یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

جنبش ازادی خواهی، از ریزوارگی تا تقدیر گرایی


حشمت اله طبرزدی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ٣۱ تير ۱٣٨٨ -  ۲۲ ژوئيه ۲۰۰۹


    در این تحلیل سعی خواهم کرد با اشاره به جنبه های پراتیک و عینی جنبش،به راه کار هایی در حوزه ی تئوریک دست یابم.از عمل گرایی به نظریه پردازی و از نظریه پردازی به حوزه ی عمل برگردم.شاید این رویکرد،برای رسیدن به تفاهم   مناسب باشد.

    ابتدا به ارایش نیرو ها در سطح بالا اشاره خواهم کرد.خامنه ای به عنوان رهبر مستقر در نظام جمهوری اسلامی، همچنان بر نظرات خود پا فشاری کرده و حتا از نخبگان می خواهد که در تبعیت از او به سخن برانند،چه رسد که بخواهند برخلاف نظر گاه او سخنی برزبان بیاورند.او که همواره تهدید و سرکوب معترضین را چاشنی اوامر خود می کند ،در این سخن اخیر، از تهدید پرهیز کرده اما به نخبگان هشدار می دهد که هر گونه نظری برخلاف اوامر او، گناه است و گوینده در نزد مردم ایران منفور خواهد بود.

    درست در نقطه ی مقابل او و البته در دایره ی شخصیت های نظام و جناح های درونی رژیم،اقای خاتمی و روحانیون مبارز طرح رفراندوم را ارایه می دهند و موسوی و کروبی تداوم مبارزه را وعده داده اند.این در حالی است که رفسنجانی در خطبه ی اخیر خود،کاری بی نظیر انجام داد و گفته می شود برای اجرایی کردن نظرات خود راهی مشهد شده است. برای این که مشهد محل گرد هم ایی مراجع دینی در ماه رجب است و از دیگر سو، پایگاه عباس واعظ طبسی از یاران نزدیک خامنه ای و البته عنصر ناراضی و در عین حال قدرتمند جمهوری اسلامی به حساب می اید.

    این ارایش،بیش از هر چیز، نمایانگر جنگ قدرت و اختلاف بسیار شدید در سطح رهبری در درون نظام جمهوری اسلامی است که حتا برای سخنان اقای خامنه ای اهمیت صوری نیز قایل نیستند.گویا رفسنجانی و رهبران اصلاح طلب در انتظار چنین روزی بوده اند که مردم به راه بیفتند و ان ها نیز کار خود را شروع کنند.و البته خامنه ای نیز در وضعیت فعلی نمی خواهد بپذیرد که مشروعیت گذشته ی خود ،حتا برای دوستان نزدیک را از دست داده و هنوز سعی می کند از موضع اقتدار و حق به جانب حرف بزند. غافل از این که شرایط به کلی عوض شده و حتا رییس تشخیص مصلحت حاضر نیست به اوامر یا توصیه های او توجه نماید.

    از دیگر سو،این خاتمی،موسوی و کروبی هستند که سطح مطالبات خود را بالا می برند تا به نحوی با معترضین هماهنگ تر شوند. اگر هاشمی رفسنجانی طرح حد اقلی برای اعتماد سازی را مطرح می کند،خاتمی تخمه ی رفراندوم را در بستر اجتماعی می پراکند. گو این که برخی به او ایراد می گیرند که این طرح یا پیشنهاد شفاف نیست،اما او به خوبی می داند که شفاف است. زیرا این طرح به خودی خود در نقطه ی مقابل ان چیزی است که خامنه ای خواستار ان است.اگر این مسئله یعنی رجوع به ارای عمومی به صورت گفتمان غالب در اید ،بیش از هر چیز کلیت رژیم را به چالش خواهد کشید و خاتمی پس از ۸ سال حکومت بی حاصل به خوبی دریافته است که باید با طرح رفراندوم ،عملا کانال های موجود یعنی خواست رهبرو اعمال نظارت شورای نگهبان و یا چارچوب هایی مثل مجلس تحت امر و دولت به تعبیر خودشان ، کودتایی را پشت سر گذاشت و بر فراز ان ها و البته با نظر مردم به سمت دموکراسی حرکت کرد. در این طرح یعنی مراجعه ی مستقیم به ارای عمومی نوعی ساختار شکنی نهفته است که باید از ان استقبال کرد.

    موسوی اما برای اولین بار سخن از ازادی به میان می اورد و اعلام می کند که برای رسیدن به ان از تقدیم شهید نباید ابایی داشت. ایا به راستی این نوع سخنان با اهدافی چون تجدید انتخابات ،سازگار است؟

    کروبی اعلام می کند که ۴۸ سال است که در راه مبارزه است و رژیم ولایت فقیه را با صراحت با رژیم شاه مقایسه می نماید. در واقع کروبی همان گونه که مبارزه با رژیم گذشته را افتخار خود می دانست،مبارزه با این رژیم را نیز افتخار می داند. این یعنی بالا بردن سطح مطالبات و خروج از ادبیات انتخاباتی و تبدیل شدن به عناصر مبارزاتی.خامنه ای از کسانی انتظار سکوت یا پیروی دارد که با صراحت در مقابل او مبارزه طلبی می کنند. و این افراد اما به خوبی می دانند که مردم ایران طرفدار چنین شیوه ای هستند. می خواهم تاکید کنم که اصلاح طلبان و به ویژه رفسنجانی به روز هستند.اگر چه از همین ناحیه نگرانی هایی سر بر می اورد که در بخش دیگر خواهم گفت.

    از ارایش نیرو ها در سطح رهبری جمهوری اسلامی و مخالفین او که بگذریم باید نیم نگاهی به اقدامات احمدی نژاد داشته باشیم.او با انتخاب مشائی به عنوان معاون اول می خواهد برای مراجع ناراضی و روحانیون سنتی و حتا عناصر رادیکالی همچون شریعتمداری،پیام بگذارد که راه خود را خواهد رفت. در واقع این اقدام احمدی نژاد نیز نوعی ساختار شکنی عملی به حساب می اید که در نهایت جز اغتشاش در درون حکومت ثمر دیگری ندارد.شاید او نیز از این طریق می خواهد به طرفداران خود پیام بدهد که قرار نیست در مقابل روحانیت یا بخش هایی از حکومت کوتاه بیاید. فراموش نکنیم که خامنه ای صراحتا اظهارات مشائئ در مورد دوستی با مردم اسرائیل را رد کرد و به همین دلیل باید به انتخاب جدید احمدی نژاد توجه ی جدی داشت.انگار او هم فهمیده است که هوادارانش طالب چه چیزی هستند!

    به جز فعل و انفعالات در سطح رهبران رژیم اعم از راضیان و ناراضیان،که همگی نوعی اغتشاش در تصمیم و عمل را نشان می دهد،و شاید به همین دلیل است که رهبر جمهوری اسلامی دایما این اغتشاش را به مردم معترض نسبت می دهد، باید به جبهه ی مردمی توجه ی ویژه داشت.نحوه ی بروز اعتراضات مردمی به گونه ای است که ریزوارگی یا تکثر در نحوه ی تصمیم و عمل و اتحاد در هدف را به خوبی نشان می دهد.به موارد زیر توجه فرمایید:

    روز های شنبه ماداران داغدار در پارک لاله تجمع می کنند.هر روز خانواده های زندانیان سیاسی یا گم شده ها پشت در زندان یا دادگاه انقلاب گرد هم می ایند.مردم ساکن در تهران هر شب ساعت ۱۰ شب بر پشت بام ها فریاد اله اکبر و مرگ بر دیکتاتور سر می دهند.۳۰ تیر از سوی جبهه ی ملی ایران،جبهه ی دموکراتیک ایران و دبیر خانه ی همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر در ایران،دعوت به بزرگداشت یاد شهیدان می شود. ۳ مردا از سوی نهاد های بین المللی حقوق بشر، روز جهانی همبستگی با جنبش مردم ایران اعلام می شود.روز ۷ مرداد از سوی خانواده ی ندا اقا سلطان روز چله ی ان شهید اعلام می گردد.گرو ه های گوناگون برای ۱۴ امرداد برنامه اعلام می کنند. روز سه شنبه ۳۰ تیر ماه و در ساعت ۲۱ شب،اعلام می گردد که با روشن کردن دستگاه های برقی با مصرف بالا،شبکه را از مدار خارج سازیم.اکبر گنجی در مقابل دفتر سازمان ملل متحد،دعوت به اعتصاب غذا می کند.در سوئد از سوی ایرانیان،کمیته ی پشتیبانی از مبارزات مردم تشکیل شده و میتینگ های با شکوه برگزار می شود.و....

    اگر به دقت به نمونه های اعتراضی مردم ایران که فقط به مواردی از ان اشاره شد،نگاهی افکنده شود،ویزگی ریزوارگی در تصمیم و عمل یا ویژگی پلورالیستیک ُ،اشکار است. در عین حال این حرکت های اعتراضی در یک مسیر واحد و معین حرکت می کند.یک نوع رهبری دسته جمعی در این مبارزات،دیده می شود که حاکی از رشد سیاسی مردم ایران است. قاعده ی رهبری فردی برای همیشه کنار گذاشته شده و همگان به میدان امده اند تا جنبش را به جلو راهنمایی کنند.نمونه ی اشکار تر تظاهرات ۱۸ تیر بود. برای ۱۸ تیر کسانی چون موسوی و کروبی هیچ دعوتی نکرده بودند اما مردم خود امدند. در برنامه ی نماز جمعه نیز این رفسنجانی بود که به نحوی همدلی خود با تظاهر کننده ها را اعلام کرد و نه این که مردم به دنبال او راه بیفتند.

    جنبش با ویژگی ریزوارگی وپلورال در سطح حرکت های اعتراضی پیش رفته و توسعه می یابد. باید منتظر تحرک بیشتر اقوام و جنبش های پیشرو اجتماعی به ویژه کارگران نیز بود و هر کس می خواهد در رهبری جنبش نقشی داشته باشد می بایست در یکی از موزاییک های مبارزاتی قرار بگیرد تا در کنار بقیه بنشیند. در غیر این صورت جایگاه از پیش تعیین شده ای وجود ندارد.هر کس بیشتر اهل پراتیک باشد به همان نسبت امکان بیان نظرات خود به عنوان راهنمای مبارزه را خواهد یافت. اما نباید از این ویژگی ریزوارگی به ایدولوژی تقدیرگرایی سقوط کرد. ویژگی خودجوشی جنبش در ریزوارگی ان تعین یافته است اما باید برای اینده ی ان نگران بود. برای این که در وضعیت فعلی برخی از ظن خود یار این جنبش شده اند.نگارنده از ناحیه ی اصلاح طلبانی چون موسوی و کروبی نگرانی خاصی ندارد. بلکه باید از رفسنجانی و خاتمی نگران بود. برای این که ان ها به سرعت خود را با جنبش هماهنگ کرده و در جاهایی ممکن است جلو هم بزنند.و البته از این بابت می بایست ، خوشحال بود. اما نگرانی از ان جا شروع می شود که شکل گیری رهبری برای جنبش را به دست تقدیر بسپاریم. در این صورت ،کسانی چون رفسنجانی و خاتمی و حتا روحانیون مبارز که از حاشیه ی امن بالاتری برخوردار هستند،بیش از دیگران خواهند توانست بر جنبش تاثیر بگذارند.ان ها مردان سیاست و گفتگوی پشت پرده هستند. اگر نظرات خود را بر جنبش تحمیل کردند ،کدام نیرو قرار است راهنمای مبارزات باشد؟

    در چنین شرایطی است که باید به مرور ، در اندیشه ی تشکیل نیروی قوی تر برای سامان دهی جنبش در سطح مطالبات بود.اصلاح طلبان پیشرو تا کنون نشان نداده اند که بخواهند با نیرو های ملی و سکولار در یک شورا گرد هم ایند. بیشتر   تکروانن و از دیگران انتظار پشتیبانی و پیروی دارند. اما نیرو های دموکرات و ازادی خواه به ویژه ان نمونه ای که در سوئد اتفاق افتاده است،باید به مرور دست به تشکیل شورا و کمیته بزنند. این کمیته ها در پروسه ی مبارزات،شکل خواهد گرفت.

    در درون مرز جنبش همبستگی به مرور شکل می گیرد.به نظر می رسد این جنبش اگر بتواند در بر گیرنده ی همه ی نیرو های تحول خواه باشد، قادر به بیان مطالبات اکثریت نیز باشد و از سازش یا انحراف بر سر ارمان های جنبش ، جلوگیری نماید.

    من بعید می دانم این جنبش به جز رفراندوم ازاد زیر نظر سازمان های بین المللی برای تعیین نظام سیاسی اینده،راهکار دیگری داشته باشد.برای این که در چارچوب وضع موجود راهکار های خاتمی و رفسنجانی نه عملی است و نه گره گشا. زیرا رهبری عملا موجود و مستقر،نه ابطال انتخابات را خواهد پذیرفت و نه به رفراندوم برای تعیین ریاست جمهوری تن خواهد داد. مگر این که رفسنجانی بتواند خبرگان رهبری را برای تغییر رهبر یا تشکیل شورای رهبری و اصلاحاتی در قانون اساسی ،قانع سازد که این امر نیز ساده نخواهد بود. پس این مبارزه ادامه خواهد یافت تا این که مردم از این ساخت کنونی گذر کرده و بتوانند خود،ازادانه سرنوشت خویش را به دست بگیرند. هزینه ای که مردم پرداخت کرده و می کنند،برای ابطال انتخابات یا رفراندوم در چارچوب نظام نیست. رفراندوم ازاد زیر نظر سازمان ملل برای تعیین ساختار سیاسی اینده ی کشور است.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست