پاسخ محمدرضا خاتمی به انتقادات
بیشتر طرفدار سوسیال دموکراسی هستیم!
•
بنده معتقدم که مجلس و دولت اصلاحات در مجموع موفق بود، اینکه در یک انتخابات شکست خوردیم به این معنا نیست که همه چیز را از دست دادهایم. در انتخابات هم اشتباه ما بیشتر محاسباتی و تاکتیکی بود...
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۱ فروردين ۱٣٨۵ -
۱۰ آوريل ۲۰۰۶
خبرگزاری انتخاب : «سيدمحمدرضا خاتمى» دبيركل جبهه مشاركت در آخرين جلسه از جلسات ماهانه روزنامه نگاران در سال ۸۴ كه در محل سابق ستاد انتخاباتى دكتر معين برگزار شده به پرسش هاى خبرنگاران درباره عملكرد اين حزب در دوران حضور حاكميت و شرايط كنونى پاسخ داد.
بخشى از اين پرسش و پاسخ كه در «خبرنامه داخلی مشاركت» منتشر شده، در پى مى خوانيد.
*زمانی كه حزب مشاركت تشكيل شد انتظار اين بود كه ما با يك حزب آوانگارد روبهرو باشيم كه بر اساس تصميمگيری اعضای تشكيل دهندهاش حركت كند، نه اينكه چشم به ديگران داشته باشد كه آنها فرمان حركت را در دست گيرند.
مشاركت چه در زمانی كه در حاكميت حضور داشت و چه در شرايط كنونی با نمونههای مختلفی از ترس و حسرت روبهرو بود و همانند يك حزب واقعی كار نكرد. به قول يكی از دوستان حزبی برخی از كادرهای رده بالای حزب در فعاليت ششم يا هفتمشان همانند يك تفريح كار حزبی ميكردند. آقای دكتر در چه كشوری كار حزبی اينگونه است؟ چرا مشاركت با احزاب ديگر دنيا ارتباط برقرار نميكند و هنگامی كه به كنگرههای آنها دعوت ميشود جرأت نميكند كه دعوت آنها را بپذيرد؟ به نظر ميرسد كه اين تمايل وجود دارد تا بسياری از مسائل در پشت پرده حل شود. من بحث رسانه را هم مطرح ميكنم كه در طول سالهای گذشته با آن درگير بوديم؛ هفته بعد از انتخابات در يك جلسهای به دعوت حزب، من (عيسی سحرخيز) بحث داشتن رسانه را مطرح كردم. زمانی ما در هيأت نظارت بر مطبوعات اكثريت را داشتيم و ميتوانستيم با كمی فشار امتياز روزنامه بگيريم و اين كار را نكرديم. مشاركت فردای پس از انتخابات ميتوانست روزنامه جمهوريت را منتشر كند اما بحث هزينه را مطرح كرد و به يك نشريه داخلی هفتگی دل بست كه برای كسانی فرستاده ميشود كه بسياری از اطلاعات آن را دارند. من فكر ميكنم كه اگر مشاركت بخواهد در آينده در فضای سياسی ايران كار كند در مرحله اول بايد آوانگارد باشد. در ضمن بايد رودربايستی را هم كنار بگذارد و به جای آنكه با ديگران در پشت پرده صحبت كند حرف دلش را با مردم بزند. به عنوان مثال فردی مثل آقای شيرزاد درون مشاركت نميتوانست به راحتی صحبت كند و تحت فشار بود، درحاليكه ديگران انتظار دارند كه يك حزب پيشرو فضای ترس را در جامعه بشكند تا آنها بتوانند در فضای ايجاد شده ادامه حيات دهند، در صورتی كه شما در بسياری از مسائل سكوت كرديد، هنوز هم سكوت ميكنيد. اينكه شما ميگوييد دليل سكوتتان اينست كه نگويند قصد كارشكنی داريد منطقی نيست، اصلاً كدام حزب در دنيا اين كار را ميكند؟ يك مشكل ديگر حزب هم عدم اعتماد به نيروهای خارج از حزب است و حاضر نيستيد بخشی از كارهايتان را به آنها بسپاريد. اما در عين حال افرادی را داريد كه در يك زمان مسؤوليت چهار يا پنج كار را دارند. الآن حزب مدتهاست كه در حال انتشار يك ماهنامه است و هنوز هم شماره اول آن منتشر نشده است، مگر انتشار نشريه چند سال بايد طول بكشد؟
*خاتمي: البته من اميدوارم همه قضاوتها اينگونه نباشد، چون من هيچگاه نگفتم كه ما سكوت كردهايم، بلكه حرف من اين بود كه فضای جامعه اينگونه است. ما به عنوان حزب بيانيههايمان را منتشر كردهايم و حرفهايمان را هم زدهايم. اما شما اين نكته را هم در نظر بگيريد كه ما در چه فضايی هستيم. اينجا اگر متهم به محافظهكاری ميشويم در محيط ديگر كه آنها هم اصلاحطلب ميباشند در آنجا متهم هستيم كه تندروی ميكنيم.
متهم هستيم كه شما با آن طرح اصلاح قانون مطبوعات در مجلس همه چيز را خراب كرديد. حالا شما ميگوييد خير، بايد ميايستاديد؛ من در اينجا بنا ندارم كه بگويم كداميك درست و كداميك نادرست است، در مورد آوانگارد بودن يا نبودن حزب هم همينطور. اين به عنوان يك قضاوت در بيرون وجود دارد، اما شما بدانيد كه ما داخل خودمان هم اين بحثها را مطرح ميكنيم و معتقديم در ميان طيفی از دوستان كه ما را به تندروی و طيف ديگری كه ما را به كندروی متهم ميكنند تقريباً يك نقطه بينابين را اختيار كردهايم.
هرچند نسبت به هر دو طرف احترام داريم. اين واقعيت هم بايد درك شود كه حزبی با هفت، هشت سال سابقه نبايد مقايسه شود با احزابی كه سالهاست فعاليت ميكنند.
شما ميگوييد با احزاب دنيا ارتباط برقرار نكرديد، در حالی كه اينگونه نيست. احزابی بودند در دنيا كه ما با آنها ارتباط داشتيم، چه در كشورهای اسلامی و چه در كشورهای اروپايی و اين ارتباطات هم رسمی و هم علنی بود. فكر ميكنم مقداری از قضاوتهای دوستان ناشی از آن است كه كاملاً در جريان اوضاع نيستند.
يك نكته را هم بگويم، در سياستورزی هم مماشات وجود دارد، هم سازش به معنای درست آن وجود دارد. هم لابی پشت پرده دارد و در عين حال موضعگيری علنی هم دارد. اينكه بياييم مدعی شويم ما همه چيز را به مردم ميگوييم و كاری به ديگران نداريم و در تريبونها به صورت علنی موضعگيری ميكنيم، همه سياستورزی نيست. بخشی از سياستورزی هم در جای ديگری شكل ميگيرد.
در مورد خبرنامه ما هم كه آقای سحرخيز با ديده حقارت به آن مينگرند بايد بگويم كه انتشار خبرنامه يك كار بسيار مهم تشكيلاتی است و ما در طول ماههای اخير با افراد زيادی از اين طريق ارتباط برقرار كردهايم.
البته من هم قبول دارم كه بعضی از انتقادها هم بجاست، اينكه عدهای ميگويند شما چه حزبی هستيد كه هشت سال در حاكميت بوديد اما نتوانستيد سرمايهای برای خودتان فراهم كنيد؛ بلي، اين ايراد وجود دارد سلامت و پاك بودن حزب در درجه اول اهميت است به نحوی كه كسی نتواند با تغيير و تحولهای سياسی حزب را به آلودگی متهم كند، بلی ما مشكل مالی داريم و بايد هم آنرا به نحوی برطرف كنيم. اما به نحو صحيحی و قانوني. اما شما در عين حال نتيجه آن را هم ميبينيد، در تمام بگير و ببندهايی كه اين روزها مشاهده ميشود، شما حتی يك مورد هم پيدا نميكنيد كه بتوانند تخلفی توسط ما را اثبات كنند.
*امروز كه شش، هفت ماه از اين اتفاقات عجيب در كشور ما ميگذرد و اوضاع را ميبينيم احساس ميكنيم كه اصلاحطلبان خيلی غفلت كردند و از آن شرايط با امكانات فراوان به وضعيتی رسيدهايم كه همه نگران هستيم. كسی نميتواند تصميم صحيحی برای آينده بگيرد چون سرنوشت فردای خودش را نميداند. تصويری هم كه شما از جامعه ارائه ميكنيد به خوبی توسط ما قابل مشاهده است. حالا من سؤال ميكنم كه وقتی مشاركت در قدرت بود و ميتوانست كارهای زيادی انجام دهد چرا به نحو درستی عمل نكرد كه حاصل هشت سال اصلاحات به دولت آقای احمدينژاد منتهی نشود. آقای خاتمی شما بايد پاسخ دهيد، اگر چندين سال ديگر هم اين جلسات برقرار باشد من وظيفه خودم ميدانم كه از هر اصلاحطلبی كه در اينگونه جلسات شركت كند اين سؤال را بپرسم.
*خاتمي: اينكه گفته ميشود اصلاحطلبان ناكارآمد هستند بايد شامل يك تعريف مقدماتی هم باشد كه اصلاً اصلاحطلبان چه كسانی هستند، اصلاحات چيست و اصلاحطلبی يعنی چه؛ آن وقت اگر ديديم كه با هم ميتوانيم به يك تعريف مشترك برسيم، حالا بايد دنبال مقصر بگرديم كه چه كسی كم كاری كرد.
امروز من به عنوان مشاركت يك مسؤوليتی دارم، آقای خاتمی يا آقای كروبی مسؤوليت ديگری دارند، روزنامهنگاران هم هستند كه آنها هم مسؤولند. به نظر من دوستان به واقعيت كشور توجه ندارند، وقتی يك اجماع فكری واضح و روشنی روی اصلاحطلبی وجود ندارد كه همه دور آن مفهوم مشترك جمع شوند طبيعی است كه اختلافاتی را هم به همراه خواهد داشت. من مجلس را مثال ميزنم، مگر بعد از پيروزی اصلاحطلبان در انتخابات مجلس ششم، چند عضو مشاركت وارد مجلس شدند؟ حداكثر ۴۰ نفر؛ بقيه دوستانی بودند كه تمايلاتی داشتند اما عضو ما نبودند.
فراكسيون ما ۱۲٨ عضو داشت كه درون اين فراكسيون هم به هر حال مسائل قومي، محلی و شخصی مطرح ميشد. ما قبل از آن هم حزبی نداشتيم كه به افراد شكل دهيم و آنها را وارد مجلس كنيم. ما ائتلافی بوديم كه حتی امروز هم به صورت يقين نميتوانيم بگوييم چه كاری درست و چه كاری غلط بود. شما ميگوييد چرا كار نكرديم، اما پيش از آن بايد توضيح دهيد چه كاری و با چه ابزاری بايد انجام ميداديم كه آن را انجام نداديم. البته ميتوانيد بگوييد كه به عنوان حزب يك سری مسؤوليتها داشتيد، به هر حال اندازه تأثيرگذاری و قدرت اين حزب درون تشكيلات حكومتی يك امر جداگانه است كه بحث خوبی است دنبال شود.
*آقای خاتمی من تعجب ميكنم از شما كه ميگوييد بايد چه كار ميكرديد و آن كار را انجام نداديد؛ شما كه نميدانستيد بايد چه كنيد چرا وارد قدرت شديد؟ بهتر بود يا در ابتدا برنامهايتان را مشخص ميكرديد و سپس وارد قدرت ميشديد و يا اينكه پس از حضور در قدرت اينهمه سر و صدا نميكرديد كه مردم امروز شما را مقصر بدانند. شما در روزنامهايتان اين همه مصاحبه كرديد، مقاله نوشتيد و فكر ميكرديد كه مردم هم تا ابد با شما پيوند برادری دارند و به شما رأی ميدهند. شما ميخواهيد خانه امنتان را داشته باشيد، ارتباطات بيرونيتان و حقوق دولتيتان را داشته باشيد و بعد هم سياست صبر و انتظار را در پيش بگيريد كه شايد يك معجزهای شود و خاتمی ديگری پيدا شود تا مردم زمانی به شما رأی دهند. شما بايد بگوييد به عنوان رئيس مركز پژوهشهای مجلس چه كرديد، اصلاً آيا وقتی به عنوان نماينده اول تهران وارد مجلس شد يك بار با موكلانتان صحبت كرديد؟ ما پيش از اين تجربيات مشابهی داشتيم، مصدق وقتی كه ديد حرفش خريدار ندارد به ميان مردم رفت و گفت مجلس جايی است كه مردم آنجا هستند. به نظر ميرسد شما توان اين را نداشتيد تا مردم را به دور خودتان جمع كنيد. اگر در جريان تحصن نمايندگان مجلس ششم، مردم را وارد صحنه ميكرديد وضعتان اينگونه نبود، به هر حال بايد در جايی تكليفتان را روشن ميكرديد. به قول آقای انصاريراد، اصلاحات بدون هزينه دادن و زندان رفتن امكان پذير نيست. شما ميگوييد كه در سياست سازش وجود دارد، اما در عين تمام مماشاتی كه ميكنيد حاضر هستيد تا با مردم روبهرو شويد؟ حزب مشاركت از اين باب مورد انتقاد است كه خودش مدعی است برنامه دارد و ميتواند دولت را اداره كند.
*خاتمي: ميگوييد شما در روزنامههايتان نوشتيد، من هم ميپرسم يعنی چه روزنامههايتان؟ اين روزنامهها كه مال ما نبود، دوستان مختلف و البته مستقل، اينها را اداره ميكردند. ميگوييد شما در سخنرانيهايتان فلان مطلب را گفتيد، خب مگر من چه گفتم؟ صحبتهای من كه همه معلوم است. من بايد پاسخ بدهم يا آن كسی كه گفت بايد [...] اين «شما» يعنی چه كسي؟ بايد مشخص شود. من كه اينجا نشستهام بايد پاسخگوی آقای خاتمی باشم، پاسخگوی آقای كروبی باشم، به سخنان و اعمال آقای [...] هم پاسخ بدهم، در عين حال پاسخگوی خودم هم كه هستم. ما برای انتخابات مجلس ششم برنامه داديم و در پايان مجلس هم نتايج عملكردمان را گزارش كرديم.
*شما فقط اقدام كرديد؟
خاتمي: خير، ما عمل هم كرديم. بنده اينجا ميگويم كه ٨۰ درصد برنامههايمان را در مجلس پيش برديم. هرچند شما ممكن است بگوييد برنامههايتان در مورد مطبوعات محقق نشد، ما هم ميپذيريم. اما شما مثال ميزنيد در مورد مركز پژوهشها؛ من هم ميگويم عمده برنامههای اقتصادی و اجتماعی مجلس مانند طرح خدمت وظيفه سربازي، قانون مالياتها، طرحهای مربوط به تجارت، زنان و دانشگاهها، فارغ از اينكه به مرحله عمل رسيد يا نرسيد، نتيجه ساعتها كار كارشناسی همين مركز بود.
عمده برنامههای ما به قانون تبديل شد، آنهايی هم كه نگذاشتند قانونی برای آنها تصويب شود، مثل دفاع از حقوق شهروندي، در كميسيونهای مجلس و از طريق راهكارهای قانونی در حد امكان مجلس اقدام شد. نكته بعدی شكست ما در انتخابات است؛ اتفاقاً تنها گروهی كه دلايل شكست را بيان كرد ما بوديم، چندين سند هم منتشر كرديم و ضعفهای خودمان و نقاط قوت طرف مقابل را بيان نموديم. برخلاف گفتههای شما، هم گفتيم كه چرا اينگونه شد و هم گفتيم كه در آينده چه كاری را انجام خواهيم داد. در مورد تجمع مردمی و حضور در خيابان ها هم صريحاً ميگويم كه ما با اين كار مخالف بوديم و هنوز هم مخالف هستيم.
يك نكته ديگر را هم بگويم و آن هم اينست كه دولت هيچ ربطی به حزب مشاركت نداشت. دوستانی از مشاركت كه در دولت بودند قبل از تشكيل حزب مشاركت در دولت حضور داشتند. حتی انتخاب اعضای كابينه در دور دوم آقای خاتمی به اين صفت بود كه قرار نيست حزبی عمل شود و هم آنها و هم ما اين تعهد را پذيرفته بوديم. به همين خاطر ما در مورد دولت مسؤوليتی نميپذيريم. در برخی موارد انتقاد داريم و در بقيه موارد هم دفاع ميكنيم.
*يكی از نقاط مثبت احزاب اينست كه هنگام شكست شرايطی را فراهم ميكنند كه يأس بر كشور حاكم نشود. يعنی نظم تشكيلات در زمان پيروزی امكان استفاده از اين پيروزی را فراهم ميكند و هنگام شكست هم بازدارنده يأس است. به اين نكته هم بايد توجه كنيم كه واكنش نسبت به مسائل روز، طبيعت احزاب است، اما همه چيز در مسائل روز خلاصه نميشود. حال با توجه به اين نكته سؤال من اينست كه بعد از شكست اصلاحطلبان فارغ از نگاه به ابزارهای دموكراتيك يا غيردموكراتيك، آيا حزب مشاركت تلاش كرده است كه تجربه فعاليتهای دموكراتيك در فضای غيردموكراتيك را در كشورهای ديگر دنيا مطالعه كند تا آن را به سرمايهای برای بازگشت خودش به قدرت قرار دهد؛ ضمن آنكه مشاركت امروز با بحث بقای خودش هم روبهرو است و بايد تجربيات مشابهی را پيدا كند كه احزاب در نقاط مختلف دنيا چگونه با واقعيتها كنار آمدند و به سمت انفعال يا راديكاليسم نرفتند. هرچند يك موقع هم هست كه ممكن است بگوييم شرايط ما در ايران يك شرايط ويژه است، اما به هر حال اين موضوع نافی مطالعه ما نيست، چون ميتوانيم از تجربيات ديگران استفاده كنيم. به عنوان مثال ما در همسايگيمان با كشوری مثل پاكستان مواجه هستيم كه در آن طی شرايطی كاملاً غيردموكراتيك يك حزب دموكراتيك سرنگون ميشود، ولی باز هم آنها برمی گردند و به شكل ديگری خودشان را احيا ميكنند.
خاتمي: ما غير از مواضع روزمره و كارهای جاری حزبي، مسائل ديگری را هم بررسی كردهايم. ما بعد از انتخابات كارگروههای مختلفی تشكيل داديم تا عواملی كه سبب شكست در جريان انتخابات شد را تحليل كنيم، به نتايجی هم رسيديم. بر اساس اين نتايج افراد و گروههايی تعيين شدهاند تا آنها را مطالعه كنند و تجربيات مشابه داخلی و خارجی را نيز بررسی نمايند.
به عنوان مثال ما روی موضوعی چون پايگاه اجتماعی حزب در داخل كشور بحث ميكنيم، يا اين موضوع را مورد تحليل قرار ميدهيم كه آيا در كشور ما به عنوان مثال طبقه اجتماعی وجود دارد يا خير و اگر وجود دارد منافع اين طبقه چيست و حزب ما كداميك از اين طبقات را ميتواند به عنوان پايگاه خودش انتخاب كند. بحث ديگری كه ما به آن اعتقاد داريم مواجهه ما با يك دولت پادگانی است. عملكرد دولت پادگانی بر اساس تجربيات مشابه در دنيا چيست، نظريات مرتبط با آن كدام است و چگونه ميتوان در وضعيت حاكم فعال بود و كار كرد تا كمترين هزينه و بيشترين فايده را داشته باشد.
موضوع ديگری كه ما هميشه بر آن تأكيد داشتيم اين بود كه دموكراسی نياز جامعه ماست؛ اما مردم روزمره احساس نكردند كه چگونه ميتوانند در زندگی خودشان با دموكراسی رابطه برقرار كنند.
اتفاقاً همين آوانگارد بودن ما با شعارهايی كه مطرح شد باعث گرديد كه از بدنه جامعه عقب بمانيم. ما با نظريهپردازان مختلف داخلی و خارجی بحثهای مفصلی داشتيم. يكی از اين آقايان كه از خارج آمده بود ميگفت اين كه شما از دموكراسی ميگوييد، بر پايه كدام اقتصاد است؟ پاسخهای ما كلی بود و ايشان هم ما را مورد انتقاد قرار ميداد و ميگفت كه موفق نخواهيد شد. برای اينكه وقتی شعار دموكراسی داده ميشود بايد عملاً و عيناًٌ در زندگی واقعی مردم چه در كوتاه مدت و چه در دراز مدت تجلی پيدا كند. به هرحال ميخواهم بگويم كه اگر حزبی ميخواهد به معنای واقعی يك حزب باشد بايد نسبت به تمام سؤالات مطرح در جامعه پاسخ مناسب داشته باشد، ما هم اين را ميدانيم و در حال مطالعه هستيم، هرچند ممكن است طولانی مدت هم باشد و شرايط خاص كشور اجازه ندهد كه از تمام ظرفيتهای موجود استفاده كنيم.
*آقای خاتمی سؤال من در ارتباط با تأكيد آقای حجاريان بر ائتلاف روی حداقل هاست كه بر مبنای آن ايشان پيشنهاد كردند اين ائتلاف ميتواند در مسائلی مانند حفظ كشور، حفظ جان مردم يا صلح و مسائلی از اين قبيل باشد؛ اما در اين ميان به نظر ميرسد در سطح تشكيلات مشاركت اين ايده هنوز نمادی پيدا نكرده است. در صورتيكه اهميت اين موضوع بسيار هم زياد است؛ بگذاريد مثالی بزنم، الآن مطابق آمار در اثر مداخله خارجی ۹۰ هزار نفر در عراق طی سه سال كشته شدند كه رقم بسيار بالايی است، هرچند در كشور ما بر اثر سوانح جادهای و بلايای طبيعی عده بسياری جان خودشان را از دست ميدهند اما به هر حال آمار كشتهشدگان جنگ قابل چشمپوشی نيست. ما ميتوانيم برای مردم اين موضوع را توضيح دهيم كه مداخله خارجی اين خطرات را به دنبال خواهد داشت و لااقل حداقلهايی كه امروز داريم ديگر در اثر جنگ وجود نخواهند داشت.
*خاتمي: در مورد اجماع و صحبتهای آقای حجاريان هم بايد بگويم كه مغز آقا سعيد هميشه ايده تراوش ميكند، اما اين لزوماً بدان معنا نيست كه نسبت به اين مسائل در حزب بحث شده است و همه به نقطه مشتركی رسيدهايم. ما ائتلاف را ضروری ميدانيم اما در شرايط فعلی اجماع را امری ممكن نميدانيم.
ما در تحليلهای خودمان به اين نتيجه رسيدهايم كه اگر يك انتخابات آزاد با حداقل معيارهای قابل قبول وجود داشته باشد، با توجه به قدرت ما و قدرت رقيب، بدون ائتلاف امكان پيروزی كم است. بنابراين ما هميشه به دنبال ائتلاف بودهايم و نه اجماع. الآن هم تلاش ميكنيم، هرچند دوستانی هستند كه در برخی مسائل خط قرمز دارند، اما ما بايد اين خط قرمز را كمرنگ كنيم. اجرايی كردن ايده آقای حجاريان هم از يك حزب به تنهايی ساخته نيست.
* «عدهاي» از كسانی كه ايشان تحت عنوان «از اين جا تا آن جا» نام ميبرد از اساس و ماهيت با كار حزبی مخالف هستند و امكان ندارد ما بتوانيم با آنها كار حزبی كنيم. اما در عين حال در مورد كسانی كه حاضر هستند بر سر مسائلی از اين قبيل مذاكره كنند، ما با هم صحبتهايی داشتهايم. اما به هرحال تعداد افراد گروههايی كه حاضر باشند ميداندار باشند زياد نيست.
مقابل اصلاحطلبان پيشرو ما امروز با طيفی درون جريان اصلاحات رو به رو هستيم كه اساساً هرگونه ائتلافی را منكر ميشود و حتی از اساس با برخی از بنيانهای اصلاحطلبی مشكل دارند. موضوع اينها جناح راست يا محافظهكاران هم نيستند، ما تجربه انتخابات رياست جمهوری نهم را داشتيم، ضمن آنكه قبل از آن هم با وقايع مجلس ششم روبهرو بوديم كه اينها به هيچكدام از خواستهای پيشروانه اصلاحطلبان پاسخ مثبت ندادند، اما مواضع حزب مشاركت هنوز در قبال اين رفتارها و حركتها روشن نيست، مثلاً آقای [...] بخشی از جبهه مشاركت را تحت عنوان تندروها مورد انتقاد قرار ميدهد در صورتيكه گويا سياست جبهه مشاركت به نوعی مماشات با همه گروههاست و جوابی به آنها نميدهيد.
خاتمي: اينطور نيست كه مواضع حزب در مسائل مختلف بيان نشود، حزب در امور گوناگون مواضع خودش را بيان كرده است، حالا اينكه مواضع ما به مردم رسيده يا نرسيده، موضوع ديگری است. اما در مورد اينكه اگر مثلاً آقای [...] عليه ما موضع ميگيرد و ما سكوت ميكنيم، بايد بگويم اين سياست رسمی حزب است كه به هيچ وجه به صورت علنی مسائل و مشكلات درونی اصلاحطلبان را برجسته نكنيم. به درستی يا نادرستی اين موضوع كاری ندارم، اين سياست رسمی حزب است. البته اين مانع از اين نيست كه درون خودمان بحث نكنيم يا اينكه انتقادی نداشته باشيم. اما آقای شكوريراد به علت بيان مسائلی در مورد دفتر تحكيم دو بار مورد انتقاد واقع شد، چون بنا نداريم در عين اينكه بحث ميكنيم، بهانه به دست مخالفان اصلاحات بدهيم اين هم كه مسائل درونی اصلاحطلبان پررنگ ميشود خواسته طرف مقابل ما است كه قصد دارد مشكلات ما را بزرگ كند. در مجلس هم اين كار را ميكردند.
*آقای دكتر شما از فعال بودن ميگوييد اما بعد از انتخابات تعدادی از دفاتر مشاركت در استانهای مختلف تعطيل شده است، به عنوان مثال ما در اردبيل يا آذربايجان غربی با ضعفهای بسياری روبهرو هستيم.
خاتمي: خبر شما مربوط به دو ماه پيش است، اتفاقاً اردبيل را كه شما مثال ميزنيد امروز خيلی هم فعال شده است.
*شما يكی از كسانی بوديد كه به همراه برادرتان قبل از انتخابات دوم خرداد ۷۶ اعتقاد داشتيد در ساختار موجود نميتوان كار كرد، در اين سالها چه اتفاقی افتاد كه امروز برخلاف نظرات پيشين صحبت ميكنيد؟ آيا اشتباه تحليلی بود يا مزايای حضور در قدرت شما را به اين نتيجه رساند؟
*خاتمي: من به خاطر نميآورم كه گفته باشم در اين ساختار نميتوان كار كرد، مبنای اين حرف را هم نميدانم. من هيچ وقت اين ادعا را مطرح نكردهام و در عين اينكه نسبت به قانون اساسی انتقاد دارم معتقدم كه در همين قانون اساسی هم ميتوان فعاليت كرد. اصلاحات هم در درون اين ساختار بايد انجام شود و اين صحبت هميشگی ما بوده است.
*در حزب شما باندبازی و منافع شخصی كم نيست و مصداقهای آن هم وجود دارد. بسياری از اعضای اوليه حزب امروز در شورای مركزی حضور ندارند و حزب در درون هم با انتقادات بسياری مواجه است.
خاتمي: در مورد بحثهای تشكيلاتی كه مطرح ميكنيد بايد بگويم من قبول دارم كه در ابتدای تشكيل جبهه مشاركت، ما به معنای واقعی حزب نبوديم؛ اما انسجام تشكيلاتی كه ما امروز داريم به هيچ وجه قابل مقايسه با گذشته نيست.
ما به لحاظ سياسی و فرهنگی كمتر مشكل داشتيم اما مواضع اقتصاديمان متفرق بود؛ در حاليكه امروز اينگونه نيست و انسجام درون حزبی ما بسيار بيشتر از گذشته است. به دليل همين انسجام درونی هم ما توانستيم سختترين تصميمات را درون خودمان بگيريم و دچار مشكل نشويم. در بدترين وضع، هنگامی كه حزب تصميم ميگيرد به لحاظ همين روند دموكراتيك دچار تنش نميشود. امروز هم ميتوانيم ادعا كنيم كه در حد هشت سالگی خودمان يك حزب نسبتاً موفق در جمهوری اسلامی هستيم.
*شما تحليلی از برنامههای اقتصاديتان داريد و اذعان هم ميكنيد كه اين برنامهها در انتخابات بسيار ضعيف بود؛ با اينحال وقتی كه من به عنوان يك روزنامهنگار پايگاه طبقاتی شما را بررسی ميكنم نميتوانم درك كنم كه تفاوتتان با كارگزاران چيست، اصلاً طرفدار چه نوع اقتصادی هستيد؟
*خاتمي: در مورد مواضع اقتصادی هم بايد بگويم كه ما هشت كنگره داشتيم، در همه كنگرهها هم بيانيه داديم و مواضع اقتصاديمان را بيان كرديم. البته نميخواهم بگويم كه مواضع اقتصادی ما كامل شده است يا اختلافنظر نداريم. قصد هم ندارم وارد مقايسه مواضع خودمان با كارگزاران شوم، ممكن است نزديكيهايی با آنها داشته باشيم. هرچند به طور خلاصه ميتوانم بگويم كه در شيوههای اتخاذ شده در امر اقتصاد و سياست تفاوتهای محسوسی با آنها داريم برای ما مسأله دموكراسی اهميت دارد و بيشتر طرفدار سوسيال دموكراسی هستيم.
*دموكراسی در اقتصاد به چه معنی است؟
خاتمي: يعنی ما معتقديم كه جهتگيری اقتصاد بايد به سمت اقتصاد بازار باشد، اما اين نبايد بدان معنی باشد كه دولت يك سری از تعهدات خودش را در مسائلی از قبيل آموزش، بهداشت، امنيت يا موارد مشابه ديگر فراموش ميكند. به اعتقاد ما حداقل در شرايط فعلی امكانپذير نيست كه همه چيز ما به خصوص در زمينههای اجتماعی و خدمات عمومی از قبيل بهداشت و آموزش از دولت به طور كامل منفك شود. ما به مسائلی مثل حق مالكيت، شناخت بازار، رقابتپذيری اقتصاد، رانتزدايي، كوچكتر كردن دولت و تقويت بخش خصوصی و پيوند و تعامل با اقتصاد جهانی اهميت ميدهيم.
*اما شما با اينكه در بيان مواضع اقتصادی خودتان از سوسيال دموكراسی بيشتر دفاع ميكنيد اما حزب مشاركت در سطح جامعه به اين صفت شناخته نشده است، دليل اين امر را در چه ميدانيد؟
*خاتمي: شايد ناشی از ضعف ما در بيان مطالب باشد كه نتوانستهايم حرفهای خودمان را به نحو صحيحی بيان كنيم، شايد هم اين امر ناشی از فرهنگ عمومی جامعه ما باشد كه خيلی عادت ندارد مطالعه كند. اين امر به خصوص در مطالب تحليلی قابل توجهتر است و البته بايد اين نكته را هم بگويم كه ما زمانی كه در مجلس بوديم چون عملاً در سياستهای اقتصادی با دولت هماهنگی داشتيم بنابراين مواضع ما همانند مواضع دولت شناخته شده است، درحاليكه دوستان ما در مجلس و مركز پژوهشها در مورد برنامه چهارم توسعه و يا بودجههای ساليانه كارهای زيادی انجام دادند و همانطور كه گفتم به دليل اختلاط كاری با دولت عملاً مواضع اقتصادی حزب در پوشش مواضع اقتصادی دولت قرار گرفت.
*آقای خاتمی كدام سياست شما با سوسيال دموكراسی همخوانی دارد؟ برنامههای اقتصادی مشاركت را كسانی مينويسند كه در حزب كارگزاران حضور دارند، آنها وقتی كه ديدند مشاركت در قدرت است برنامههای خودشان را به نام مشاركت ارائه دادند. كدام وزيری كه شما در دولت آقای خاتمی به او رأی داديد در حوزه اقتصاد معتقد به سوسيال دموكراسی بود؟ آقای جهانگيري، آقای شريعتمداری يا آقای مظاهری سوسيال دموكرات بودند؟ كدام اقتصاددان سوسيال دموكرات در ساختمان حزب مشاركت با شما ديدار داشته است؟ اصلاً كدام سياست اقتصادی شما با سوسيال دموكراسی همخوانی دارد؟ اصلاً آيا مگر ميشود طرفدار سوسيال دموكراسی بود و از آقای هاشمی حمايت كرد؟ البته شما ميتوانيد بگوييد كه از امروز سوسيال دموكرات شدهايد اما لااقل در اين هشت سال نه در مجلس و نه در دولت ما اين موضوع را نديديم. شما زمانی پيروزيهای اصلاحات را به نام خودتان مينويسيد اما هنگام شكست حاضر نيستيد مسؤوليت عملكرد دولت را بپذيريد، در حاليكه اين دولت از شما و فراكسيون ۱۲٨ نفرهتان رأی اعتماد گرفت. شما ميتوانستيد به وزيری كه از [...] معرفی شده بود رأی اعتماد ندهيد يا وزيری را كه عملكرد درست نداشت استيضاح ميكرديد. من آقای عرب سرخی را گواه ميگيرم كه به ايشان ميگفتم ما معنی حمايت از دولت را بد درك كرديم و فكر ميكنيم هركسی كه از سوی دولت معرفی ميشود بايد به او رأی دهيم و از هر لايحهای كه به مجلس فرستاده ميشود دفاع كنيم تا بگوييم طرفدار دولت اصلاحات هستيم. ما با آقای مزروعی مصاحبه ميكرديم و ايشان هم ميپذيرفت كه لايحه بودجه ايراد دارد اما وقتی ميگفتيم كه پس چرا كليات لايحه را تصويب ميكنيد پاسخ ميداد مجلس جای اين نيست كه ماهيت لايحه بودجه را اصلاح كند، ضمن آنكه ما بايد از دولت حمايت كنيم. نميخواهم بگويم تمام دلايل شكست حزب مشاركت اينها بود اما به هر حال مشاركت به عنوان حزب پيشرو در اصلاحات از اين اشتباهات ضرر كرد. من برای آقای صفاييفراهانی احترام زيادی قائل هستم اما آيا ميشود رئيس كميته اقتصادی كسی كه شعار توسعه دانايی محور ميدهد يك مهندس باشد؟ نميشود كه ما به آقای مظاهری با مهندسی راه و ساختمان رأی اعتماد برای وزارت اقتصاد و دارايی بدهيم و در روزنامه حزبی نوروز باشد هزار دليل بياوريم كه اصلاً مهندس بودن برای وزارت اقتصاد خيلی بهتر از آن است كه فردی دكترای اقتصاد داشته باشد. آقای عبده در روزنامه نوروز اين مطلب را نوشت و در بيان دليل آن هم گفت كه در استراليا اين كار انجام شده و جواب داده است. مشكل مشاركت همان مشكلی است كه كارگزاران يا سازمان مجاهدين با آن روبهرو هستند؛ مشكل اينجاست كه فقط دولت ما نفتی نيست، بلكه احزاب ما هم نفتی هستند. گويا كه تنها با تقسيم رانت نفت ميتوان تأثيرگذار بود. با اين تصور ديگر جامعه معنی نخواهد داشت.
*خاتمي: يك سری از اين گفتهها اصلاً صحيح نيست، در مورد مواضع اقتصادی افراد هم كه حالا طرفدار سرمايهداری بودند يا سوسيال دموكرات نبودند من نظری ندارم، چون صحبتهای من در مورد مجموعه سياستهايی بود كه اعمال شد.
من در مورد مواضع خودمان هم گفتم كه ما به تدريج در حال حركت هستيم و فقط مواضع كلی ما مشخص شده است.
شما اگر خطكش بگذاريد ميتوانيد بگوييد كه در فلان جا از سوسيال دموكراسی فراتر رفته ايد، من اين حرف را قبول ميكنم، همانطور كه اين خطكش را اگر در مواضع سياسی ما هم بگذاريد ممكن است به اين نتيجه برسيد كه ما در جايی از دموكراسی تخطی كردهايم.
اما من معتقدم كه اصول كلی ما در اين مسير بوده است و توانستيم به وسع خود و ميزان اثرگذاری خود با همكاری متقابل دولت و مجلس جهت اقتصادی كشور را در اين مسير به پيش ببريم.
اين را هم بگويم كه از زير بار مسؤوليت فرار نميكنيم، اما بايد جايگاهها را بشناسيم. بنده از كليت دولت و نه تك تك اعضای آن دفاع ميكنم، ولی اين بدان معنی نيست كه من مسؤول عملكرد فلان شخص هستم.
من از طرف مشاركت صحبت ميكنم و انتقادات ما هم كمتر از بسياری از دوستان نيست. شما بايد بدانيد كه بزرگترين چالش ما در اقتصاد با سياستهای اقتصادی بعضی از وزرای دولت آقای خاتمی بود. اما در كليت موضوع تلاش داشتيم به نوعی با دولت همكاری كنيم كه از خط مشی خودمان منحرف نشويم. جزئيات آن را هم ميتوانيم باهم به بحث بگذاريم. از طرف ديگر من رابطه بين مدرك تخصصی و مديريت را قبول ندارم.
يعنی به نظر من وزير اقتصاد حتماً نبايد دكترای اقتصاد داشته باشد. همين وزير وزارتخانهای كه من در آن كار ميكنم هميشه يك پزشك بوده است اما اين هيچگاه اين امر دليلی برای موفقيت آن نبوده است.
آنچه كه اهميت دارد مديريت صحيح است چون اين كارشناسان و معاونان وزارتخانه هستند كه كار تخصصی ميكنند. در كشورهای ديگر دنيا هم اينگونه نيست كه مدرك يك وزير با كار تخصصی وزارتخانه يكسان باشد. مثلاً بسياری از وزرا حقوقدان هستند. صحبتهای شما در مورد رابطه نفت و بدنه اجتماعی را هم متوجه نشدم.
چون دولت و مجلس بودند كه هدفمند كردن يارانهها را دنبال ميكردند. ما بوديم كه قانون مالياتها را تصويب كرديم و عوارضی وضع كرديم كه وابستگی به نفت را كاهش دهيم. اتفاقاً ما هم اين را قبول داشتيم كه اتكای دولت به نفت و اداره كشور با پول نفت عارضهای است كه در همه امور از جمله در مسائل سياسی اثر دارد و كشور را به عقب ميبرد.
*برای انگيزهسازی در انتخابات آينده چه برنامههايی داريد؟
خاتمي: امروز انگيزهها با گذشته متفاوت است. يعنی اينطور نيست كه انگيزههای سياسی بتواند به تنهايی مردم را وارد صحنه كند.
اما اينكه انگيزههای جديد شامل چه مواردی است من ميتوانم بگويم كه يكی از خواص اصلاحات ايجاد تنوع انگيزهها بوده است. ما امروز نه يك كلام واحد داريم كه بتواند همه را جذب كند و نه يك متكلم وحده وجود دارد كه حرف او بتواند همه را جذب كند. به همين دليل هم هست كه بر سياست ائتلاف تأكيد داريم. ما برای شناخت انگيزههای انتخاباتی مردم در حال مطالعه هستيم. به عنوان مثال بايد ببينيم كه آيا طبقات مختلف اجتماعی چه انگيزههای اقتصادی دارند. يا طبقه متوسط جديد كه يك طبقه سيال است چه انگيزههای خاصی به لحاظ سياسی يا اجتماعی دارد البته ما هنوز انگيزهها را امروز و در شرايط فعلی به صورت دقيق جمعبندی نكردهايم و اميدواريم طی ماههای آتی به نتايجی هم برسيم.
*من بعد از انتخابات هميشه به اين نكته فكر ميكردم كه چرا خانمها به دكتر معين كه تا اين حد شعار حمايت از زنان را ميدهد رأی ندادند تا اينكه بعد از برگزاری جلسه روز زن به دليل اين امر پی بردم.
در اين جلسه از جمع اعضای شورای مركزی تنها دو نفر از آقايان حضور داشتند كه اين واقعاً مايه تأسف است. وقتی زنان حس كنند كه اعضای شورای مركزی جبهه مشاركت به هشتم مارس كه روز جهانی زن است احترام نميگذارند مطمئن باشيد كه پای صندوق هم به كانديداهای مشاركت رأی نميدهند.
*خاتمي: اين هم يكی از مسائلی است كه ما در سالهای گذشته در دام آن افتادهايم. من از شما ميپرسم كه چند درصد زنان جامعه ما در مورد هشت مارس اطلاعات دارند؟ عدم حضور من در اين مراسم به دلايل خاصی بوده است كه برای خودم دارم، هرچند انتقاد شما از عدم حضور اعضا ممكن است درست هم باشد اما اگر فرضاً من در اين مراسم حاضر ميشدم آن وقت جامعه زنان از حزب مشاركت استقبال ميكرد؟ آيا تمام مسائلی كه زنان ما با آنها مواجه هستند آن چيزی است كه خانم x ، خانم y يا خانم Z ميگويند؟ نميخواهم بگويم كه حرفهای آنها صحيح نيستند و نبايد حزب مورد انتقاد قرار گيرد اما بايد بحث كنيم و ببينيم كه انبوه زنان جامعه ما با چه مسائل اجتماعي، اقتصادي، خانوادگی و سياسی درگير هستند. من فكر نميكنم اين تلقی صحيح باشد كه حضور يا عدم حضور تعدادی از اعضای شورای مركزی در مراسم بيانگر اين باشد كه ما به مسأله زنان توجه داريم و در غير اينصورت به زنان توجه نميكنيم. يعنی اين موضوع شاخص درستی برای قضاوت نيست.
*نتايج بررسيهايتان در مورد كارآمدی يا ناكارآمدی اصلاحات و اشتباهاتی كه مرتكب شديد به كجا انجاميد، ما اسفند ٨۵ با انتخابات شوراها مواجه هستيم و بايد از تجربيات گذشته درس بگيريم.
*خاتمي: در مورد انتخابات شوراها بحثهای فراوان وجود دارد و دفتر دائمی انتخابات حزب به اين مسأله ميپردازد. در مورد كارآمدی يا ناكارآمدی اصلاحات و اشتباهاتی كه مرتكب شديم هم بايد بگويم كه من اعتقادی به ضعف خودمان در مقابل رقيب ندارم، بلكه به نظر من در يك جمله بزرگترين اشتباه ما اين بود كه از حوزه اختيارات خودمان درون دولت و مجلس به اندازه كافی استفاده نكرديم.
*آقای خاتمی شما پيش از اين مدعی شده بوديد كه ٨۰ درصد برنامههايتان در مجلس محقق شده است، از سوی ديگر هم ميگوييد كه اصلاحطلبان از تمام ظرفيتها و اختيارات خودش استفاده نكردند كه من فكر ميكنم اين دو گفته شما با يكديگر تناقض دارند، آخر چطور ميشود كه در انتخابات شكست ميخوريد و ميگوييد كه از تمام اختيارات خودتان استفاده نكردند، اما از آن طرف مدعی ميشويد كه برنامههايتان در مجلس محقق شده است.
*خاتمي: بنده معتقدم كه مجلس و دولت اصلاحات در مجموع موفق بود، اينكه در يك انتخابات شكست خورديم به اين معنا نيست كه همه چيز را از دست دادهايم. در انتخابات هم اشتباه ما بيشتر محاسباتی و تاكتيكی بود. ما در پروژه انتخابات شكست خورديم دلايل شكست را هم در بيانيههايمان توضيح دادهايم. من موافق اين گفته دوستان نيستم كه ميگويند هشت سال اصلاحات سبب شد كه آقای احمدينژاد سر كار بيايد. اتفاقاً در جريان انتخابات من تعميق اصلاحات را ميبينم.
ممكن است كسی پيروز شود و نسبت به احزاب و روشنفكران هم فشارهايی وارد شود اما هيچ كس نميتواند منكر تحولات اجتماعی شود و جلوی حركتهای اجتماعی را بگيرد. شكست ما به معنای از بين رفتن اصلاحات نيست. در مورد اهداف حزب مشاركت در مجلس ششم هم ما يك پروژهای را مطرح كرديم و گفتيم كه ميخواهيم فلان برنامهها را محقق كنيم.
ما كه نگفتيم قانون اساسی را تغيير ميدهيم يا با آمريكا رابطه برقرار ميكنيم. البته اين را هم بگويم در بسياری از مواقع كارهای ما فارغ از درستی يا نادرستی آن تحت تأثير جو بيرونی قرار داشت، يعنی احساس ميكرديم فشار اجتماعی كه وارد ميشود ما را ملزم به انجام دادن كارهايی خاص ميكند. ممكن هم بود كه در برنامه ما باشد يا نباشد. اما به هر حال يك برنامه مكتوب وجود دارد كه پروژههای سياسي، اجتماعی و فرهنگی آن هم مشخص است و بعد از پايان مجلس ششم هم ارزيابی ما از تحقق يا عدم تحقق وعدههای انتخاباتی مكتوب شده است. اما روی ديگر اين موضوع در مورد استفاده از اختيارات ماست كه من ميگويم ميتوانستيم بيشتر استفاده كنيم.
به عنوان مثال ما با وزارت علوم روی مسائل سياسی در دانشگاهها اختلاف نظر داشتيم؛ يعنی ما ميگفتيم شما بايد كاری كنيد كه در دانشگاهها امكان اين وجود داشته باشد كه هر كسی در هر تشكلی بتواند مواضع خودش را در يك چارچوب مشخص بيان كند. ما قبول نداشتيم كه فرضاً گفته شود همه بايد در قالب انجمنهای اسلامی فعاليت كنند و در غير اينصورت مجوزی داده نخواهد شد. من معتقدم در برخی موارد اين ظرفيت در دولت وجود داشت كه برنامههايش را محقق كند اما نشد. هرچند بعضيها هم نظری مخالف دارند. ما ميتوانستيم يك استاندار محكم و اصلاحطلب انتخاب كنيم.
نميگويم مشاركتی بلكه ميگويم اصلاحطلب كه حداقل حاضر باشد هر دو ماه يك بار با افراد اصلاحطلب استان جلسه داشته باشد و نظرات آنها را جويا شود و تقويتشان كند، اينكه ديگر در اختيار دولت بود. همه در بيان دليل شكست دولت ميگويند كه چرا دولت نتوانست فلان زندانی را آزاد كند، در صورتيكه ميدانيم اين موضوع در حوزه اختيارات دولت نبود و دليلی برای شكست دولت هم نيست. در يك ارزيابی كلی بايد اين موارد را تفكيك كنيم و ضعفها را پيدا نماييم. بنابراين من در گفتههای خودم تناقضی نميبينم كه شكست در انتخابات را با تحقق وعدههای انتخاباتی مجلس ششم و عدم استفاده كامل از اختيارات موجود قابل جمع شدن ندانم. البته بديهی است كه ما به طور حتم مشكلاتی داشتيم و آن هشت سال هم در شكست ما بيتأثير نبود، اما نميتوانيم بگوييم كه نتيجه هشت سال اصلاحات در سوم تير خودش را نشان داده است.
*آقای خاتمی درهای مشاركت بعد از هفت سال هنوز باز نشده و مشاركت يك حلقه بسته مانده است. البته من منكر گسترش حزب نيستم اما اين موضوع كافی نيست. شما ببينيد آنهايی كه در انتخابات جمع شده بودند بعد از انتخابات به امان خدا رها شدند؛ هر وقت هم كه در مورد عضوگيری سؤال ميكنيم پاسخ ميدهند كه مقدمات كار در حال انجام است، اين مقدمات چه زمانی تكميل ميشود آقای دكتر؟
*خاتمي: عضوگيری كار آسانی نيست، مثلاً در روزنامه اطلاعيه دهد كه هركس ميخواهد عضو حزب شود ميتواند فرم پر كند و وارد حزب شود. ما بايد بتوانيم برای كسی كه عضو حزب ميشود حداقل هفتهای يك بار مطلب ارائه دهيم. در غير اينصورت تنها اسم پر كردن فايده ندارد. برای ما عضوگيری به معنی ارتباطگيری است و هنگامی كه راههای ارتباطگيری تسريع ميشود عضوگيری هم انجام خواهد شد. همانطور هم كه گفتم بعضی كارهای ما در طول ماههای اخير با افراد زيادی از اين طريق بوده است و نتيجه آن را هم ديدهايم.
*آقای عطريانفر طی سخنرانی در دفتر مركزی حزب از پيشنهاد ائتلاف با حزب مشاركت در جريان انتخابات روی فردی مثل دكتر نجفی خبر داد اما گفت كه مشاركت با اين پيشنهاد مخالفت كرد.
خاتمي: اين مسأله هيچگاه مطرح نشد، ما اين اعتقاد را داشتيم كه كارگزاران اصلاً در آمدن يا نيامدن آقای هاشمی نقشی ندارند.
بسياری از دوستان ما در كارگزاران مخالف آمدن آقای هاشمی بودند و بارها با ايشان جلسه گذاشتند و خواستند كه ايشان وارد انتخابات نشود.
آقای هاشمی با يك حلقه خاص دور خودش تصميم ميگيرد. اينكه ما و كارگزاران برای آقای هاشمی تصميم بگيريم كه ايشان بيايد يا نيايد كه شوخی است.
اتفاقاً اين موضوع جای ديگری مطرح شد. يعنی در جبهه دوم خرداد كه آقای كروبی هم در آن حضور داشت اين موضوع مطرح شد كه روی كسی مثل آقای نجفی ائتلاف كنيم و اتفاقاً ما هم استقبال كرديم.
آقای نجفی هم ميگفت به هيچ وجه وارد انتخابات نميشود مگر آنكه آقای هاشمی تصميم بر نيامدن داشته باشد. آقای هاشمی را هم كه همه مان ديديم با چه وضعيتی تا روزهای آخر مشخص نكرد كه ميآيد و يا خير. بنابراين آقای نجفی هم امكان تصميمگيری نداشت.
|