سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

فریب جوسازی و تبلیغات را نخوریم
مذاکرات هسته ای، علل و اهداف آن


داریوش نیکومرام


• آقایان محترم، مساله ی مردم ما چیز دیگری است. جامعه ی ما گرفتار خرافات، سرکوب حق گویان و زحمتکشان، تمرکز ثروت در دست اقلیتی زورگو و مافیایی، فقر، گرانی، بیکاری، رواج اعتیاد، سقوط اخلاقیات، فساد مالی، تخریب محیط زیست و آلودگی هوا، فرار مغزها و... است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۱ فروردين ۱٣٨۵ -  ۱۰ آوريل ۲۰۰۶


کمتر روزی است که روزنامه های و تلويزيون و ديگر رسانه ها چيزی درباره مذاکرات هسته ای بين ايران و غرب ننويسند و نگويند. آژانس اتمي، شورای حکام، قطعنامه، بازرسی تاسيسات، پيشنهاد چند مرحله اي، گروه چند بعلاوه يک، اعتماد سازي، غنی سازي، استفاده ی صلح آميز، از سرگيری مذاکرات، توافق های جديد، شورای امنيت و ده ها عبارت و اصطلاح ديگر مدام تکرار می شوند. اما دريغ که به ماهيت و اهداف اين مشاجرات و کشمکش ها اشاره يا توجه کافی نمی شود.
يکی از راه های جست و جوی علل برخی اتفاق ها يا بحران های سياسی و درگيری های نظامی توجه به ريشه ها و نتايج آن هاست. آمريکا در مواجه با برخی حکومت ها مثل حکومت ايران – که با بحران اجتماعی و نارضايتی عمومی و مبارزات سياسی و... روبروست – دنبال آن است که خود را ناجی ملت ها نشان دهد و ضمن مخالفت با اين نوع حکومت ها، برای خود اعتبار کسب کند، خود را آزادی خواه و آزادی بخش جلوه دهد و در ميان مخالفان رنگارنگ جای گيرد تا مخالفت ها و حرکت های اجتماعی مسيری طبيعی و مثبت طی نکنند و بتواند آن حرکت ها و رويدادهای آتی را منحرف و کنترل کند. بسياری از بحران ها و تشنج ها و اختلاف نظرها از عللی سرچشمه می گيرند و در پی اهدافی هستند که معمولا بيان نمی شوند.
گاهی حکومت ها برای انحراف افکار عمومی از مسائل اصلی جامعه مانند نابرابري، فقر، فساد مالی و اداری و اجتماعي، بيکاري، گراني، محروميت آموزش و بهداشت و عمران از بودجه های کافي، قاچاق و غيره... دست به دامان بحران و جنگ و تشنج می شوند. اما اغلب آن هايی که بر سر ماجرايی مانند حق برخورداری از انرژی هسته اي، هتک حرمت يا کشيدن کاريکاتور و تخريب فلان مکان و... به خيابان ها می ريزند و شعار می دهند و دست به خشونت می زنند، از ريشه ها و اهداف چنين جوسازی هايی بی خبرند. نمی دانند که در ماجرايی مشکوک بازيچه قرار گرفته اند و نمی دانند که اين تشنج ها و تحريکات برای ايجاد مسائل فرعی و درگيری های قومی و مذهبی است تا مسائل اصلی جامعه به حاشيه رانده شوند.
ايران سوژه خوبی برای غرب به سرکردگی آمريکاست و آمريکا سوژه ی خوبی برای حکومت ايران. هر دو طرف محتاج بحران و تشنج هستند. آمريکا می داند که مردم از نظام اجتماعی موجود ناراضی و سرخورده اند. می داند که جامعه ی ايران در اثر فشارها و سرکوب ها و سوءاستفاده های مالی کلان وابستگان حکومت و تباهی در همه عرصه ها به انبار باروت می ماند و جريان های مذهبی راست چندان جايگاه و آينده های ندارند. از اين رو ضمن مخالفيت يا حتی جنگ با حکومت می خواهد که خود را آزادی خواه و مدافع مردم ايران نشان دهد و بتواند نيروی مخالف مردمی و جنبش اجتماعی رو به رشد و تشکل های کارگری در حال شکل گيری و جريان روشنفکری چپ را نيز مهار و سرکوب کند.
مذاکرات هسته ای يکی از زننده ترين مصداق های مردم فريبی است. جنگ و اختلاف حاکمان و فرادستان برای حفظ نظام غيرانسانی و سرکوب زحمتکشان است. مسائل اصلی جامعه و مردم چيز ديگری است. جامعه نياز به رفع و دفع استبداد، نابرابري، خلع يد از قدرت های اقتصادی مافيايي، توزيع عادلانه ی ثروت، امکان تشکيل سنديکاهای کارگري، حفظ محيط زيست و غيره دارد. نه تنها سلاح هسته اي، بلکه اسلحه سازی و اسلحه کشی و نظامی گری در تمام اشکال و انواع آن غيرانسانی است. تمام اسلحه های موچود در داخل و خارج کشور برای حفظ نظام های غيرعادلانه و قدرت و منافع اقليت و فرادستان حاکم بر جامعه ساخته شده اند.
جالب است که برای جذابيت بخشيدن به بحث های هسته ای هر روز سناريوها و اصلاحات تازه ای به کار می رود تا حرف ها و خبرها تکراری و کسل کننده نباشند و مردم در انتظار تصميم و اتفاق بعدی به سر برند. جلسه پشت جلسه، صدها نفر کارمند و کارشناس حقوق می گيرند تا روزنامه ها کاغذ تلف کنند و برنامه های متعدد تلويزيونی ساخته شوند و هزينه های هنگفتی صرف اين کارها شود تا بتوانند نظرها را جلب کنند.
توجيه جنگ و دخالت نظامی يکی ديگر از کارکردهای مناقشات سياسی است. آمريکا و غرب بدون جنگ و اسلحه کشی و دشمن تراشی نمی توانند به حيات و بقای خود ادامه دهند. جهان سرمايه داری در صورت احتياج و و جود توجيه و زمينه سازی های کافی به جنگ و هر عمل ديگری دست می زند. حکومت آمريکا همچنين برای بازپس گيری دست آوردهای مدنی آمريکا، تشديد سرکوب و تحديد آزادی ها، افزايش ماليات ها و بودجه نظامی و... احتياج به بهانه و دستاويز دارد. مانند داشتن سلاح کشتار جمعی فلان کشو، تروريسم و نقض حقوق بشر و... دولت های ناصالح و غيرمردمی هم به بهانه درگيری با آمريکا و دشمن خارجی و غيره، مسائل اصلی داخلی را پنهان می دارند و با همين بهانه حرکت های اجتماعی و دموکراتيک را سرکوب می کنند.
گروه ها و روشنفکران و سياسيون آن سوی مرز هم فريب اين جنجال ها را خورده و چشم به دهان روسای جمهور کشورها دوخته اند که چه خواهند گفت و چه خواهد شد. عجيب است که پس از سال ها اميد و انتظار بيهوده، هنوز هوشيار نشده اند. آقايان محترم، مساله ی مردم ما چيز ديگری است. جامعه ی ما گرفتار خرافات، سرکوب حق گويان و زحمتکشان، تمرکز ثروت در دست اقليتی زورگو و مافيايي، فقر، گراني، بيکاري، رواج اعتياد، سقوط اخلاقيات، فساد مالي، تخريب محيط زيست و آلودگی هوا، فرار مغزها و... است. طبيعت ايران و تهران در حال نابودی است. از باغ های شمال تهران و از چشمه ها و طبيعت و درختان ميوه و آب و هوای لطيف آن تقريبا ديگر چيزی نمانده است. زندگی در تهران به بن بست رسيده است، بخش بزرگی از ثروت ها و درآمدهای جامعه به خارج از کشور منتقل شده اند و... آيا اين ها برای محکومت حکومت ايران و نظام سرمايه داری کافی نيست؟
روزها و ماه ها و سال ها سپری می شوند تا عده ای سياستمدار و نمايندگان فرادستان و قدرت های اقتصادی به سخن پراکنی و خبرسازی بپردازند و مردم همچنان در چنبره ی روزمرگی ها و تنگی معاش و گرفتاری تحصيل فرزندان و غيره دست و پا بزنند، تا وضع موجود حفظ و بازتوليد شود. فرصت های بهبود و بهسازی جامعه از دست بروند، روزنامه های مطالب بيهوده و بی ثمر منتشر کنند، با سريال ها و فوتبال و مراسم عزا و اعياد گوناگون و مذاکرات هسته ای مردم را سرگرم کنند تا قاچاق مواد مخدر و فرار مغزها و رواج خرافات و تباهی جامعه... تداوم يابد.
عملکرد حکومت ايران در تمام عرصه ها (سياسي، اقتصايد، فرهنگی و...) به نفع جهان سرمايه داری بوده و هست. حضرات با عملکرد نامردمی خود، بدنامی حکومت شاه را تاحدود زيادی زدودند و اين خدمت کوچکی به سلطنت طلبان و امپرياليسم نبوده است. مردم و جامعه را در چنان تنگنايی قرار داده اند که بسياری از افراد، راه نجات را در دخالت نظامی خارجی و بيگانه می دانند، نيروهای چپ و دموکراتيک را سرکوب و هزاران نفر را به قتل رسانده اند و نيروهای اصلاح طلب مردمی و چپ همچنان سرکوب و زندانی و شکنجه می شوند. ايران يکی از بزرگ ترين واردکنندگان کارهای غربی است و غرب سرمايه گذاری های بزرگی در صنايع نفت و پتروشيمی و گاز و معادن انجام داده است. دستگاه سانسور و استبداد به شدت با نشر آثار و انديشه های مترقی مقابله می کند و کارگران و زحمتکشان حق تشکيل سنديکا ندارند و...
جهان سرمايه داری ديگر بهتر از اين چه می خواهد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست