مثل بامدادی و/ شبیه بامدادی دیگر!
بر آستانه نهمین تابستان آنکه "خشم و جسارت بود": احمد شاملو
محمود معتقدی
•
مرگ / از صف واژه های تو می آید
ندایی سبز تر از مشرق خونت
بی تو / گذر به شبچراغی نمی سوزد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱ مرداد ۱٣٨٨ -
۲٣ ژوئيه ۲۰۰۹
سیاهه پروازی و / دلتنگ هزاره ای
ساعتی به وقت اقلیم ات
سطری از سپید و/ اندازه ای به سرنوشت سکوتت
کاش این خانه / هنوز
از خشم نگاه تو می جوشید
تصویر اول شخص مفرد و /
پشمینه کلاهی برسرش!
می خندد / به شعبده داری!
کافی ست / منم / از سمت وطن عاشقی های تو
برخیزد
مثل بامدادی و/ شبیه بامدادی دیگر!
مرگ / از صف واژه های تو می آید
ندایی سبز تر از مشرق خونت
بی تو / گذر به شبچراغی نمی سوزد
نگاه کن
فواره خیابا ن و/ تابوتی سرخ / از مزار شنبه اش
آقا! / مسافران در اعتراض خون تو اند!
محمود معقدی
مرداد ٨٨
|