سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

حاکمیت جمهوری اسلامی و چندین علامت سوال


حسین منتظرحقیقی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ۱۴ تير ۱٣٨٨ -  ۵ ژوئيه ۲۰۰۹


روزنامه تایمز در شماره روز چهارشنبه، ۱ ژوئیه، گزارشی را به اعتراض یک مجری تلویزیونی به نحوه خبررسانی یک شبکه برون مرزی دولت ایران اختصاص داده است.(۱)
این روزنامه می نویسد که« نیک فراری»، یکی از گویندگان مشهور رادیویی بریتانیا، روز گذشته در اعتراض به اقدام دولت ایران در سرکوب شدید مخالفان پس از انتخابات اخیر از شغل خود در «پرس تی وی » استعفا داد اما هنوز هم چند شهروند دیگر بریتانیایی، از جمله چند نماینده پارلمان و خواهر شری بلر، همسر نخست وزیر سابق، همچنان به کار در این شبکه ادامه می دهند.
تایمز در توصیف این شبکه تلویزیونی می نویسد « که رژیم ایران، پرس تی وی را دو سال قبل و با هدف اعلام شده "شکستن انحصار" رسانه های غربی تاسیس کرد...»
تایمز می نویسد که علاوه بر «نیک فراری»، شبکه پرس تی وی «لورن بوث»، خواهر شری بلر، و «درک کانوی» و «جرج گالووی»، نمایندگان مجلس عوام، و دو روزنامه نگار بریتانیایی به نام های «اندرو گلیگان» و «ایوان ریدلی» را هم در استخدام خود دارد و لورن بوث به تایمز گفته است که اهمیت برنامه او در این شبکه که با عنوان "کودکان فلسطینی را به خاطر آور" پخش می شود چنان است که نمی تواند از اجرای آن صرفنظر کند.
به نوشته تایمز، گلیگان، ریدلی و گالووی گفته اند که برنامه های آنان به موضوع دخالت های سیاسی ارتباطی ندارد و اگر چنین بود، آنان هم از این شبکه کنار می رفتند.
این شاید طبیعی باشد که هر رسانه ای که بخواهد صدای خود را بمردم کشور های دیگر برساند از افراد خبره ای استفاده کند که ضمن آشنائی با فنون حرفه رسانه ای، تسلط کامل بر زبان مردمی داشته باشند که مخاطب آن هستند. اما در « پرس تی وی » ما با مسأله ای فراتر از این امر روبرو هستیم. ما در اینجا با این مسأله روبرو هستیم که « چند تن از نمایندگان مجلس عوام انگلیس» که در مرحله اول « تعهد به دفاع از منافع و مصالح مردم و کشور بریتانیا » داشته و سپس مشاغل دیگری را انتخاب میکنند که با تعهد آنان نسبت به مردم و کشورشان ، در تقابل و تضاد نباشد. این امر هم به لحاظ عقلی صحیح است و هم به لحاظ حقوق اساسی هر کشوری نمایندگان منتخب پارلمان ها را موظف می سازد که آنرا رعایت نمایند. بنابراین ، این پرسش مطرح میشود که آیا سمت گیری سیاست های این نمایندگان مجلس عوام انگلیس در برنامه های «پرس تی وی» در راستای « تعهد به دفاع از منافع و مصالح مردم و کشور بریتانیا» با سمت گیری سیاست های خارجی ایران در دوران چهار سالهء ریاست جمهوری آقای دکتر محمود احمدی نژاد که با نظرات آقای سید علی خامنه ای نزدیک تر است ، در یک جهت قرار دارد؟
