حمایت از اعلام جرم علیه سران جمهوری اسلامی
شاهین نجفی، فرامرز اصلانی و رضا علامه زاده از طرح گنجی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۲ مرداد ۱٣٨٨ -
٣ اوت ۲۰۰۹
اعلام حمایت شاهین نجفی از بیانیه ی اکبر گنجی برای اعلام جرم علیه رهبران ج. ا
باید تلاش کنم که متنفر نباشم .باید خشمی اینچنین غمگین را در ترانه هایم تزریق کنم تا مغزم بو نگیرد .باید امیدوار باشم برای انسانی که بیمار است و تلاش میکند برای پنهان نگاه داشتن آن.و تو, ای کاش می دانستی وقتی اینگونه در چشمان میلیونی یک سرزمین خیره می شوی و دروغ می گویی ,وقتی می شنوم که چگونه هم سن و سالان پسرانت را روی کف بازداشتگاه میکشانند تا با زبانشان کثافت بلیسند وچگونه تو برای شان رافت میطلبی وچگونه نویسندگان و روزنامه نگاران و وکلا ودانشجویان را تحقیر می کنند و شکنجه می کنند و معترف می کنند ومرده می کنند و... می ک ن ن د و تو باز هم رافت می طلبی و لبخند می زنی ; چقدر دوست داشتم در آغوش بگیرمت و آرام بگویم :برادر تو بیماری .شما نیاز به مراقبت های ویژه دارید .شاید کمی دیر شده باشد و تو وجدانت را با رضایت رهبری میسنجی و انسان را در حقیر ترین معنای آن می ترجمانی .شما تمامی راه ها را بر روی خود بسته اید . هیچ حاکمی نمی تواند راه را بر مردم اش ببندد.می دانی که تاریخ با بیمارانی چون شما آنقدر ها مهربان نبوده است .امروز به نقطه ای رسیده ایم که باید از مراجع بین المللی بخواهیم تا به درمانتان بشتابند و به زودی یا باید در خانه بمانی یا خود را برای درمان در اختیار آنان بگذاری .یقینا ما سال ۶۷ را فراموش نکرده ایم و شما خوب میدانید که این سی سال سراسر ۶۷ بود .تو ,آقای محمود احمدی نژاد ورهبرت ,در ابتدا و طوماری از اسامی ریز و درشت در آینده ,باید پشت میزی بنشینید و به بیماری خویش اقرار کنید. حالا اکبر گنجی -که خود نیز نجات یافته از زندان حکومت بیمار شماست -حرکتی را آغاز کرده است و دستانی که خون آزادی و انسانیت در آنها جاری ست ,پای این بیانیه امضا می گذارند و روزی را میبینم که تو دیگر لبخند نمی زنی و میلیونها ایرانی و غیر ایرانی برای خون هایی که ریخته اید شمع می افروزند و گل های سرخ آزادی را تکثیر می کنند .
شاهین نجفی ٣۰ جولای ۲۰۰۹
بیانیه ی فرامرز اصلانی
یاران، همنوایان، ایرانیان خواهان آزادی.
می بینید که هر روز گلهای سرزمین ابا و اجدادی ما لگدمال بیرحمی کسانی میشوند که هیچ یک از آنان برای جاری کردن رود خانه یی از خون جوانان ما، کوتاهی نمی کند. این تیغ در دستان نمی توانند سربازان، جانبازان و سپاهیانی باشند که هشت سال برای ایران از جان گذشتند. اینان مزدورانند.
هیچ حکومتی در تاریخ نتوانسته با سرکوب مردم دیار خود، بر اریکه یی که موریانه نآ رضایتی پایههای آنرا سست ساخته، بیش از زمانی کوتاه تکیه کند.
در بند کردن خواستاران آزادی و شکنجه گریهایی که مرگ آنانرا در پی داشته دل و جان جهانیانرا نیز خون کرده، چه رسد به دلهایی که سالها برای جگرگوشه های خویش تپیده اند.
از آنجا که دستگاه دادگستری در ایران "چشم پوش" فرشته عدالت را، که نمادی از قضاوت بیطرفانه اوست، بدور افکنده و "ترازوی" اورا با سنگ های نآ موزون نآ متعادل ساخته، چاره یی نیست جز آنکه به مراجع بین المللی پناه برد.
از اینرو من بنام یک ایرانی و کسی که اینروزها با اشک وضو می گیرد، از شما مهربانان در خواست می کنم که بیانیه یی را که اکبر گنجی در این راستا نوشته و تنظیم کرده بخوانید و امضا کنید.
پاینده ایران .
فرامرز اصلانی
بیانیه ی رضا علامه زاده
همراه شو رفیق، همراه شو عزیز، همراه شو...
آدم این روزها نمیداند از چه حرف بزند. از ژرفا گرفتن شعارها از "رای من کجاست؟" در روز شهادت تکاندهندهی "ندا" تا "استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی" در مراسم چهلم همان عزیز، یا از فضاحت شرم آور شرائط زندانها در ایران که با افشای قتلگاه کهریزک برای جهانیان برملا شد.
من اما در این نوشته میخواهم به وظیفهای که ما ایرانیان تبعیدی و مهاجر بر عهده داریم تاکیدی چندباره بکنم. حرکات اعتراضی ما در این مدت چهل روزه به واقع تحسین برانگیز بوده است. تظاهرات در هر گوشه از جهان در حمایت از جنبش مردم ایران، اعتصاب غذا در اینسو و آنسوی دنیا، پیوستن به دعوت سازمان عفو بینالملل و برپائی اجتماعات چشمگیر در دهها شهر گیتی تاثیری به سزا در روحیه دادن به مردم به جان رسیدهای که در مقابل گلوله ایستادهاند، و نقشی موثر در بازگوئی درد مردم ما به مردم و دولتمردان کشورهای میزبان داشته است.
اینها وظیفهای است که تا دستیابی مردممان به آزادی باید بر دوشمان حس کنیم و یک لحظه از آن غافل نمانیم. اما در کنار آن بسیار ضروری است که به راهکارهائی با ژرفا و کارآئی بیشتر نیز بیندیشیم. یکی از این راهکارها همان است که اکبر گنجی، همراه پیگیر جنبش آزادی طلبانهی مردم ما، در دو مقاله اخیرش پیشنهاد کرده است، یعنی پیوستن به کارزاری که در آن قرار است "نامهای خطاب به کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل نوشته شود و از او خواسته شود که پرونده ایران را به شورای امنیت سازمان ملل ارسال کند". زیرا رژیم اسلامی ایران "طی سه دههی گذشته جنایات سازمان یافته ی بسیاری صورت داده است: قتل عام چندین هزار زندانی سیاسی در تابستان ۱٣۶۷، ترور دهها دگراندیش در داخل و خارج از ایران، حمله به کوی دانشگاه تهران در سال ۱٣۷٨، به گلوله بستن مردم معترض به تقلب انتخاباتی و کشتن ده تن از آنها، برخی از مصادیق مدعای ماست". اینها که برشمرده شد نمونههائی از جنایات قابل اثباتاند که زمینه لازم را برای کشاندن سرکردگان این رژیم ضد مردمی به دادگاه جنائی بینالمللی لاهه فراهم خواهد کرد.
من به عنوان ادای وظیفه از همین حالا امضایم را زیر این نامهای که قرار است در چند روز آینده منتشر شود می گذارم و امیدوارم هموطنانی که با هر نگرشی تنها به آزادی برای ایران میاندیشند با امضای این نامه توان اجرائی آن را افزایش داده و جلوه دیگری از همبستگی ملی و مردمی را در مجامع بینالمللی به نمایش بگذارند.
رضا علامه زاده
|