هشدار به مردم ایران
پیام انتخاباتی ابوالحسن بنی صدر
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۰ خرداد ۱٣٨٨ -
۱۰ ژوئن ۲۰۰۹
هموطنان!
آنها که می گفتند اگر این رژیم برود ایران نیز از میان می رود، امروز فریاد بر آورده اند که «وطن در خطر است». با سر دادن این فریاد، اعتراف می کنند که آن هشداری بیان حقیقت بوده است که، بنا برآن، وجود این رژیم با حیات ملی در تضاد است. با وجود این اعتراف، نه رژیم، بلکه مهره ای، آقای احمدی نژاد را عامل به خطر افتادن وطن جلوه می دهند. راستی اینست که وطن درخطر است اما این رژیم ولایت مطلقه فقیه است که وطن را به خطر افکنده است و ادامه حیات آن این خطر را قطعی تر نیز می کند.
طی سه دهه، وفاداران به اصول راهنمای انقلاب ایران، جنایتها و خیانتها و فسادهای رژیم را بر شما و جهانیان آشکار کرده اند. اینک، چهار نامزد تحمیلی در برابر چشمان شما، تصدیق می کنند رژیم استبدادی حاکم بر ایران، رژیم تبهکاران و خائنان و فاسدان است. بیشتر از خیانتها و جنایتها و فسادهایی که تصدیق می شوند، آتش فشان تخاصم های درونی که سرباز می کند، اهمیت دارد. این علامت مهم و دیگرعلامتهای مرگ رژیم اهمیت دارند. اینک شما می دانید رژیم، در مرکز خود، با شدید ترین تخاصمها روبرو است.
هموطنان!
اینک بر شما از روز روشن تر است که تنها کسانی صلاحیت یافته اند خدمتگزار این رژیم شوند، که در جنایتها و خیانتها و فسادها شرکت مستقیم داشته اند. از این امر که جنایتها و خیانتها و فسادها انکارنمی شوند، شگفت زده نشوید!. چرا که آتش فشان خصومت ها نه جائی برای نگفتن می گذارد و نه محلی برای انکار.
اینک، شما دیگر تنها در برابر «انتخاب بد و بدتر» قرار ندارید. در برابر بدترها قرار دارید. افزون بر این، گرفتار بدترین، یعنی ولایت مطلقه فقیهی نیز هستید که دیگر آدم سالم را تحمل نمی کند. پس، در برابر وجدان خود و در برابر وجدان جهانیان، مسئول رفتاری هستید که در پیش می گیرید. نمی باید کرامت و عزت ملی خود را در گرو رأی دادن به یکی از بدترها، بگذارید. بهوش باشید که فردا ، روز بعد از انتخابات قلابی، روز رویاروشدن با واقعیتهای تلخ است.
هموطنان!
انتخابات رسوای کنونی، یک ویژگی دارد: حتی آنها که می خواهند در دادن رای شرکت کنند، از روی رضا و رغبت رای نمی دهند. شماری از آنها، امیدوارند رژیم را ناگزیر کنند تغییر کند و شمار دیگری به حداقل راضی هستند و امیدوارند مانع از بدتر شدن وضع شوند. هر گاه این دو گرایش از توانائی خود بهره جویند و جنبش را تا استقرار ولایت جمهور مردم ادامه دهند، با تحریم کنندگانی هم اندیشه و هم روش شده اند که تحریم را بخشی از جنبش برای الغای ولایت مطلقه فقیه و استقرار ولایت جمهور مردم می دانند. بنا بر این فرض، جنبش تحریم به یک هدف بزرگ دست یافته و آن هم نظر شدن جمهور مردم بر ضرورت تغییر از رژیم ولایت مطلقه فقیه به ولایت جمهور مردم است.