آقای احمدی نژاد بر این باور است که لیبرالیسم و دنیای سرمایه داری به پایان خط خود رسیده است و لذا تمام قدرت ماشین تبلیغاتی خود را در داخل و خارج کشور در این راستا به حرکت در آورده است که در خلاء« مدیریتی» کنونی وارد صحنه شده و « مدیریت جهان نو » را بعهده بگیرد آیا نمایندگان مجلس عوامی که با آپارات تبلیغاتی آقای احمدی نژاد در « پرس تی وی » همکاری می کنند با ایشان هم نظرند و آنها نیز معتقد شده اند که نظام سیاسی کشورشان نیز بهمراه بقیهء نظامهای لیبرال دموکراسی به پایان خط خود رسیده است؟ و آیا میان این برداشت و تعهدی که در بالا به آن اشاره شد هیچگونه تضادی نمی بینند.؟ آیا تفکر لیبرال دموکراسی از سرزمین بریتانیا رخت بر بسته است؟که نمایندگان قسم خورده به منافع مردم و سرزمین بریتانیا ، خود را در خدمت سیاستی قرار دهند که می خواهد ته مانده های آنرا نیز جارو کند؟ آیا محافل و ناظرین سیاسی در کشور از این تنیدگی سیاسی مطلع بوده اند و راز نهفته و نگشوده ای در آن نبوده است.؟ و اگر این راز پنهانی بوده چرا در این زمان بر ملا شده است.؟ علت انتخاب این زمان از سوی کارکنان انگلیسی « پرس تی وی » بجز پرخاشگری های خارج از محدوده های توافق شده فیمابین از سوی آقایان خامنه ای که بنا بر گزارش خیرگزاری ایلنا « خاطرنشان کردند: از اوایل هفته تعدادی از سران دولتها و وزیران خارجه غربی موضع گیری کردند و دشمنی خود را با نظام اسلامی نشان دادند که از همه خبیث تر دولت انگلیس بود» (۲ ) و اظهارات مشابهی که توسط آقای جنتی صورت گرفته بود، چیز دیگری بوده است؟
من « نویسندهء این سطور » خود، هنوز پاسخ معینی برای سوالات فوق ندارم زیرا مسألهء فوق در کنار قرائن دیگری که در پائین تر به آن اشاره خواهم کرد در مجموع ذهن من را سخت مشغول ساخته است که برای رسیدن به پاسخی مناسب شاید قرائن لازمی باشد، اما کافی نخواهد بود. بهمین دلیل نیز سعی میکنم تا پایان این نوشته فقط مشغله های ذهنم را بصورت سوال مطرح کنم شاید با کمک دیگر هموطنانم به یک نتیجهء منطقی برسیم.
من هنگامیکه گزارش بالا را خواندم بلافاصله ذهنم بسوی واقعهء دستگیری ۱۵ ملوان انگلیسی که به آبهای سرزمینی ایران تجاوز کرده بودند و داستانهائی که حول این واقعه شکل گرفت، رفت. اکثرا بخاطر دارند که در تاریخ سوم فروردین ماه ۱٣٨۶ پانزده نفر از افراد نیروی دریائی انگلستان بطور غیر قانونی وارد آبهای سرزمینی ایران شدند که بوسیلهء مرزبانان ایران دستگیر شدند.این افراد بنا بر گفتهء خبرگزاری مهر به ورود غیر قانونی خود به آبهای ساحلی ایران اعتر اف کرده اند. به گزارش خبرگزاری مهر، « لیدینگ سیمن فی ‏ترنی در خصوص ورود غیرقانونی نظامیان انگلیسی به آبهای کشورمان به تلویزیون جمهوری اسلامی ایران گفت: به صراحت اعلام می‏کنم که ۲٣ مارس (٣ فرورودین) )(۱٣٨۶ از نویسندهء این مقاله ) به صورت غیر قانونی وارد آبهای ایران و در نتیجه دستگیر شدیم.» (٣)
بدنبال دستگیری این عده اظهار نظر های مختلفی از سوی مقامات و نهاد های مختلف کشور صورت گرفت.سفیر ایران در روسیه، در مصاحبه با تلویزیون « وستی » اظهار داشت:
«ملوانان در صورت اثبات جرمشان مجازات میشوند. و اضافه کرد تا کنون هیچ بیانیه ای از انگلیسی ها ، مبنی بر عذرخواهی در مورد ورود غیرقانونی ملوانان این کشور به آبهای ایران دریافت نکردیم.» (۴)
بسیج دانشجویی ۲۶۶ دانشگاه کشور در بیانیه‌ای اعلام کرد:
« بسیج دانشجویی در این بیانیه از دولت و دستگاه دیپلماسی خواسته است رفتار خود را بدون توجه به فشارهای موجود، با دولت های مرتبط با قضیه اخیر، براساس اصل اسارت نظامیان متجاوز خارجی و حاکمیت جمهوری اسلامی تنظیم کند.»(۵)
اینها دو نمونه از بیشمار نمونه های اظهار نظر در مورد نقض کنندگان حاکمیت ملی ایران است که چنانچه بخواهم همهء آنها را در اینجا لیست کنم از اصل موضوع میمانیم اما لازم است بدانیم که علیرغم اعترافهای ملوانان به تجاوز به آبهای سرزمینی ایران و اظهار نظر های این چنینی که در بالا به دو فقرهء آن اشاره شد و بدون اینکه اجازه داده شود که دستگاه قضائی وارد جریان شود این پانزده نفر ملوان انگلیسی مورد لطف آقای رئیس جمهور احمدی نژاد قرار گرفته و با اهداء هدایای جالب ایرانی و پوشاندن لباسهای فاخر از جرمشان صرفنظر می شود. در همین رابطه جناب محموداحمدی نژاد ضمن مذاکرهء تلفنی با همتای افغانی خود آقای حمید کرزای چنین گفتند « به گزارش خبرگزاری مهر، رئیس جمهوری اسلامی ایران نیز در این گفتگو با تبریک میلاد پر برکت پیامبر اعظم : تصمیم ایران در عفو وآزادی نظامیان انگلیسی به مناسبت میلاد پیامبر رحمت (ص) اتخاذ شد»( ۶)
جالب اینجاست که آقای رئیس جمهور بدون توجه به قوانین وجایگاه تصمیم گیری برای این مسأله ،رأسا" تصمیم میگیرد و دیگران را در برابر امری انجام شده قرارمیدهد و در برابر اعتراضاتی که به وی میشود که چرا چنین تصمیمی از مجاری قانونی صورت نگرفته است، ایشان پاسخ میدهند که در این باره سخت گیری های زیادی نموده و مسأله را بیش از حد بزرگ میکنید.
من نمیدانم که با این مسأله چگونه برخورد کنم .سوال اینست که آیا این تصمیم در برابر انگلیسی ها حکایت از وجود « زنجیره ای از تصمیمات » با « مضمونی ویژه » دارد که آقایان خامنه ای ، جنتی ، محمد یزدی و مصباح یزدی و احمدی نژاد که بیکدیگر بسیار نزدیک هستند ... مشترکا" اتخاذ میکنند که یکی دیگراز آنها میتواند به حضور « نمایندگان مجلس عوام انگلیس » در« پرس تی وی » متعلق به جمهوری اسلامی ایران ارتباط داشته باشد که هزینه آن از« بیت المال مسلمین ایران » پرداخت میشود؟
از سوی دیگر اصرار حضرات آقایان خامنه ای ، جنتی ، محمد یزدی ، مصباح یزدی و احمدی نژاد بر حذف جمهوریت نظام و بکار بردن اصطلاح استعاره ای « حکومت اسلامی » ،علیرغم تصریح نوع نظام سیاسی کشور در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و علیرغم این گفتهء اقای خمینی که گفته بودند « جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد » چه معنائی میتواند داشته باشد؟ و باز با اصرار برای جایگزینی « بیعت » بجای کلمهء « انتخاب » که معنای کاملا" متفاوتی را مورد نظر قرار میدهد ، چه منظوری را تعقیب میکنند ؟ و باز تصمیم به سرکوب عریان و پر هزینهء بخشهای بزرگی از نیروهای درون حاکمیت و بخش های ملیونی زنان و مردان جامعهء ملی ایران که خواستار تقویت جمهوریت نظام سیاسی ایران و متمتع شدن از موهبت های آن در جهت کسب حقوق شهروندی هستند در راستای خدمت به کدام سیاست داخلی و منطقه ای و جهانی است.؟
آیا با این شیوه ها میتوان مردم را با «معنویت »آشتی داد؟
آیا مجازیم که تصمیم به « تقلبی بزرگ » و« سرکوبی عریان و بی سابقه » که در برابر انظار مردم جهان صورت گرفته است را فقط برای ارضای غرائز « تمامیت خواهی » گروهی متحجر ارزیابی کنیم؟   
این مسألهء بسیار مهمی است و برای روشن شدن موضوع باید قدری توضیح دهم بدین ترتیب که من هم با بسیاری از کسانی که در حکومت و یا خارج از حکومت هستند و معتقدند برای توقف و جلوگیری از تأثیر حرکت انقلاب ۱٣۵۷ ،عوامل متعددی در داخل و خارج ایران دست به دست یکدیگر دادند تا از توسعه و تعمیق آن در داخل ایران و منطقه جلوگیری بعمل آورند، هم نظرم . در این میان نیروهای متحجر مذهبی ، نیروهای تمامیت خواه و با لاخره سیاست های جهانی و منطقه ای که با رشد آگاهی و گسترش حرکت های مردمی ، موقعیت ، منافع و مصالح شان به مخاطره می افتاد از داخل و خارج به شرارت پرداختند. این نیروها متأسفانه در مقاطع مختلف موفق شدند که حرکت های آزادیخواهانهء مردم را یا سرکوب کنند و یا به بیراهه بکشانند اما به دلیل هزینه های سنگینی که آزادیخواهان کشور از نحله های مختلف سیاسی پرداخت کردند ،نیروهای مرتجع داخلی و همدستان منطقه ای و جهانی آنها نتوانستند این نیروها را بطوری سرکوب کنند که برای مدتی آسوده خاطر شده ، بتوانند آب گوارائی بنوشند. همراه با این سرکوب ها ،حکومت های دست نشاندهء کشور های مسلمان بخصوص در حاشیهء جنوبی خلیج فارس با رضایت خاطر سرکوب آزادیخواهان ملت ایران را نظاره میکردند و بلحاظ این سرکوب ها، حاشیهء امنی مییافتند . دلیل آن نیز بسیار روشن و ساده بود. بمحض اینکه موجی از حرکت توفندهء مردم ایران علیه استبداد و نقض حقوق شهروندی ، به ساحل کشور ها ی زیر سلطه شان میرسید، بمحض اینکه گروهی قصد این را داشتند که با تأسی به جنبش انقلابی ایران ، علیه ستم و استبداد در کشورشان جنبشی ایجاد کنند، کافی بود که رسانه های تصویری و نوشتاری و مجازی حکومتی این کشورها ، صحنه هائی از خشونت ، سرکوب ، فقر ، فحشاء و اعتیاد و از این قبیل مسایل را که با تأسف فراوان، در ایران انقلابی بمقیاس زیاد ی وجود دارد ، در معرض تماشای مردم خود بگذارند و زمینه حرکت های آزادیبخش را از میان بردارند. بنابراین حذف و نفی جمهوریت نظام سیاسی ایران که تمام فکر وذکر محافل تمامیت خواه ایران ، مانند نهاد رهبری ، نهاد شورای نگهبان، جامعهء مدرسین حوزهء علمیهء قم و بخش هائی از نیروهای سپاه و بسیج و دولت نهم را تشکیل داده و میدهد، خبر خوش آهنگی برای شیوخ و حکام فاسد و مستبد کشورهای اسلامی و منطقه ای است.حال بار دیگر این سوال مطرح است که آیا اتخاذ این سیاست نشان از اراده ای ندارد که مصمم است در راستای همگرائی با سیاست حکام فاسد منطقه و کشورهای صنعتی همسو با آنها که گاه سابقه طولانی حضور در این منطقه را داشته اند گام بردارد ؟ و باز سوال دیگر آنست که این مسائل میتوانند اجزاء پازلی را تشکیل دهند که هنوز قسمت هائی از آن برای ما نا معلوم است و بتدریج آشکار میگردد.؟ و میتواند اگر دستاوردی از انقلاب نصیب کشور شده است در مسیر طوفان قرار دهد ؟
من شخصا" امیدوارم که این حرکات و اتفاقات بمثابه جزائر دور از یکدیگر و اتفاقی باشند و باز امیدوارم که هیچگاه آن پازل سیاسی را تشکیل ندهند و همهء اینها قرائنی نباشند که برای یک نتیجه گیری لازم هستند و یا کافی باشند ولی بهر حال باید منتظر ماند وبا چشمانی باز حوادث را پی گرفت و نتایج آنرا با هموطنانمان در میان گذاشت و راههای مشترک بیابیم و دست بعمل آگاهانه و مشترک بزنیم تا وظیفه خود را در برابر نسل های بعدی میهنمان بخوبی انجام داده باشیم.
حسین منتظر حقیقی
۱۴ تیر ماه ۱٣٨٨
۰۵.۰۷.۲۰۰۹
Fm-jmi@gmx.net

پانویس:
۱- www.bbc.co.uk
۲- www.ilna.ir
٣ ـ
www.mehrnews.com
۴-
www.mehrnews.com
۵- www.mehrnews.com
۶- www.mehrnews.com


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست