هاشمی رفسنجانی و مشکل حل منازعات درونی رژیم از طریق مذاکره
اکبر سیف
•
دسته بندی های در قدرتی که طی یک دوره ۳۰ ساله و در مسیری پر پیچ وخم و سرشار از توطئه و کلک به توازنی در میان خویش دست یافته باشند و آن جا که پای منافع حیاتی شان در میان باشد از اقدام به هیچ جنایتی در حق مردم و مخالفین خویش دریغ نمی ورزند، آنگاه که به اختلافی حاد در میان خویش برخورد کنند و منافع حیاتی خود را در معرض تهدید ببیند مشکل می توانند از طریق مذاکره با هم به تفاهم دست یابند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
٣۰ تير ۱٣٨٨ -
۲۱ ژوئيه ۲۰۰۹
برخورد های رفسنجانی در یک ماه ونیم گذشته، نامه سرگشاده وهشدارگونه او به خامنه ای در آستانه «انتخابات» ۲۲ خرداد وپنهان کردن بعدی خود از انظار در یک ماه گذشته به همراه تلاش های پشت پرده اش، وبالاخره سخنان اخیرش در نماز جمعه ۲۶ تیرماه، همگی نشان ازاین دارند که وی بیش از همه سران رژیم موقعیت بحرانی و انباشته از تناقض جمهوری اسلامی را درک کرده و برای بیرون کشیدن کشتی به گل نشسته نظام، از خود درایت ودوراندیشی نشان می دهد. او نیک متوجه تناقض ذاتی رژیم، تناقض میان دو وجه جمهوریت و اسلامیت آن، گردیده است و با درک اهمیت نگران کننده گسترش تشتت دراین باره، آن هم دراین وضعیت به شدت بحرانی، برای کاهش آن به چاره جویی افتاده است.
رفسنجانی با شامه تیزش بهتر از دیگرسران رژیم دریافته است که چرخشی جدی دراوضاع به وقوع پیوسته است؛ او فهمیده است که این مردم دیگرحکمرانی شدن به شیوه های سابق را بر نمی تابند واگرچاره ای به سرعت اندیشیده نشود وتغییری در شیوه های حکومتی صورت نگیرد، گشایشی هر چند محدود در اوضاع بوجود نیاید وتلاشی تازه از سوی مسولان نظام برای کانالیزه کردن امواج عظیم نارضایتی مردم به درون نظام صورت نگیرد آنگاه همین مردمی که تا دیروز شعار ابطال انتخابات را فریاد می کردند، در آینده ای نه چندان دور و با بروز بحران هایی تازه وبا فراهم شدن فرصت هایی جدید، می توانند ابطال کل نظام را فریاد کنند.
علاوه برهمه اینها، او موقعیت خود و خانواده و امپراتوری مالی ای که در این ٣۰ ساله به چنگ آورده را به شدت متزلزل، در معرض حذف وافتادن به چنگ دیگر باند های مالی-امنیتی رژیم می بیند.
مخاطب او دراین سخنرانی هم خامنه ای و دیگر سران حکومتی بود، هم نیروهای سرکوبگر وهم توده های وسیع مردم به ستوه آمده از سیطره ٣۰ سال حکومت دینی که در ابعاد میلیونی راه نافرمانی مدنی اختیار کرده اند و بسته به رویدادها می توانند درادامه تحولات، کل نظام را به چالش بکشند.
طی همین سخنرانی هاشمی رفسنجانی توانست یکبار دیگر به عنوان مرد نیرومند نظام و چهره شاخص مخالف سیاست های خامنه ای و گماشتگان وی، به عنوان سخنگوی اصلی جناح مخالف، اعم از اصلاح طلب وغیراصلاح طلب، خود را مطرح کند و با کوشش برای سوار شدن بر موج اعتراضی مردم، امنیت خود و خانواده اش را در مقابل حملات جناح مخالف بیمه نماید.
چنین بود که رفسنجانی در سخنان خود، بر خلاف نامه سرگشاده اخیرش به رهبر، این بارنه تنها هیچ اشاره ای به ولی فقیه و رهبر وابراز اخلاص وهمراهی با او نداشت که هیچ، بلکه او و سیاست ها و روش ها ونتایج زیانبار آنها را برای نظام به نقد کشید؛ وی ضمن انتقاد از گماشتگان رهبر در شورای نگهبان، صدا وسیما، دولت و...، لزوم رعایت قاعده بازی و توجه به حقوق جناح مخالف خامنه ای را مطرح ساخت؛ وی با دعوت به حرکت در کادر قوانین، تغییربرخی قوانین را، البته از طریق قانونی مطرح ساخت؛ که یکی ازاین قوانین می تواند تغییر اصل ولایت فقیه از طریق مجلس خبرگان و بدین ترتیب تهدید خامنه ای به خلع ید از مقام ولایت باشد. او گفت در این زمینه ها بحث ها و مشورت های وسیعی را پیش برده و پیشنهادهایش را با شورای مصلحت نظام و نمایندگانی در مجلس خبرگان و... در میان گذاشته است. اودر حالی آزادی زندانیان و بازداشت شدگان یک ماهه اخیر و دلجویی از آنها و خانواده هایشان را مطرح می کرد که درهمان هنگام، وقبل و پس از آن، نیروهای سرکوبگر خامنه ای به قلع و قمع مردم گردآمده پیرامون دانشگاه و سرکوب و بازداشت آنها مشغول بودند و...
اما در ورای سخنان هاشمی رفسنجانی، آنگاه که بحث بر سر اختلافات موجود در رأس هرم جمهوری اسلامی مطرح است نباید این نکته ابتدائی را فراموش کرد که بحث بر سر قدرتی است که نه از طریق دموکراتیک بلکه به ضرب زور و با تکیه بر سرکوب خشن مخالفین و تصفیه های خونین درونی پا گرفته و مستقر گردیده است؛ حکومتی که به نام دین و با سوار شدن بر موج عظیم جنبش مردمی شکل گرفته است و مراکزپیچیده ومتعدد قدرت و تصمیم گیری در درون خود را بوجود آورده است و با تکیه بر منافع سرشار نفتی باند های مافیایی فوق العاده نیرومندی را در خود جای داده است. همین باندها و محافل و خانواده های ذینفوذ، که یک سرشان در منابع سرشار و بادآورده مالی و سر دیگرشان درمراکز امنیتی و نظامی و سر سوم آنها در شبکه روحانیت تشیع و در میان ملاها قرار دارند و در جنگ و گریز مدام با یکدیگر به سر می برند، هستند که متفقأ مافیای در قدرت جمهوری اسلامی را تشکیل می دهند. دسته بندی های در قدرتی که چنین شکل گرفته باشند و طی یک دوره ٣۰ ساله و در مسیری پر پیچ وخم و سرشار از توطئه و کلک به توازنی در میان خویش دست یافته باشند و همچنان که نشان داده اند آن جا که پای منافع حیاتی شان در میان باشد از اقدام به هیچ جنایتی در حق مردم و مخالفین خویش دریغ نمی ورزند، آنگاه که به اختلافی حاد در میان خویش برخورد کنند و منافع حیاتی خود را در معرض تهدید ببیند مشکل می توانند از طریق مذاکره با هم به تفاهم دست یابند. بی جهت نیست که رفسنجانی، نگران ازآینده تیره و تار منازعات باندهای حکومتی، عدم پاسخگویی به موقع به بحران کنونی و گسترش بیشتر آن را به ضررهمه دست اندرکاران رژیم و تهدید منافع حیاتی همه جناح های حکومتی دانسته است.
|