یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

دو هفته ای که "بیت ولایت" و دیکتانوری را لرزاند


نیکروز اولاداعظمی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۱ تير ۱٣٨٨ -  ۲ ژوئيه ۲۰۰۹


فردای بعد از اعلان نتایج انتخابات ۲۲ خرداد از سوی وزارت کشور مبنی بر پیشی گرفتن محمود احمدی نژاد بر رقبای اصلاح طلب خود، علی خامنه ای رهبر متحجر جمهوری اسلامی با عجله و بدون اعلام رسمی شورای نگهبان، پیام تبریک خود را به مناسبت پیروزی احمدی نژاد به او ارسال داشت. این پیام شتابان اولین گام رودررویی خامنه ای با مردمی بود که منتظر اعلام رسمی نتایج از سوی نهاد قانونی شورای نگهبان بودند.

شوک اولیه کاندیدهای اصلاح طلب آقایان موسوی و کروبی و نیز مردم میلیونی از این گردنگشی آشکار نهادهای رهبری و شخص رهبر، نتوانست ازخشم بعدی آنها نسبت به این تقلب بزرگ و آشکار که "کودتای انتخاباتی" نام گرفت، جلوگیری کند و آنها را روانه خیابان های سراسر کشور برای اعتراض کشاند. اگر از همه مستندات موجود در نزد کاندیداهای اصلاح طلب که حاکی از تقلب آشکار انتخاباتی است بگذاریم، به چه دلیل علی خامنه ای و اعوان انصارش حاضر شدند تا ریسک بزرگی که پایه های نظام را در این دو هفته به خطر انداخت، بپذیرند و همچنان در راه خود مصر باشند اما راه عقلانی یعنی ابطال صندوق های رأی و انتخابی دیگر که می تواند اعتماد رفته را هم به رهبر و هم به نظام باز گرداند، پیشه نکنند؟

هم اکنون که این سطور نوشته می شود خبرها حاکی از سرسختی رهبر و اعلام رسمی نماینده شورای نگهبان از تلویزیون ایران در تأیید بی کم و کاست انتخاب ۲۲ خرداد و برنده آن محمود احمدی نژاد می باشد. پس، تلاش برای منکوب کردن مردم وارد فاز جدیدی شده و رهبر فقیه علی خامنه ای آخرین ظرفیت قدرت نمایی خود را از طریق شورای نگهبان در تأیید سلامت انتخابات به نمایش درآورد و بدینسان می خواهد با یک دست کردن همه قوای کشور اندک روزنه امید به جمهوریت نظام را ببندد اما، پرسش اینست، آیا او در این کار موفق خواهد شد؟

به باور نگارنده، رهبر فقیه در این کار موفق نخواهد بود زیرا ایشان در رویارویی دو هفته ای با مردم شکست سختی را متحمل شد و آن توهم سد رهبری بود که نه فقط از سوی میلیونی مردم بلکه بسیاری از مراجع تقلید و شخصیت های معمم و سیاسی ذی نفوذ شکسته شد، او یکه تاز میدان است اما بدون پشتوانه مردم و با کوله باری از درگیری های درون حکومتی که شواهد بر دامن گستر بودن آن مُهر تأیید می نهد. رئیس جمهور منتصب او و دولت آینده اش لحظه ای از بابت غیر متجانس و غیر متناسب بودن با افکار مردم و جامعه و همچنین با جامعه جهانی در امان نخواهند بود و، از هم اکنون به لحاظ ادامه سیاست داخلی و خارجی در مخمصه سختی قرار گرفته اند. ادامه سرکوبی ها نه اینکه نمی تواند آنها را از مخمصه برهاند بلکه به احتمال قوی، و به سبب عدم مقبولیت نظام ولایت مطلقه فقیه در انظار عمومی ،تکمیل پروژه شکستن سد رهبری وارد مرحله پایانی خود نزدیک خواهد شد.

حضور گسترده مردم در خیابانها و ایستادگی آقایان موسوی و کروبی، در باره آنچه که بعنوان انتخابات ریاست جمهوری تحمیل شد، در عمل رهبر فقیه را به چالش کشید و ما مطالب بسیاری از سوی اصلاح طلبان در داخل ایران که به صراحت با ذکر نام علی خامنه ای، او را مسبب واقعی وقایع بعد از ۲۲ خرداد دانستند، مشاهده کردیم، اینگونه جسارت به وجاهت رهبری در تمام سی سال عمر جمهوری اسلامی سابقه نداشته است. و این رویارویی آشکار، مهمترین ادله ای است بر عدم مشروعیت رهبر فقیه و شکستن شدن سد رهبری. ریسک بزرگی را که علی خامنه ای با سخنان خود در اولین نماز جمعه بعد از انتخابات ۲۲ خرداد انجام داد( و در آن سخنان با صراحت در دفاع از احمدی نژاد از بیطرفی سیاسی فاصله گرفت) ، این بود که۱- روحانیت و مراجع تقلید و حتی نهادهای بسیاری را در درون حکومت رودر روی یکدیگر قرار داد۲- مردم در عمل متوجه روش نهاد رهبری به مثابه سد راه پیشرفت جامعه ایران به سوی آزادی و دموکراسی، شدند، این موارد و با وجود تأیید شورای نگهبان از صحت انتخابات که دیگر آخرین توهم ها را نسبت به ارکان نهاد رهبری از جانب ملت از بین برد، فروپاشی ولایت مطلقه فقیه را شتاب خواهد بخشید.

در این دو هفته مردم دریافتند که "ولی امر مسلمانان جهان" خود در تقلب انتخاباتی نقش مهمی داشته و اصلأ "کودتای انتخاباتی" را رهبری و هدایت می کرده است. بنابراین رهبری و اعوان و انصار بنیاد گرای او که درزمینه سیاست خارجی، کشور ایران را تا مرز پرتگاه سقوط کشانده بودند، در سیاست داخلی چاره را در این دیدند تا با فراهم نمودن شرایط سکوت قبرستانی در کشور از طریق "کودتای نرم"، قدرت لایزال و نامشروع خود را تداوم بخشند، و بدینسان چند صبایی در قدرت ماندن را به قیمت حتی نابودی ایران و مردم ایران ترجیح دادند. بقول معروف من نباشم می خوام دنیا نباشد.

اما این همه مسائل نیست. مردم ایران در این دو هفته بگونه ای عمل کردند که ضمن حیرت جهانیان،نا متناسب بودن روش مدیریت سیاسی کشور با جامعه مدنی ایرانیان را به عیان به نمایش در آوردند، و اگر اروپائیان و بطورکلی غرب به شکل عقلانی و با درایت به این مسئله( عدم تناسب بین دولت و ملت) به نفع جنبش مدنی ایرانیان که بعوان مثال می تواند از طریق عملی شدن پیشنهاد خانم شیرین عبادی مبنی بر تحریم سیاسی باشد، عمل نمایند، تأثیر بسزایی در نحوه عملکرد حکومت گران و دولت بسیار ضعیف احمدی نژاد به سمت تمکین در راستای مطالبات حقوق بشری و حقوق شهروندی با توجه به پاره شدن اولین حلقه زنجیر سد رهبری از سوی میرحسین موسوی و کروبی به پشتوانه میلیونی مردم، خواهد گذاشت. شاید به ظاهر و برای مدتی وضعیت پیش آمده (کودتای انتخاباتی) به کام بنیادگرایان شیرین باشد اما آنهایی که در عمل مشروعیت خود را چه در نزد افکار عمومی داخل و چه خارج از دست داده اند موقعیتشان بسیار ضربه پذیر بوده و با هر تلنگری به نیستی خواهند رفت. دو هفته ای که "بیت رهبری" را به لرزه درآورد، به جهانیان به وضوع نشان داد که مردم ایران به سمت آزادی و دموکراسی ره می جویند زیرا در این دو هفته شایستگی و بالندگی مردم ایران به قضاوت دادگاه افکار عمومی نشست و این خود می تواند حتی دفع حمله ای باشد اگر قصد حمله ای از سوی خارجی ها می رفت.
بنابراین، از بین رفتن توهم نسبت به رهبری و مصمم بودن مردم به سوی ایرانی بهترو شایسته آزادی و دموکراسی، چهره جدیدی از ایرانیان را در نزد افکار جهانیان به نمایش گذاشت که نفی دیکتاتوری و رفع خطر احتمالی خارجی از اهم آنست. این دستاورد بزرگ دوهفته ای ایرانیانی بود که "بیت ولایت" و دیکتاتوری را لرزاند.
نسل جدید ایرانیان بر خلاف پیشینیان خود در انقلاب بهمن ۵۷ از باورهای ایدئولوژیک شده مسلط بر ذهنیت جامعه بدورند، اگر نسل پیشین در گذشته تنها می دانستند چه نمی خواهند، نسل حاضر هم می داند چه نمی خواهد و هم چه می خواهد. آزادی و دموکراسی بر مبانی تعریف اعلامیه جهانی حقوق بشر، آن چیزی است که جامعه ایرانیان در پی اش می باشد. این ممکن نیست مگر از طریق تقویت عنصر جامعه مدنی در جهت تحول در مدیرت سیاسی از طریق فشار مدنی و واداشتن حکومت گران و دولتمردان به تمکین،آنچه که حیرت همگانی داخل و خارج را در این دوهفته‍ی مربوط به انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری برانگیخت، همین اعتراضات مسالمت جویانه میلیونی و مدنی مردم ایران بوده است که در نهایت کام به ظاهر شیرین شده کودتاگران انتخاباتی را تلخ خواهد کرد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست