یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ائتلاف ناخوانده در راستها و چپهای سنتی..
گفتگوی محمدرضا تاجیک با ایسنا



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱٨ فروردين ۱٣٨۵ -  ۷ آوريل ۲۰۰۶


دكتر محمدرضا تاجيك كه بعد از ترك مركز بررسي‌های استراتژيك رياست‌جمهوری بيشتر در سمت استاد دانشگاه و تحليل‌گر مسائل سياسی فعاليت مي‌كند اميدواری زيادی نسبت به آينده سياسی اصلاحات در صورتی كه اراده معطوف به آگاهی و قدرت در بين اطلاح‌طلبان وجود داشته باشد، دارد و مي‌گويد افراد «پای كار اصلاحات» به ضعف‌های اين جريان واقف شده و درصدد هستند كه از برج عاج گفتمانی خود پايين بيايند و با زبان مردم با آنها سخن بگويند كه در جهت تحقق اين امر بايد برنامه‌ريزی درازمدت انجام دهند.
تاجيك با اشاره به تاثير باز و بسته گذاشتن فضای سياسی از سوی جريان مسلط بر آرايش نيروهای سياسی و نتايج دو انتخابات سال ٨۵ ، به طور كلی انتخابات خبرگان و شورای شهر را برای جريان اصلا ح‌طلب مهم و نوعی فرصت مي‌داند.
اين استاد دانشگاه هم‌چنين آن‌چه «حاشيه‌نشين شدن و پادرهوا بودن راست سنتي» مي‌نامد، نشان وجود شكاف واختلاف بين جريان مسلط و راست سنتی مي‌داند و مي‌گويد راست سنتی طبق شواهد در حال نزديك شدن به گروه چپ سنتی است.
تاجيك هم‌چنين خاطرنشان مي‌كند كه گروه مسلط به دنبال پيروزی در دو انتخابات آتی است و برای نيل به اين هدف به انواع راهكارها متوسل مي‌شود.
 
آن‌چه در پی مي‌آيد گفت‌وگوی خبرنگار ايسنا با دكتر محمدرضا تاجيك است.
 
تاثير متفاوت عوامل مختلف بر آرايش نيروهای سياسی
دكتر تاجيك با اعتقاد به اين‌كه عوامل بسيار متعدد و متنوعی در آرايش نيروهای سياسی در سال ٨۵ تاثيرگذار خواهد بود، مي‌گويد:‌ اما نبايد فراموش كرد كه تاثير اين عوامل بر نيروهای اجتماعی و سياسی در جامعه‌ی ايران بسيار متفاوت است و نمي‌توان فرض كرد كه تاثيرات آن‌ها يكسان، هم‌گون و هم‌سو است.
وی مي‌افزايد: بنابراين گرچه مي‌توان به سادگی به تاثير عوامل مختلفی در آرايش نيروهای سياسی اشاره داشت، اما پيچيدگی قضيه زمانی بروز مي‌كند كه بخواهيم تاثير متفاوت اين عوامل بر نيروهای مختلف را مورد سنجش و ارزيابی قرار دهيم.
رييس سابق مركز بررسي‌های استراتژيك رياست‌جمهوری در تشريح عوامل موثر بر آرايش نيروهای سياسی ادامه مي‌دهد: برای نمونه، فراز و فرودها، ناكامي‌ها و كاميابي‌های دولت مستقر چه در بعد داخلی و چه در بعد خارجی بر آرايش نيروهای سياسی تاثيرگذار است؛ اما همان‌طور كه گفتم اين تاثيرات يكسان و به يك نحو نخواهد بود. در برخی عرصه‌ها و گروه‌ها اين اتفاقات موجب وفاق و ايجاد جبهه خواهد شد و در ادامه شكل‌گيری نيروهای جديد را شاهد خواهيم بود و در بعضی از عرصه‌ها موجب انشقاق و شكاف‌های مختلف خواهد شد؛ بنابراين مي‌توان گفت اين تاثيرات گوناگون است.
تاجيك از ديگر عوامل موثر بر آرايش نيروهای سياسی در سال ٨۵ را «انتخابات خبرگان، شوراهای شهر، بحران هسته‌يي، باز فعال شدن گروه‌های اصلاح‌طلب، هم‌چنين تعميق و تكثير شكاف در طيف راست» مي‌داند.
وی در ادامه به ايجاد جريان‌های فراملی و بين‌المللی در صحنه‌ی جهانی در ارتباط با صلح و دموكراسي‌خواهی اشاره مي‌كند و مي‌گويد: مطمئنا اين جريان‌ها كه در مسير يك نوع ائتلاف و اتحاد قرار گرفته‌اند، به صورت توفنده در جريان‌های داخلی و آرايش سياسی كشور ما تاثيرگذار هستند و در آينده شاهد خواهيم بود كه يك سری تحولات در اين زمينه در عرصه‌ی سياسی ايجاد خواهد شد.
اين مدرس دانشگاه هم‌چنين به گشوده‌شدن يك سری افق‌های نظری جديد در كشور و تاثير آن بر آرايش نيروهای سياسی اشاره مي‌كند و مي‌افزايد: جامعه ما در حال حاضر با يك سری افق‌های جديد نظر و تئوريك آشنا مي‌شود و از اين منظر مفاهيم و مصداق‌های خاصی وارد گفتمان گروه‌های سياسی شده است؛ مفاهيمی مانند دموكراسی و عدالت، جمهوريت و اسلاميت، آزادی و دين، دموكراسي، مردم‌سالاری و دين. اين مفاهيم در حال حاضر در گفتمان سياسی ما به نوعی در حال بازنگری هستند و اين خود باعث بروز و ظهور گفتمان جديد مي‌شود كه اين گفتمان‌ جديد مي‌تواند در آرايش نيروها در سال جديد تاثير به‌سزايی داشته باشد.
 
پا در متن گذاشتن برخی چهره‌های مقبول و مشهور اصلاح‌طلب
تاجيك در نهايت تشريح عوامل تاثيرگذار بر آرايش نيروهای سياسی در سال ٨۵ به بازفعال شدن برخی چهره‌ها در سال جديد و نقش آنها در اين آرايش اشاره مي‌كند و مي‌گويد: من اميدوارم كه در سال جديد برخی از چهره‌های مقبول و مشهور باز وارد صحنه‌ی سياست شوند، اين امر خود مي‌تواند نقشی تعيين‌كننده در آرايش نيروها داشته باشد.
وی از «سيدمحمد خاتمي، مهدی كروبي، ميرحسين موسوي، هاشمی رفسنجانی و مصطفی معين» به عنوان چهره‌های تاثيرگذار ياد و اظهار مي‌كند: به نظر من در سال جديد برخی از اين چهره‌ها از حاشيه خارج مي‌شوند و در متن پا مي‌گذارند.
 
  تمهيدات گروه مسلط برای پيروزی در دو انتخابات آتی
اين تحليل‌گر مسائل سياسی در ادامه در تشريح تاثير انتخابات «خبرگان و شوراها» در آرايش نيروهای سياسی كشور مي‌گويد: بديهی است كه انتخابات هميشه در تغيير آرايش نيروها تاثير به‌سزايی داشته است و اين امر شامل انتخابات خبرگان و شوراهای شهر نيز هست؛ اما بيش از اين‌كه بر سر تعيين‌كنندگی اين انتخابات بر آرايش نيروها توجه داشته باشيم، بايد به اين مبحث توجه كنيم كه آيا نيروهای مختلف سياسی مي‌توانند آزادانه در اين انتخابات شركت كنند؟ مطمئنا گروه مسلط ، تمهيدات و تدبيرهايی انديشيده كه بتواند بر اين دو نهاد تاثيرگذار تسلط پيدا كند و آيا آنها در چنين فضايی مجالی را به ديگر گروه‌ها مي‌دهند كه بتوانند به اين فضا وارد شوند؟ و يا اين كه فضا بسته و مسدود خواهد بود؟ پاسخ به اين پرسش‌ها امری تعيين‌كننده است.
تاجيك ادامه مي‌دهد: اگر فضا گشوده باشد، طبيعتا نوعی تاثير بر آرايش گروه‌های سياسی خواهد داشت و اگر گشوده و آزاد نباشد، به شكل ديگری اثرگذار خواهد بود. بايد اين مقوله‌ی مهم را مورد بررسی قرار داد. در حالت اول يعنی آزاد بودن فضا، در برابر نيروهای سياسی اصلاح‌طلب و سياسی كه فعلا در گردونه‌ی قدرت قرار ندارند، روزنه‌هايی باز مي‌شود كه به شكلی وارد حوزه‌ی سياست شوند و بتوانند در سطوحی از قدرت نقش‌آفرينی كنند و طبيعتا اين امر به صورت محسوس در آرايش نيروها تاثيرگذار خواهد بود.
رييس سابق مركز بررسي‌های استراتژيك رياست‌جمهوری در تشريح وضعيت دوم، يعنی مسدودبودن فضا اظهار مي‌كند: در اين صورت اين گروه‌ها هم‌چنان مانند قبل در بيرون از پوليتی و حوزه‌ی سياست و قدرت قرار مي‌گيرند و شايد به مرور زمان چهره‌ای اپوزيسيون در شكل رقيق و قانونی خود بگيرند يا حداقل اين چهره تقويت شود؛ چون در برابر آنها روزنه‌ای باز نيست كه بتوانند به صورت قانونمند وارد حوزه‌ی سياست و قدرت شوند و به نحوی سياست‌ورزی كنند.
دكتر تاجيك مي‌افزايد: پس همان‌طور كه گفتم اين سوال پيش مي‌آيد كه آيا جريان حاكم با توجه به تمهيداتی كه انديشيده، در مورد انتخابات خبرگان و شورای شهر اين اجازه را به گروه‌های ديگر مي‌دهد كه وارد يك فضای سالم رقابتی شوند و اين‌كه درها و باب‌ها را مي‌بندند و چنين مجالی را از ديگر گروه‌های سياسی مي‌گيرد؟. البته در كنار اين امر بايد به اراده‌ی معطوف به آگاهی و قدرت خود گروه‌های اصلاح‌طلب كه در حال حاضر، بيرون از قدرت مسلط هستند، اشاره داشت. از سويی آيا اين‌كه اين نيروها مي‌خواهند از فضايی كه در حال حاضر برای خودشان ايجاد كرده‌اند، بيرون بيايند و به صورت فعال در اين انتخابات شركت كنند و از فضای موجود عبور كنند يا اين‌كه كماكان ترجيح مي‌دهند در حاشيه بمانند و از فرصت‌هايی كه وجود دارد عبور كنند؛ پس اين دو عامل نقش اساسی در چگونگی ورق خوردن نتايج انتخابات خبرگان و شوراهای شهر دارد.
 
ايجاد يك فضای حداقلی و نه چندان زمخت
وی مي‌گويد: ترديدی ندارم كه تمامی تمهيدات توسط گروه‌ مسلط به نحوی در جهت تسلط بر نتايج انتخابات خبرگان و شوراها انديشيده شده است؛ اما ظاهر قضيه اين‌گونه نخواهد بود. يعنی چنين شكل زمختی نخواهد داشت. طبيعتا آنها پذيرای انتخابات خواهند بود و به شكلی به گروه‌ها اين اجازه را مي‌دهند كه وارد عرصه‌ی انتخابات شوند. يعنی در ظاهر فضای آزادی ايجاد مي‌كنند، ولی به دنبال آن ضوابطی را در جهت پيروزی خود مي‌انديشند. مثلا برای كانديداهای خبرگان ضوابطی مي‌انديشيند به نحوی كه كانديداهای جريان اصلاح‌طلب ريزش كنند و يا اجازه پيدا نكنند كه خود را در اين عرصه مطرح كنند. در اين صورت طبيعتا اجازه نمي‌دهند كه يك رقابت سالم بين گروه‌ها به وجود آيد و اين خود باعث مي‌شود كه مثلا در انتخابات خبرگان يا شوراها، افراد مورد نظر آنها وارد شوند. البته همان‌طور كه گفتم بعيد مي‌دانم كه آنها صورت مساله‌ی انتخابات و رای دادن را پاك كنند، پس شرايط چندان زمخت نمي‌شود؛ ولی طبيعتا فضا چنان نيز باز نخواهد بود كه افراد مختلفی كه مورد نظر گروه‌های مختلف‌اند، بتوانند به راحتی نقش‌آفرينی كنند؛ پس يك فضای حداقلی ايجاد مي‌كنند، نه يك فضای حداكثري.
 
شوراها به مثابه يك فرصت برای اصلاح‌طلبان
تاجيك درباره اين‌كه با توجه به نقش كمرنگ نهادهای نظارتی در انتخابات شورای شهر به نظر مي‌رسد اصلاح‌طلبان بهتر بتوانند در عرصه‌ی انتخابات نقش‌آفرينی كنند، مي‌گويد: در ابتدا بايد گفت شوراها دستاورد مبارك و ميمون اصلاحات است، اما به اين نكته نيز بايد توجه داشت كه در انتخابات شورای شهر فقط نبايد به حضور كمرنگ نهادهای نظارتی توجه داشت، بلكه تمهيداتی كه توسط فرماندار، استاندار و وزارت كشور در اين ارتباط اتخاذ مي‌شود موثر است، مهم است كه آنها چه تدبيری بينديشند كه اين اطمينان به افكار عمومی داده شود كه آن‌چه از صندوق‌های رای بيرون مي‌آيد، همان است كه مردم در آن‌ها ريخته‌اند. در ديدگاه من، تمام گروه‌های اصلاح‌طلب در هنگام ورود به انتخابات شورای شهر بايد تمامی اين پيش‌فرض‌ها را در نظر بگيرند و نبايد انتخابات شورای شهر را كه در حال حاضر به عنوان يك فرصت حساب مي‌شود، از دست بدهند، هم‌چنين نبايد فكر كنند كه انتخابات شورای شهر به دليل برخی عدم نظارت‌ها تمام ويژگي‌های مورد نظر آن ها را دارد، گروه‌های اصلاح‌طلب بايد با تمامی گرفتاري‌هايی كه در اين راه وجود دارد، از فرصت به وجود آمده نهايت استفاده را بكنند.
 
بدنه اصلاحات دوست ندارد فرصت‌ها از دست بروند
اين استاد دانشگاه در مورد مشكلات موجود در جبهه‌ی اصلاحات از جمله وجود انفعال و عدم رهبری متحد و اتحاد نيز به ايسنا مي‌گويد: همان‌طور كه گفتم در دو انتخابات آتی اراده‌ی معطوف به آگاهی و قدرت اصلاح‌طلبان نقش به‌سزايی دارد و اين‌كه چه‌قدر آنها مي‌خواهند از حاشيه بيرون آيند و در متن قدرت نقش‌آفرينی كنند، هم‌چنين چه‌قدر در اين جريان اراده وجود دارد كه از روزنه‌ها و فرصت‌های تاريخی موجود استفاده كنند و چه‌قدر اين اراده وجود دارد كه آنها بخواهند اتحاد از دست رفته خود را بازسازی كنند و پيرامون يك رهبری واحد و مانيفست فعاليت كنند؛ به نحوی كه به يك پيكره‌ی واحد تبديل شوند، ولی ترديد ندارم كه در شرايط موجود به‌رغم تشتتی كه در اصلاح‌طلبان وجود دارد، اين اراده در بدنه‌ی اصلی جريان اصلاحات وجود دارد كه از فرصت‌های موجود به نحو احسن استفاده و در دو انتخابات آتی به صورت فعال شركت كنند. اين بدنه دوست ندارد فرصت‌ها را از دست بدهد و با تمام تنگناها مي‌خواهد از آنها استفاده كند و اين خود مجالی است برای ورودشان به صحنه‌ی عملی سياست.
 
اميدواری به آيند
اين تحليل‌گر مسائل سياسی ادامه مي‌دهد: من به آينده اميدوارم و هم‌چنين معتقدم كه بسياری از گروه‌های اصلاح‌طلب متوجه اشتباهات خود شده‌اند و مي‌دانند كجا به بيراهه و كجا به كج‌راهه رفته‌اند و چگونه مي‌توانند از شكاف‌هايی كه بين خودشان وجود دارد عبور كنند. من در بين بدنه‌ی اصلی اصلاحات، نوعی تمايل به بازسازی گذشته و حركت به سوی وحدت مشاهده مي‌كنم. مي‌بايست اين‌ها را به فال نيك گرفت و اميد است كه در آينده گروه‌های اصلاح‌طلب در يك جريان اصلی گرد هم آيند.
 
بازگشت به توده
تاجيك در مورد استراتژی اصلاح‌طلبان در جهت جلب آرای مردم با توجه به اين‌كه به نظر مي‌رسد مردم تمايل چندانی به اصلاحات و اصلاح‌طلبان ندارند نيز مي‌گويد: من معتقدم كه اصلاحات يك پروژه و پروسه و هنوز آلترناتيو اول مردم ايران است. در حقيقت اصلاحات هنوز در بين مردم از مقبوليت و مشروعيت خوبی برخوردار است و كسانی كه تا حدودی مقبوليت خود را از دست داده‌اند و زير سوال رفته‌اند، برخی از اصلاح‌طلبان‌اند، نه اصلاحات. من معتقدم كه اصلاح‌طلبان با درس گرفتن از شرايط گذشته‌ی خود مي‌توانند روابطشان را با مردم بازسازی كنند. البته آنها بايد توجه داشته باشند كه هيچ نيروی اجتماعی و سياسی نمي‌تواند افكار عمومی را ناديده بگيرد، نمي‌تواند از پيوند و رابطه‌ی تنگاتنگ خود با توده‌ی مردم عبور كند و دچار يك شرايط جدايی از مردم يا تضاد با آنها شود. يعنی به صورت يك نيروی ايزوله و حاشيه‌نشين درآيد. چنين نيرويی نمي‌تواند در متن مردم نقش‌آفرين باشد و در اوج فعاليت‌های خود فقط مي‌تواند عده‌ای از نخبگان خاص را جذب كند؛ پس نمي‌توان از چنين نيرويی انتظار نقش‌آفرينی يك نيروی هژمونيك را داشت.
تاجيك ادامه مي‌دهد: هر نيرويی كه داعيه‌ی هژمونيك بودن را دارد و مي‌خواهد بر سرير قدرت بنشيند، بايد با توده‌های مردم رابطه داشته باشد. يكی از علل ناكامی جريان اصلاحات اين بود كه نتوانست اين رابطه را در جريان انتخابات اخير بازسازی كند و بيشتر گرايش خود را در ايجاد ارتباط با نخبگان و جريان‌های سياسی خلاصه كرد و از توده‌های مردم غافل شد. بنابراين به نظرم مي‌رسد كه ما بايد بتوانيم اين خسران را جبران كنيم و گروه‌های اصلاح‌طلب بايد با برنامه‌ريزی مشخص و نسبتا درازمدت در اين جهت حركت و كاری كنند كه در عرض چند سال آينده رابطه‌شان با توده و اقشار مختلف مردم تحكيم يابد؛ به نحوی كه اين رابطه و پيوند متقابل باشد. اين پيوند مبارك مي‌تواند بازگشت آنها را به سرير قدرت ضمانت كند و در غير اين صورت به هيچ وجه نمي‌توان اميدوار بود كه در چند سال آينده اقبال عمومی به جريان اصلاحات رو كند.
رييس سابق مركز بررسي‌های استراتژيك رياست‌جمهوری با توصيه به گروه‌های اصلاح‌طلب مبنی بر اين‌كه صادقانه از گذشته درس بگيرند و با صراحت و صداقت و با زبان آنها با مردم ارتباط و سخن بگويند، مي‌گويد: گروه‌های اصلاح‌طلب بايد متوجه انتظارات و تقاضاهای مردم باشند و صرفا از زاويه‌ی گفتمان خود با مردم سخن نگويند. تلاش كنند كه به حريم گفتمانی مردم وارد شوند و متوجه شوند كه در بين مردم چه مي‌گذرد و ضرورت‌ها، نيازها و دغدغه‌های آنها چيست، به چه چيزی عشق مي‌ورزند و از چه چيزی متنفرند و از نيروی اجتماعی و سياسی چه طلب مي‌كنند. در اين صورت است كه مي‌توانند به مثابه‌ی نماينده و سخنگوی آنها عمل كنند؛ اما اگر اين حركت انجام نگيرد ما هم‌چنان در برج عاج و گفتمان خود خواهيم ماند و از اين منظر در مورد مردم سخن خواهيم گفت، مردم نيز هرچه از ما مي‌شنوند، خواسته‌های خود نمي‌دانند و در نتيجه به دنبال برقراری رابطه نخواهند بود.
تاجيك ادامه مي‌دهد: به نظر من نيروهای جدی و پای كار اصلاح‌طلب نسبت به اين قضيه و ضرورت‌های آن واقف شده‌اند و اين امر را در دستور كار خود قرار داده‌اند؛ به نحوی كه در چند سال آينده اين آب از جو رفته را به جوی بازگردانند.
وی در پاسخ به اين سوال كه آيا اصلاح‌طلبان مي‌توانند در مدت باقي‌مانده اين اعتماد را جلب كنند؟ اظهار مي‌كند: به نظرم اصلاح‌طلبان بايد اين پروسه را شروع كنند؛ گرچه يك مقدار دير است، ولی در هر شرايطی بايد اين حركت آغاز شود. به نظرم مي‌رسد كه در انتخابات شورای شهر و خبرگان چندان نتوانند اين پروسه را به پيش ببرند، ولی آنها مي‌بايست از هم‌اكنون حركت خود را آغاز كنند و به صورت توفنده و برنامه‌ريزی شده به پيش بروند؛ به نحوی كه بتوانند در چند سال آينده از اين حركت جواب بگيرند.
 
تقابل رسانه‌های كوچك و بزرگ
اين استاد دانشگاه در ادامه در مورد استدلال برخی از اصلاح‌طلبان مبنی بر اين‌كه آنها دارای رسانه و ابزار كافی در جهت اعتمادسازی و ايجاد ارتباط بين خود و مردم نيستند، مي‌گويد: من نيز به قدرت «پشت گفتمان» به تعبيری كه برخی از انديشمندان به كار مي‌برند معتقدم، اين قدرت مي‌تواند در تثبيت و هژمونيك شدن يك گفتمان نقش بازی كند و داشتن رسانه نيز يكی از لوازم قدرت‌های پشت گفتمان است. اما فراموش نكنيم آن‌چه كه در انقلاب ما رخ داد يك نوع جنگ و مقابله‌ی رسانه‌های كوچك با رسانه‌های بزرگ بود.
تاجيك مي‌افزايد: رسانه‌های كوچك مثل سخنراني، شب‌نامه، اعلاميه در برابر رسانه‌های بزرگ ايستاد و نهايتا پيروز شد. بنابراين از ديدگاه پست‌مدرن و جنبش‌های جديد اجتماعی در جوامعی مانند ايران ارتباط شفاهی موفق‌تر از ارتباط كتبی است و مي‌توان گفت ۵۰-۶۰ درصد مردم ايران با رسانه‌ها ارتباطی ندارند و آن توده‌هايی كه در جريان انتخابات نهم وارد صحنه شدند و يك جريان هژمونيك را ايجاد كردند، اهل روزنامه و رسانه نبودند. ۴۰ درصد روستايی بودند كه اصلا با روزنامه و رسانه سر و كار نداشتند، پس حرفی كه اين دوستان اصلاح‌طلب مطرح مي‌كنند چندان درست و جدی نيست.
اين تحليل‌گر سياسی به گروه‌های اصلاح‌طلب توصيه مي‌كند كه ارتباط شفاهی خود را با مردم بيشتر كنند و به رسانه‌های كوچك مثل بيانيه، اعلاميه كه در بدنه‌ی اجتماع پخش هستند توجه بيشتری داشته باشند.
وی مي‌گويد: اصلاح‌طلبان بايد تحرك خود را زياد كنند؛ به نحوی كه در بين توده‌های مردم حضور بيشتری داشته باشند، بيشتر سخنرانی كنند و به سفر بپردازند و با اشكال گوناگون با مردم سخن بگويند. قرار نيست وقتی كه دو تا روزنامه‌ را بستند دست روی دست بگذاريم و زانوی غم بغل بگيريم و بگوييم نمي‌شود؛ اين يك بهانه بيشتر نيست.
تاجيك با تشريح عرصه‌ی سياست به يك هزارتو، اظهار مي‌كند: در هزارتو، حصار، ميخ، چالش، چاله و مشكل وجود دارد و اگر قرار باشد وقتی با اولين حصار برخورد مي‌كنيم و در اولين چاله مي‌افتيم، زانوی غم در بغل بگيريم، نمي‌توانيم در عرصه‌ی سياست نقش‌آفرين باشيم. درست است ابزارمان كم است، ولی راهمان طولانی و پرپيچ و خم است. هيچ ابزاری برای ما نگذاشتند ولی بايد عزم كنيم و در اين راه قدم بگذاريم و تا آخر نيز برويم؛ زيرا به اين نحو است كه مي‌توانيم پيروز شويم.
اين استاد دانشگاه اضافه مي‌كند: اگر انتظار داشته باشيم كه راه و افق مشخص و هيچ چاله و چالشی در برابرمان وجود نداشته باشد، پس جامعه احتياجی به ما ندارد. هر فردی مي‌تواند سياستمدار باشد. واقعيت سياست در ايران را بايد پذيرفت و با تمام مسائلی كه وجود دارد عزم خود را جهت جلو رفتن جزم كرد.
تاجيك معتقد است كه بايد گروه‌های اصلاح‌طلب اين واقعيت را بپذيرند كه در جامعه‌ی ما رسانه‌ها و ارتباطات شفاهی بيشتر از رسانه‌های كتبی نقش ايفا مي‌كنند؛ اين مساله‌ای است كه بعضا گروه‌های اصلاح‌طلب از آن غفلت مي‌كنند.
 
