضای انتخاباتی کشور، ترجیع‌بند تمامی گروه‌ها، احزاب و تشکل‌های سیاسی قانونی علاوه بر تذکر و دغدغه بزرگان و دلسوزان نظام «رعایت اخلاق انتخاباتی و پرهیز از تخریب‌های انتخاباتی» است...
متأسفانه خروجی بسیاری از اظهارات و بیانات برخی نامزدها و حامیان آنها در کارزار انتخابات و رقابت تنگاتنگ با رقبا مرز «تبلیغ خود» را درمی‌نوردد و در منطقه ممنوعه «تخریب غیر» - و نه انتقاد- پا می‌نهد. در این دوره از انتخابات نیز بستر مناسبی برای تبلیغ نامزدها مهیا شده است و هر نامزدی در مجموع می‌تواند بیش از ۱۷ ساعت برای ارایه برنامه‌های خود از طریق صداوسیما با مردم ارتباط برقرار کند و علاوه بر آن با توجه به فضای آزاد رقابت‌های انتخاباتی از این امکان بهره‌مند است که ستادهای انتخاباتی در اقصی نقاط کشور برپا نماید و یا با سفر به شهرهای مختلف و ایراد سخنرانی درمساجد، دانشگاه‌ها، ورزشگاه‌ها و... مستقیم و رو در رو با مردم صحبت کند؛ بنابراین بهانه‌ای برای بداخلاقی‌های انتخاباتی باقی نمی‌ماند.
اکنون هر چهار نامزد تأیید شده از سوی شورای نگهبان حضوری فعال و گسترده در صحنه انتخابات دارند اما جای تأسف- و البته آسیب شناسی این موضوع- دارد که برخی نامزدها و حامیان بعضا افراطی و متعصب آنها به جای روی آوردن به اقدامات ایجابی و نقد منصفانه اشکالات و ضعف‌های موجود در حوزه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور و از همه مهم‌تر ارایه راهکارهای برون رفت از پاره‌ای مشکلات، بر گزینه‌های سلبی و تلاش برای تصویری تیره و تار از وضعیت موجود کشور اصرار دارند تا بدین وسیله خلأ بی‌برنامگی خود را پر نمایند و «خود» را با ترفند حذف رقیب اثبات کنند. نکته قابل تأمل این است که سطح و عمق تخریب‌ها گاهی نامزد رقیب را نشانه می‌رود و هر مقدار احساس شود نامزدی از برنامه‌های قوی‌تر و کارآمدتر برخوردار و پایگاه مردمی او پرترافیک‌تر است به علت عجز و ضعف نسبی رقبا بیشتر مورد هجمه و تخریب‌های انتخاباتی هدفدار قرار می‌گیرد.
فراتر از تخریب نامزدهای رقیب و افکار عمومی در مواردی- هر چند نادر نسبت به حجم تخریب‌های انتخاباتی- اظهارات برخی نامزدها خواسته یا ناخواسته، تخریب نظام و یا ارکان اساسی آن را به دنبال دارد و موجبات خرسندی و خوشحالی دشمنان تابلودار نظام را فراهم می‌کند. طرح شبهه در سلامت انتخابات که از سوی عده‌ای از افراد و جریان‌های سیاسی پیگیری می‌شود و رسانه‌ها و شبکه‌های خبری معاند نظام نیز با موج سواری بر آن به انعکاس گسترده شبهه پراکنی‌ها و سیاه‌نمایی‌ها می‌پردازند از نمونه‌هایی است که با اندک درنگی در تمامی انتخابات‌های گذشته که به طور میانگین سالی یکبار در جمهوری اسلامی به صحت و سلامت برگزار شده سخیف و بی‌مقدار بودن این جنس شبهه‌ها را رونمایی می‌کند.
تعجب آور است که در امتداد این شبهه پراکنی‌ها که بذر آن توسط اپوزیسیون خارج از نظام کاشته می‌شود سخن از «کمیته صیانت از آراء» به میان می‌آید و بی‌توجه به مکانیسم قانونی انتخابات و فرآیند نظارت بر آن که جای هرگونه تقلب منتفی است بر دامنه تردید افزوده می‌شود و از سوی دیگر نظارت استصوابی که ترجمان حقیقی صیانت از آراء است بدون استنادات قانونی و استدلالات حقوقی به چالش کشیده می‌شود.
درباره تخریب‌های انتخاباتی و پیامدهای آن که قطعا تأثیرات سویی در فضای کلی میدان بزرگ انتخابات برجا خواهد گذاشت و وظایف و مسئولیت خطیر نهادهای مربوط دراین زمینه گفتنی‌هایی هست که به طور موجز به پاره‌ای از آنها اشاره می‌شود:
۱- می‌توان گفت یکی از عللی که باعث شده است تخریب‌های انتخاباتی درهر دوره از انتخابات تکرار گردد و بعد از برگزاری انتخابات به فراموشی سپرده شود حاشیه امنی است که نامزدهای انتخاباتی برای بازگویی گفته‌ها و اظهارات خود دارند و بدین ترتیب اگر هم از مرز انتقاد و تبلیغ گذر نمایند احساس می‌کنند بعد از ایام تبلیغات و شب انتخابات مسئولیتی در این باره متوجه آنها نخواهد بود. مع‌الوصف، انتظار می‌رود دستگاه قضایی هرچند در ایام انتخابات به تشکیل دادسرا و دادگاه ویژه جرایم انتخاباتی مبادرت می‌ورزد اما بعداز انتخابات هم با پیگیری قضایی از جایگاه مدعی العموم برخورد با تخریب‌کنندگان را دنبال کند و حتی نامزدهایی که رأساً با آمار و اطلاعات نادرست افکار عمومی را تخریب کردند مواخذه کند و مراتب این مسأله را برای عموم مردم اطلاع‌‌‌‌‌رسانی نماید.
۲- درخصوص جرایم انتخاباتی و شکل گیری فضای تخریب، قانون انتخابات به صراحت موارد را مشخص کرده است. در قانون انتخابات ریاست جمهوری، عناوین مجرمانه‌ای برای تخلفات انتخاباتی بیان شده است تا از تخریب و توهین به کاندیداهای انتخابات پیشگیری شود.
همچنین قانون در مواد متعددی شیوه و روش‌های تبلیغات انتخاباتی را تشریح کرده است اما به هر ترتیب باز شاهد حجم انبوهی از تخریب‌ها و توهین‌ها در فضای انتخابات هستیم.
بنابراین هرچند در زمینه اجرای قانون و همانطور که در بند قبل اشاره شد دستگاه قضایی باید دراین جهت جدی‌تر با تخریب‌ها برخورد نماید ولی به نظر می‌رسد تنها با قانون نمی‌توان جلوی بداخلاقی‌های انتخاباتی را گرفت؛ بنابر این پیش نیاز اصلی در این باره «فرهنگ‌سازی» است و قطعاً مردم نیز با طرد نامزدها و جریان‌های حامی آنها که به تخریب‌های انتخاباتی روی آورده‌اند نقشی بی‌بدیل دراین راه ایفا خواهند کرد و درس عبرتی به آن دسته از احزاب و تشکل‌های سیاسی می‌دهند که تمام سعی و تلاششان دراین است که از طریق متوسل شدن به بداخلاقی‌ها و تخریب‌ها طرفی ببندد. هرچند که تجربه ثابت کرده است تخریب‌ها نتیجه معکوس خواهد داشت.
٣- معمولا در بسیاری از کشورهای دنیا تبلیغات انتخاباتی با نوعی بزرگ‌نمایی و اغراق و غلو در طرح شعارها و برنامه‌ها و گاه تخریب رقیب آمیخته است. اما در نظام جمهوری اسلامی از آنجایی که نامزدهای انتخابات می‌بایست مومن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی و موازین مذهبی باشند و از سویی دیگر تایید شورای نگهبان را یدک می‌کشند و بنابراین «صالح» شناخته شده‌اند انتظار می‌رود غلو و بزرگ نمایی در گفته‌ها و اظهاراتشان به چشم نخورد چه رسد به آنکه خدای ناکرده دچار تخریب دیگر نامزدها یا افکار عمومی و فراتر از آن تخریب نظام و دستاوردهای آن شوند. متأسفانه عده‌ای از افراد و جریان‌های بی‌وزن سیاسی که به سبب عدول از آرمان‌های اصیل اسلامی و دوری از گفتمان امام(ره) و انقلاب با عدم اقبال مردمی مواجه هستند با تشکیل اتاق‌های فکر و ستادهای جنگ روانی و استفاده از اهرم‌هایی چون پیامک‌های مخرب و راه‌اندازی سایت‌ها و وب سایت‌های متعدد قصدی جز ساماندهی فضای تخریب در کشور ندارند تا از رهگذر آن از آب گل‌آلود ماهی بگیرند. دراین باره وزارت محترم اطلاعات با شناسایی عوامل پنهان در زمینه تخریب فضای انتخابات و تحویل آنها به دستگاه قضایی نقشی بسزا و پیشگیرانه در سلامت مبارزات انتخاباتی دارد.
رعایت اخلاق انتخاباتی از سوی نامزدها و حامیان آنها، فرهنگ سازی درباره بداخلاقی‌های انتخاباتی، ایفای وظیفه صحیح و به موقع نهادهای مربوط در خصوص جلوگیری از شکل گیری فضای تخریب و تلاش هوشمندانه مردم در طرد تخریب کنندگان تمامی کمک می‌نماید تا الگوی مصرف در حوزه تبلیغ و انتقاد نهادینه شود و تخریب که در واقع عدم رعایت الگوی مصرف در حوزه انتقاد است از فضای انتخاباتی کشور رخت بربندد.»

ارسال چک برای رفع مشکلات
روزنامه «اعتماد» گزارشی از مجلس شورای اسلامی با عنوان: «نوبت چک‌های انتخاباتی» دارد که در پی می‌خوانید: «اردیبهشت امسال نامه‌یی از سوی وزیر کشور دولت نهم به آدرس دفتر برخی از نمایندگان مجلس هشتم ارسال شد که در پیوست آن یک فقره چک الصاق شده بود. در نامه‌های ارسالی که تاریخ اردیبهشت ماه در سمت چپ بالای آن به چشم می‌خورد و امضای وزیر در زیر آن قرار گرفته، در چند سطر نماینده حوزه انتخابیه مخاطب قرار گرفته و قید شده در راستای کمک‌های دولت نهم به حوزه انتخابیه یک چک به مبلغ... پیوست می‌شود تا برای رفع مشکلات آن منطقه خرج شود. البته ارسال این چند سطر نامه و چک پیوستی با مبالغ کلان سبب شده دو طیف در مجلس نسبت به آن موضع بگیرند. برخی از نمایندگان این کمک مالی را امری عادی و بدون شائبه تبلیغاتی و رویه مرسوم دولت نهم در چهار سال گذشته توصیف کردند. همزمان برخی از نمایندگان هم این اقدام را شائبه دار نامیده و خواستار توضیح صریح صادق محصولی وزیر کشور شدند. نسخه‌یی از این نامه در اختیار روزنامه قرار گرفته که بنا بر اصول اخلاقی از انتشار نام نماینده و حوزه انتخابیه خودداری می‌کنیم. در متن این نسخه قید شده که در راستای کمک‌های دولت نهم به حوزه انتخابیه مربوطه به پیوست یک چک ۲۰۰ میلیون ریالی تقدیم می‌گردد تا برای رفع مشکلات آن منطقه خرج شود. البته چند تن از نماینده‌هایی که این چک را با مبالغ متفاوت تحویل گرفتند، اظهار می‌دارند که این کمک دستی را برای رفع مشکلاتی مانند ساخت مسجد دریافت کردند.
این توجیه یک بار دیگر هم زمانی که عباسی مدیرکل پارلمانی دولت در آستانه استیضاح کردان چک پنج میلیون تومانی به نماینده شهرضا داد، مطرح شد. البته در آن زمان شائبه پس گرفتن امضا به ازای هر چک مطرح شد و جنجالی ایجاد شد که تا اخراج عباسی از مجلس ادامه یافت. گر چه آبان سال گذشته رحیمی معاون پارلمانی احمدی‌نژاد مصر بود نماینده‌ها خود درخواست چنین پول‌هایی کردند، حال این بار دومین مرتبه‌یی است که در هشت ماه گذشته چک وزارت کشور به دست نمایندگان می‌رسد با این تفاوت که در متن نامه‌های این دفعه عبارت «کمک به حوزه انتخابیه» قید شده و از مصداقی نام برده نشده تا مجلسی‌ها نگران شوند که پرداخت چنین رقمی در آستانه انتخابات می‌تواند شائبه تبلیغاتی برای دولت نهم داشته باشد.
این نامه در حالی از سوی صادق محصولی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دهم ارسال شده که بر اساس آن در قانون بودجه ٨٨ وزارت کشور ردیفی مستقل برای این حوزه انتخابیه وجود ندارد. البته بر اساس استعلام صورت گرفته از سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی سابق، در بودجه وزارت کشور دو ردیف بودجه برای کمک‌های مالی به حوزه انتخابیه وجود دارد؛ یک ردیف برای کمک به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری که باید به طور مستقیم در اختیار استانداری‌ها قرار بگیرد و پرداخت مستقیم آن به نماینده ممنوع است. همچنین ردیف بودجه‌های عمرانی هم باید به شهرداری‌ها و سایر دستگاه‌های دولتی حوزه انتخابیه مربوطه پرداخت شود و در این مورد هم پرداخت مستقیم به نماینده مجلس نباید صورت بگیرد. حتی محمدرضا میرتاج الدینی نماینده طیف اصولگرا در پاسخ به این سوال که پرداخت پول نقد از سوی وزیر کشور به نماینده‌ها در آستانه انتخابات قانونی است یا نه، اظهار داشته اصولاً هر نوع کمک نقدی باید به دستگاه مربوطه داده شود نه نماینده اما در این مورد خاص نمی‌تواند اظهارنظر کند. به هر حال ۱۷ روز به رای گیری برای انتخاب رئیس‌جمهوری آینده مانده و هر نوع خرج شدن بودجه کشور بدون مستند قانونی در این ایام نگرانی‌هایی را می‌تواند به وجود آورد و خاطر برخی ناظران را مکدر کند.
فراکسیون اقلیت مجلس هم اعلام کرده خواستار مشخص شدن دلیل پخش شدن چنین چک‌هایی در آستانه انتخابات است. یکی از نماینده‌هایی که یکی از این چک‌ها را در اردیبهشت امسال دریافت کرده، اظهار می‌دارد این رقم مبلغ مختصری است که در راستای کمک‌های وزارت کشور برای اجرای طرح‌های عمرانی حوزه انتخابیه پرداخت شده اما بر اساس سخنان چند تن از مدیران ارشد سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی حتی بودجه طرح‌های عمرانی هم نباید به دست نماینده داده شود چه برسد به اینکه بدون مشخص شدن قید محل خرج کرد تنها عنوان شود در راستای اهداف دولت نهم در یک منطقه خرج شود. البته اعضای فراکسیون اقلیت مجلس در جلسه روز یکشنبه خود اظهار داشتند چنین چکی را دریافت نکرده و دریافت آن تنها از سوی برخی از نماینده‌های خاص، شائبه تبلیغاتی این اقدام را بیشتر می‌کند. تلاش‌های روزنامه «اعتماد» هم برای دریافت نظر مسئولان وزارت کشور نتیجه بخش نبود اما برخی از اصولگرایان مجلس اظهار داشتند این موضوع را حتماً پیگیری می‌کنند چرا که در روزهای اخیر مصداق‌های استفاده از اموال دولتی و بیت المال افزایش یافته و کشیده شدن پرداخت‌های نقدی دولت نهم به راهروهای مجلس، سوالات متعددی را در مورد ابهامات پشت پرده آن افزایش داده است. این اتفاق گویا به دیوان محاسبات کل کشور هم گزارش شده و مسئولان این دیوان وعده بررسی آن را داده‌اند.»

تبدیل به یک انتخابات مطلوب
روزنامه «جام جم» در سرمقاله‌اش «انتخاب مطلوب» نوشته است: «تا ۲۲ خرداد ٨٨ و برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری فرصت بس محدودی مانده است. انتخابات دهم را می‌توانیم تبدیل به یک انتخابات مطلوب نماییم؛ چرا که از مقدمات لازم برخوردار است که اهم آن عبارت است از:
یکم- حضور گسترده مردم: انتخابات را باید مهم‌ترین شاخصه آزادی در کشور و نیز مظهری از اقتدار برشمرد. کاندیداها، احزاب و تشکل‌های سیاسی، رسانه‌ها و مطبوعات، نخبگان حوزه و دانشگاه وظیفه‌ای خطیر در ترغیب، اطلاع‌رسانی و دعوت مردم برای حضور گسترده در انتخابات دارند. به هر میزان در انتخابات دهم مردم شرکت کنند نشان دهنده همبستگی و اتحاد ملی است. همچنین رئیس‌جمهور برگزیده با پشتوانه بالاتری به خدمتگزاری مشغول خواهد شد. حضور گسترده نقش مهمی در تهدیدزدایی و پاسخ قاطع و کوبنده به دشمنان انقلاب اسلامی خواهد بود. حضور در انتخابات علاوه بر استیفای حقوق شهروندی از نگاه امام خمینی(ره) و رهبری، ادای فریضه و انجام تکلیف الهی است و خوشبختانه از هم‌اکنون نشانه‌های مشارکت مردم را در انتخابات شاهدیم.
دوم - فضای انتخابات: روح حاکم برانتخابات باید بر مدار قانون باشد. فضای انتخابات باید دوستانه و نه ستیزه‌جویانه باشد.
برنامه‌محوری و منطق باید به مثابه پارادایم حاکم بر انتخابات باشد. مردم و بخصوص نامزدها باید همواره خود را در برابر پذیرش مسئولیت و بار امانتی بدانند که باید از طرف مردم پاسداری نمایند. لذا اگر با رای مردم نامزدی انتخاب شد این مسئولیت خطیر را باید بردوش بکشد و در دنیا و آخرت پاسخگو باشد و اگر کاندیدایی رای نیاورد دست یاری و همکاری به کاندیدای برگزیده بدهد تا شعار همه با هم برای سازندگی، آبادانی، پیشرفت و عدالت ایران اسلامی محقق شود.
سوم - رقابتی بودن انتخابات: در انتخابات دهم همه سلیقه‌ها و گرایش‌های سیاسی دارای نماینده هستند. تاکنون هیچ گروه، جریان، شخص یا حزب سیاسی غایب نبوده‌ است و هر کدام علاوه بر معرفی کاندیدای خود به تبیین مواضع انتخاباتی نیز پرداخته‌اند. خوشبختانه چهره‌هایی که نامزد انتخابات دهم هستند همه شناخته شده و دارای تجربه و خدمات ارزنده‌ای در نظام جمهوری اسلامی هستند. بزرگ‌ترین مزیت رقابت در انتخابات دهم شکستن حصار دو قطبی و حضور گرایش‌های سیاسی مختلف در انتخابات است. چهره روحانی، نسل اول و دوم و حامیان و پشتیبانان نامزدها که از طیف‌های مختلف هستند حکایت از یک انتخابات رقابتی جدی دارد.
چهارم - تحرک همه جانبه دشمنان: انتخابات همواره فرصتی بوده است که دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی با آفریدن التهاب سیاسی، متهم کردن نظام و سران کشور، گسترش جو بی‌اعتمادی، تخریب نامزدهای خاص یا بعضا حمایت از نامزدی خاص وارد عرصه شوند. دشمنان انقلاب اسلامی با استفاده از رسانه‌های در اختیار ابتدا تلاش دارند تا «تحریم انتخابات» را در دستور کار قرار دهند اما چون همیشه وقتی با پاسخ کوبنده مردم روبه‌رو می‌شوند «کاهش مشارکت» ‌و بعضا «تخریب نامزدهای خاص» را در دستور کار قرار می‌دهند. درست همان کاری که هم اکنون امپراتوری رسانه‌ای غرب مشغول به کار است و با تلاش و تحرک همه جانبه به زعم خود به دنبال تاثیرگذاری در انتخابات دهم است که بی‌شک این بار نیز چون انتخابات گذشته ملت فرهیخته و آگاه ایران اسلامی با حضور حماسی و رای قاطع خود پاسخ کوبنده‌ای به آنان خواهند داد...»

خروارها وعده هم نمی‌تواند
علیرضا حسینی بهشتی فرزند آیت‌الله بهشتی با عنوان:‌ «زنده ماندن یا زندگی کردن؟ مسئله این است» در روزنامه «کلمه سبز» که مدیرمسئولی آنرا به عهده دارد نوشته است: «این روزها آنقدر پرحادثه و پرخاطره است که ثبت و ضبط همه وقایع کاری بس دشوار شده است و افسوس می‌خورم که تاریخ اکنون را نمی‌توانیم آنگونه که بایسته است به فرداییان برسانیم. اما از میان ملاقات‌های متعددی که این روزها دارم یا وقایعی که شاهدش هستم برخی چنان تاثیرگذارند که گمان نمی‌کنم که هیچگاه از یادم بروند. مثل آن پیرزن خمیده پشتی که در سفر اصفهان و در میدان خوراسگان دیدم که برای استقبال از مهندس موسوی آمده بود و در حالی که چادر به دندان گرفته بود، نواری سبز در یک دست و پوستری در خوش‌آمدگویی به او در دست دیگر داشت و گویی خاطره خوش این یار دیرینه انقلاب و امام را گذر زمان نیز نتوانسته بود از حافظه خسته‌اش بزداید. یا آن نوجوان محله زینبیه اصفهان که در صف جماعت در کنار موسوی نشسته بود، صمیمانه با او سخن می‌گفت و دست آخر، دست در گردنش انداخت و بوسیدش. یا صفای دل میرحسین که وقتی به دعوت مکبر، که خود جانباز دفاع مقدس بود، به ایراد سخن پرداخت خاضعانه گفت که برخلاف مراسم مسجد سید، تنها برای اقامه نماز به این مسجد آمده و جایز نمی‌داند سخن انتخاباتی بگوید. و یا آن میهماندار هواپیما که خود را به مهندس رساند تا با او عکسی به یادگار بگیرد و با یک دنیا اشتیاق به او گفت که دل‌های همکارانش با اوست و به خاطر جده‌اش فاطمه زهرا(س) به او رأی خواهد داد.
دیروز هم افتخار دیدار با دو دبیر پرسابقه نابینا را داشتم که سختی راه بر خود هموار کرده و در دفتر روزنامه در انتظار نشسته بودند. هنگامی که شروع به سخن کردند در مقابلم سال‌ها تجربه دیدم و سردی و گرمی روزگار، و من که معلم زاده‌ام و معلمی را راه زندگیم قرار داده‌ام، چون نوآموزی مشتاق، به راهنمایی‌هایشان در باب انتخابات گوش فرا می‌دادم. آنجا سخنی شنیدم که پژواک آن تا این زمان که این سطور را می‌نویسم در گوش جانم مانده است: «با حکم جدیدی که همین امروز داده‌اند، بیش از یکصد هزار تومان به حقوقمان اضافه کرده‌اند. اما گویی نمی‌فهمند که با قشری فهمیده روبه‌رو هستند. اگر برای انتخابات میلیون‌ها تومان هم به حقوقمان اضافه کنند، حاضر نخواهیم شد حقیقت را زیر پا بگذاریم». ای کاش بودید و برقی که به هنگام گفتن این سخن در چهره این روشندلان دیدم را شما هم می‌دیدید، برقی که نورش تمامی زوایای دلم را چون صاعقه‌ای روشن کرد. و اینجا بود که عمق خشم آمیخته به امید هزاران نفر را که در مسجد سیداصفهان به سخنان موسوی گوش فرا داده بودند و غریو شعارشان که «سید بیا که دولت بیچاره‌مان کرده» در شبستان‌ها و رواق‌ها منعکس می‌شد درک کردم و ای کاش برقی هم چشمان نابینای دولتمردان را روشن می‌ساخت تا ببینند که خروارها وعده، نمی‌تواند دیدگان این مردم خسته‌دل را به روی حقیقت ببندد. تا ببینند که نوجوان و جوان و میانسال و کهنسال، زن و مرد، کارگر و کارمند، شهرنشین و روستایی، از هر قومیت و مذهبی که باشند، نمی‌خواهند فقط زنده بمانند، که می‌خواهند زندگی کنند.»

تلاش برای رویارو قرار دادن
«دولت و روحانیت» عنوان نوشته‌ای است در روزنامه «رسالت» دیروز که آن را در پی نقل کرده‌ایم: «آیت‌الله مهدوی کنی در گفتگویی با سایت خبری جامعه روحانیت مبارز می‌گوید: «اکثریت جامعه روحانیت مبارز در انتخابات از آقای احمدی‌نژاد حمایت می‌کنند و بنده نیز آقای احمدی‌نژاد را اصلح می‌دانم و به ایشان رای می‌دهم.» این اظهار نظر که به دنبال اعلام حمایت اکثریت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که توسط آیت‌الله یزدی صورت می‌گیرد در حالی است که مخالفان دولت از مدت‌ها قبل در تلاش بودند تا روحانیت را در مقابل دولت قرار دهند و این‌گونه القا کنند که روحانیت تمایلی به ادامه ریاست جمهوری دکتر احمدی‌نژاد ندارد.یکی از برکات و ثمرات دولت نهم ارتباط مستمر با روحانیت است. حجم ارتباطی که دولت نهم با بزرگان، مراجع و علمای کشور در طول مدت عمر خود داشته است، نشان می‌دهد این دولت در ارتباط با روحانیت نسبت به دولت‌های دیگر پیشرو بوده و گسترده‌تر عمل کرده است.در طول سفرهای استانی به طور مداوم جلساتی با علما و روحانیون استان برگزار شده و همچنین رئیس‌جمهور در قم جلسات مکرری با بزرگان دینی و طلاب حوزه علمیه داشته است.احیای ارزشها و فضای دینی و اعتقادی درکشور از مهمترین دستاوردهای دولت نهم بوده و اهتمام و توجه بیشتر به این مسأله از مشخصه بارز دولت است. از منظر دولت نهم توسعه و پیشرفت زمانی ماندگار و پایدار خواهد بود که توام با توسعه دینی و اعتقادی باشد و به همین دلیل احیای فضای معنوی از شروع کار دولت در دستور کار قرار داشته است.اگر می‌خواهیم دولت اسلامی تداوم پیدا کند، ضرورت دارد مبنای این دولت را به صورت قابل فهم برای مردم تبیین کنیم تا در صورت انحراف برای آنان قابل تشخیص باشد.کار دولت اسلامی ترویج فرهنگ اسلامی است و این همان چیزی است که در برخی دولت‌های قبل این رویکرد محل تردید بود. در دوران اصلاحات در حالی که رهبر معظم انقلاب نسبت به شبیخون فرهنگی، تهاجم فرهنگی و... هشدار می‌دادند، ما شاهد بودیم که گاهی در نقطه مقابل این هشدارها در کشور حرکت می‌شد.اهتمام به دفاع و ترویج دین در قاموس دولت اصلاحات کاستی‌های جدی داشت. این در حالی است که هدف دولت اسلامی تقویت‌ بنیان‌های اسلام و بنیان‌های اعتقادی جامعه است.شان روحانیت این است که مردم را در انتخاب رئیس‌جمهوری اصلح یاری کند. روحانیت برای تعمیق مناسبات اسلامی در دولت، طبیعی است که در صحنه حضور داشته باشد و دولت را به لحاظ فکری پشتیبانی کند.اکنون تکلیف متدینین مشخص است چرا که اکثریت جامعه مدرسین و روحانیت مبارز مردم را در انتخاب اصلح یاری کرده‌اند و این شایسته تقدیر است.دولت نهم در بدنه حوزه‌های علمیه نیز طرفداران پر و پا قرصی دارد که اکنون بی‌مزد و منت برای توفیق احمدی‌نژاد به وظایف خود عمل می‌کند.همین جریان نیرومند بود که در انتخابات دوره نهم احمدی‌نژاد را به صورت پدیده در سپهر سیاست ایران معرفی کرد. به هر حال دولت نهم نمی‌تواند خود را بی‌نیاز از روحانیت بداند و روحانیت نیز نمی‌تواند حمایت خود را از دولتی که گفتمان امام وانقلا‌ب ونیز عدالت محوری را سرلوحه کارها قرار داده دریغ کند.»

تب سبز و میوه درخت اصلاحات
بهاره رهنما هنرمند سینما و تئاتر با عنوان: «تب سبز واگیردار ما» در روزنامه کلمه سبز نوشته است: «ورزشگاه دوازده هزار نفری، قرار ماست، قرار همه ما که دهان به دهان گشته و ورق به ورق و «میل» به «میل».
وقتی واقعاً نگاه می‌کنیم که چطور توانستیم آن همه با انسجام و هماهنگی کنار هم باشیم می‌بینم بدون داشتن هیچ تریبون مستقیمی این یک معجزه بود که هجده هزار جوان حتی در پنجره‌های بالای استادیوم دوازده هزار نفری بایستند و برای اصلاحات فریاد بزنند جالب است امسال ماجرا از ماجرای یک شخص گذشته، ماجرای دفاع از آقای خاتمی یا آقای موسوی نیست این همه فریاد آن هم از این نوع، دفاع از شخص نیست دفاع از ایمان است ایمان به اصلاحات وقتی پرچم اصلاحات را پیشنهاد دادم که ببریم جلو تا آقای خاتمی؛ خانم رهنورد و خانم رجایی امضا کنند باور نمی‌کردم که میان آن همه شلوغی من و لیلی رشیدی و پگاه آهنگرانی بتوانیم افتخار گرفتن این امضاها را داشته باشیم، در طول زندگی‌ام کمتر زمان‌هایی هست که از حرف‌هایی که زده‌ام این قدر حس خشنودی داشته باشم اما واقعاً خوشحالم از ته دل فریاد زدم که حتی اگر ۲۲ خرداد برد با ما نباشد در نهایت برد با ماست و درخت اصلاحات هرگز از شاخ و بر نمی‌افتد. وقتی داری از حقانیت یک نسل که نه سه یا چهار نسل دفاع می‌کنی دیگر شکست معنایی ندارد. به قول مادربزرگم در نهایت حق به حقدار می‌رسد و اصلاحات حقی است که ما حقدارش هستیم پس آخر این بازی در نهایت پیروزی است، و خوشحالم که لیلی رشیدی گفت: ملت ما صدقه نمی‌خواهد، کار می‌خواهد و پگاه آهنگرانی گفت که امیدوار است این سال‌های خوب جوانی‌اش را با بالندگی فرهنگ کشورش سپری کند نه سرکوبش.
