روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱۲ خرداد ۱٣٨٨ -
۲ ژوئن ۲۰۰۹
روزنامه «رسالت» با عنوان: «چرا اصولگرایان به احمدینژاد رأی میدهند؟» نوشته است:
«تاریخ انقلاب اسلامی ایران فراز و نشیبهای زیادی را مشاهده کرده است و مدتهاست که این فراز و نشیبها سامانمند شده و تغییرات سیاسی به هنگام انتخابات ریاست جمهوری خود را به نمایش میگذارد. ظهور پدیدهای چون خاتمی در سال ۷۶ و افول وی به همراه گفتمان اصلاحات در سال ٨۴ و متعاقبا ظهور پدیدهای دیگر چون دکتر احمدینژاد در سال ٨۴ همراه با اوج گیری گفتمان عدالت، شگفتیهای جامعه انقلابی ایران است که ظاهرا گذشت زمانی بیش از این میطلبد تا به نوعی آرامش درونی رسیده و وقایع سیاسی پیش بینی پذیر گردد.
احمدی نژاد، شگفتی انتخابات پیشین هر چند در زمره اصولگرایان بود و اساسا از پرتحرکترین و ثابت قدمترین آنان بهشمار میرفت وی هرچند در آن زمان کاندیدای تشکیلاتی جریان اصولگرا شمرده نمیشد ولی فارغ از اما و اگرها، پردههای اوهام را درید و به عنوان یک واقعیت بر کرسی ریاست جمهوری نشست و در عمل نیز بسیار فراتر از آن شناختی که از او بود، ظاهر شد.
بر اصولگرایان این ناشناختن ظرفیت انفجاری احمدینژاد را خرده نباید گرفت زیرا جهانیان نیز در وجود احمدینژاد پدیدهای قابل مطالعه و متفاوت را دیدند که با حرکتهای سیاسی خود- فارغ از قضاوت- فضای سیاسی جدیدی را پدید میآورد.
احمدی نژاد مدلهای زیادی را هم در ساختار و هم در نحوه رفتار سیاسی دگرگون کرد، گروهی از این کار او شادمان شدند و گروهی نگران.
در طول دوران ریاست جمهوری ۴ ساله دکتر احمدینژاد (٨۴ تاکنون) رابطه اصولگرایان با احمدی نژاد، رابطهای کاملاً همگن و یکنواخت نبود، نمیتوان ادعا کرد که این رابطه بدون نقش و انتقاد بوده است، اما علیرغم پارهای از انتقادات که هم در حوزه نگرش کارشناسی و هم کنش سیاسی گاه نرم و گاه سخت به نشریات و رسانههای جمعی رسوخ کرد و همگان شاهد آن بودند نهایتا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری با در نظر گرفتن همه اما و اگرها،اکثریت اصولگرایان بر کاندیداتوری دکتر احمدینژاد اتفاق کردند، چرا؟
دلایل این همگرایی انتخاباتی چه بوده است؟
آیا این گرایش انتخاباتی به معنای عدول از مواضع انتقادی اصولگرایان بوده است؟
و اساسا منطق این اتفاق آراء چه بود؟...
«رسالت» سپس دلائل حمایت اصولگرایان منتقد احمدینژاد را از وی چنین ذکر کرده است: فرصت برای تکمیل پروژههای دور نخست، فقدان جایگزین در بین اصولگرایان، امکان بالای رای آوردن، تغییر مدلها در جهت کارآمدی بیشتر، ایستادگی بر سر حقوق ملت ایران و...»
بیدار شدن آرای خاموش
روزنامه «اعتماد» با عنوان:«سکوت انتخاباتی محافظهکاران» نوشته است:
«تجربه انتخابات ٣۰ سال گذشته در ایران، اگر در خاطر نوجوانان نباشد، در اختیار جوانان و میانسالان و کهنسالان به ویژه نزد سیاسیون هست. تصویری از فضای انتخاباتی آن روزها و آن سالها نشان میدهد قبل از شروع تبلیغات و حتی در زمان تبلیغات، بسیاری از احزاب و گروهها و ارگانهای وابسته به حاکمیت، شهرها را سرشار از پلاکارد و پارچه نوشته و حتی دیوارنوشته میکردند که مضمون آن دعوت مردم به حضور در انتخابات بود. انواع تابلوهای تبلیغاتی، آویزههای پارچهیی، پلاکاردها، تراکتها و اعلامیههایی که از طرف شرکتها، سازمانها، نهادهای عمومی، شهرداریها و دستگاه دولتی بدون اینکه نامی از نامزدها بیاورند در کشاندن مردم پای صندوقهای رای حکایت داشت. طبیعی است که این نوع فضاسازی مثبت برای جلب افکار عمومی و جذب آرای مردم بسیار نقش داشت و میتوانست در افزایش آرای انتخابات موثر باشد. اکنون اما نزدیک به دو ماه است که تاریخ برگزاری انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری مشخص شده است. پیشبینی میشد و انتظار هم میرفت که امسال هم فضای انتخاباتی پررنگتر از گذشته خودنمایی کند، ولی در این روزها که کمتر از دو هفته به روز اخذ رای بیشتر باقی نمانده، هیچ ارگان، نهاد، سازمان و حتی شرکتی دولتی حاضر نشده است یک ورقه یا پارچه یا پلاکاردی به شهر بیاویزد و از طریق آن بدون ذکر نام داوطلبان، مردم را تشویق کند به پای صندوقها بیایند و به هر کس که تمایل دارند رای بدهند. از آنجا که در دو سه سال اخیر، از برکت تغییرات بسیار گسترده مدیران واحدهای اداری و صنعتی دولتی، همه یکدست و همساز شدهاند، علیالقاعده این واحدها هیچ دستور واحدی دریافت نکردهاند که از طریق محیط شهری به تبلیغات برای شرکت مردم در سرنوشت خود دامن بزنند و اجازه ندهند انتخابات روز جمعه ۲۲ خرداد با سکوت و بدون شور و هیجان برگزار شود. اکنون این پرسش اساسی مطرح است که پس این همه پارچه نوشتهها و پوسترها چه شد؟ آن سازمانهای تبلیغاتی و فرهنگی که برای دلسوزی و ادای تکلیف و مسئولیت انقلابی، با اسم و آرم هرچه تیر برق و دیوار سفید و تنه درخت را که میدیدند زیر شعارهای گوناگون میپوشاندند کجا هستند و چه میکنند. نکند اینها با صدا و سیما هم هماهنگاند؟ جالب اینکه در صفحات اول جراید وابسته به جناح راست اما طرفدار دولت نیز با آن همه عناوین خبری، از انتخابات ریاست جمهوری دهم نشانی نیست مگر اینکه بخواهند رقیب را تخریب کنند. فعلاً برای اصحاب رسانه مدعی اصولگرایی، ارائه گزارشهای مبالغهآمیز برای ارکان دولت از نان شب واجبتر است! اطلاعات و آماری در این گزارشها ارائه میشود که نه تنها بسیار تعجب انگیز است، بلکه خارج از توان و ظرفیت یک دولت حجیم مثل دولتهای امروز و دیروز ایران است. این سکوت و کم تحرکی تبلیغاتی و جمعآوری بنرها و پلاکاردهای تبلیغاتی اصلاحطلبان، به نظر شما شبهه ناک نیست؟ شاید چند نکته پاسخ این پرسش را بدهد.
۱- از آن زمان که نیروهای سیاسی درون حاکمیت به دو جناح تبدیل شد و امروز آنان را اصلاح طلب و محافظه کار مینامند، انتخابات متعددی برگزار شده است. آمار و ارقام نشان میدهد جناح راست یا همان مدعیان اصولگرایی، مجموعه آرای ثابتی دارد و نزدیک به یک سوم آرای واجدین شرایط با یکی دو میلیون کم و زیاد است. این آرای تقریباً تعریف شده و تکلیفی، امسال هم نه تنها بالا نمیرود بلکه به دلیل انتقادات گستردهیی که در پیکره جناح راست درباره عملکرد دولت نهم وجود دارد، مجموعه آرای دو کاندیدای جناح راست، افت قابل ملاحظهیی خواهد داشت. در این شرایط آقایان از افزایش آرای مردم هراسناک هستند، چرا که از ۵۰ درصد سهم نامزد آنها فراتر میرود، به ویژه اینکه در حال حاضر آرای نیروهای طرفدار محافظه کاران، به رغم تلاشی که صورت گرفت تا احمدینژاد رقیب درون جناحی نداشته باشد، بین دو نفر تقسیم میشود.
۲- در مقابل، هر چه طرفداران اصلاحات و نیز کسانی که برای شرکت در انتخابات تردید دارند، بیشتر پای صندوقهای اخذ رای بیایند، شانس پیروزی رقیب اصلاح طلبان کمتر است. به همین دلیل محافظهکاران علاقهمندند و سعی میکنند آرای خاموش را بیدار نکنند چرا که میدانند در دوم خرداد ۷۶، این آرای خاموش بود که از وضع موجود خسته شده و خواهان تغییر بودند. لذا با قاطعیت میتوان گفت به حرکت درآمدن آرای خاموش، برای جناح طرفدار احمدینژاد هم مهلک است. اکنون نیز در لایههای جامعه، تحرک روبه افزایشی دیده میشود، به گونهیی که تقاضای تغییر دارد فراگیر میشود. به نظر میرسد، صدای این تغییر را دولتمردان نهم - به دلیل ابزار و سازوکاری که دارند- شنیدهاند لذا تصمیم گرفتهاند به آن دامن نزنند. از نظر آقایان همه چیز هماهنگ است که این سیاست بیسابقه، موفق از آب درآید و یک بار دیگر بر اسب قدرت سوار شوند. اما جو جامعه، حرف دیگری میزند. ٣- تحلیل دیگری وجود دارد، که هواداران دولت نهم، به دلیل نمره بیستی که از روی خودشیفتگی به خود میدهند، آنقدر دچار غرور شدهاند که ضروری نمیبینند، برای اخذ آرای بیشتر مردم را وارد صحنه کنند،چرا که میپندارند مردم برای پذیرش آنان از دوش یکدیگر بالا میروند و به اصطلاح برای آنان سر و دست میشکنند. چهبسا آن جمعیتهای ٣۰، ۴۰ هزار نفری سفرهای استانی، آن هم در شهرهای باجمعیت بیش از یک میلیون و یک میلیون و نیم نفری، به حساب صاحبان رای برای رئیس دولت نهم گذاشته شود. اگر چنین تصوری داشته باشند، حق دارند دوران انتخابات را با سکوت سپری سازند.»
شباهت با فیلمهای هندی
روزنامه «فرهنگ آشتی» با عنوان «فیلم هندی یا تبلیغاتی احمدینژاد؟» نوشته است:
«مستند محمود احمدینژاد در حالی از سیما پخش شد که مردم انتظار ارائه برنامهای قوی برای برون رفت کشور از بحرانهای به وجود آمده در ۴ سال اخیر را داشتند و تصورشان براین بود در شرایطی که رقبای وی در حال ربودن گوی سبقت دهمین دوره انتخابات هستند احمدینژاد متفاوت و پربارتر ظاهر شود اما این اتفاق نیفتاد و رئیس جمهور کشورمان یتیمنوازی و حرمت پیرزن و پیرمرد نگاه داشتن را محور فیلم انتخاباتیش قرارداد و در واقع تلاش کرد بار دیگر احساسات مردم را نشانه رود تا شاید برای دقایقی مردم فهیم ایران زمین را در دایره عواطف انسانی گرفتار کند...
در هیچ دورهای از ٣۰ سال پس از انقلاب تاکنون انتخابات بین دو دوره ۴ ساله اینقدر پرحرارت نبوده و این یعنی ضعف عملکرد دولت نهم و باز این یعنی اینکه درصدی از مردم که قرار است به رئیس جمهور کنونی رأی ندهند به دنبال تغییر در روش اداره دولت هستند بنابراین با ساختن فیلمهای احساسی و عاطفی که بیشتر یادآور فیلمهای هندی است مردم را از واقعیات موجود دور نسازیم و حداقل اینگونه برخورد نباید در قاموس اصولگرایان باشد. اصولگرایانی که حداقل در شعارهایشان داعیه انقلابی بودن، و خدمت برای مردم بدون اغراق را مرتب به مردم تلقین میکنند.
ظاهرسازی و جلب آرای مردم با دست کشیدن برسر کودک یتیم و بوسیدن دست پیرمرد کارگر و به طور کلی تحریک احساسات مردم چیزی نیست که مردم از اصولگرایان توقع داشتند و ای کاش این نقد از سوی بدنه کارشناسی خود اصولگرایان صورت میگرفت.
در یک سال گذشته احمدینژاد بارها اعلام کرده است که قبل از انقلاب آمار تولید فلان محصول اینقدر بوده، پس از انقلاب و تا ۴ سال قبل به این عدد رسیده و البته در ۴ سالی که اداره دولت به دست من بوده به این عدد رسیده، البته در همه آمارها جهش چندین صددرصدی مشاهده میشود. این روش آمار دادن و در واقع تعریف جدید از آمار در کشور ما در ۲، ٣ سال اخیر بیسابقه است و رسم شده که نهادهای دولتی هم خود این ارقام را باور کردهاند. ممکن است دولت نهم در میزان مصوبه پیشتاز باشد اما یا به رئیس جمهور آمار غلط میدهند یا وی آگاهانه مردم فهیم ما را بیش از اندازه عوام میپندارد.
به جای این همه آمارسازی بهتر بود که رئیس جمهور محترممان به پروژههایی اشاره میکردند که در زمان خودشان برنامهریزی شده و در همین زمان هم به بهرهبرداری رسیده است...
تفاوتی که در این فیلم باید در نظر گرفته میشد و نشد این بود که رئیس جمهور باید برنامه دقیق و گزارشی از عملکرد ۴ سال گذشته خود دهد و بازخوانی این ۴ سال به صورت گذرا و ارائه آمارهای این چنینی فضای بیاعتمادی را در بین ملت فهیم ایران به وجود میآورد و این زیبنده اصولگرایی نیست که اصولگرایان دیگر بر سرکاندیدا شدنش یکی در میان به اجماع رسیدند و باز این توقع وجود داشت که رئیس جمهوری که با نفت بالای ۱۰۰ دلار و درآمد ٣۰۰ میلیارد دلاری نفت در این ۴ سال به اداره کشور پرداخت دستاوردی اینچنینی از جمله تورم ۲۵ درصدی، نرخ بیکاری بالاتر از دورههای قبل، کوچ دادن مدیران باسابقه و باتخصص کشور به گوشه میدان و خارج کردن شایستهسالاری از دستور کار میدان پاستور حاصل نشود و نکته جالب توجه اینکه یتیمنوازی محور تبلیغاتی مستند احمدینژاد میشود برای اینکه از این عملکرد غیرقابل دفاع شانه خالی کنند.»
صحنههای عجیب در تبلیغات انتخاباتی
روزنامه «جمهوری اسلامی» در سرمقالهاش: «این، ضدفرهنگ است» نوشته است:
«...متاسفانه این روزها در عرصه تبلیغات انتخاباتی با صحنههای عجیبی مواجه هستیم که بهیچوجه متناسب با شئون نظام جمهوری اسلامی نیست. چهار نفر را شورای نگهبان که مرجع قانونی تشخیص صلاحیت است برای احراز مسئولیت ریاستجمهوری واجد صلاحیت دانسته و اسامی آنها را به اطلاع عموم رسانده است. رهبر معظم انقلاب نیز فرمودهاند این افراد صالحند و مردم از میان آنها اصلح را پیدا کنند و با آرا خود او را به عنوان مسئول اجرایی کشور انتخاب نمایند.
رفتاری که این روزها در بعضی مطبوعات کشور ما و توسط بعضی فعالان سیاسی با این اشخاص میشود نه تنها در خور افراد صالح نیست بلکه گاهی حتی تناسبی با افراد مجرم و مفسدهم ندارد! ما چگونه میتوانیم با این قبیل رفتارها ادعا کنیم طرفدار یک نظام حکومتی اسلامی هستیم .
آیا اسلام اجازه میدهد به کسانی که بخش عمدهای از عمر خود را به مبارزه علیه رژیم فاسد شاهنشاهی و دفاع مقدس و خدمت به نظام اسلامی گذراندهاند اهانت کنیم و آنها را یزید و ابن زیاد و عمر سعد و عمروعاص بدانیم؟! آیا اسلام این اجازه را به ما داده است که رنگ سبز را رنگ لجن بدانیم؟! آیا اسلام به ما دستور داده است استفاده از شال سبز را که علامت انتساب به آل رسول الله است نشانه ضدیت با اسلام و قرآن و نظام اسلامی و همانند قرآن سر نیزه کردن بدانیم؟ حتی به همین اقدامات نیز اگر کسی انتقاد دارد حق دارد انتقاد کند اما اهانت چرا؟ انکار فضیلت شال سبز و انتساب رنگ سبز به آل رسول الله چرا؟ حتی انکار سیادت فردی که از خانوادههای اصیل سادات است چرا؟ دروغپردازی و لجن پراکنی علیه کسانی که امام به آنها ابراز علاقه کرده است چرا؟ اگر امام خمینی در یک تذکر به کسی ایرادی گرفته باشد و در همان تذکر علاقمندی خود به او را نیز با صراحت اعلام کرده باشد چگونه میتوان این را نادیده گرفت و آنرا دلیل عدم شایستگی او دانست؟ این رفتارها و قضاوتها با کدام معیار اسلامی سازگاری دارد؟ آیا به این نکته اندیشیدهاید که اگر این قبیل قضاوتها ملاک تعیین شایستگی و اصل و نسب افراد باشد چه بزرگانی زیر سئوال میروند و چه خسرانی متوجه اساس نظام میشود؟
به نظر میرسد این قبیل برخوردها با نامزدهای ریاست جمهوری بدین معناست که کسی حق ندارد در برابر کسی که اکنون رئیسجمهور است خود را نامزد ریاست جمهوری کند! این یعنی انکار قانون اساسی و انکار جمهوریت نظام و یعنی خلاصه کردن اسلام و نظام در یک فرد! و یعنی حقوق قانونی دیگران را نادیده انگاشتن. اگر چنین اعتقادی دارید اصولا چرا انتخابات برگزار میکنید؟
انتخابات یعنی باز گذاشتن عرصه رقابت برای بیان منصفانه انتقادات و رقابت آزاد در چارچوبهای قانونی و میدان دادن به مردم برای انتخاب براساس معیارها که لازمه آن ابقاء فرد حاکم و یا کنار گذاشتن او و روی کار آوردن فرد دیگر است. اگر قرار باشد کسی که رئیسجمهور است دیگران حق رقابت با او را نداشته باشند پس انتخابات چه معنایی دارد؟....»
منبع: روزنامه ی اطلاعات بین المللی
|