یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

چپ کجاست؟
آه اسفندیار مغموم! تو را همان به که چشم فروبسته باشی


سهیلا


• ثروتمندترین، قدرت مندترین و نظامی ترین بخش حاکمیت با علم کردن مردی "خاکی" با لباس هایی که به تنش زار می زنند و "فقیرانه" زندگی می کند، توانست دل عده نه چندان کمی از پائینی ترین پائینی ها را - که از شکاف عظیم طبقاتی و فرهنگی در ایران نفرت دارند- به رحم آورد و آنان را به سوی بلوک خود جذب کند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱٨ تير ۱٣٨٨ -  ۹ ژوئيه ۲۰۰۹


من: واقعا، مگر شرط بسته ای که میانه مرا با همه دنیا بهم بزنی؟
آن یک من: خودت را به تعجب نزن از همان لحظه اول میدانستی که من به کجا میبرمت.
من: پر انتقاد میکنی دشمنانت را به خشم می آوری و دوستانت را دودل میسازی مگر نمیدانی وقتی که در یک خانه آبرومند حادثه ناپسندی واقع شد، ادب اقتضا دارد که در باره آن چیزی گفته نشود؟
آن یک من: چه میتوان کرد؟ من از چنین ادب بی بهره ام
من: میدانم لر هستی اما ای غافل! تو دشمن همه چیز معرفی خواهی شد.
.........................

در روسیه پیشا انقلاب ۱۹۱۷ حزب سوسیال دموکرات از همان اول یک بدیل متفاوت مدرنیزاسیون بود. اگر لیبرال ها تلاش می کردند تا خود را متکی به حمایت بخش نسبتا متمدن الیت ها کنند مارکسیست های متشکل در حزب سوسیال دمکرات حمایت خود را از مدرن ترین بخش طبقات فرودست بدست می آوردند که عبارت بودند از کارگران صنعتی در شهرهای بزرگ و روشنفکران شهری. بلشویک ها از سویی مدافعان قاطع منافع شهری بودند از سوی دیگر هم سوءاعتماد و خصومتی به روستائیان و پدرسالاری و سنت های کهنه و خرافه پرستی های "موژیک"های روس حس می کردند. لنین برای جلب وفاداری روستائیان شعار "زمین به دهقانان" را طرح کرد شعاری که کائوتسکی با آن مخالف بود زیرا می پنداشت که خوی و خصلت دهقان اساسا بگونه ای است که با بدست آوردن مالکیت زمین آنها دیگر حاضر نخواهد شد زمین ها را به مالکیت جمعی تبدیل کند. این نوعی "پوپولیسم چپ" در روسیه است که گریزی از آن نبود. برای عبور از خط کشی بین شهر و روستا باید تدبیری اندیشیده می شد. بلشویک ها بتدریج یاد گرفتند که روستائیان "غیرمدرن" را نه با خصومت متفرعنانه بلکه با همدلی نگاه کنند که الزامی به "متمدن" کردن آنها به شیوه های آمرانه نیست و بدین ترتیب آنها را به متحدین خود تبدیل کردند.
...............
در اروپای کنونی با فروپاشی مدل قدیمی انباشت که "فوردیستی" نامیده می شد بلوک هژمونیک-تاریخی پس از جنگ دوم جهانی به رهبری احزاب سوسیال دمکرات از هم فرو پاشید و ساختار قبلی طبقه کارگر بهم ریخت محلات کارگری و اجتماعات کارگری از دست رفت. بخش قابل توجهی از طبقه کارگر بومی و خارجی که از قافله سازمان دهی جدید کار و اشکال طبقاتی آن "عقب" مانده بود نمی دانست به کدام سمت و سویی روی کند و سوسیال دموکراسی و احزاب چپ سنتا کارگری نیز بخشا بعلت فروپاشی خود و بخشا بعلت تغییرات ایدئولوژیک و سیاسی که دستخوش آن گشته بودند قادر به رهبری ایدئولوژیک و سیاسی این اقشار "زیرطبقاتی" نبودند. بلوک هژمونیک- طبقاتی جدید که بر ویرانه های بلوک قدیمی شکل گرفت جذب و ادغام ایدئولوژیک-سیاسی این اقشار سرگردان نه چندان ناچیز را در دستور کار خود داشت. ائتلاف نامقدسی بین بالاترین بالائی ها و پائین ترین پائینی ها شکل گرفت و چسب بهم متصل کننده اجزای این بلوک نیز ایدئولوژی "راسیسم" بود.
..................
در ایران ما با یک غیاب فاجعه آمیز چپ روبرو هستیم. نه تنها این، که با یک چپ خواب آلوده چرت زن حواس باخته هم روبرو هستیم. یک چپ قدرتمند، فرهیخته، خوش فکر، باسواد و شکیبا نداریم (چه زمان داشته ایم؟) تا بتواند تدبیری برای شکاف تاریخی بین مرکز/حاشیه و بالاشهر/پائین شهر بیندیشد. بخشی از "چپ" توتالیتاریست و استالینیست که همیشه از فردای انقلاب ۵۷ به "اصل ۴۴" قانون اساسی می بالید و آن را بزرگ ترین دستاورد "خود" معرفی می کرد مطابق معمول همیشه تنها دل مشغول دعوای بین بالایی ها بوده است و بیم آن داشته که مبادا "استقلال" سیاسی ایران از سوی "انقلابات مخملی" دست پخت غرب بر باد فنا رود و در نتیجه در حوادث اخیر همراه با "رفقا و برادران ارشد و بزرگ" آمریکای لاتینی خود در تحولات اخیر هم با پای فشاری بر شعارهای منسوخ "ضد امپریالیستی" بودن رژیم عمق کهنگی و پوسیدگی خود را نشان داد. این ماموت ها هنوز در عصر جنگ سرد بسرد می برند. اما بخش دیگری از "چپ" بورژوایی هم بجز شعار "سکس آزاد" و "خدا نیست" و لاف و گزاف های حیرت آور درباره "قدرت دوگانه" در ایران (که البته یک سر این دوگانگی خود حضرات هستند) برای رویارویی با این شکاف راه حلی ندارد. بخش دیگری هم البته هست که "سوسیال دموکراسی" سقط جنین شده ایران است که همواره حامی بخش به اصطلاح رفرمیست رژیم بوده است و از خود موجودیتی مستقل به نمایش نگذارده است و این نیز برای غلبه بر شکاف یادشده راه حلی جز تقویت "قدرت دوگانه" (که اصلاح طلبان یک سر آن هستند) ندارد. دیگرانی هم البته هستند که اصولا قابل ذکر کردن نیستند. چرا؟ زیرا کلمات بیرون شده از دهانشان به همان اندازه ترشحات مغزی شان و وزن مغزهای ناورزیده شان نحیف و رقیق و خنده آور است.بدون این که کاربردپذیری سخنان کلیشه ای خود را روی شرایط کشور خود بسنجند حرف هایی می زنند که بیش از آن که "دشمن" را به وحشت اندازد باید به خنده اش وادارد. سالها است که در خارج کشور نشسته اند و بدون یک ارتباط واقعی با "جنبش بی جنبنده" بسر برده اند و اکنون به ناگهان یادشان آمده است که دستورالعمل های همیشگی را باز هم تکرار کنند: صفوف پرولتاریا به پیش!!! اعتصاب عمومی کنید!!! نافرمانی مدنی بکنید!!!
در این وضعیت، در یک چنین خلاء فاجعه بار سیاسی، فرهنگی و ایدئولوژیک، است که شاید بتوان از اتحاد نامقدس بین بالاترین بالایی ها و پایین ترین پائینی ها در دوره اخیر تاریخ ایران سخن گفت. ثروتمندترین، قدرت مندترین و نظامی ترین بخش حاکمیت با علم کردن مردی "خاکی" با لباس هایی که به تنش زار می زنند و "فقیرانه" زندگی می کند، توانست دل عده نه چندان کمی از پائینی ترین پائینی ها را- که از شکاف عظیم طبقاتی و فرهنگی در ایران نفرت دارند- به رحم آورد و آنان را به سوی بلوک خود جذب کند. چسب ایدئولوژیک این بلوک تاریخی-طبقاتی درون حکومتی نیز مبارزه با "مفاسد" اقتصادی و فرهنگی و نیز دمیدن در بوق "قدرتمندی منطقه ای" رژیم و آرزوی تبدیل شده به "امپراطور پیرامونی ترین پیرامونی ها" بود. حالا ظاهرا به نظر می رسد که بخش زیادی از همین پائینی ترین پائینی ها هم فهمیده اند که از این امام زاده هم معجزه ای برنمی آید و "پول نفت" که باید "بر سر سفره های" آنها آورده می شد به جیب پرناشدنی خودی ها سرازیر شده است و سرگردانی جدی آنها شروع خواهد شد. چه کسی می تواند آنها را جذب کند؟ چه کسی می تواند به آنها امید واقعی بدهد؟ چه کسی می تواند از آنها متحدی واقعی برای تحولات آتی ایران فراهم کند؟

منبع: خیابان شماره ی ۱۷


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست