بالندگی جنبش مردم واسارت اصلاح طلبان در توهم و خیال
ژاله وفا
•
باور به این امر که بر خلاف ظاهر پر هیبت مسلح نظام، کودتاگران در اوج ضعف و زبونی و بی پشتوانگی قرار دارند، باعث قوت قلب نیروهای محرکه جنبش خواهد شد و گسستگان را زنجیروار می پیوندد. شیشه عمر نظام مافیای حاکم بدست امتناع مردم از رساندن توان از هر قسم و نوع به نظام حاکم است. درجازنندگان در توهم اصلاح پذیر بودن نظامی که از دهه ۶۰ بر کودتا و خونریزی بنا گرفته است، نیز بایستی چشم بصیرت بین یافته و از توهم بدر آیند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱۲ تير ۱٣٨٨ -
٣ ژوئيه ۲۰۰۹
در نظام فرمانفروایی خودکامه ،دربار و حرمسرا، مکان رتق و فتق امور و کانون رقابتها و دسیسه ها و توطئه ها بود. تا زمانی که پادشاه خودکامه قدرت مطلق را بدست داشت رقابتها و توطئه ها جز در سایه روشن حرمسرای وی انجام نمیگرفت اما با مرگ فرمانروایی خودکامه تعادل ناپایدار در بار و حرمسرا ن نیز از بین میرفت. تنها شاهی میتوانست قدرت خود را حفظ کند که هر مخالفتی را از میان بر میداشت و هر فرمانروایی که مخالفان را بر نمی انداخت خود بر می افتاد. مگر آنکه مخالفی باقی نمانده باشد. منتسکیو در اشاره ای به تعارض درونی فرمانروایی خودکامه در باره سرنوشت شاه سلطان حسین می نویسد: " نمیتوان در برابر حکومتهای وحشتناک به خود نلرزید . در همین زمان ما؛ سبب نابودی مالک صوفی (شاه) ایران که به تصرف (پسر) میرویس در آمد و به دست او از سلطنت خلع شد ، این بود که به اندازه کافی خون نریخته بود!! "(*)
انقلاب ایران ٣ دهه قبل به نظام شاهنشاهی ایران خاتمه بخشید. اما استبداد فقیه با دو راس خمینی و خامنه ای با تکیه برهمان سرشت استبدادی، به بازسازی ساختارهای نظام پیشین پرداخته و ایران را مبتلا به انواع بحرانها و جنایات کرد. ازگروگانگیری و سرکوبهای خونین دهه مخوف ۶۰ و ادامه جنگ به مدت ٨ سال و قتل عام سال ۶۷ گرفته تا قتل های زنجیره ای و کشتار سه هفته اخیر از مردم بی گناه در جلو چشمان حیرت زده تمامیت جهان.
این امر که ماهیت مافیایی و آلوده به خشونت و جنایت نظام ولایت فقیه قابل اصلاح به سوی خیر و تحقق حقوق مردم است، و یا برعکس رهایی ما مردم از شر نظام حاکم تنها با نفی کلیت فاسد آن امکان پذیر است، نزدیک به ۱۲ سال است که مساله مورد مناقشه ای در فضای سیاسی ایران است. گویی همه درسهایی را که میتوان و بایستی از تجربه های تاریخی و عینی و ذهنی آنهم بموقع گرفت، بکار کسانی که در توهم اصلاح پذیر بودن نظام حاکم بسر می بردند نمی آمد و نیاز به کودتای خونین اخیر توسط باندهای مافیای بود تا چرت خلسه آلود برخی از باورمندان به اصلاح پذیر بودن نظام را پاره کند! به راستی از چه رو درسهای تجربه را بسیاری از نیروهای سیاسی بکار نگرفتند؟ تصور ضربات روحی دهشتناک و زخم های وارده بر تنهای مظلوم همه بازداشت شدگان و کشته شدگان کودتای اخیر، نبایستی عرق شرم بر اندام کسانی بنشاند که سالیان سال به تکرار ترهات اصلاح پذیری نظامی مافیایی خوگر شده بودند؟ تاریخ و وجدان ملی مردم ایران مسئولیت اتفاقات و جنایت رخ داده در سه هفته گذشته را بر دوش چه گروهها و دستجاتی از نخبگان و عقول کل عالم سیاست خواهد نهاد؟!
شایان توجه است که رابطه انسان با آزادی و یا قدرت و نقش واندازه و وزن هر یک در ساختار ذهنی و رفتاری انسانها یکی از کلیدی ترین روابط است که در مواقع حساس زندگی شخصی و اجتماعی -سیاسی انسانها نقش بسیار تعیین کننده ای ایفا میکند.
آن بخش ازانسانها که به اصالت قدرت و نه آزادی باور دارند، پیوسته در ذهن و بالتبع در عمل خود تبعیضی بسود قدرت وبه قیمت غفلت عقل خود از آزادی خویش بر قرار می کنند. اینان رابطه عقل را با واقعیت چنان تغییر می دهند که در پندار و گفتار و کردار و در رابطه اشان با واقعیت هایی که خود و دیگران و واقعیتهای اجتماعی می باشند، بیانگر خیال و مجاز و نمونه بارز اسارت در مطلقهای ذهنی خود می شوند.
به حکم این تبعیض به نفع قدرت، واقعیت گرایی دروغین جای رابطه راستین عقل با واقعیت را می گیرد. و اصالت دهنده به قدرت، قدرتمداری خود را در حجاب واقعیت گرایی پنهان میکند. ناگفته پیداست که در توازن قوا، اصالت دادن به قدرت تنها مخصوص کسانی که در موقعیت متفوق میباشند، خود را بروز نمیدهد، چه بسا انسانهای شکست خورده مصرتر در دست نکشیدن از اصالت قدرت در ذهن خود می باشند.
بروز تضاد حذفی و خونین مابین مافیاهای درون نظام ولایت فقیه که در فرصت انتصابات اخیر به آشکارترین شکل خود را عرضه کرد، یکی از بهترین موقعیت ها و زمینه های تشخیص و شناخت دقیق و تفکیک طرز فکرهای حامی قدرت و یا آزادی را در درون و بیرون نظام ولایت فقیه بدست میدهد.
قبل از انتصابات رژیم، بحث شرکت در "انتخابات" و یا تحریم آن و نتایج ناشی از اتخاذ یکی از این دو هدف و روش، یکی از اساسی ترین مباحث بود. ناگفته پیداست که اعتبار گروه های سیاسی در عملکرد بموقع و در موضع گیری های قبل از وقوع پدیده است که خود را نشان میدهد و خط فارق باور به آزادی و یا قدرت از سوی گروه های سیاسی- اجتماعی و یا حتی در سطح فردی، نیز در چنین مواقع حساسی قابل تشخیص و تمیز است.
اصلاح طلبان درون حاکمیت و گروه های متعلق به اپوزیسیون درون حاکمیت، همچون نهضت آزادی و ملی - مذهبی ها، همگی با اصراری باور نکردنی با پشت کردن به تجربه واقعی مردم در ٨ سال حکومت خاتمی در اصلاح ناپذیر بودن نظام ولایت فقیه، خیال و مجازی را ساخته و پرداختند و به جامعه القا کردند که "حضور حداکثری مردم در پای صندوق رای بطور حتم از تقلبی بزرگ جلوگیری خواهد کرد" به استناد بیانیه حزب مشارکت در ۲ تیر ٨٨ حتی در زمان بعد از تجربه که به نقش خود برای به پای صندوق ها کشیدن مردم اذعان دارد و منتظر پاداش و نه عتاب از طرف نظام کودتا گر نیز بوده است نگاهی بیفکنیم : «... افزایش قریب به ٣۰ درصدی مردم در این انتخابات مرهون تلاش عظیم اصلاح طلبان است که در ماه های گذشته با موج امید، برای اولین بار تحریم انتخابات را منتفی کردند و همه کسانی را که با صندوق های رای قهر کرده بودند به پای صندوق کشاندند و حماسه حضور را عینیت بخشیدند. اما اینک متاسفانه اکثریت این شورآفرینان در زندان های امنیتی به سر می برند .»
این قبیل احزاب اصلاح طلب و معتقد به اصلاح نظام حاکم، با لجاجت خاصی بر این خیال و توهم باور داشتند که نظام ولایت فقیه توان و امکان تقلبی با این وسعت را نخواهد داشت. اما اکنون بعد از تجربه ایم. و ابطال این توهم در تجربه بر همه آشکار شده است .
خط فارق باور به خیال و اسارت در توهم و یا آزاد نگه داشتن عقل و دیده بصیرت در دیدن واقعیت آنگونه که هست، در قبل از تجربه بایستی خود را نشان دهد! به زعم نگارنده آن بخش از تحریم کنندگان انتخابات که بر اساس واقع نگری و شناخت از روابط و سازو کار قدرت امکان هر گونه تقلب و رفتار غیرمعقول را برای قدرت حاکم متصور می دانستند، به خود و مردم دروغ نگفتند و روا نداشتند که اذهان خود و مردم را به سبب مطلق سازی یک توهم، اسیر مجاز سازند و در تحلیل های مفصل و پیگیر و به موقع، به جامعه هشدار دادند.
جهت مقایسه یک نمونه از طرز نگرشی را در ذیل می آورم که بر اساس واقع بینی تصمیم و نیز امکان تقلب بزرگ توسط نظام ولایت فقیه را نه تنها ممکن بلکه سنت مرضیه نظام حاکم میدانست. نگارنده یکهفته قبل از تقلب بزرگ ۲۲ خرداد ٨٨، در تاریخ ۱۶ خرداد ماه در پاریس در جلسه سخنرانی پیرامون خواص و ویژه گیهای تحریم، چنین استدلال آوردم (متن سخنرانی در نشریه انقلاب اسلامی ۷۲۶ درج شده است): »وقتی تجربه نشان داده که اساس و شیوه مالوف نظام ولایت فقیه همواره بر تقلب و بی ارزش شمردن رای مردم بوده است، استثنا کردن این "انتخابات" و امید داشتن به صداقت راس نظام ولایت فقیه در محترم انگاشتن آرای مردم، نه تنها خامی بلکه بی حرمتی و بی صداقتی به اهمیت درس تجربه هایی گرانبها است که بسا با رنج فراوان در پروسه تاریخی یک ملت کسب می شود «
◄آری اکنون بعد از تجربه ایم و معما چو حل گشت بر بسیاری آسان شده است. آقای موسوی درنوار سخنان خود در جمع اساتید دانشگاه اذعان میدارد: «در هر حال تصور بنده از وسعت تقلب تا این حد نبود و نوع کاری که شد نه تنها بنده بلکه همه را غافلگیر کرد و گسترده تر از اطلاعاتی که به ما می رسید و گفتگوهایی که با دوستان داشتیم بود!« و هنوزنیز ایشان فراموش می کند که وسعت تقلب نه همه را بلکه هر آن کس را که در توهم بسر می برد غافلگیر ساخت.
◄آقای کروبی در بیانیه خود ۱۰ تیر، منصفانه تر به توهم خود اذعان میکند:
«در اینجا باید اذعان کنم که مردم و برخی کارشناسان و صاحب نظران بهتر از ما شرایط انتخابات را می شناختند و به کرات بی حاصلی برگزاری انتخابات و حساب کردن روی آرای مردم را یادآوری می کردند که مجدانه بابت این حسن ظن به مسوولین از مردم عذرخواهی می کنم.«
اما با توجه به سرعت تحولات، امر تقلب با همه نامشروع بودنش امری است گذشته. جنبش مردم نمی تواند در مقابله با سبعیت نظام حاکم، تنها گرفتار بررسی مسائل تقلب بماند. آن دست آوردی که از رهگذر این تقلب (هرچند نامطلوب برای نظام حاکم) درمسیر پیش برد جنبش موثر است، همانا آینه بودن این تقلب بزرگ بر ماهیت سرا پا فساد و آلوده به زور و خون نظام ولایت فقیه است و این واقعیت که خندق و دره بی اعتمادی عمیقی از رهگذر این تقلب بزرگ مابین مردم و نظام و دولت نامشروع شکاف انداخته است.
اما بدون شناخت از ساز و کار قدرت نمیتوان از مقاصد و مراحل کنونی و بعدی رفتار مافیای حاکم مطلع شد و راه چاره سنجید.
از آنجا که تراکم قدرت ها در کانون جز از راه تجزیه مجموعه زیر دست و ادغام پذیر کردن و یا خنثی کردن و حذف عناصر ادغام ناپذیر ممکن نیست، جریان تراکم قدرت ها در کانون، خود جریان تجزیه سیاسی نظام حاکم را سرعت می بخشد. نباید فراموش کرد که در واقع امر افسار مافیای حاکم و در حال حاضر متفوق به دست قدرت است و نه بالعکس. در جریان تمرکز شتابگیر قدرت در دست مافیای حاکم، آستانه تحمل نظام تا بدان حد پایین است که به هیچ نیروی محرکه و بیان کننده سیاسی که بتواند به نحوی ازانحا بیانگر نیازی از جامعه باشد ونیز هرگونه فعالیت سیاسی در خارج از نظام فکری حاکم، امکان و مجال اظهار و بروز نخواهد داد. یا این نیروهای جامعه بایستی در کرنشی مطلق در دستگاه حاکمه اذغام شده و جذب کامل گردند و یا خنثی و حذف گردند. این آن امری است که اصلاح طلبان حکومتی هنوز که هنوز است قصد و تمایل به باورش را ندارند! هنوز باور ندارند که بر اثر فشار تشدید یابنده قدرت بر مافیای حاکم است که تقلبی به این وسعت و حتی حذف فیزیکی یاران دیروز حاکمان متفوق امروز، امری اجتناب نا پذیر می باشد! مافیای حاکم یا از طریق "زیاد کردن آخورها" برخی نیروهای سیاسی را جذب خواهد کرد ویا آنها را به زبونی وادار و به سکوت و بی عملی در حد فلج مجبور خواهد ساخت و یا آن سری از نیروهای سیاسی و محرکه جامعه را که قابل ادغام نبوده و در سیستم فاسد و راس ولایت مطلقه اش جذب و حل نمیشوند، از طریق تهدید و ارعاب و زندان و شکنجه سعی در از بین بردنشان می کند.
تنها پارامتری که میتواند توازن قوای درون نظام را بهم زند نیروی خود جوش و غیرقابل مهار جنبش سراسری مردم است که طی سه هفته اخیر دست آوردهای درخشانی داشته است (و د ر نوبتی دیگر بایستی این دست آوردها را بطور موشکافانه مورد بررسی قرار داد).
در حالی که مردم ایران از روز نخست بعد از تقلب بزرگ بر بهت و حیرت خود فائق آمدند و با انواع حرکات اعتراضی جنبشی ملی را سازمان دادند، احزاب سیاسی اصلاح طلب موجود در درون حاکمیت که اکنون نیز موردغضب مافیای متفوق قرار گرفته اند از حرکت خود جوش جنبش عقب افتاده، هنوز متاسفانه بهت زده و بی برنامه، عالم خیال و توهم را رها نکرده اند:
درحالی که آن بخش از مافیای متفوق به رهبری خامنه ای با برنامه ریزی قبلی و سرعتی بی مانند تمامی خیابانهای پایتخت و شهرهای بزرگ کشور را عرصه تاخت و تاز و قدرت نمایی نیروهای نظامی و شبه نظامی خود کرده است و به دستگیری ها، قلع و قمع مخالفان داخلی و تهدید به لغو امتیاز احزاب درون حاکمیت و نیز تهدید آقای موسوی و دستگیر شدگان به محاکمه و مجازات و خونخواهی! پرداخته و مراحل کودتای خونین خود را یکی پس از دیگری با شتاب طی میکند،:
◄مجمع روحانیون مبارز با اعضایی همچون خاتمی و کروبی و ... صفت مبارز خود را همچون عبا بر کناری نهاده وبا عجله ای خام تمکین کرده، با اصرار بر ترک نکردن چهارچوب نظام ولایت فقیه، درمانده مابین نسبت دادن صفت "مبارک" به نظام و"معظم" خواندن رهبری چنین نظامی که مردم را به خاک و خون کشیده است، اعلام میدارد :« در نظام مبارکی (!!) که در آن بهسر میبریم.. در حالی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، هم نامزدهای محترم و هم طرفداران آنان از نظام و در نظام هستند، میلیونها انسان معترض را اسباب دست بیگانگانی قلمداد کردند حتی تظاهرات آرام مردم را به خاک و خون کشیدند و بخش مهمی از سرمایههای فرهنگی و سیاسی و انقلابی و خیرخواهان و تعداد کثیری از جوانان عزیز را به بند کشیدند تا همگی را در برابر یک انتخابات مخدوش تسلیم کنند و اینک پس از هزینههای سنگینی که پرداخت شده است، در عین اعتراض به نتیجه انتخابات و محفوظ نگاهداشتن حق اعتراض معتقدیم که مردم بزرگوار نباید بیش از این هزینه بپردازند و معتقدیم هیجانات فزاینده و اعتراضات خیابانی راهکار نیست. ما همه را به آرامش دعوت میکنیم، چرا که ایران و انقلاب برای ما از همه چیز با ارزشتر است و انتظار داریم که مسئولان نیز زمینه عبور از فضای زشت امنیتی و نظامی را فراهم آورند.«
◄آقای خاتمی گویی بخشی از حافظه تاریخی خود را در باره رویه های سخیف و شنیع و ضدانسانی اعتراف گیری و تواب سازی از دگراندیشان را در دوران مخوف دهه ۶۰ و تحت رهبری امامش خمینی را از دست داده و ناباورانه در جمع خانواده های دستگیر شدگان اخیر در ۱۰ تیرمی پرسد : «مگر هرکس می تواند به هر صورت خواست مردم را بازداشت کند، بعد آنها را بازجویی کند و بدون اینکه کسی اطلاع از نحوه برخوردها و فشارهای وارده به آنها داشته باشد تواب سازی و اعتراف گیری کند و پیش از اینکه در دادگاهی صالح این اعترافات بی اساس و بی ارزش به قضاوت گذاشته شود آنها را در سطح جامعه منتشر کند و دستگاه قضایی اظهار بی اطلاعی کند؟! و بعنوان راه برون رفت از وضعیت پیش آمده اعلام میدارد: پیشنهاد مشخص ما برای برون رفت از این وضعیت تشکیل یک هیأت کاملا بی طرف برای بررسی تمامی جوانب این انتخابات بود تا پس از بررسی دقیق و موشکافانه اگر به تخلفی پی برد نظام با شجاعت به آن اعتراف کند و اگر مسأله ای در میان نبود با استدلال منطقی اذهان مردم اقناع شود.!«
◄حزب مشارکت نیز در بیانیه ۶ تیر خود، هنوز ناباورانه از قصد کودتاگران برای سرکوب بعنوان شنیده و مسموع سخن میگوید :« اما شنیده ها و شواهد دیگری حاکی است که جریان حاکم به در دست گرفتن قدرت به هر نحو ممکن رضایت نداده و هدف شوم دیگری را در راستای تسویه حساب گسترده داخلی با مخالفان سیاسی قانونی در سر دارد."
و هنوز غرق خیال و توهم ادامه میدهد: امکان انقلاب مخملی در ایران اساسا ممکن نیست و شبیه خواندن رژیم هایی که در آنها انقلاب مخملین حادث شد با هر نظامی به واقع توهین به آن نظام و متقلب و غیرقابل اصلاح خواندن آن است که اصلاح طلبان قطعا چنین نگاهی را به نظام ندارند.!! «و عاقبت در آخرین بیانیه خود از آرمانهای گوهربار امامی یاد می کنند که فرمان قتل عام ٣۵۰۰ نفر از فرزندان این مرزو بوم را در ٣ شب صادر کرد:
«ما همچنان مصر بر ادامه راهی هستیم که در یک کلمه آن را اصلاحات می خوانند؛ ما همچنان مصر بر عمل در چارچوب قانون هستیم؛ تمام تلاش ما آن خواهد بود که نشان دهیم آنچه این روزها به نام دین، انقلاب و نظام برما رفته است، نسبتی با گوهر دین، آرمانهای بلند امام و خواسته های شهیدان و مطالبات بر حق ملت و موازین قانون اساسی ندارد«. این حزب بطرز دردناکی در کمال استیصال از قدرت حاکم تقاضا می کند که: «اکنون حداقل پس از استقرار و تثبیت آنچه می خواسته اند، انبوه بیگناهانی را که تنها جرم آنها شورآفرینی در انتخابات بوده است آزاد کنند و از پرونده سازیهای بی حاصل و دروغ دست بردارند و اجازه دهند نهادهای مدنی و مستقل از حکومت دوباره کارخود را هرچند با محدودیتهای فراوان آغاز کنند«
نکته قابل توجه و بسیار خطرناکی که در بیانیه و رویه حزب مشارکت در سه هفته اخیر به چشم میخورد تکرار انحصار طلبی خاص در مورد حقوق بازداشت شدگان حزبی و غیرحزبی است. در قاموس این حزب هنوز حقوق بشر را میتوان به خودی و غیرخودی تقسیم کرد! در حالی که تقریبا همه احزاب سیاسی و سایتهای سیاسی ایرانی در تلاش و کوشش اند که تمایلات و اختلاف نظر ات حزبی و سیاسی را در هنگامه قتل عام مردم کوی و برزن توسط نظام جانی ولایت فقیه به کناری نهاده و در انتشار اسامی بازداشت شدگان اعم از دانشجو و حقوقدان و مدرس و کارگر ومعلم و زن و مرد و نوجوان و... برای جلب توجه سازمانهای حقوق بشر جهانی بدور از هر تبعیضی کوشا باشند، این حزب در سایت رسمی خود نوروز، تنها لیست بازداشت شدگان حزبی خود را انتشار داده است و حتی در بیانیه ۶ تیر ماه خود نیز تنها نگران تسویه حساب کودتاگران با مخالفان سیاسی قانونی است!!
◄سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی نیز در بیانیه ۹ تیر خود هنوز در توهم است که "انتخابات" در نظام ولایت فقیه گویی آزاد بوده است! و در چهار چوب چنین نظام نامشروعی می توان مبارزه قانونی کرد!! و تاکید می نماید: «همچنان برای بازگردان «جمهوریت نظام» می کوشد ووظیفه خود می داند با استفاده از تمامی ظرفیت های قانونی به مبارزه قانونی و مسالمت آمیز علیه دولت غیر قانونی پرداخته، تمام مساعی خود را برای بازگرداندن جمهوریت که ضامن اسلامیت نظام نیز هست به کار بندد.»
◄و اما خواب و خیال آقای عباس عبدی مشاورآقای کروبی با گذر سه هفته از کودتا، بیش از هر نظری فرسنگ ها با واقعیت فاصله دارد. وی در یاد داشتی در ۱۰ تیر در سایت خود (گذشته!) ضمن عملی ندانستن پیشنهاد آقای خاتمی در تشکیل هیاتی بی طرف، سعی کرده است در جستجوی راه حلی باشد که به مصداق نه سیخ بسوزد و نه کباب، هم جایگاه و شان!! نداشته کودتا گران را حفظ کند و هم به خیال خود مردم را (بخوانیم خیال آشفته خود را) آرام کند. .پیشنهاد وی از این قرار است: «به نظر من یک راه منطقی و معقول وجود دارد. راهی که اولاً: شکست یا پیروزی قطعی یک طرف را نتیجه ندهد و اصطلاحاً بازی برد ـ باخت نشود. ثانیاً: شأن و جایگاه قدرت و حکومت را حفظ کند و مردم را هم آرام و قانع کند. این همان راهی است که در چنین بحرانهایی کارساز خواهد بود بدین معنا که طرفین قدری از مواضع خود عقبنشینی کنند و مصالحهای مفید را تجربه کنند. برای تحقق این هدف میتوان قضیه را به قبل از ۲۲ خرداد بازگرداند، و به طور همزمان معترضین ادعای تقلب و مخدوش بودن انتخابات را پس بگیرند، و حکومت هم ادعای مقابل را کنار بگذارد، و با استفاده از اختیارات حکومت دستور تجدید انتخابات صادر شود و همه نیروهای سیاسی نیز به طور کامل و دربست از این تصمیم استقبال کنند و تمامی ادعاهای له یا علیه انتخابات را کنار بگذارند.!»
◄نهضت آزادی و نیز شورای مرکزی ملی - مذهبی ها تا کنون به جز صدور اطلاعیه ای در محکوم کردن اعتراف گیریها، به قول ظریفی چون همیشه جانب احتیاط را با سکوت در مقابل سلطان جائر رها نکرده اند.
◄و در خاتمه آقای موسوی اصولگرای اصلاح طلب نیز بعد از اینکه به کودتا گر ان هشدار داد چنانچه رهبری جنبش مردم از درون نظام خارج شود، به دست باورمندان به بیرون از نظام خواهد افتاد، در آخرین بیانیه خود (بیانیه شماره ۹) در پی فرصتی است که کودتاگران در اختیار وی قرار دهند تا اصول معطل مانده قانون اساسی را به اجرا در آورد! :«گروهی از نخبگان بر سر آنند که گرد هم آیند و با تشکیل جمعیتی قانونی صیانت از حقوق و آرای پایمال شده مردم در انتخابات گذشته را از طریق انتشار مدارک و اسناد تقلبها و تخلفهای انجام گرفته و نیز رجوع به محاکم قضایی پیگیری کنند و نتایج آن را مستمرا به اطلاع عموم مردم برسانند. اینجانب نیز به این جمع میپیوندم. این گروه اجرای اصول معطل مانده قانون اساسی را در دستور کار خود خواهد داشت .«
بنا برمواضع ذکر شده در بالا، اصلاح طلبان حکومتی و نیز اپوزیسیون داخل حاکمیت خود هنوز در گیجی حاصل از غافلگیری ضربه فرو آمده توسط کودتاگران بسر میبرند. اینان نه تنها موتورمحرکه ای برای جنبش مردمی نخواهند بود بلکه به کرات بر اساس باور خود به ماندن در حصار نظام ، موکدا مردم را از رفتار ساختارشکنانه و شعارهای غیرانتخاباتی و نیز بی اعتنایی به قانونهای ساخته زور، نهی می کنند.
هر ایرانی که به نشریاتی همچون صبح صادق ارگان سپاه و نیز کیهان و جوان و سایتهای دولتی همچون خدمت و رجاء نیوز... که برنامه کودتا را به پیش میبرند نگاهی بیندازد، از قصد کودتاگران برای اجرای مراحل بعدی کودتا و نیز به زبونی و استیصال کشاندن مخالفان داخلی خود با خبر میشود. ناگفته پیداست که وحشت اصلی کودتاگران اکنون که ته مانده مشروعیت نداشته خود را هم در میان مردم و هم در افکار عمومی جهان از دست داده است، از جنبش خود جوش مردم است. چرا که شعارهای مردم بر ضد خامنه ای یک اسطوره را شکست و آن اسطوره «رهبر» فصل الخطاب بود. جنبشی که در کوتاه ترین مدت دستاوردهای درخشانی داشته و روز بروز با روشن شدن هدف آن در نشانه گرفتن کلیت نظام بعنوان مانع اصلی تحقق حاکمیت ملی، بر شفافیت هدف و روش خود و شتاب خود در خروج از کلیشه های محصور ماندن در چهارچوب نظام حاکم می افزاید، بزرگترین و جدی ترین تهدید برای ادامه حیات نظام فاسد مافیای ولایت فقیه است. از آنجا که کودتاگران نیز بر پویایی خود جوش جنبش واقفند، عمده ترین وحشت عظیم آنان از همراه و هم زمان شدن مقاومتهای مدنی مردم با اعتراضات خیابانی آنها است. فلجی که ناشی از ابتکار مردم در هر نوع از اعتراض و اعتصاب و تحریمی، نهادهای دولتی را تهدید میکند تا به حدی آشکار و مبرهن و امری منتظر است که کودتا گران را به تکاپو انداخته با نسبت دادن مقاومتهای مدنی به اصلاح طلبان آنها را در میانه تهدید به محاکمه و تطمیع، وادار به تبری جستن از هرگونه مقاومت مدنی و نیز توصیه های "خیرخواهانه "به مردم وادارند!
گزارش روزنامه جوان در ۱۱ تیر تحت عنوان "تغییر فاز از اغتشاش گسترده به آشوب جزیره ای" از این قصد شوم کودتا گران پرده بر می دارد.
بر نیروهای محرکه جنبش مردمی است که توجه داشته باشند، عقل انسانی زما نی آزاد است که از هر محدود کننده ای رها باشد که مانع محیط شدنش بر موضوع شناسایی بگردد و یا مانع از بهره ور شدن از تمامی توان خلاق عقل و اندیشه انسان بگردد. اکنون در میانه کودتا و جنایت و یورش، چه بسا ترس و وحشت ناشی از سبعیت نظام حاکم، راه را بر آزاد اندیشی فروبندد. برای رهانیدن عقل جمعی از قید هر محدود کننده ای بایستی با تکیه بر تجربه های تاریخی ارزشمند و واقعیتهای انکار ناپذیر و درس گرفتن ازآنان از هر امر و رفتارو رهنمود محدود و محصور کننده ای که مانع از پویایی مستقل و خودجوش جنبش شود به جد اجتناب ورزید و نیز با ادامه ابعاد مختلف مقاومت در عین تلاش وافر بر خشونت زدا بودن روشهای مقاومت مردمی، زمینه های عمل کودتاگران حاکم را نیز محدود کرد. از آنجا که انبار انرژی مادی و معنوی هر نظامی یا قدرت مردم و یا قدرتهای خارجی هستند، هر نظامی که نه تنها از تکیه گاه و پشتیبانی مردم محروم، بلکه در نزد ملت و افکار عمومی جهان منفور نیز باشد، به ناچار در درون خود مواجه با تنش و مصرف یک طرفه و تجدید ناپذیر نیرو و توان خواهد شد. باور به این امر که بر خلاف ظاهر پر هیبت مسلح نظام، کودتاگران در اوج ضعف و زبونی و بی پشتوانگی قرار دارند، باعث قوت قلب نیروهای محرکه جنبش خواهد شد و گسستگان را زنجیروار می پیوندد.
شیشه عمر نظام مافیای حاکم بدست امتناع مردم از رساندن توان از هر قسم و نوع به نظام حاکم است. درجازنندگان در توهم اصلاح پذیر بودن نظامی که از دهه ۶۰ بر کودتا و خونریزی بنا گرفته است، نیز بایستی چشم بصیرت بین یافته و از توهم بدر آمده و بر ترس و استیصال خود نیز فائق آمده و بدانند که هیچ جهنمی کشنده تر و تهدیدکننده تر از نظام مافیایی ولایت فقیه برای آنان نیست. آزادی سالم ترین و کم خطر ترین بستر زیست است.
رهایی از قید چنین نظام نامشروعی و استقرار نظامی مردم سالار بهترین ضامن زیست سالم و کم خطر برای هر انسان ایرانی است.
*دیباچه ی بر نظریه انحطاط /طبا طبایی
Jalehwafa@yahoo.de
|