یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

شتر در خیالی و شتر خوان هم در خیالی
دهمین دوره انتخاب ایران و کپر نشین های جنوب


بیژن مجدزاده


• سئوال: چرا رای نمی دهی؟
جواب: رای به کی بدهم؟
سئوال: به همین ریس جمهور.
جواب: کجای این ریس جمهور؟
سئوال: یک ماه دیگر انتخاباتشان است رای می دهی؟
جواب: هر کس رای می دهد، بَرد بدهد، من سرم نمی شود (نمی فهمم). ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۱۹ خرداد ۱٣٨٨ -  ۹ ژوئن ۲۰۰۹



سئوال: چرا رای نمی دهی؟
جواب: رای به کی بدهم؟
سئوال: به همین ریس جمهور.
جواب: کجای این ریس جمهور؟
سئوال: یک ماه دیگر انتخاباتشان است رای می دهی؟
جواب: هر کس رای می دهد، بَرد بدهد، من سرم نمی شود (نمی فهمم).
تا به حال پیش آمده است، بر روی جاده ای رانندگی کنید که پیرزنی فرتوت در کنار آسفالت آن به سختی بر زمین می¬خزد، تا دانه¬ها ذرت ریخته از کامیونهای عبوری را جمع کند. وقتی از مرزها دور شوی تفاوت آشکار داخل با خارج را خواهی فهمید. منظور مرزهای کشورمان ایران نیست که مرزهای آزادی و برابری است. جنوب استان کرمان و در بخشی از قلب ایران، بزرگترین و بهترین مناطق تولید محصولات کشاورزی می باشد. بخشی قابل توجه¬ای از محصولات صیفی زمستانه و غله ایران در این منطقه گرمسیری از حوالی جیرفت در مرکز استان کرمان تا حوالی میناب در استان هرمزگان تولید می¬شود و جایِی که عشایر می توانند، دامهای زیادی را پرورش دهند. قاعدتاً این منطقه باید بهشتی حاصلخیز و از ثروتمندترین مناطق ایران باشد. اما بدین گونه نیست، از محرومترین است. بومی ها در کپرها زندگی می کنند و عشایر در سیاه چادر. شاید شنیدن نظر مردم منطقه رودبار از توابع شهرستان کهنوج در جنوب استان کرمان، که مردمی ساده و محروم می¬باشند و مشابه آنها در گوشه و کنار کشورِ ایران زیاد است، پیرامون انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری کشور از گویاترین برگهای واقعیت انتخاب باشد.
چند سئوال جالب پرسیدم که شنیدن جواب آن ها از دهان کارگران و کشاورزان بومی منطقه اسلام آباد و اطراف آن که جمعیت بزرگی از رای دهندگاه را تشکیل می دهند، جالب است. سئوال اول آیای رای می¬دهی؟ نمونه ای از جواب مشابه ای که بارها شنیدم همین بود که در ابتدای مطلب خواندید، این سئوال را در اوایل اردیبهشت ماه از پیرمردی پرسیدم که حرفش در روستایی که زندگی می کرد، بسیار مقبول بود. پیش از آنکه چتر بزرگ تبلیغات از صدا و سیما تمامی گوشها را پر کند، تقریبا هیچ کس از گپرنشینی ها چیزی حتی از زمان انتخابات نیز نمی دانستند. همانگونه که به ذهن می آید، سئوال دوم این بود که از کاندیدا ها کدامیک را می شناسی (کروبی، رضایی، موسوی، احمدی نژاد)؟ تقریبا از تمامی کسانی که سئوال کردم هیچ کس بدرستی کروبی، رضایی و موسوی را نمی شناخت. با کمی راهنمایی رضایی را به اسمی نظامی با اندام بزرگ بیاد می آوردند و به او رای نمی دادند، کروبی را با عنوان همان آخوند به یاد می آورند و هیچ کس او را هم نمی پسندید. یکی دو نفر موسوی را به بیاد داشتند و گفتند که او همان است که خیلی سال قبل با هلکوپتر آمد، اینجا. می گفتند: مسئول یک چیزی بود، آمد اینجا، زمان جنگ بوده گویا. تمامی افرادی که من از آنها سئوال کردم، به احمدی نژاد رای می دادند و کاملا او را می شناختند.
سئوال سوم: آیا زن می تواند، ریس جهمور شود؟ بی شک تعجب می کنید، اگر جواب این مردم را بشنوید، در منطقه ای که داشتن زن دوم برای مردان و کمترین حقوق ممکن برای زندگی و آزادی زنان از بدیهی ترین چیزهاست. هر چند فقط از مردان سئوال پرسیدم. به غیر از یک نفر از هر که سئوال کردم، می گفت: چرا نمی شود، بعضی از زنها حتی از مردها هم بهترند. یک نفر هم معتقد بود، همین الان چهار نفر زن کاندید شده اند، وقتی گفتم که همه رد صلاحیت شدند، گفت: " نه زنا خوبند، زن هست، با جنم، از احمدی نژاد هم بهتر، از اون موسوی هم بهتر، الان تو روستا زن هست که به اندازه ده تا مرد کار میکنه، حتی می توانه کار راه بندازه."
سئوال چهارم: آیا داشتن ارتباط با آمریکا مناسب است؟ هیچ یک دیدگاهی مثبت از داشتن رابطه با کشورهای خارج نداشتند. اصلا این مردم نمی داند، رابطه با کشورهای خارج دقیقا یعنی چی. می گفتند: "با کشوری که ضداسلام است، نباید رفت و آمد کنیم." یکی ضرب المثلی را تعریف کرد. دوستی آمریکا مانند تیشه است، در دوستی بیشتر به طرف خودش می کند، ولی اره دو طرف را می برد و تبر بیشتر به طرف جلو، اما تیشه طرف خودش را می کند. شاید شنیدن عین جملات آنها مطلب را مفهومتر کند:
"خوبیش اینه که مثلا درآمدی ازش بگیرین، پولی ازش بگیرین، معامله جور کنن هم بدن هم بگیرن، صادراتی، وارداتی، اما یه جای می بینی، از همین جا وارد می شود و ضربه ای هم به اسلام می زنه، این دوتا راه داره، چون آمریکا هیچ وقت دوستت نمی شه، یه جای هدف داره، بهت ضربه ای بزنه، دشمنهِ این طوریه، مثلا اگه خودت نشه برادرت، پسرِ عموت را یه جا می گیرد کتکش می زند."
سئوال پنچم: ریس جمهور چه کار می تواند برای شما بکند؟ دقت کنید، این سئوال را از افرادی پرسیدم که به زحمت درآمد ماهیانه شان به ۵۰۰ هزار تومان می رسد و از اقبال کنترل جمعیت عموماً در خانواده های با بیش از هفت نفر زندگی می کنند. مردم این منطقه اگر در کپرها زندگی نکنند، در واقع اتاقی با کمترین امکانات را خانه می داند. برای آنکه بهتر متوجه شوید، اتاقی که دیوارش با گچ سفید شده باشد، خانه خیلی خوبی محسوب می شود. در این منطقه امکان تولید انبوه محصولات کشاورزی نوبر وجود دارد، که به قیمت ناچیز از کشاورزان خریداری و با شهرهای بزرگ شب نوروز فروخته می شود. سوال کردم، آیا ریس جمهور می تواند، کاری برای این مشکل بکند، جواب هایی که شنیدم بدین گونه بودند: "شاید بتوانه، شاید نتواند، اونا هوش، عقل و شعوری خودشان دارند، تصمیماتی می خواهند، خودشان انجام بدهند. " مشابه این گفته را اغلب افراد مسن تکرار می کردند، اما با لحنی بی تفاوت، نه با لحنی نا امید، چرا که در طول سالیان سرعت پیشرفت را دیده اند. از جوانان که سئوال کردم گونه ای دیگر بود، آنها امیدوار به تغییر بودند، اما باور داشتند که کسانی نمی خواهند، این تغییرات بوجود آید. اغلب جوانان در این مناطق بر عکس شهرها به احمدی نژاد رای می دهند. دلایل جالب می آورند مانند صندوق مهر که وامهای برای ازدواج جوانها می دهد، یا به طرح کپرزدایی و وامهای مسکن اشاره می کنند. اما هنگامی که از چند جوان سئوال می کردم، یکی به دیگری گفت: هر چه کردم، نتوانستم خانه ای بسازم. دیگر با صدای بلند و اطمینانی خاص گفت: "مطمئن باش که دیگر هم نمی توانی." به جوانی دیگر که از بیکاری می نالید گفتم: می دانی چرا همه کارهای اجرایی کشور متوقف شده، گفت: "نمی گذارند دولت کارش را انجام دهد." این مردم می گفتند که احمدی نژاد تلاش می کند، ولی نمی گذارند، کاری کند. مردمی که این گفته را از دهان شخص احمدی نژاد در سفر استانی به کرمان در شهر کهنوج شنیده اند و توانسته اند نامه های درخواست پول را بدستش برسانند، اینگونه باور دارند که این بارعام می تواند، مشکلات را حل کند. مردی چهل ساله برایم توضیح داد که چگونه با طرح کپرزادیی و وامی که گرفته توانسته خانه ای دو اتاقه برای خودش بسازد و این را همگی مدیون احمدی نژاد می دانست، حتی می گفت که می خواهد عکس او را پیدا کند تا در دیوار خانه اش کار بگذارد ولی پیدا نکرده است. از از او پرسیدم می دانی احمدی نژاد چقدر پول به خارجی ها داده است. سکوت کرد و گفت آره شنیدم فقط سرش را تکان داد و بعد گفت: "نه ولی خودش گفت: نمی گذارند، کار کنم."
شخصی دیگر می گفت: "این بنزین هم طرحش از جلوتر بود، من خودم گوش کردم یه شب ریس مجلس عادل (حداد عادل) پای تلویزیون می گفت: چرا احمدی نژاد، چرا از روزی آمدی، ریس جمهور شدی، این طرح بنزین رو اجرا نمی کنی. خودم شنیدم که می گفت: تو این کار رو نمی کنی. کارت هوشمند نمی گذاری، به تصویب برسه، چون طرح را خاتمی داده بود که درست نشده، خوب این دیگه مجبور شد، فشار بهش آوردن مجبور شد."
نکته بسیار جالبی را چند نفر عنوان کردند. مردم این مناطق هنوز به صورت قبیله ای زندگی می کنند و بنابر رسم، تصمیم در جلسه بزرگان قوم گرفته می شود. جالب اینکه دهداری ها بخشی از کارها را با برگزاری اینگونه جلسات انجام می دهند. گاهی مردم می گفتند: هنوز تصمیمی گرفته نشده، گفتند که حتی فرماندار شوراها را دعوت می کند و نظرش را اعلام می کند، بعد آنها به مردم اعلام می کنند. به همین ترتیب تا به جلسه خانوادگی می رسد. زنان عموما سواد ندارند و مردها برایشان رای می نویسند. این قبیل گفته ها را زیاد شنیدم: "این خانم منه، دنباله من می یاد، نمی یاد؟ همینطور از دل خودش نمی شه، اینجا که شهر نیست. شهر چرا، او برای خودش میگه، من برای خودم رای می دهم. اینجا هر نظری که خانواده بدهد همونه، بچه همونه، بابا همونه، مادرم همونه، ما مثلا تو خانواده می شنیم، میگیم، روی این (به این شخص) رای بدهیم، اونا هم همینه."
کشاورزی می گفت: "باید آدم خوبی باشه آدم با خدای باشه به مردم برسه نه به دم کلفتها". درباره تلویزیون برایم گفت: "شتر در خیالی و شتر خوان هم در خیالی، فرزندم."

٨ خرداد ۱٣٨٨


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست