عباس عبدی، محمد فاضلی، حسین قاضیان، محسن گودرزی
انتخابات ۸۸؛ نظرسنجیها و راهبردها( گزارشی تحلیلی )
در صورت انصراف یکی از دو رقیب اصلاحطلب، آرایی که به دلیل فقدان خاصیت جابهجایی از گردونه خارج میشود، میتواند موجب افزایش نسبت آرای رقیب اصولگرا شود. به عبارت دیگر انصراف هر یک از دو نامزد اصلاحطلب موجب کاهش کل آراء (یعنی کاهش مخرج کسرِ میزان مشارکت) و در نتیجه باعث افزایش نسبت رای رقیب خواهد شد
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۴ خرداد ۱٣٨٨ -
۴ ژوئن ۲۰۰۹
موضوع نظر سنجی از موضوعات شیرین انتخاباتی است اما در ایران به دلائلی کاربرد موثری نداشته است. افراد بسیاری هم در باره آن اظهار نظر می کنند . این تحلیل محصول مطالعه مشترکی است که با بهترین افراد خبره در نظر سنجی داشته ایم که بصورت بیانیه ای برای هر دو ستاد آقای کروبی و موسوی در پایان اردیبهشت ارسال شده است.
این روزها با بالا گرفتن نسبی تب انتخابات بازار نظرسنجیها هم داغ شده است. اغلب با استناد به نظرسنجیها در مورد وضعیت آرای نامزدها بحث و گفتوگو میشود. بر مبنای این نظرسنجیها، داوریهای سیاسی صورت میگیرد؛ استراتژیهای تبلیغاتی اتخاذ میشود؛ و برای ایجاد امید در میان هواداران یا ترویج ناامیدی در میان اردوگاههای رقیب از آنها استفاده و گاه سوء استفاده میشود. اما آنچه معمولاً در این میان مورد توجه قرار نمیگیرد اعتبار فنی نظرسنجیهای موجود و نیز تحلیل چهارچوب اجتماعی-روانی کلیتری است که این نظرسنجیها در آن انجام میگیرد. در حالی که صرفنظر از اعتبار فنی، اعتبار استنتاجهایی که از این نظرسنجیها صورت میگیرد وابسته به تحلیل همین چهارچوبهای روانی-اجتماعیِ کلیتر است.
متاسفانه در وضعیت کنونی آزادی بیان؛ در شرایط ضعف نهادهای مدنی؛ در غیاب نهادهای نظرسنجیِ معتبرِ مستقل؛ و نیز با توجه به عدم دسترسی به اطلاعات نظرسنجیهایی که دستگاههای دولتی با استفاده از منابع عمومی انجام میدهند، فضای مناسبی برای نقد و ارزیابی نظرسنجیها وجود ندارد. با توجه به فقدان فضای حرفهای و حتی عمومی برای چنین نقدها و ارزیابیها، و نبود عرصهای برای گفتوگوهای فنی در بارهی آن، ما نویسندگان متن حاضر بر آن شدیم تا زمان رایگیری و در صورت وجود یافتههای قابل اعتمادتر، نظرها و تحلیلهای خود را در بارهی نظرسنجیها با مخاطبان و استفادهکنندگان در میان بگذاریم. هدف ما دفاع از جنبههای فنی و علمی نظرسنجی و پرهیز دادن از استنتاجهای نادرستی است که استنتاجکنندگان را در نهایت وامیدارد ضعف تحلیلها و ارزیابیهای خود را متوجه نظرسنجی و دانش اجتماعی کنند.
به علاوه به عنوان فعالیتی اجتماعی مایلیم با اتکا به دادههای موجود و استنتاجهایی محتاطانه از آنها، مسیر تصمیمگیری را برای بهبود شرایط سیاسی اجتماعی، از خلال مجال اندکی که انتخابات پیشرو میگشاید، روشنتر سازیم. همچنین با نزدیک شدن به زمان انتخابات و بهبود کیفیت نظرسنجیها، در صورت لزوم میتوان در مورد سلامت انتخابات هم استنباطهایی داشت که به کار ارزیابی کیفیت برگزاری انتخابات از نظر صحت نتایج اعلام شده یاری خواهد رساند.
شکل نگرفتن فضای انتخاباتی
بنا به شواهد تجربی، در حال حاضر به دلایل متعدد، فضای انتخاباتی ایجاد نشده است. به تعبیر دقیقتر و فنیتر میتوان گفت هنوز افکار عمومی در بارهی انتخابات بطور جدی شکل نگرفته است. بنابراین اغلب مردمی هم که مورد مراجعهی پرسشگران نظرسنجیها قرار میگیرند هنوز در حال و هوای انتخابات قرار ندارند و نمیتوانند خود را در موقعیت روز رأیگیری تصور کنند.
در چنین وضعیتی میزان «آرای خاموش» و «آرای شناور» تا حدی تعیینکننده است. آرای خاموش اشاره به آرای کسانی است که در حال حاضر تصمیم به شرکت در انتخابات ندارند. آرای شناور شامل آرای کسانی است که هنوز برای عدم شرکت در انتخابات به تصمیم قطعی نرسیدهاند یا هنوز نامزد مورد نظر خود را انتخاب نکردهاند یا در وضعیت فعلی صرفاً در مقام پاسخگویی ناگزیر به پرسشگران از نامزدی معین نام میبرند. به این ترتیب، در نبود فضای انتخاباتی بخش مهمی از رایدهندگان هنوز به مرحلهی ارزیابی و طبیعتاً تصمیمگیری در بارهی نامزد مورد نرسیدهاند. از آنجا که آرای خاموش و شناور تا روز انتخابات دستخوش محتملاً دچار تغییراتی خواهد شد، نتیجهگیری قطعی از نظرسنجیهای کنونی نیز بسادگی ممکن نیست.
اگر این مقدمات روشن و پذیرفته باشد میتوان گفت:
۱- در حال حاضر ستادهای انتخاباتی بیش از نظرسنجی نیازمند ساختوساز نظرها یعنی شکل دادن به افکار عمومی و گرمتر کردن فضای انتخاباتی هستند تا سپس امکان سنجش جریان افکار عمومی فراهم شود. نظرسنجیهایی که اکنون انجام میشود بیش از آن که برای پیشبینی نتایج به کار آید، برای سیاستگذاری، شناخت روندها و متغیرهای مهم و تاثیرگذار سودمند است. از این رو، گرچه چنین نظرسنجیهایی را نباید یکسره برخطا دانست، اما از آنها بیشتر میتوان به منزلهی ابزاری برای تدوین و طراحی برنامههای انتخاباتی بهره گرفت.
۲- میزان آرای اظهار شده در نظرسنجیهای کنونی موید ترتیب و نسبت دقیق و قطعیِ آرای نهایی نامزدهای مورد نظر در روز انتخابات نیست. روند تغییرات آراء، حاکی از ظرفیت نامزدهای اصلاحطلب برای افزایش یا حفظ آرای کنونیشان است. بر اساس نتایج به دست آمده و با فرض تداوم چنین روندی، دومرحلهای شدن انتخابات محتملتر به نظر میرسد. با اینهمه برای اظهار نظر قطعیتر باید منتظر فعالیتهای انتخاباتی نامزدها در روزهای آینده بود.
٣- در نظرسنجیهای انجام شده و در برخی استانها، سهم نسبی آرای نامزد اصولگرایان بیشتر است که احتمالا تحت تاثیر متغیرهایی چون شهرت، تکرار آشنایی و مانند آن است. بخشی از این آراء خصلتی شناور دارند و نمیتوان آنها را آرای قطعی روز انتخابات فرض کرد. بنابراین استناد اصولگرایان به این دادهها را برای ناامید ساختن اصلاحطلبان میتوان تبلیغات سیاسی قلمداد کرد.
۴- بسیاری از نظرسنجیهای کنونی عمدتاً در تهران انجام میشود. با توجه با اینکه در این انتخابات آرایش آراء با در نظر گرفتن رشد گرایشها و هویتهای قومی، مذهبی و منطقهای متناظر با آرایش آرا در پایتخت نیست، در تعمیم نتایج اینگونه نظرسنجیها (با فرض صحت نمونهگیری) به کل کشور باید بسیار محتاط بود.
۵- بر اساس نتایج به دست آمده از مجموعهی یافتههای نظرسنجیهای انجام شده در ماههای اخیر میتوان استنباط کرد که آرای اصلاحطلبان مستمراً رو به رشد بوده است. در صورت گرمتر شدن فضای انتخابات، افزایش مشارکت، و شکلگیری گفتمانهایی که حول موضوعات و خواستههای مشخص و منافع ملموس پدید آمده باشد، انتظار میرود روند افزایش آراء اصلاحطلبان از شتاب بیشتری برخوردار شود. همین یافتهها نشان میدهد با افزایش یافتن مشارکت و افزوده شدن آرای خاموش و نیز جذب آرای شناور، نسبت آرای اصلاحطلبان باز هم افزایش خواهد یافت.
۶- در شرایط فعلی برای اصولگرایان خاموشنگه داشتن آرای خاموش و حفظ سطح مشارکت در حد متوسط و پایین و جلوگیری از فرار آرای شناور مناسبتر به نظر آمده است. سیاست تبلیغات انتخاباتی در صدا و سیما نیز نشاندهندهی توجه دستگاههای تبلیغات رسمی به این موضوع است.
۷- در اردوگاه اصلاحطلبان، مهمتر از تلاش برای فعالسازی آرای خاموش، تأثیرگذاری بر آرای شناور است. زیرا جلب آرای خاموش گرچه میتواند آرای اصلاحطلبان را افزایش دهد اما قادر نیست آرای رقیب اصولگرایشان را کاهش دهد.
٨- اصلاحطلبان برای تغییر جهت آرای شناور بیش از تلاشهای سلبی برای تضعیف رقیب اصولگرا (که به حد اشباع رسیده و محتمل است در صورت تشدید به ضد خود بدل شود) نیازمند برنامههای ایجابی برای جذب آرای شناور به سمت خود هستند.
ائتلاف و مسائل آن
یکی از موضوعاتی که فکر و عمل نیروها را در اردوگاه اصلاحطلبان به خود معطوف کرده، تلاش برای اجماع یا ائتلاف میان آقایان کروبی و موسوی، است. برخی از دیدگاه سیاسی به این موضوع توجه میکنند و برخی به استنادِ تجربیاتِ انتخاباتیِ پیشین به این موضع کشیده میشوند. کسانی که از دید سیاسی به موضوع میپردازند، بر این باورند که مردم رقابت دو نامزد اصلاحطلب را جنگ قدرت تلقی میکنند و این مسأله به کاهش آرای هر دو رقیب منجر میشود. کسانی هم که به تحربیات پیشین اتکا میکنند، به انتخابات سال ٨۴ اشاره میکنند و میگویند اگر در آن انتخابات هم آقایان کروبی و معین انتلاف میکردند، امکان پیروزی داشتند. ما با اتخاذ دیدگاهی عملگرا، با اتکاء به دادههای به دست آمده از نظرسنجیها، و تحلیل بافت اجتماعی رایدهندگان در این باره اظهار نظر میکنیم.
آنچه در حال حاضر در این باره میتوان گفت اینهاست:
۱- با توجه به فقدان زندگی سیاسیِ فعال، و رایج نبودن چهارچوب حزبی برای زندگی سیاسی در ایران، نمیتوان گفت که آرای نامزدهای یک جبهه یا اردوگاه سیاسی از خاصیت جابهجایی کامل برخوردار است. در نتیجه، کنارهگیری یک نامزد به نفع نامزد دیگر در یک جبهه، به این معنی نیست که همه یا اکثرِ آرای فرد کنار رفته لزوماً نصیب فرد هم جبههی او خواهد شد.
۲- پژوهشها نشان میدهد که در انتخابات سال ٨۴ رأیدهندگان به آقایان کروبی و معین از پایگاههای اجتماعی متفاوتی برخوردار بودهاند و اجماع این دو نیز منجر به ریزش آرای معنادار یکی به سبد آرای دیگری نمیشده است.
٣- بنا به یافتههای به دست آمده، نزدیک به نیمی از رایدهندگان به آقایان احمدینژاد، کروبی و موسوی برای آنها هویت مستقل و متمایز قائلاند. اینان در صورت نبود هر یک از نامزدهاشان در صحنهی مبارزهی انتخاباتی، یا تمایلی به مشارکت ندارند یا برای انتخاب جایگزین دچار سردرگمی و تردید هستند. به علاوه، ترکیب اجتماعی آراء نیز نشان میدهد آراء نامزد منصرف شده در میان نامزدهای موجود (و نه منحصراً نامزد همجبههی او) توزیع خواهد شد.
۴- در صورت انصراف یکی از دو رقیب اصلاحطلب، آرایی که به دلیل فقدان خاصیت جابهجایی از گردونه خارج میشود، میتواند موجب افزایش نسبت آرای رقیب اصولگرا شود. به عبارت دیگر انصراف هر یک از دو نامزد اصلاحطلب موجب کاهش کل آراء (یعنی کاهش مخرج کسرِ میزان مشارکت) و در نتیجه باعث افزایش نسبت رای رقیب خواهد شد.
عباس عبدی، محمد فاضلی، حسین قاضیان، محسن گودرزی
٣ خرداد ۱۳۸۸
منبع: آینده
|