خلقی که به پا می خیزد
عصر ما - ارگان حزب کمونیست آلمان
•
روزنامه عصر ما "ارگان حزب کمونیست آلمان" در شماره ۳ جولای ۲۰۰۹ مقالهای درباره تحولات اخیر ایران تحت عنوان "خلقی که به پا میخیزد" درج کرده و نوشته است: انتظار مردم ایران از بشریت ترقیخواه و آزادیخواه جهان در مقابله با وحشیگری و قساوت رژیم اعلام همبستگی با آنها و جنبش آنهاست
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱٣ مرداد ۱٣٨٨ -
۴ اوت ۲۰۰۹
اپوزیسیون ایران راه دشواری را طی میکند.
وضعیت سیاسی ایران ٣۰ سال پس از استقرار رژیم اسلامی بطور روزافزونی با بحران مواجه شده است. میلیونها تظاهرکنندهای که امروز علیه تقلب انتخاباتی رژیم به خیابانها میآیند و صدای اعتراض خود را بلند میکنند، ٣۰ سال ستم و خفقان رژیم را تجربه کردهاند.
رژیمی که مخالفان سیاسی خود را مورد تعقیب و شکنجه قرار میدهد، رژیمی که طی جنگ هشت ساله با عراق (٨٨ - ۱۹٨۰) بیش از یک ملیون قربانی گرفته است، رژیمی که اعدام بیش از ٣۰۰۰۰ نفر از زندانیان سیاسی را در پرونده خویش دارد، رژیمی که جنگ علیه ملیت های دیگر ایرانی نظیر ملت "کرد" و ملیتاریزه کردن کردستان را پیش برده است و بالاخره رژیمی که با زیر فشار گذاشتن فعالین سندیکایی و کارگری، تعقیب سیاسی اعتصاب کنندگان، دانشجویان و فعالین جنبش زنان و قتل نویسندگان و ترور روزنامهنگاران پیشرو و مترقی هیچ گونه صدای مخالفین را بر نمی تابد.
وضع اسف بار اقتصادی و تورم رو به تزاید ماهانه، نرخ ۴۰% جمعیت بیکاران و آنهم فقط در میان جمعیت جوان کشور و نرخ ۵۰% درصدی بیکاران در دیگر اقشار و طبقات که در زیر خط فقر زندگی میکنند، اینها و خیلی از چیزهای دیگر خیزش مردمی را سبب شدهاند که صدای اعتراض خویش بلند کنند چرا که رای آنها به حساب نیامده است.
گرچه تقلب انتخاباتی سبب ساز این خیزش مردمی شد، لکن این مساله تنها بهانهای برای این برآمد انقلابی بودند.
مردم بخوبی میدانستند که احمدی نژاد مسئول همه این نابسامانیهای اقتصادی و خفقان سیاسی است و همو بدون تقلب هیچوقت نمیتواند از صندوق بعنوان برنده انتخابات سر برآورد. مردم ایران نه در این انتخابات که در انتخابات گذشته نیز از حق انتخاب کاندیدای مورد نظر خویش محروم بودهاند. و این بار چون هیچ "آلترناتیو دیگری وجود نداشت"، برای به نمایش گذاشتن نفرت خویش به موسوی رای دادند.
آنها طرفداران واقعی موسوی نبوده و نیستند ولی در مقابل "بدتر" به "بد" رضایت دادند. همه این فاکتورها موجب شد که خشم آنها سرازیر شود و در مقابل دستگاه عظیم پلیس و بسیج و ارگانهای سرکوب حکومت صف آرایی و از خود دفاع نمایند.
این اولین باری نیست که در ایران قیام و شورش عمومی روی میدهد. سالهاست که ایران با چنین قیام ها و اعتراض های همگانی روبرو است. علل آنرا در بالا برشمردیم.
واقعیت این است که میلیاردها دلار حاصله از فروش نفت و گاز بجای اینکه برای رفع ناهنجاریهای سیاسی و اقتصادی بکار گرفته شود، صرف دستگاه نظامی و تجهیز دستگاه امنیتی رژیم و پلیس سرکوبگر آن میشود، در حالیکه مردم از فقر و محرومیت در رنجند.
در چند ماه گذشته تقریبا در همه مناطق کشور این صدای اعتراض بگوش میرسید، "ما انرژی هستهای نمیخواهیم". دولت بهتر است بجای انرژی اتمی بفکر ایجاد اشتغال - نان و مسکن مردم و قطع علل فقر و محرومیت اجتماعی باشد.
جدال بر سر قدرت در بین ملاها و آیت اللهها کشور را تا آستانه فروپاشی پیش برده است. این جدال همه اعضای شورای نگهبان، خاتمی، کروبی و نیز جانشین خمینی یعنی خامنهای را در بر میگیرد.
مردم ایران بین کاندیداها فرق زیادی قائل نیستند و برایشان هیچ اهمیتی ندارد احمدی نژاد، موسوی و یا هر کس دیگری کاندیدا باشد، چرا که دیگر برای آنها کاملا روشن شده است که هرکس به این مقام برگزیده شود میخواهد حکومت اسلامی را سر پا نگهداشته و کشور را با قوانین شرع اسلام اداره نماید.
مسئله عمده برای مردم ایران خود سیستم حکومتی است. آنها میخواهند بهر وسیلهای که شده خود را از شر این سیستم رها سازند. این را از طرح شعارهای روزهای نخست که "ابطال و تجدید انتخابات" بود و بعد از چند روز به شعار "مرگ بر دیکتاتور" و فریاد "آزادی و برابری حقوق شهروندی" فراروئید بروشنی میتوان دریافت.
این جنبش با انقلاب ٣۰ سال پیش که مردم انقلابی ایران علیه شاه این "ژاندارم خلیج" و عامل آمریکا و دستگاه جاسوسی "سیا" به تظاهرات پرداختند شباهتهایی دارد. بدلیل همین تجربه تاریخی میرود تا این قیام با پشتیبانی و همراهی دیگر نقاط کشور به حد یک اعتصاب همگانی و سراسری فراروید.
رژیم اعلام کرد که با شدت هرچه تمامتر با مردم تظاهرکننده چه زن و چه مرد برخورد خواهد کرد و با تیراندازی بسوی مردم و کشتن آنها عملا آنرا به اثبات رساند. آنها خواهند کوشید بهر وسیلهای دست یازند که در قدرت باقی بمانند. هرکس از رژیم اسلامی ایران کمترین شناختی داشته باشد بخوبی میداند که پیدا شدن یک ترک در بدنه رژیم نمیتواند به فروپاشی رژیم بیانجامد. آنها به هر کاری دست خواهند زد که در قدرت باقی بمانند و برای بقای رژیم حتی نزدیکترین متحدین خود را قربانی خواهند کرد.
آنها با اقدامات امنیتی شدید و با استفاده از نیروی ارگانهای سرکوب نظامی و پلیس تلاش خواهند کرد هرگونه جنبشی را در اسرع وقت خفه نمایند.
این رژیم احتیاجی به اعلام رسمی وضعیت فوق العاده ندارد و همانطوریکه در گذشته هم نشان داده است، هروقت اراده کند بدون موافقت پارلمان و یا ارگان دیگری میتواند نیروهای پلیس و ارتش و گارد ویژه خودرا به خیابانها سرازیر و برای سرکوب مردم بپاخواسته آنها را بکار گیرد. این یک رژیم دیکتاتوری نظامی اسلامی است که بمدت ٣۰ سال با توسل به انواع حیله و ترفند ها قدرت را نگه داشته است.
تا الان هر ترکی که به رهبری نظام یا به بدنه آن وارد شده بسرعت ترمیم شده است. در این موقعیت حساس بسیار حیاتی و مهم است که مردم باهم اتحاد و همبستگی داشته باشند و در مواقع دشوار اشتراک عمل و رای داشته باشند. چرا که اگر لحظه موعد فرا رسد که در آن آخرین زنگهای ساعات پایانی رژیم بصدا درآیند، آنها هیچگاه بدون مقاومت صحنه را ترک نخواهند کرد. آنها سعی خواهند کرد با بکارگیری خودکشی انفجاری و خرابکاری در میان مردم و نسبت دادن آن به خود مبارزان در صفوف آنها ایجاد خلل نمایند.
یک شباهت دیگر این جنبش با انقلاب سال ۱۹۷۹ استقلال آنست. جنبش سال ۱۹۷۹ هم هیچ ارتباطی با خارجیان نداشت و برای کسب منافع هیچ قدرت خارجی نبود. جنبش اخیر هم دقیقا همینطور است. این جنبش کاملا مستقل است و برخاسته از میان مردم و هرگونه منفعت طلبی امپریالیستی را رد میکند. دول خارجی هم باید این موضع استقلال طلبی جنبش را برسمیت شناخته و با آن اعلام همبستگی نمایند و تا زمانی که این همبستگی با مردم ایران اعلام نشود پایانی بر ناآرامی ها متصور نیست.
در اینجا باید گفته شود که مردم قاطعانه خواست جدایی دین از حکومت را پێش کشیدهاند و جهان اسلام بخوبی میداند که فنای ایران اسلامی خواب ایجاد امپراطوری اسلامی را که در ٣۰ سال پیش با تولد حکومت اسلامی ایران بوجود آمده بود، برهم میزند. در اینجا نمونههای از اقدامات حکومت اسلامی ایران را بر میشماریم که این فکر را تایید میکند:
حمایت های نظامی و مالی رژیم ایران از کشور نوپای بوسنی با بنیادهای اسلامی، حمایت از جمهوریهای آسیای میانه شوروی سابق با جهت گیریهای اسلامی مانند تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان، نیز کشورهای شمال شرقی همسایه ایران و از این طریق ایجاد رابطه با اقلیت مسلمان چین - فراتر از اینها همکاری با جمهوری آذربایجان بعنوان یک کشور مسلمان و و حمایت مستقیم و غیرمستقیم از مسلمانان شوروشی چچن ، اتحاد با بوسنی و فعالیت های ایران در آلبانی و کوسوو و جالب تر از همه اینها ارتباط عمیق و معنوی با جنبش اسلامی فیلیپین و اندونزی و ازآنجمله ارتباط اقتصادی و مالی با آن کشور و از ان طریق جابجایی (ترانسفرکردن) میلیاردها دلار پول، حمایت های مالی و نظامی ایران از "حزب الله"* در نوار غزه و ارتباط گسترده ای که از سالیان دراز مابین ایران و جنبش شیعیان عراق در همه زمینهها وجود داشته است.
همکاری با دولت اسلامی سودان و حمایت های مالی در برپایی مساجد و مدارس درس قرآن و موسسات اسلامی دیگر در کنیا و جای جای قاره سیاه. تلاش های قابل توجه ایران برای ایجاد رابطه و نیز ایجاد پایگاهی در آمریکای مرکزی و جنوب آمریکا (آمریکای لاتین)، همه این تحرکات حکایت از ایجاد یک امپراطوری اسلامی از طرف ایران دارد.
جهان اسلام باید بپذیرد چرا مردم ایران از اسلام رویگردان شدهاند و دنیای خارج (منظور کشورهای خارجی غیرمسلمان است) باید با ظرافت با این جنبش تعامل کنند. منظور کشورهایی است که ظاهرا از جنبش فعلی ایران حمایت میکنند در حالیکه خودشان به اشکال مختلف حقوق بشر را زیر پا میگذارند از آنجمله است کشور ایتالیا که گویا در سفارت خود را برروی زخمی های حوادث اخیر تهران گشوده و انها را مداوا میکند، در حالیکه خودش مهاجران آفریقایی را به سواحل خود راه نمی دهد و نظارهگر خودکشی آنهاست و یا تظاهرکنندگان خودش را در شهر جنوای ایتالیا به گلوله می بندد. همینطور است اعلام رسمی دولت اسرائیل در باره نقض خشن حقوق بشر در ایران در جریان حوادث اخیر.
این اعلام حمایت ها نمی تواند مورد اعتماد مردم واقع شوند. انتظار مردم ایران از بشریت ترقیخواه و آزادیخواه جهان در مقابله با وحشیگری و قساوت رژیم اعلام همبستگی با آنها و جنبش آنهاست. انجام راهپیمایی ها و همبستگی با این جنبش در خارج از ایران و علیه رژیم اسلامی، فراخوان برای ایجاد یک حکومت مستقل و دمکراتیک و نه بازگرداندن حکومت سلطنتی و یا فرم دیگری از حکومت مذهبی میتواند بسیار مفید باشد.
این دیگر غیر قابل قبول است که مناسبات ایران و آلمان به سطح مناسبات دهسال پیش بازگردد. زمانی که حدود ۲۰۰ نفر از افراد سازمان امنیت ایران در شهر مونیخ آلمان توسط آلمانی ها آموزش داده شدند.
راه جنبش اعتراضی مردم ایران راهی دشوار و طولانی است.
از یک ابزار مهم که همانا اعتصاب سراسری و بسیج تودهای است نباید غافل شد.
توانایی و علاقه به انجام اعتصاب سراسری در ایران همیشه وجود داشته و دارد.
برای مثال اعتصاب همگانی کارگران صنایع در سال ۱۹۷۹ علیه رژیم شاه که تمام کارخانجات و پالایشگاه نفت را کاملا فلج و منجر به فرار شاه از ایران شد.
|