از این رو، هشدار محل دارد:
۱ – شما، آن بخش از مردم که می خواهید رأی بدهید چون فکر می کنید شدت گرفتاریها طاقتتان را طاق کرده است، بدانید که شدت گرفتاریها دلیل تحریم است و نه توجیه گر شرکت در دادن رأی. زیرا مُسکّن جای داروی درمانگر بیماری مهلکی را که ولایت مطلقه فقیه است، نمی گیرد. این بیماری از آن نوع بیماریها است که مُسکّن بسا مانع از درمان آن نیز می شود. شما نیازمند «مناظره ها» نبودید برای این که بدانید طی ٣ دهه، وضعیت زندگی شما همچنان رو به وخامت بوده است. زیرا سخن راست را هر روز از واقعیت ها شنیده اید. هر روز، زندگی سخت تر گشته است و اینک شما از شدت فشارها در رنجی تحمل ناکردنی هستید. اما عقل سلیم به آدمی می گوید: برای رها شدن از شدت فشارها، به از میان برداشتن علت اصلی آن باید پرداخت. می دانم که می دانید که علت فشارهای طاقت شکن، ولایت مطلقه فقیه است که شما را از حق حاکمیت بر زندگی جمعی و فردی خویش محروم کرده است. پس به علم خود عمل کنید و رفتاری در پیش بگیرید که از مدعی ولایت مطلقه فقیه سلب مشروعیت و از این ولایت قلابی سلب وجود کند: با تحریم انتخابات قلابی، به ولایت مطلقه فقیه نه و به ولایت جمهور مردم، آری بگوئید.
۲ – و اما شما که فکر می کنید، از راه شرکت در انتخابات، رژیم را ناگزیر از تحول می کنید. یعنی از دل ولایت مطلقه فقیه، ولایت جمهور مردم و مردم سالاری را بیرون می آورید!. به شما بخاطر آگاهی بر این واقعیت که راه حل الغای ولایت مطلقه فقیه و استقرار ولایت جمهور مردم است، تبریک می گویم. با وجود این هشدار می دهم:
- حق را نمی توان جزء جزء کرد و به یک یا چند جزء آن قانع شد. استقلال حق است. حقوق انسان ذاتی حیات انسان هستند. هیچیک از این حقوق را نه می توان جزء جزء کرد و نه به غیر انتقال داد. با توجه به این واقعیت بود که نه هندیان بجای استقلال، خواستار جزئی ازآن شدند و نه، سیاهان افریقای جنوبی خواهان الغای جزئی از تبعیض نژادی گشتند و در ایران، مصدق خواهان استقلال بمثابه یک حق شد. بسیار بودند و هنوز نیز هستند که می گفتند و می گویند چرا او به جزئی از استقلال بسنده نکرد. اما غفلت از تجزیه و انتقال ناپذیری حق استقلال، سبب کودتای ۲٨ مرداد ٣۲ و قرار داد کنسرسیوم و حاکمیت امریکا بر ایران گشت. از انقلاب بدین سو، همین غفلت موجب کودتای خرداد ۶۰ و ادامه جنگ بمدت ٨ سال و... و وضعیت امروز شده است. و اینک، «انتخابات» ریاست جمهوری درگرو رابطه با قدرتهای خارجی است. این تجربه ها به ما ایرانیان می آموزند که باید تمام حق ؛ ولایت جمهور مردم، را خواست و بدست آورد.
تحریم انتخابات اظهار این حق، ایستادگی بر این حق و فراخواندن شفاف به این حق است. به وجدان خود رجوع کنید و از او بپرسید: اگر بخواهید این حق را بی کم و کاست مطالبه کنید، چه بایدتان کرد همان کار را بکنید!.
- می پذیرید که عامل تغییر مردم ایران هستند. پس بجای اینکه خود را وسیله زورآزمائی متخاصمان در کانون قدرت حاکم کنید، شایسته آنست که توانائی خویشتن را به یاد یکدیگر آورید و بعنوان یک ملت رشید، خویشتن را از حق حاکمیت برخوردار کنید!
شما ملتی با تاریخی بس دراز هستید و فراوان درس های تجربه ها را در اختیار دارید. می دانید که تخاصم در مرکز قدرت، ناشی از تحول قدرت است. پس در بیرون از رژیم حاکم است که تغییر اساسی که انتقال ولایت به جمهور مردم است، می باید سازمان بیابد. آماده نشدن در بیرون از رژیم، از راه مطالبه حق ولایت جمهور مردم، ممکن است مدتی بر طول عمر رژیم بیفزاید، اما آن را از مرگ نجات نمی دهد. هرگاه در سطح جامعه، نیروی جانشین بیانگر ولایت جمهور مردم قوت نگیرد، بهای سنگین ادامه حیات و نیز سقوط رژیم را، مردم ایران می باید بپردازند.
هموطنان!
زمانه آقای هاشمی رفسنجانی را به اعترافی ناگزیر کرد که هم گویای استواری نخستین منتخب ملت ایران بر مطالبه حقوق ملی ایرانیان است و هم اعتراف است به توانائی مردم ایران هرگاه که تصمیم بگیرند به عمر رژیم استبدادی پایان دهند. بنا بر نامه او، بنی صدر نماد حاکمیت ملت و مروج پیگیر ولایت جمهور مردم است. بدون این اعتراف، نه می توانست وضعیت امروز را با وضعیت دوران بنی صدر مقایسه کند و نه به خامنه ای بابت جنبش مردم هرگاه از مهار بگریزد، هشدار دهد و نه او را تهدید کند.وضعیت دوران بنی صدر مقایسه کند و نه به خامنه ای بابت جنبش مردم هرگاه از مهار بگریزد، هشدار دهد و نه او را تهدید کند. او اعتراف می کند که او و آقایان خامنه ای و بهشتی، آقای خمینی را به کودتا بر انگیخته اند و او را می ترساند که هرگاه بموقع عمل نکند، بسا فردا بسیار دیر باشد.
ایرانیان بهوش باشید! بنا بر این نامه، تا پایان روز ۱۹ خرداد، قرار بر بیرون آوردن آقای احمدی نژاد از صندوق است. زیرا هرگاه جز این بود، آقای هاشمی رفسنجانی این نامه را که از جمله آشکار کننده تقابل او با آقای خامنه ای است ، نمی نوشت. آنچه در دو روز آینده روی خواهد داد، خواهد گفت که آیا آقای خامنه ای تهدید را جدی گرفته و تمکین کرده است یا خیر.
و بنی صدر که هیچگاه اعتماد خود را به مردم ایران از دست نداده است و تمام عمر برای استقرار ولایت جمهور مردم کوشیده است، نامه آقای هاشمی رفسنجانی و گفته ها و نوشته های دیگر شرکت کنندگان در کودتای خرداد ۱٣۶۰ را پیام امید تلقی می کند و به شما هموطن عزیز خود می گوید: هم از این واقعیت آگاه است که دستگاههای تبلیغاتی غرب برای آقای میرحسین موسوی تبلیغ می کنند و هم می داند، وقتی بنا بر این می شود که «برضد» نامزدی رأی داده شود، وسوسه رفتن به پای صندوق رأی، واگیر می گردد. اما این را نیز می داند فردا که حقیقت تلخی خود را آشکار می کند، سردی یأس جای هیجان را می گیرد. از این رو، فریضه خود می داند به شما مردم ایران هشدار بدهد که هم بلحاظ بازیافتن حق حاکمیت و هم بلحاظ استقلال ایران و جدا شدن حساب ملت از حساب رژیم خودکامه نزد جهانیان، و بنا بر این تضمین امنیت ملی، تحریم هرچه گسترده تر انتخابات قلابی، پیشنهاد درخوری به شما مردم ایران است. تردید نکنید که ولایت مطلقه فقیه محکوم به زوال است. بنا بر این، هدف می باید استقرار ولایت جمهور مردم باشد. توانائی خود را به یاد آوریم و برای هدفی که دستیابی به آن را به هیچ رو نباید به تأخیر انداخت، به جنبش همگانی روی آوریم.
معتمد شما
ابوالحسن بنی صدر
۱۹ خرداد ۱٣٨٨
|