وقتی خبرنگاری خارجی موقع خروج از مراسم از کفش و سربند و مقنعه و دستبند و هیات سبز من عکس می‌گرفت و پرسید: از اینکه روز ۲۲ خرداد پیروز نباشید و همینطور از بعدش نمی‌ترسی؟ خیلی حیفم آمد که نتوانستم آنقدر فصیح و انگلیسی حرف بزنم که بگویم درخت اصلاحات در این سرزمین ریشه‌هایش هرگز خشک نمی‌شود فقط شاید دیرتر ثمر دهد شاید ۲۲ خرداد یا دیرتر اما میوه‌اش را می‌دهد، بالاخره می‌دهد.
فقط به این بسنده کردم که یک لبخند خیلی بزرگ تحویلش بدهم و بگویم: don’t worry»

تأسف از فیلتر «فیس بوک»
محمد علی ابطحی معاون رئیس جمهوری در دوره خاتمی در سایت خود «وب نوشت» با عنوان: «مبادا فیس بوک را کلیک کرده باشی» نوشته است: «شاملو، شاعر نامدار معاصر ایرانی در شعر معروفش می‌گوید: «دهانت را می‌بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم.» حالا دستانت را بو می‌کنند که مبادا فیس‌بوک را کلیک کرده باشی.
در مسیر فرودگاه تبریز بودم که سخنرانی انتخاباتی کنم. دهها اس‌ام‌اس دریافت کردم که فیس‌بوک در ایران فیلتر شد. خیلی دلم سوخت. فیس‌بوک بزرگترین شبکه اجتماعی دنیاست که همه در آن بودند و فقط با هم حرف می‌زدند و پیام می‌دادند. جوانان ایرانی هم که همیشه پیشتاز استفاده خوب و اخلاقی از عرصه‌ دنیای مجازی بودند، حضوری چشمگیر در این شبکه داشتند. با رسیدن ایام انتخابات این شبکه جهانی فرصتی شد که در این واویلای بی‌رسانه‌ای از آن برای پیام‌رسانی انتخابات به سود همین چهار نفری که به عنوان کاندیدا باقی مانده بودند تبلیغ می‌کردند که شاید بتوانند آدم‌های بیشتری را تشویق به شرکت در انتخابات کنند و حرف خود را با دیگران در میان بگذارند. همه هم در آن بودند. دیر فهمیدند که این رسانه می‌تواند کمکی به تغییر در مدیریت جامعه ایرانی کند. هر حکومتی که بخواهد شرکت‌کنندگانش در انتخابات بیشتر شود تا پز آن ‌را بدهد که مردمش بیشترین مشارکت را در انتخابات داشتند راه‌های تبلیغاتی مدنی را باز می‌کند اما ظاهرا بنا به همان دلیل وحشت طرفداران رئیس‌جمهور از شرکت مردم در انتخابات، دستور فیلتر سراسری آن را در ایران دادند. این یک فاصله بزرگ برای نیل علاقه‌مندان به سرنوشت خود در ساخت آینده کشورشان بود. اخلاقی‌ترین کاربران فیس‌بوک کاربران ایرانی بودند. حتی آنها که از سیاست هم گریزانند در فیس‌بوک اخلاقی رفتار می‌کردند و سالم‌ترین اوقات فراغت خود را می‌گذراندند. آنها فقط می‌خواهند صدای خودشان شنیده شود. شنیده شدن صدایی غیر از آنچه آنها می‌خواهند غیرقابل تحمل است برایشان. روز شنبه من آخرین یادداشتم را در فیس‌بوکم نوشته بودم و در آن از اینکه بیش از سه هزار نفر در چند ماه افتخار دوستی‌شان را پیدا کرده بودم تشکر کردم. کاش مسئولان و حتی کاش همه‌ کاندیداهای ریاست‌جمهوری می‌فهمیدند که فیلتر کردن فیس‌بوک چه ضربه هولناکی است بر نسل جوانی که این امکان دوست‌داشتنی را از دست دادند و کاری می‌کردند. خبر فیلتر شدن فیس‌بوک خبر دردناکی برای نسل جوان و رشدیافته ایران بود. واقعا این قافله به کجا می‌رود؟»

منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست