یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

پیرامون بی دادگاه حکومت کودتا
وای بر نظامی که رئیس جمهور و نخست وزیر و رئیس مجلس سابقش عامل بیگانه باشند!



اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۰ مرداد ۱٣٨٨ -  ۱ اوت ۲۰۰۹


تنها نگاهی به چهره ی درهم شکسته ی محمدعلی ابطحی مشاور عالی مقام محمد خاتمی در دوران اصلاحات، کافی است تا آن چه در زندان ها بر سر دستگیرشدگان آمده است و در «دادگاه» قرار است قانونی و رسمی شود، را دریافت. جامعه ی ایران با این گونه «متهمان» و این دادگاه ها سال هاست آشناست و نه این دادگاه ها و نه این اعترافات به به جد نمی گیرد. با این حال «نظام» همچنان به این تکرار این بازی مشغول است.
در این موضوع تردیدی وجود ندارد که بی دادگاه «عوامل میدانی اغتشاش» با آگاهی و صلاحدید سران اصلی کودتا و به ویژه آقای خامنه ای به این صورت سازمان داده شده است و تصمیمی است که در راس ستاد کودتا گرفته شده است. این دادگاه، ادامه ی همان تقلب بزرگ و ادامه ی همان سخنرانی جنایتکارانه ای است که اکنون به حلقه ی سوم خود رسیده است.
ما در نخستین یادداشت اخبار روز بعد از تقلب بزرگ انتخاباتی، تاکید کردیم این تقلب، حاصل تصمیم لحظه ای نیست و از مدت ها پیش در مورد آن برنامه ریزی شده است. تقلب در انتخابات چنان صورت گرفت تا به اصلاح طلبان پیغام بدهد که دوران «آسیاب به نوبت» در جمهوری اسلامی به پایان رسیده است و آن ها در آینده ی «نظام» جایی نخواهند داشت و به مردم ایران بگوید که این حکومت حقانیت خود را از آسمان می گیرد و به رای آن ها جز برای مشروعیت ظاهری نیازی نخواهد بود.
همه ی حوادثی که بعد از انتخابات پیش رفته است، در جهت القای همین پیام به جامعه بوده است، دادگاه «عوامل میدانی اغتشاش» در روز ۱۰ مرداد، این پیام را به جامعه القا می کند که اصلاح طلبان دیگر جزو نظام نیستند و مخالفین در نظام جمهوری اسلامی هیچ جایی نخواهند داشت. کیفرخواست دادستانی، پایان اصلاح طلبی و جامعه ی مدنی در ایران را یک جا اعلام کرده است! و وای بر نظامی که بخش بزرگی از آن، از رئیس جمهور و نخست وزیر سابقش گرفته تا رئیس سابق مجلسش و روسای احزاب بزرگ و رسمی اش همه وابسته به بیگانه باشند!
«نظام» چرا دارد به این صورت خودزنی می کند و ته مانده ی اعتبارش را چنیِن آسان بر باد می دهد؟ اگر قصد فرماندهان کودتا فقط نگاهداری احمدی نژاد برای یک دوره ی چهارساله ی دیگر بود، آن ها می توانستند به گونه ای عمل کنند که اصلاح طلبان برای همیشه ناامید و رانده نشوند، می توانستند به گونه ای عمل کنند که راه بر رفقای پریروز، رقبای دیروز و دشمنان امروزشان یک سره بسته نشود. اما ستاد کودتا در هر گام به نحوی عمل کرده است که حتی خوش بین ترین انسان ها دریابند، «جمهوریت»ی که امام پایه گذارش بود، دیگر در این «نظام» جایی ندارد و راه هیچ سازشی باز نمانده است.
حضور مردم در خیابان ها و اعتراض پردوام و قدرتمند آن ها، سران کودتا را دست پاچه و شتاب زده کرده است. این جنبش نیرومند بسیاری از محاسبات آن ها را برای آن چه که در صدد اجرایش بودند، به هم ریخته است. برای تثبیت کودتا، سیاست دیگری جز حمله ی مستقیم و گاه کور، به جلو باقی نمانده است. «نظام» همه ی ذخایری که می توانستند به آن چهره ای موجه بدهند را از خود رانده است و جز همین پاسداران و بسیجی ها و لباس شخصی ها و زندان ها و دادگاه ها، چیز دیگری برای حکومت کردن در اختیار ندارد و وای بر رژیمی که وسیله ی حکومت کردنش به همین ابزار سرکوب محدود شود. چنین نظامی نه در چشم انداز بلند مدت که حتی در کوتاه مدت هم قابل دوام نیست.
آن ها هنوز از موضع اقتدار سخن می گویند، اما چه کسی است که صدای فرو ریختن آن ها را از درون و بیرون نشنود؟ با هر مرحله ای از سرکوب و جنایت که رقم می زنند، نه تنها شکاف خود با مردم را عمیق تر و امکان هر سازشی را ضعیف تر می کنند، در درون خود نیز نیروهآی بیشتری را علیه خود می شورانند. شکنجه و کشتار معترضین تا خانه های حامیان کودتا هم رسیده است و از آن ها نیز قربانی گرفته است. اکنون وفاداران نیز در هراس قربانی شدن در زیر چرخ های ماشین سرکوبی هستند که کنترلش به تدریج از دست همه خارج می شود. آیا فردا نوبت جوانان وفاداران فرا نخواهد رسید؟ در چنین فضایی چه کسی در امان خواهد بود؟ حکومت کودتا با اقدامات و اشتباهات پی در پی خود هر روز بیشتر و بیشتر خود را لاغر و نحیف می کند و نیروی را علیه خود بر می انگیزد و مخالفانش را مصمم تر می کند.
بین کودتاچیان و ملت ایران دیگر راه میانه ای باقی نمانده است. سرکوبگران آخرین نیروی خود را به کار انداخته اند، اما مردم هنوز در آغاز استفاده از قدرت خود هستند. یک ملت را نمی توان از بین برد، اما یک حکومت کودتاچی را می توان به زیر کشید. کودتاچیان بلند نعره می کشند و زندان ها را انباشته می سازند و قبرستان ها را پر می کنند و دادخواست و کیفرخواست علیه مردم صادر می کنند تا کسی صدای فرو ریختن آن ها را نشنود. اما ملت ایران این صدا را شنیده است...


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۷)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست