•
مریدی که پس از ساعت ها شلاق زدن خسته به خانه بازمی گردد
پیچیدنِ یک شهر در کاغذ کادوِ سیاه برای روزِ تولدِ شیطان
پیچیدنِ خیابان با دویدن در چشم های مهتابیِ پرسش
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱ مرداد ۱٣٨٨ -
۲٣ ژوئيه ۲۰۰۹
تو در کنار مردم ایستاده بودی و در کنار ایستاده بودی و نبودی
فیلمی را دوربین می دزدد که دیگر تو نیستی
لگاریتم مرگ با مبنای دو اسم بیابانی به توان هزار و یک سیاره
آب آسفالت را سیاه تر می کند
تقسیم دو اسمِ تیره با خارج قسمتِ سهراب
بودن و نه بودن
جمع سی میلیون صدای خدا بزرگ است در فاصله ی سی سالِ نوری
گلوله ها مشقی نیست در اضطرابِ انگشتی که مشق هایش را ننوشته
ترس از بینهایت کوچک ها
وحشتناک صدای شکستنِ رنگ است در دوربینِ موبایل
در مغزِ سربازی که در مغزِ خیابان که در مغزِ گلوله
چند پوند وزن می ارزد با دویست کیلو گرم چربی در لندن و بغداد و تهران؟
ماشین هایی که کلک اش را می کنند به همان آسانی که مرده اند پیش از آنکه به تو شلیک کرده باشند
مریدی که پس از ساعت ها شلاق زدن خسته به خانه بازمی گردد
پیچیدنِ یک شهر در کاغذ کادوِ سیاه برای روزِ تولدِ شیطان
پیچیدنِ خیابان با دویدن در چشم های مهتابیِ پرسش
چابک
دویدن مویرگهای سرخ روی سپیدی چشم
در بودن و نه بودن و نبودن
درکِ هذلولیِ افتادن
رای من کجاست؟ رای من کجاست؟ رای من کجاست ؟
|