خبرگان و چهره‌های مقبول اصلاحات
وی با بيان اين‌كه به علت حضور شخصيت‌های برجسته و مقبول در جريان اصلاح‌طلب، امكان پيروزی گروه‌های اصلاح‌طلب در انتخابات خبرگان بسيار وجود دارد، مي‌گويد: من معتقدم بين گروه‌های اصلاح‌طلب چهره‌هايی وجود دارند كه به اندازه‌ی كافی مي‌توانند در انتخابات خبرگان نقش‌آفرينی كنند. اين وظيفه‌ی گروه‌های اصلاح‌طلب است كه در جهت استفاده از اين پتانسيل برنامه‌ريزی كنند.
تاجيك ادامه مي‌دهد: در شرايط عادي، فضا برای مطرح شدن و ورود چهره‌های موثر در انتخابات خبرگان فراهم است. نبايد غافل شويم كه ورود يك نفر از جريان اصلاحات به مجلس خبرگان مي‌تواند تاثير مهمی داشته باشد. البته اين در شرايطی است كه جريان حاكم، فضا را مسدود نكند.
وی مي‌گويد: بنابراين گروه‌های اصلاح‌طلب بايد چهره‌های معقول خود را برای انتخابات خبرگان و به منظور جلب آرای عمومی مطرح كنند تا آنها بتوانند به اين مجلس وارد شوند.
 
آفت‌های جريان اصول‌گرا
اين تحليل‌گر مسائل سياسی در ادامه‌ی گفت‌وگوی خود با ايسنا، به تحليل آينده‌ی جريان اصول‌گرا كه آن را گروه مسلط مي‌خواند مي‌پردازد و دو آفت فعلی اين جريان را رقابت درونی و انحصارگرايی بر مي‌شمارد.
تاجيك اظهار مي‌كند: جريان اصول‌گرای حاكم نيز مثل هر جريان ديگری وقتی كه به سرير قدرت مي‌رسد دچار نوعی تشتت، تكثر و شكاف مي‌شود. در شرايط كنونی نيز با توجه به شواهد شاهد يك نوع شكاف ميان طيف جوان راست و طيف سنتی هستيم و اين شكاف روز به روز در حال تعميق يافتن و گسترش است. البته از سويی ديگر نيز شاهد شكاف ميان آبادگران و ايثارگران كه جزء جريان حاكم محسوب مي‌شوند نيز هستيم.
وی با بيان اين‌كه در حال حاضر مساله‌ی اصلی رقابت ميان آبادگران جوان و ايثارگران است، مي‌گويد: اين شكاف در آينده نيز تعميق و گسترش پيدا مي‌كند. البته از سوی ديگر بخش سنتی جريان راست هر روز حاشيه‌نشين‌تر مي‌شود و در گوشه قرار مي‌گيرد. شايد اين بخش از طيف راست با يك بحران و فقدان تصميم و تدبير مواجه است و به راحتی نمي‌تواند تصميم بگيرد و تدبير كند. اين جريان نمي‌تواند به راحتی از فضای ايجاد شده توسط گروه مسلط عبور كند و از طرف ديگر نيز تمايل ندارد نه نقش اپوزيسيون را برای جريان مسلط ايفا كند و نه نقش حامی را.
رييس مركز بررسي‌های استراتژيك رياست‌جمهوری ادامه مي‌دهد: پس به خاطر همين است كه مي‌گوييم اين جريان در شرايط فقدان تصميم و تدبير قرار دارد و خيلی مشخص نيست كه چه بايد بكند، همين امر نيز باعث شده كه نيروهای جوان راست اين افراد را هر چه بيشتر در حاشيه ببينند و آنها را روز به روز به فراموشی بسپارند، به عبارتی در حال حاضر جريان راست سنتی دچار يك نوع تلاطم است.
اين استاد دانشگاه به وضعيت شورای هماهنگی نيروهای انقلاب كه در زمان انتخابات شوراهای شهر، مجلس هفتم و رياست جمهوری اصول‌گرايان در قالب آن فعاليت مي‌كردند، اشاره مي‌كند و مي‌گويد: آينده‌ی شورای هماهنگی نيز دچار چالش و نيازمند يك نوع بازآفرينی و بازتوليد است. شورای هماهنگی اگر بخواهد مانند گذشته نقش يك رهبر و وحدت‌بخش را در طيف راست ايفا كند و كماكان در فضا نقش موثری داشته باشد، نيازمند بازسازی و بازتوليد خود با توجه به شرايط جديد است كه در حال حاضر نمود آن چندان مشخص نيست و به نظر مي‌رسد هنوز تحركاتی در اين زمينه به وجود نيامده است.
 
تشكيل ائتلافی غيررسمی و ناخوانده
وی اظهار مي‌كند: به نظرم در آينده‌ای نه چندان دور مي‌توان اين انتظار را داشت كه قسمتی از طيف راست سنتی به چپ تمايل پيدا كند و ديگر آرمان‌ها، اهداف، استراتژی و تاكتيك‌های خود در گروه مسلط جست‌وجو نكند و حتی آنها را متفاوت از آن‌چه جريان حاكم به دنبال آن است، ببيند. اين امر باعث مي‌شود اين جريان نه به صورت يك اتحاد مشخص، بلكه به صورت يك ائتلاف ناخوانده و غيررسمی به گروه مخالف خود گرايش پيدا كند كه در حال حاضر نمودهای آن را نيز مشاهده مي‌كنيم. برخی از سران راست سنتی ملاقات‌هايی را با رهبران چپ داشته و از وضعيت موجود اظهار نارضايتی كرده‌اند، اين خود باعث شده كه تحركاتی در اين زمينه به وجود آيد. البته اين گرايش به چپ سنتی خواهد بود نه چپی كه جريان راست از آن به عنوان چپ سكولار ياد مي‌كند.
 
راست و چپ سنتی حول ديدگاه حضرت امام
تاجيك مي‌افزايد: چپ سنتی در حال حاضر نسبت به چپ جديد وجهه‌ی مذهبی بيشتر و تمايلی به مردم‌سالاری دينی و تلاش دارد كه جمهوريت و اسلاميت را در كنار هم بنشاند. در اين فضا محور تفكر راست سنتی و چپ سنتی تفكرات امام است و اين تفكرات امام است كه باعث نزديكی اين دو جريان مي‌شود.
اين استاد دانشگاه در مورد تفاوت آرمان‌های راست جديد و راست سنتي، مي‌گويد: الگويی كه جريان مسلط از اسلام و نوع حكومت ارايه مي‌دهد در چارچوب گفتمان راست سنتی نمي‌گنجد، راست سنتی نمي‌تواند به راحتی خود را قانع كند كه جمهوريت نظام زير سوال برود و اسلاميتی را نيز كه اين جريان مسلط ارايه مي‌دهد، بپذيرد. آنها حتی در نحوه‌ی شكل و حكومت، مسائل سياست داخلی و خارجی از جمله مساله‌ی هسته‌يی و منافع ملی با يكديگر دچار اختلاف‌نظر هستند.
تاجيك ادامه مي‌دهد: جريان راست سنتی معتقد است آن‌چه در حال حاضر مي‌گذرد چندان در چارچوب آرمان، گفتمان و انديشه‌های امام (ره) قرار ندارد، اين امر برای آنها قابل هضم و پذيرش نيست و به نحوی زمخت است و از اين همين جاست كه شكاف‌ها و تناقضات ايجاد مي‌شود.
وی در مورد آن‌چه آن را رقابت و انحصارگرايی در جريان مسلط مي‌نامد نيز مي‌گويد: جريان مسلط وقتی كه بر سرير قدرت قرار گرفت، دايره‌ی خودی خود را با گذشت زمان تنگ و تنگ‌تر و دايره‌ی ناخودی و ديگری را وسيع‌تر كرد. اين گروه نه تنها تمام جريان چپ و اصلاح‌طلب را به نوعی دگرخود تعريف كرد، وقتی به قدرت نيز رسيد، بخشی از طيف راست را كه به نحوی در به قدرت رسيدن آنها نقش داشت، ناخودی قلمداد كرد و آنها را به كار نگرفت و اجازه نداد كه پاره‌ای از امور را برعهده بگيرند و در عرصه‌ی قدرت حضور داشته باشند، در عوض به عده‌ای خاص با مشرب‌های خاص روی آورد.
اين تحليل‌گر مسائل سياسي، مي‌افزايد: گروه مسلط بسياری از كسانی را كه در گردونه‌ی قدرت نقش‌آفرين بودند، از فضا خارج و دايره‌ی خودی را تنگ‌تر و تنگ‌تر كرد كه اين خود باعث انحصارگرايی شد و اين فضا مطلوب كسانی كه باعث شدند چنين جريانی سر كار بيايد نيست. آنها طبيعتا انتظار داشتند كه فضا بازتر شود و حداقل دايره‌ی خودي‌ها اين مقدار تنگ نشود. ولی به هر حال شاهد اين مساله هستيم و اين خود باعث ايجاد شكاف‌ها و شيارهايی شده است.
 
ايثارگران و آبادگران رقيب؟
دكتر تاجيك در ادامه در مورد اختلاف آبادگران و ايثارگران كه به نحوی به عنوان جريان مسلط از آنها ياد مي‌شود، نيز توضيح مي‌دهد: اينها در عرصه‌های مختلف چه عرصه‌ی عملی و نظري، اقتصادي، سياسي، روابط خارجی و مساله‌ی هسته‌يی و حتی مسائل فرهنگی دارای اختلافاتی هستند. شما مي‌بينيد اولين مخالفت‌ها نسبت به سياست اقتصادی گروه مسلط توسط كسانی صورت گرفت كه در مجلس شورای اسلامی بسيار تلاش كردند اين گروه قوه‌ی مجريه را در دست بگيرد و خود اينها بودند كه از همان ابتدا نغمه‌ی مخالفت را سر دادند.
وی ادامه مي‌دهد: در مجلس مشاهده كرديم كه بسياری از نمايندگان كه با جريان مسلط هم‌سو بودند در بعد سياست فرهنگی و اقتصادی انتقادات محكمی را به دولت وارد كردند و اين انتقادات مربوط به اقليت مجلس نيست؛ بلكه مربوط به فضای اكثريت مجلس است.
تاجيك در مورد اظهارنظر برخی از اصول‌گرايان مبنی بر اين‌كه اين نقد و نقادي‌ها يك نوع نقد درون‌گفتمانی است نيز اظهار مي‌كند: به نظر من نمي‌توان اين نقد و انتقادها را نقد درون‌گفتمانی دانست، چون نقد درون‌گفتمانی دارای شرايط و ضوابطی است و در يك مرتبه‌ی خاص تعريف شده است. اين‌كه در يك جريان عده‌ای كنش‌هايی انجام دهند و عده‌ای ديگر آن كنش‌ها را نقد كنند، نقد درون‌گفتمانی نيست. نقد درون‌گفتمانی اين است كه يك فرد كنش و واكنشی انجام دهد و خود نيز كنش و واكنش‌اش را مورد نقد قرار دهد. يعنی آن كسی كه حامل و عامل است خود را مورد نقد قرار دهد. يعنی چهره و رفتار خود را در آيينه قرار دهد و آن‌را نقد كند. اگر قرار باشد در جريانی عده‌ای كنش‌گر باشند و عده‌ای نقاد، اين نقد از درون نيست.
اين استاد دانشگاه در ادامه مي‌گويد: اين امر بيانگر اختلاف است و جالب اين است كه آن كسی كه مورد نقد قرار مي‌گيرد نقد خودی خود را نيز پذيرا نيست. كسانی كه در اين مدت جريان حاكم را نقد كرده و وارد فضای نقد شده‌اند، به حاشيه كشيده شده‌اند و بعضا سكوت پيشه كرده‌اند؛ پس اين به اين معنا نيست كه شرايط برای نقد و نقادی باز است.
دكتر تاجيك ادامه مي‌دهد: پس نمي‌توان جريانی را كه در حال حاضر در ميان اصول‌گرايان حاكم است، نقد درون‌گفتمانی دانست؛ چون فرد كنش‌گر نقد را به راحتی پذيرا نيست.
وی در مورد روند ايجاد تشكل‌های نو و جديد در جريان اصول‌گرا نيز مي‌گويد: به نظر من نيز نمي‌توان اين جريان‌ها را كاملا نو، جديد و بديع دانست. اين جريان‌ها كه در حال حاضر با توجه به فضا فعال شده‌اند در گذشته به اشكال گوناگون وجود داشته و نظرات خود را بيان مي‌كرده‌اند، ولی مجالی برای اين‌كه در قالب يك تشكل فعاليت كنند، نداشتند ؛ در حالی كه در حال حاضر چنين فضايی ايجاد شده است و ما شاهد زايش‌هايی در جريان اصول‌گرا هستيم.
اين تحليل‌گر مسائل سياسي، مي‌گويد : ما در حال حاضر با يك لوح ملفوف و پيچيده در گفتمان مسلط مواجه هستيم كه با گذشت زمان و با توجه به كارآمدی و ناكارآمدی گشوده‌تر خواهد شد و مجال بيشتری را به گروه‌ها برای بروز و ظهور مي‌دهد.
تاجيك اظهار مي‌مي‌كند: ايجاد جريان‌های جديد در ميان اصول‌گرايان را مي‌توان هم نشانه‌ی ريزش، هم نشانه‌ی شكاف و هم ايجاد يك نوع تكثر برای حفظ گفتمان مسلط دانست؛ ولی به نظر من بيشتر اين امر بيانگر يك نوع شكاف است.
 
اهميت خبرگان و شوراها
وی در ادامه در مورد مكانيزم اصول‌گرايان برای حضور در انتخابات شوراها و خبرگان مي‌گويد: طبيعتا آنها از تمام راهكارها و ساز و كارهای موجود برای تسلط بر اين دو انتخابات استفاده و به نحوی عمل مي‌كنند تا افراد خودی و يا حداقل كسانی كه مورد قبول‌شان هستند به اين دو عرصه راه پيدا كنند. آنها بعضا برای تحقق هدف خود به راهكارهای قانونی و در بعضی مواقع به ديگر راهكارها متوسل مي‌شوند؛ زيرا برای اين جريان غلبه بر شورای شهر و خبرگان اهميت به سزايی دارد.
اين استاد دانشگاه ادامه مي‌دهد: اين جريان به منظور نائل شدن به اين هدف روزنه‌هايی را كه در مقابل جريان رقيب قرار دارد مي‌بندد. از سويی با توجه به اين‌كه آن‌ها بر سه قوه حاكم هستند مي‌توان اين فرض را در نظر داشت كه سهل‌تر از گذشته مي‌توانند به اين هدف خود با توجه به مجراها و ساز و كارهايی كه در دست دارند، برسند.
تاجيك در ادامه در باره آن‌چه ايجاد جريان سومی در دو انتخابات آتی به‌ويژه انتخابات خبرگان رهبری به رهبری مصباح يزدی خوانده مي‌شود نيز اظهار مي‌كند: من اين جريان را با عنوان جريان سوم نمي‌شناسم. ولی بايد توجه داشت اين جريان نيز كه از چند سال قبل به صورت وسيع و عميق در شكل‌های مختلف فعاليت‌های خود را آغاز كرده و در انتخابات نهم رياست‌جمهوری نيز به شكل موثری وارد صحنه شد، بعد از انتخابات رياست‌جمهوری تلاش دارد شرايط به وجود آمده را استمرار دهد و گفتمان خود را كه در انتخابات رياست‌جمهوری به عنوان گفتمان مسلط مطرح شده بود، بر سرير قدرت نگه دارد.
وی مي‌گويد: اين جريان سعی دارد تمام مجراهای قدرت را در حوزه‌ی تسلط خود در آورد و در اين ارتباط برنامه و استراتژی مشخصی دارد و به صورت برنامه‌ريزي‌شده جلو مي‌رود، اما اين را ‌كه به صورت نيروی سوم و تابلودار بخواهد فعاليت كند، بعيد مي‌دانم.
 
گفت‌وگو از خبرنگار ايسنا : اكرم احقاقی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست