سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

نمی بینم


ویدا فرهودی


• نگاه می کنم و آشنا نمی بینم
سکوت می جـَوَدم، هم نوا نمی بینم

هر آن چه گوش سپارم به حجم همهمه ها
به غیر خاطره ای از صدا نمی بینم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۲ مرداد ۱٣٨٨ -  ٣ اوت ۲۰۰۹


 
نگاه می کنم و آشنا نمی بینم
سکوت می جـَوَدم، هم نوا نمی بینم

هر آن چه گوش سپارم به حجم همهمه ها
به غیرخاطره ای از صدا نمی بینم

پیام ها همه گــُنگند و واژگان دلگیر
عروج معجزه ای از دعا نمی بینم

وگر چه عطر شقایق تراوَد از دل خاک
به جز گلوله گلی در فضا نمی بینم

به باد رفته ندایی که مـِهر می افشانــد
ولی شمیم ورا در هوا نمی بینم

مگو که یأس جویده عروق شعرم را
که صادقانه بگویم : صفا نمی بینم!

مدام ضجه ای از قلب درد می جوشد
به التیام ، سِرِشکش دوا نمی بینم

رسیده گر چه کنون امیدم به آخر خط
در این مسیر کسی رهگشا نمی بینم

به گردشند خلائق به گرد نقطه ی پوچ
به جز فریب دراین قهقرا نمی بینم

ببخش سرکشی واژه ی چموشم را
که رستگا ر کسی در عزا نمی بینم

به جستجوی توام ای نوید روز شروع
ترا دریغ که در انتها نمی بینم!!!
 
ویدا فرهودی
مرداد ١٣٨٨


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (٨)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست