یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

انقلابی در کار نیست!


ع. چلیاوی


• شناسه هر جنبش انقلابی، تجّلی جنبه طبقاتی - انقلابی آن جنبش در شعارها و ماهیت رهبری آن است، نه تعداد جمعیتی که در آن جنبش شرکت می کنند. جنبش فعلی که تا لحظه فعلی هنوز تحت رهبری باند رفسنجانی به عنوان حامی موسوی فرار دارد، ماهیتی غیرمترقی دارد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۹ خرداد ۱٣٨٨ -  ۱۹ ژوئن ۲۰۰۹


۱- این که مردم ایران با این گسترده گی در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کردند تنها می تواند به این معنی باشد که آنها جمهوری اسلامی را به رسمیت می شناسند و می خواهند با ابزاری که در دسترس دارند، به طور رسمی در معادلات سیاسی جامعه نقش بازی کنند. این پدیده دارای دو جنبه معین است: اول، نشان دهنده نوعی بلوغ و خود باوری در جامعه است که نیروی خود را از نسل های کاملاً نوئی می گیرد که هیچ خاطره ای از قبل از جمهوری اسلامی ندارد، و مهیا می شوند تا به تنهائی در ساز و کار تحولات جامعه نقش بازی کند. دوم، جریمه تأخیری ست که جامعه به خاطر سالها پرورش دادن همین نسل ها با آموزش های نامرغوب در حسرت گذشته، و برخورد کردن با جمهوری سی ساله اسلامی به عنوان پدیده ای گذرا باید می پرداخت. محصول طبیعی این فرآیند، رویاروئی جامعه جوان ایران، با حکومتی ست که به نوبه خود جوان شده و نیروهای جدیدی را به خدمت می گیرد. حکومت با تجاربی که برای او مفید بوده، هر بار ترکیبات جدیدی از ظرفیت های خود را ارائه می کند و نیروهای جوان جامعه را با خود به چالش های درونی خود می کشد. بعد ار انتخاب احمدی نژاد در مقابل پیرترین "استوانه انقلاب" در دور پیشین، همه کسانی که به اصطلاج سرشان توی حساب است فقط به تمسخر چهره و لباس او پرداختند، و فراموش کردند که این نسل جدید حکومت است که خود را مطرح می کند. در مناظره های اخیر میان کاندیداها، باز هم بازنده بودن چهره های قدیمی در مقابل به روز بودن نسبی نسل جدید نمایان شد. احمدی نژاد بود که تاریخ انقلاب اسلامی و آرمان های آن را برای پیشینیان خود به زبان حال تفسیر می کرد و آنها را برای تخطی از آنها ]دفاع از مستضعفان، مبارزه با استکبار، و مبارزه با طاغوت، البته همه با الفاظ جدید و مُد روز[ به چالش می کشید. درست است، وقتی جامعه در خواب خرگوشی بود، حکومت نفس تازه می کرد.
۲- این کیفیت از حضور مردم در عین حال به این معنی ست که مردم ایران امید واهی خود را به توهماتی که برای تعویض رژیم از طریق دولت آمریکا و رسانه هائی چون voa و نیز انواع و اقسام مدافعان رژیم سلطنتی پیشین پراکنده می شد و می شود وانهاده اند، و بدون احساس نومیدی در حال رسیدن به خود اتکائی هستند. وضعیتی که در کشور همسایه ما عراق بعد از حمله ی آمریکا پیش آمد به این توهم زدائی و این احساس خود اتکائی خیلی کمک کرده است.
٣- اما این گرایش به خود اتکائی هنوز تا استقلال کامل فاصله زیادی دارد (به علت سطح نازل سازماندهی در سازمان ها و نهادهای مردمی که خود ناشی از فضای استبدادی حاکم در این سه دهه و نیز انعکاس ضعف سازماندهی عمومی در کشور و از جمله خود هیأت حاکمه می باشد،که هرسطح از سازماندهی مردمی را در مقایسه با خود خطرناک ارزیابی می کند)، و مردم به ناچار برای دخالت در امور و دستیابی به خواسته های خود در زمینه های اقتصادی و سیاسی هر بار از طریق شرکت در دعواهای حکومتی و جناح بندی های آن حرکت کرده اند. در حالی که تفکیک جناح های حکومتی به جناح خوب و بد از اساس غلط است و توجیه حقیقی ندارد، و به معنی نادیده گرفتن نیروی خود محسوب می شود. اما در عین حال این شیوه ی عمل به این معنی ست که جوانان ایران، نومید از گذشتگان خود، از روی دست حکومت و جناح های آن به آموزش سیاسی خود پرداخته اند.
۴- آغاز و ادامه تطاهرات پر تعداد در تهران به حمایت از موسوی پس از اعلام نتایج انتخابات به نفع احمدی نژاد، که به احتمال قوی از لحاظ رعایت نسبت صحیح بوده است و جز این نیر نمی توانسته باشد (هیچ کس نمی تواند این حقیقت را انکار کند که احمدی نژاد رأی دهندگان خیلی زیادی را به سمت خود جذب کرده بود، و اگر میزان آرا اعلام شده تعجب برانگیز است، در مورد هر دو کاندیدای عمده صدق می کند. توسّل به فرمول تقلب و غیره چیزی به جز این نیست که کسانی بخواهند وانمود کنند که مردم ایران بیشتر طرفدار موسوی هستند، نه احمدی نژاد؛ که در این صورت نیز هیج افتخاری نصیب آنان و مردم ایران نخواهد شد.)، حکایت از این دارد که دخالت در دعواهای حکومتی به نقطه اوجی رسیده است که در خود مردم نیز منجر به یک جناح بندی موقتی شده است. این شدت بازتاب دعواهای حکومتی در جامعه، علامت ضعف مفرط سازمان های مردمی و وابسته شدن مبارزات سیاسی مردم به دسته بندی ها و امکانات سازماندهی خود حکومت است. پیداست که این چنین روندی از نظر دستیابی به نتایج مشخص سیاسی – اجتماعی در اردوی مردم حاصلی در بر نخواهد داشت. در صورتی که اطلاعات کافی موجود باشد می توان حتی نشان داد که خود این تفکیک میان مردم، از لحاظ طبقاتی نیز معنی دار است. ولی ابهام موجود به علت پشتیبانی ظاهری مردم از دو جناح حکومتی، چون حجابی این حقیقت را می پوشاند. در دوره انتخاب خاتمی چنین تفکیکی اتفاق نیافتاد، هر چه بود بازتاب دقیق توقعات جامعه روشنفکری ایران، به معنی وسیع کلمه، برای آزادی های سیاسی و اجتماعی و دنباله روی توده های کارگر و کارمند و زحمتکشان دیگر و حتی بخشی از بورژوازی از آنها، از یک طرف، و سوءاستفاده بخشی از اصلاح گران (اصلاح برای خود) حکومتی برای سوار شدن بر این توقعات با استفاده از امکانات سازماندهی حکومتی از طرف دیگر. اما در این دوره یک تفکیک جدی میان خود مردم در لابه لای این فعل و انفعالات جناحی نیز به چشم می خورد که سایه روشنی از تفکیک طبقاتی دارد. توجه داشته باشیم که در سوی احمدی نژاد پرچم مبارزه با اشرافیت بلند شده است، و اداهای مبارزه با امپریالیسم و انقلابی نمائی و غیره صادر می شود.
۵- دامن زدن به این توهم که شکلی از عملیات که بدنه آن را مردم و رهبری آن را غیرمردم تشکیل می دهند نوعی از انقلاب و حرکت مترقّی محسوب می شود، خود به معنی مقهور شدن در مقابل عدد جمعیتی و فراموش کردن وظایف مشخصی ست که در توضیح بی نتیجه بودن این دنباله روی های بی هویت، در مقابل عناصر آگاه وجود دارد.
۶- در این شرائطی که فضا باز می شود تنها کوششی به جا و در جهت منافع مردم است که با استفاده از فضای باز، و به خصوص جلب شدن توجه جوانان به سیاست، به توضیح جنبه طبقاتی این دعواهای جناحی بپردازد و بیگانه بودن نتایج احتمالی حاصله از آن را با منافع کارگران، کارمندان و زحمتکشان شهر و روستا در سراسر کشور نشان دهد.
۷- شناسه هر جنبش انقلابی، تجّلی جنبه طبقاتی - انقلابی آن جنبش در شعارها و ماهیت رهبری آن است، نه تعداد جمعیتی که در آن جنبش شرکت می کنند. جنبش فعلی که تا لحظه فعلی هنوز تحت رهبری باند رفسنجانی به عنوان حامی موسوی فرار دارد، ماهیتی غیرمترقی دارد.
٨- با این حال، اگر این احتمال وجود داشته باشد، از لحاظ کیفیت بعید به نظر می آید، که جنبش فعلی از این فاز عبور کرده و خود را در وضعیت دیگری قرار دهد که خصلت مستقل بیابد، حداکثر نتیجه ای که مطلوب است به دست بیاید یک تحربه بزرگ و نوین در جنبش مردمی ایران در شرائط معاصر خواهد بود. انرژی ساطع شده از آن جنبش راهگشای تغییرات خیلی مهم در فضای اجتماعی – سیاسی بعدی ایران خواهد بود، و تغیرات خیلی مهمی در جهت دموکراتیزه شدن فضای عمومی به وجود خواهد آمد. به نحوی که همین جمهوری اسلامی به تغییراتی در خود گردن خواهد گذاشت که پیش از آن حتی تصورش را نمی شد کرد. تغیراتی که فضای لازم برای توسعه سازمان های طبقاتی مردم و دسترسی به خود اتکائی کامل و یورش های عظیم و نتیجه بخش بعدی را شکل خواهد داد. در غیر این صورت امیدواریم که برای همیشه فرمول «بد و بدتر »را به ویژه وقتی که در شرائط ضعف به سر می بریم ، به دور انداخته و در هر روی داد به منافع معین خود بیاندیشیم. هر آن چه که بکاری درو می کنی.
۹- در این مسیر عنصر آگاه باید به تبلیغ و ترویج دورنمای حداقلی بپردازد که در کمتر از آن هنوز نیروهای کهن مانع توسعه کامل سیاسی و اقتصادی جامعه هستند. و دوستان و دشمنان طبقاتی بالفعل و بالقوه این دورنما را از راه تجربه که در چنین دورانی به سرعت به دست می آید به نیروهای اصلی این تحول بشناساند.

منبع: کورسو www.chalyavi.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (٣)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست