یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

Affecttheory
شرم (بخش چهارم)


رباب محب


• احساسات ما در خلاء شکل نمی گیرد ، بلکه در رابطه با محیط و دیگران است که ما امکان کشف و بروز آنها را می یابیم. احساسات ِ ما به ما توان حرکت و زندگی کردن می دهند ، به اعمال و کردار و تجربه های ما معنا می بخشند. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۲ فروردين ۱٣٨۵ -  ۱ آوريل ۲۰۰۶



افکت از دیدگاه روانشناسی و عصب شناسی همانطور که در بخش اول آمد زندگی احساسی تعریف می شود.
احساسات ما در خلاء شکل نمی گیرد ، بلکه در رابطه با محیط و دیگران است که ما امکان کشف و بروز آنها را می یابیم. احساسات ِ ما به ما توان حرکت و زندگی کردن می دهند ، به اعمال و کردار و تجربه های ما معنا می بخشند و  بدین لحاظ دارای نیرو و سمت و سو هستند و بقول نورمل (۲۰۰۴) بدون وجودشان زندگی معنائی ندارد.
نورمل با الهام از افکار و نظرات گلمن در کتاب خود «  پستوی درونی معلم » می نویسد: " احساسات تنها نماینده  ی ِ انگیزه های ما نیستند ، بلکه از طریق آنها ست که ما می توانیم دریابیم بر ما و دیگران چه می گذرد" (ص ۲۳).
زندگی اجتماعی بر مبنای همکاری ریخته می شود و همکاری - همانند دیگر رفتار های انسانی -  دارای پیش فرضیه هائی است که بدون آنها امکان نمایش و بروز نمی یابد.  ما باید از سنین کودکی  چگونه رفتار و عمل کردن در شرایط مختلف را بیاموزیم واینجا یادگیری ِ زبان ِ نگاه ، حرکات دست و صورت و بدن همانقدرحیاتی است که آموختن زبان گفتاری. ما همچنین باید بتوانیم قبل از رفتار کردن  شرایط و اعمال را ارزیابی کرده و رفتارمان را در محک سنجش ِ درونی قرار دهیم (درونی شدن رفتار ها).
 
تامکین از  نُه افکت اولیه نام می برد که همراه با نوزاد(صرف نظر از فرهنگ و محیط  ِ پیرامون کودک ) متولد شده و طی زندگی فرد شکل و رنگ می گیرند.  به زبان دیگرافکت های نُه گانه منشاء بیولوژیکی دارند. تامکین این افکت ها (احساسات) را در سه رده تقسیم بندی می کند:
 
اول - احساسات خنثا : ۱-  تعجب و شگفتی
دوم -  احساسات مثبت : ۲- علاقه و تمایل ۳ - شادی و نشاط
سوم – احساسات منفی : ۴ -  خشم و عصبانیت ۵- ترس وحشت ۶ -  سرگشتگی و اندوه ۷ -  بی تفاوتی ۸- بیزاری و نفرت   ۹ – شرم
 
تامکین افکت های نُه گانه را احساسات و حالات دیسکرت (اینجا به معنای جداناپذیر) می نامد.  به نظر او این احساسات در نهانخانه کودک و گاه دور از دسترس او و بدون خط ومرزمشخص همواره وجود دارند. کودک به مرور زمان و در کنار افراد خانواده اش بهره جستن از این افکت های نه گانه و تعبیر و تفسیر آنها را می آموزد.
از آنجائی که احساسات نه گانه از وقایع روزمره ی ِ زندگی ، تجارب ، افکار و خاطره های فرد تأثیر می پذیرند ، همواره به شکل مرکب و چند بعدی بروز می کنند.
اینجا من بر آن نیستم که به تعریف  تک تک افکت های نه گانه  بپردازم و تنها به شرح معنای شرم - به لحاظ تازه بودنش - خواهم پرداخت.
به عقیده تامکین شرم زمانی بروز می کند که زمینه های شادی و علاقه از میان رفته باشد. اوبا آوردن مثالی ساده  به تعریف خود از شرم دست می یابد: تصور کنید در سالن سخنرانی نشسته و به موضوعی جالب و مورد توجه گوش می کنید و ناگهان باد بودار نخود سوپ خوشمزه ای که قبل از سخنرانی خورده اید از شما خارج شده و انزجار بغل دستی هایتان را سبب می شود.  نتیجه ی ِ نگاههای تحقیر آمیزچیزی نیست مگر احساس شرم کردن ِ شما. شما سرخ شده و آرزو می کنید زمین زیر پایتان دهان باز کرده و ببلعدتان. از آن  لحظه به بعد دیگر جائی برای شنیدن و شنیدنی ها نمی ماند.
 
به نظر تامکین خجالت ، شرم و احساس گناه در واقع یکی هستند و آنچه آنها را از هم متمایز می کند ، رابطه و شرایط وقوع آنهاست. خجالت اغلب در مقابل غریبه ها صورت بیرونی می یابد . احساس گناه هنگامی به دست می دهد  که فرد قراردادهای اجتماعی و مرسوم را زیر پا نهاده است. در حالی که  شرم نتیجه ی ِ مستقیم یک شکست است (از نوع ِ مثالی که آمد).
 
عمر ِ شرم در دنیای روانشناسی چندان دراز نیست. این احساس سالها از نظر روانشناسان دور و بی اهمیت مانده و کمتر مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است.  دونالد ناتانسون یکی ازمعدود  کسانی ست  که به این مقوله پرداخته است. او در کتاب خود «   شرم و مباها ت »  انواع   شرم را به چهاردسته  تقسیم کرده و با ارائه ی ِ قطب نمای شرم تعریف خود را از شرم عینی می کند.
 
به نظر ناتانسون افراد هنگام نشان دادن شرم خود استراتژی های خاص خود را دارند. تجربه های پیشین ، خصوصیات فردی و حالات روحی- روانی افراد نوع برخورد و نوع شرم را تعیین می کنند.
 شرم و برخورد های چهارگانه دونالد ناتانسون به قرار زیر است:
۱- حمله به دیگران : به جلسه دیر رسیدم ، چون مسولان مدرسه عرضه ی ِ  دادن اطلاعات به همکارانشان  را ندارند.
۲- حمله به خود : یکدنیا معذرت می خواهم. از اینکه دیر آمده ام شرمنده ام. شما حق دارید عصبانی شوید. من باید وقت شناسی یاد بگیرم.
۳- عقب نشینی : نگفته بودم که من در جلسه شرکت نمی کنم. مثل اینکه کارهای دیگری هم هست که باید انجام بگیرد.
۴- اجتناب و پرهیز : روحم هم از همچنین جلسه ای خبر نداشت. حالا با این بازجوئی های اداره ی ِ آموزش و پرورش چه باید کرد؟ بگوئیم تا ماه آینده؟ ...
 
  
احساس شرم کودک (و بزرگسال) را از دریافت دقیق اطلاعات باز می دارد ، مانند سدی میان فرد و دنیای بیرون قرار گرفته و راه یادگیری را مسدود می سازد. و از همین روی است که نورمل از خود و خواننده اش می پرسد : " آیا احساسی دردناکتر از شرم وجود دارد؟ برای تجربه نکردن حس شرم ، ما دست به هر کاری می زنیم " (ص. ۸۵).  اما شگفتا که اتفاقات کوچک به راحتی می توانند این حس را در فرد بیانگیزانند.  بطور مثال ما از به خاطر نیاوردن شماره  ی ِ تلفن خود به هنگام نیاز شرمزده می شویم. گوئی که این فراموشی از بی لیاقتی و کودن بودنمان با دیگران سخن می گوید. و بدینگونه است که شرم مثل سایه مارا همه جا دنبال می کند.
 

تصویر فوق از کتاب « پستوی درونی معلم » اثر مارگارتا نورمل ۲۰۰۴ صفحه ۳۲ گرفته شده است.
نالایقی یا ناتوانی جزء جدائی ناپذیر احساس شرم است و یا این تعبیری ست که ما می کنیم. شاگردان مدرسه هرروز هنگام بازپس دادن دروس و تکالیف خود در معرض تجربه این حس قرار می گیرند. پای تخته ایستادن مترادف می شود  با به خاطر آوردن کم - لیاقتی ها و بی عرضگی ها. و با این ترتیب  یادآوری مکرر ناتوانی های فرد/شاگرد به بخش لاینفک مدرسه  تبدیل شده است. امتحان و وحشت از شکست و مدرک (بخصوص در دوران ابتدائی و راهنمائی) یکی دیگر از شیوه های یاد آوری توانائی یا عدم توانائی شاگردان می باشد.
 
طبیعتأ کودکان (و ما همه)  برای رشد و ترقی و تعالی به احساسات خود نیاز داریم و نه بخاطر کوچک و تحقیر شدن های مکرر. شکی نیست که رشد و ترقی و تعالی فرد در نهایت  به رشد و ترقی و تعالی جامعه منتهی می شود. احساسات فراگرفته شده ، تجارب آینده و انگیزه های بعدی زندگی کودک را رقم می زنند و از همین روی است که تامکین در تعریف خود از احساس شرم  با قاطعیت می گوید که حس شرم بایستی به نوعی افکت ِ کمکی و برای رسیدن به شادی و انگیزه تبدیل شود. (مثبت کردن احساسات منفی). به نظر او لازم است که فرد هرزگاهی برای رهائی از رفتار های نامطلوب و تحلیل وقایع پیرامون خود باز ایستاده به آنالیز انها بپردازد.
 
مثبت کردن احساسات ِ منفی  شدنی است -  بطور مثال ، شما وقتی شماره تلفن خود را بیاد نمی آورید می توانید بگوئید : ببخشید حافظه ام خوب کار نمی کند/ هیچوقت به خودم زنگ نمی زنم/می توانید چند لحظه صبر کنید تا به تقویمم نگاهی بیندازم؟
البته مثال فوق مثالی ساده و پیش پا افتاده است و در رابطه های پیچیده تر به این سادگی نمی توان صحنه ی ِ شرم را به صحنه ی ِ شوخی و شادی مبدل ساخت. اما به هر حال شدنی است و قابل آموختن، البته  چنانچه ازدوران کودکی آموخته شود .
 به نظر  براسک (۱۹۸۷)  هرگاه کودک هنر دیدن ِ خود از بیرون  را بیاموزد ، این امر- یعنی تبدیل صحنه ای به صحنه ی ِ دیگر شدنی است. کودک از همان دوران کودکی شرم را تجربه می کند. او می بیند ، حس و رفتار و عمل  می کند ، بدون اینکه نگاهش را بسوی خود باز گرداند. در برخورد با اعمال دیگران (فرد مقابل فرد)  
است که او به مرور زمان می آموزد تا با خود و رفتار واعمال و افکارش بطور مفعولی بر خورد کند.
(Objective self - awareness)  
این بدین معناست که کودک می آموزد از بیرون به خود نگاه کرده و بفهمد دیگران به او چگونه می نگرند.
     می گذارد. Pirmary communion براسک نام این مرحله را
 در این مرحله تفاوت های فردی اهمیت چندانی  ندارند ، و دوجانبه بودن تجارب و  نقش ها و رفتار های متقابل است که نقش کلیدی را بازی می کنند. با چشم دیگران خود را دیدن (نقش مفعولی) بایستی به موازات نقش فاعلی کودک را به ترقی و تعالی سوق دهد. کودک امکان مقایسه خود با دیگران را می یابد. اما اگروزنه ی ِ ترازو  پیوسته دال بر سنگینی مفعولیت اوکند  ، ریسک آن می رود که او دچار عقده ی خود کم بینی شده و دائمأ احساس ضعف و ناتوانی و نالایق بودن و شرم بکند.
به عبارت دیگر کودک در دو تجربه ی ِ موازی – یعنی فاعل بودن که مساوی من است و مفعول بودن که همان من را/ مرا ست ، به استراتژ ی های زندگی اش دست می یابد یا باید دست بیابد. چگونگی برخورد افراد پیرامون کودک با این دو قطب ( من ِ فاعل و من را ی مفعول )  نقش  تعیین کننده ای در ساختن  تصو یر ذهنی   کودک از خودش دارد.  وینی کوت پزشک انگلیسی تصویر ذهنی کودک از خود را « من واقعی » و استرن
 « من ِ کلیدی »  می نامد.
 
ساعات مهمی از عمر شاگردان در  مدرسه می گذرد. در مدرسه است که آنها امکان رودروئی خود با افراد جامعه ی ِ خود را می یابند.  شناخت و آگاهی معلمان و اولیاء  مدرسه از من ِ فاعلی که باید تجربه ی ِ مفعول شدن خود را با چشم خود بیاموزد ، نبض آموزش وپرورش و مدرسه است، نه درس و مشق و امتحان.
 
استکهلم
آوریل دوهزار وشش
 
برگردان تیتر کتاب ها از من است:  « پستوی درونی معلم » و «  شرم و مباهات »
 
 اسامی :
Normell
Goleman
Tomking
Nathanson
Broucek
Winnicott
Stern
 
مأخذ:
 
Nathanson . D.L (۱۹۹۲) : Shame   and Pride, Affect, sex and the birth of the self . New York : Norton & CO
Normell . M (۲۰۰۴ ); Pedagogens inre rum – om betydelsen av känslomässig mognad . Lund : Studentlitteratur.
 
- مجموعه مقالات (پداف)   مونه و نقوص کمال
www.robabmoheb.com
 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست