گزارش اخبار روز از
مواضع اصلاح طلبان بعد از «قانونی» شدن انتخابات
•
بررسی بیانیه های موسوی، کروبی، جبهه ی مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب را بعد از تایید انتخابات
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۰ تير ۱٣٨٨ -
۱ ژوئيه ۲۰۰۹
تایید صحت انتخابات ۲۲ خرداد از سوی شورای نگهبان، تنها نقطه ی پایان «قانونی» بر این روند پر از تقلب و رسوایی نبود، بلکه به منزله ی چرخش آشکاری در مواضع کاندیداها ریاست جمهوری و گروه های اصلاح طلب مدعی این انتخابات نیز بود. از عصر دوشنبه که شورای نگهبان رسما و قانونا صحت رای گیری روز ۲۲ خرداد را تصویب کرد، خواست «ابطال انتخابات» و همچنین ادامه ی تظاهرات مسالمت آمیز، از بیانیه ها و مواضع نامزدها و گروه های اصلاح طلب حذف شد. این گزارش بیانیه های میرحسین موسوی، مهدی کروبی، جبهه ی مشارکت اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بعد از تایید قانونی کودتای انتخاباتی را بررسی کرده است:
ابطال انتخابات
ابطال انتخابات، از نخستین روز بعد از اعلام شمارش آرا، عمده ترین خواسته ای بود که از سوی دو کاندیدای معترض یعنی میرحسین موسوی و مهدی کروبی بارها اعلام شده و از سوی گروه های اصلاح طلب مورد حمایت قرار گرفته و در خیابان ها در سطحی میلیونی تایید و تکرار شده بود.
میرحسین موسوی که تا دو روز پیش از تایید قانونی انتخابات توسط شورای نگهبان، به طور مکرر بر ابطال انتخابات پافشاری کرده بود، در نامه روز شنبه ۶ تیر خود به این شورا نیز همچنان بر ابطال انتخابات پافشاری کرده و در این نامه برای نخستین بار پیشنهاد تشکیل یک هیات حکمیت قانونی، شرعی و ملی را هم مطرح کرد:
«اینجانب ضمن تأکید مجدد بر ابطال انتخابات به عنوان مناسب ترین راه برون رفت از معضل ایجاد شده و بازسازی اعتماد عمومی و صرفاً برای اینکه راهی نیز جهت رسیدگی از طریق یک هیأت حکمیت ملی گشوده بماند و اعتراض قانونی مردم در مرجعی مورد رسیدگی قرار گیرد که بتواند مورد اجماع ملی و وفاق عمومی بوده و رأی آن مورد قبول عموم رأی دهندگان و مایه اطمینان خاطر مردم باشد، پیشنهاد می کنم که موضوع به حکمیتی شرعی و قانونی و مستقل که مورد اتفاق نامزدها و حمایت آن دسته از حضرات آیات و مراجع عظام تقلید که حل و فصل موضوع را پیگیری نموده اند، باشد ارجاع داده شود.»
شورای نگهبان به این درخواست میرحسین موسوی نیز اعتنایی نکرد و به همین علت نیز وی در جلسه ی کمیسیون بررسی انتخابات که از طرف شورای نگهبان تشکیل شده بود، شرکت نکرد.
درخواست ابطال انتخابات، در بیانیه های چندگانه مهدی کروبی هم به عنوان عمده ترین خواست او هر بار تکرار شد. او از جمله در آخرین نامه ای که تحت عنوان اتمام حجت به شورای نگهبان نوشت، بار دیگر تصریح کرد: «تنها راه اعاده اعتماد از دست رفته مردم نسبت به حق آنان در تعین سرنوشت شان ابطال انتخاباتی است که به اذعان امارهای ارائه شده تنها در بیش از ۱۷۰ شهرستان مشارکتی بین ۹۵ تا ۱۴۵ درصد داشته و میزان تخلفات آن از مرز ... گذشته است. این امر می تواند به احیای اعتماد از دست رفته مردم نسبت به حق آنان در تعین سرنوشت شان منتهی شود.»
این موضع گیری از سوی سایر تشکیل ها و شخصیت های جناخ اصلاح طلب نیز به مرور تاکید شد و مورد تایید قرار گرفت.
چرخش
نگاهی به بیانیه هایی که موسوی و کروبی بعد از تایید صحت انتخابات از سوی شورای نگهبان منتشر کرده اند و همچینین دو تشکل عمده ی اصلاح طلب یعنی جبهه ی مشارکت اسلامی و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، و همچنین مجمع روحانیون مبارز، نشان می دهد که در هیچ کدام از این بیانیه ها خواست ابطال انتخابات دیگر وجود ندارد. همچنین در هیچ کدام از این بیانیه ها توضیح داده نشده است که چرا خواست ابطال انتخابات کنار گذاشته شده است.
شاید یکی از عواملی که موجب این چرخش شده است، علاوه بر «ناامیدی» از تحقق این درخواست، پایان یافتن «پروسه ی قانونی» این انتخابات، باشد.
مشروعیت و قانونیت
علیرغم آن که روند «قانونی» انتخابات دهم به پایان رسیده است، اما سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران این دولت را در بیانیه ی خود «غیرقانونی» خوانده است. در این بیانیه بعد از یادآوری موارد متعدد تخلفات صورت گرفته، آمده است: «سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران ضمن ابراز تأسف عمیق خود از این همه بی تدبیری و این همه استعداد و مهارت در فرصت سوزی و تبدیل فرصت ها به تهدیدها اعلام می دارد دولت برآمده از انتخاباتی که ملت صحت آن را نپذیرفته و بر ابطال آن پای می فشارد، فاقد مشروعیت و وجاهت قانونی است.»
این سازمان اما اشاره نمی کند که دلیل عدم «وجاهت قانونی» دولت دهم را بر پایه ی کدام اصول قانونی مطرح می کند.
در سایر بیانیه های منتشر شده، از واژه ی «دولت غیرقانونی» استفاده نشده، بلکه دولت دهم احمدی نژاد فاقد مشروعیت سیاسی اعلام شده است. جبهه ی مشارکت اسلامی، مهدی کروبی و میرحسین موسوی در بیانیه های خود اعلام کرده اند که دولت احمدی نژاد را دارای مشروعیت ندانسته و آن را به رسمیت نمی شناسند.
میُرحسین موسوی تاکید کرده است که «مشروعیت سیاسی» دولت دهم را به رسمیت نخواهد شناخت و خاطر نشان کرده است:
«از این پس ما دولتی خواهیم داشت که از نظر ارتباط با ملت در ناگوارترین شرایط به سر میبرد و اکثریتی از جامعه، که اینجانب نیز یکی از آنان هستم، مشروعیت سیاسی آن را نمیپذیرد.»
مهدی کروبی نیز بر همین نکته تاکید کرده است: «دولت برآمده از آن را دارای مشروعیت و مقبولیت نمی دانم و در هیچ برنامه ای از جمله تنفیذ و تحلیف آن شرکت نخواهم کرد.»
جبهه ی مشارکت اسلامی نیز در این باره در بیانیه ی خود خاطر نشان کرده است: «جبهه مشارکت ایران اسلامی با ابراز تاسف عمیق و محکوم کردن این بدعت عجیب و باور نکردنی، صریحا نتایج این انتخابات را غیر قابل قبول می داند.»
بازگشت به امام، زنده باد جمهوری اسلامی
دفاع از جمهوری اسلامی و امیدواری نسبت به اصلاح حکومت، تاکید برجسته ای است که اصلاح طلبان می کوشند آن را در برابر فریادهای مخالفت با نظام اسلامی که به شعار مردم در خیابان ها تبدیل شد، قرار دهند.
برجسته ترین تاکیدات در این زمینه را میرحسین موسوی دارد، موسوی مدعی می شود: «نظام و انقلاب اسلامی میراث و میوه مبارزات تاریخی دویست ساله شما با استبداد و عقبماندگی است. جمهوری اسلامی نظامی است که اگر بر اساس عهد نخستین و نسخه اصیلش به اجرا درآید تمامی خواستههای ما را در بر میگیرد»
مهدی کروبی در بیانیه ی خود کمترین تاکید را در این مورد دارد، با این حال او نیز تاکید می کند:: « به همه توصیه می کنم که راه انقلاب و امام و مصلحت کشور را با این ناملایمات رها نکنید» او آن جا نیز که از «هرگونه همکاری با افراد و گروه های سیاسی تحول خواه در این مقطع حساس» استقبال و به آن دعوت می کند، این همکاری را با این قید همراه می سازد که «شخصیت ها و گروه های مختلف (ی) که به اندیشه امام وفادارند».
جبهه ی مشارکت اسلامی می نویسد: «ما همچنان مصر بر ادامه راهی هستیم که در یک کلمه آن را اصلاحات می خوانند؛ ما همچنان مصر بر عمل در چارچوب قانون هستیم؛ تمام تلاش ما آن خواهد بود که نشان دهیم آنچه این روزها به نام دین، انقلاب و نظام برما رفته است، نسبتی با گوهر دین، آرمانهای بلند امام و خواسته های شهیدان و مطالبات بر حق ملت و موازین قانون اساسی ندارد».
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هم در بیانیه ی خود یادآوری کرده است که همچنان برای بازگردان «جمهوریت نظام» می کوشد: «وظیفه خود می داند با استفاده از تمامی ظرفیت های قانونی به مبارزه قانونی و مسالمت آمیز علیه دولت غیر قانونی پرداخته، تمام مساعی خود را برای بازگرداندن جمهوریت که ضامن اسلامیت نظام نیز هست به کار بندد.»
در پس این تاکیدات، این نکته ناگفته می ماند که پس اصلاح طلبان از این کودتای انتخاباتی و قیام ملی علیه آن چه آموخته اند و چه تغییری در سیاست های خود را ضروری دانسته اند؟
سرنوشت انتخابات بعد از کودتای انتخاباتی؟
نه فقط اصلاح طلبان، که حتی بسیاری از فعالین سیاسی در خارج از حاکمیت نیز با آن ها همداستان شده بودند که انتخابات «تنها» راه تغییر، اصلاح و تحول است. اصلاح طلبان، از دوازده سال پیش پیگیرانه بر «معجزه ی صندوق رای» تاکید کرده بودند. آن ها می گفتند شرکت در انتخابات تنها راه اصلاحات است و شرکت گسترده ی مردم در انتخابات، راه را بر «تقلب» خواهد بست. حالا بعد از این کودتای انتخاباتی، آن ها در این زمینه چه می گویند؟
میرحسین موسوی هنوز امیدوار است و می گوید یکی از هدف های جمعیتی که می خواهد تشکیل بدهد این است: «اصلاح قانون انتخابات به نحوی که امکان تکرار تقلبات گسترده را از بین ببرد و بیطرفی نهادهای مجری و ناظر را تضمین کند». او در این زمینه توضیح بیشتری نمی دهد.
اما مهدی کروبی به طور تلویحی اعتراف می کند، که «دیگران» شرایط انتخابات را بهتر از او شناخته بودند: « پیش از همه اذعان می کنم که بسیاری از شما پیشتر و دقیق تر می دانستید که چه خواهد شد و متوجه شده بودید،همان گاه که می پرسیدید «چه تضمینی برای آرای ما وجود دارد»، یا زمانی که می گفتید «نتیجه انتخابات معلوم است و شما آب در هاون می کوبید.»». با این حال مهدی کروبی تاکید می کند «از کرده ی خود پشیمان» نیست.
جبهه ی مشارکت اسلامی صریح تر ناامیدی خود را بیان می کند: «ما امروز شاهد وضعیتی هستیم که عملا انتخابات در کشور بی معنا شده است و به تبع اولی مردمسالاری هویت خود را از دست داده است.»
و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از بسته شدن پرونده ی «انتخابات آزاد» سخن به میان می آورد: «به هر تقدیر اعلام صحت انتخاباتی که اکثریت شما مردم به رغم سرکوب گسترده اعتراضات مدنی و قانونی به نتایج مهندسی شده آن و صدها شهید و مجروج و دستگیری هزاران تن و به رغم بمباران تبلیغاتی بی سابقه و تحریف ها و خلاف نمایی های گسترده، به صحت آن باور نداشته مشروع نمی دانید، به معنای بلاموضوع شدن انتخابات در کشور، نفی حق حاکمیت ملت بر سرنوشت خود و اداره امور خویش و تلاشی آشکار برای پایان دادن به جمهوریت نظام ... است» این سازمان تاکید می کند: «با اعلام نظر شورای نگهبان پرونده انتخابات آزاد تا آینده ای نامشخص بسته شد.»
آیا می توان پیش بینی کرد این «آینده ی نامشخص» تا چه زمان ادامه می یابد؟ شاید بر اساس تجربیات قبلی بتوان به این پرسش پاسخ داد: تا فرا رسیدن انتخابات بعدی!
آینده. چه باید کرد؟
اصلاح طلبان مردم را از مبارزه ی ساختارشکنانه، قانون شکنانه و رادیکال نهی می کنند. اما به آن ها چه پیشنهاد می کنند؟
مهدی کروبی قصد دارد دست همکاری همه ی شخصیت ها و تشکل هایی را که به اندیشه های امام وفادارند بفشارد. سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی تاکید می کند: «وظیفه خود می داند با استفاده از تمامی ظرفیت های قانونی به مبارزه قانونی و مسالمت آمیز علیه دولت غیر قانونی پرداخته، تمام مساعی خود را برای بازگرداندن جمهوریت که ضامن اسلامیت نظام نیز هست به کار بندد.». چگونگی این مبارزه ی قانونی و مسالمت آمیز سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی توضیح داده نشده است، اما شاید بتوان آن را از فعالیت های گذشته ی این سازمان نتیجه گرفت.
صریج ترین پاسخ به این پرسش را میرحسین موسوی در بیانیه ی نهم خود داده است: «گروهی از نخبگان بر سر آنند که گرد هم آیند و با تشکیل جمعیتی قانونی صیانت از حقوق و آرای پایمال شده مردم در انتخابات گذشته را از طریق انتشار مدارک و اسناد تقلبها و تخلفهای انجام گرفته و نیز رجوع به محاکم قضایی پیگیری کنند و نتایج آن را مستمرا به اطلاع عموم مردم برسانند. اینجانب نیز به این جمع میپیوندم. این گروه اجرای اصول معطل مانده قانون اساسی را در دستور کار خود خواهد داشت»...
واژه ی آشنایی است. «اجرای اصول معطل مانده قانون اساسی». این شعار را هشت سال محمد خاتمی تکرار کرد. آن وقت که محمد خاتمی این شعار را مطرح کرد و کوچکترین موفقیتی در آن تحصیل نکرد، حکومت هنوز کودتایی نبود و خیابان ها به اشغال نیروهای نظامی درنیامده بودند. آیا جمعیت مورد نظر میرحسین موسوی می تواند جمعیتی فراتر از جبهه ی مشارکت اسلامی و یا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی باشد؟
شاید واقعی ترین و در عین حال دردناک ترین حرف را در این زمینه جبهه ی مشارکت اسلامی گفته باشد. خطاب این پیام، البته جناح کودتاگر نظام اسلامی است: «اکنون حداقل پس از استقرار و تثبیت آنچه می خواسته اند، انبوه بیگناهانی را که تنها جرم آنها شورآفرینی در انتخابات بوده است آزاد کنند و از پرونده سازیهای بی حاصل و دروغ دست بردارند و اجازه دهند نهادهای مدنی و مستقل از حکومت دوباره کارخود را هرچند با محدودیتهای فراوان آغاز کنند.»
پرهیز از ساختارشکنی
و در پایان این گزارش، بی مناسبت نیست به پیام مشترک همه ی این اعلامیه ها و فراخوان ها مکث کنیم: امید. هم میرحسین موسوی، هم مهدی کروبی و هم دو تشکل عمده ی اصلاح طلب در پیام های خود به کرات بر حفظ امید، روحیه و خوش بینی مردم تاکید کرده اند که البته تاکید به جایی است. اما امید به چه؟ اصلاح حکومت!
در این مورد میرحسین موسوی در بخشی از پیام خود صریح تر از دیگران می نویسد: «مسئولیت تاریخی ماست که به اعتراض خود ادامه دهیم و از تلاش برای استیفای حقوق مردم دست بر نداریم. مسئولیت دینی ماست که نگذاریم انقلاب و نظام به آنچه اسلام نمیپسندد استحاله بیابد. مسئولیت انقلابی ماست که اجازه ندهیم حاصل خون صدها هزار شهید به یک دولت امنیتی تنزل پیدا کند و مستهلک شود.» او سپس از این همه نتیجه می گیرد: « نظام و انقلاب اسلامی میراث و میوه مبارزات تاریخی دویست ساله شما با استبداد و عقبماندگی است. جمهوری اسلامی نظامیاست که اگر بر اساس عهد نخستین و نسخه اصیلش به اجرا درآید تمامی خواستههای ما را در بر میگیرد. مبادا کسی فریب شعارهای ساختارشکنانه را بخورد...»
آیا حیرت انگیز نیست؟ او به «امیدی» دعوت می کند که توده های مردم در جریان قیام باشکوه خیابانی خود آن را به خاک سپردند و امیدی دیگر را به جای آن نشاندند که در فریادهای «مرگ بر دیکتاتورشان» تجلی یافت.
|