سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

از نطفه تا به جوانه های جنبشِ سبز
نگاهی متفاوت


ناصر پسانیده


• جنبش سبز صد سال اندیشه بود و سی سال آخرش را با تعمق و آمیزش احساس در آمیخت (عشق و خرد) و اینک فصل روئیدن نطفه رسید, روئیدن یعنی حرکت و تولد, یعنی اراده و خواستن, یعنی به بار نشستن و خود را باور کردن.روئیدن جوانه- در سبزی خود با شکفتن من و تو گره خورده , بیایید خود را دریابیم و به خود یعنی به جنبش سبز کمک کنیم! نهال و شکوفه های خود را تنها نگذاریم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ۱۴ مرداد ۱٣٨٨ -  ۵ اوت ۲۰۰۹


از فصل کاشت تا به سبزی و رویش جوانه ها سی سال لازم بود, سی سالی که باید از قعر سیاهی تا به سطح آن پیموده می شد- تا از اعماقِ آفتاب ندیدهُ سرد تا به افق های نور لحظه به لحظه و وجب به وجب باید خاک نفس می کشید- از دلِ سخت و ناهموار زمین, از میان روزنه های بس باریک و تنگِ صخره سنگ ها و زمین های لم یضرع, از میان خس و خاشاک و مردگی های صدها و هزاران سال خشکی ها و خشک سالی ها- باید نور می کاوید و می رفت تا به دانه می رسید, باید نور با دانه و هسته هَمآغوش می گشت, این دو باید به همدیگر می رسیدند, و نور آفتاب باید این چنین در دل, واز جانِ دانه فوران می کرد. جوانه ای ظریف و زیبا- از اقیانوس کویر و از دلِ سیاهِ زمین سر برمی آورد و نطفه جوانه می زند- جوانه ای سبز و شاداب- ظریف و لطیف – زیبا که در دِلَش ستاره ها دارد. دانه ای که از باریکه های صخره سنگ راه نور را می جوید, پیدا می کند, و می شکافد و شکفته می شود- پیامی متفاوت از آنچه تاکنون دیده و شنیده و خوانده ایم را به همراه و در دل دارد. باید پیام سبزرا دریافت! گوش به سمفونی و تپشِ قلبِ این جوانه بسپاریم! خوب نگاه کنیم! باید تمامی اعضای ما گوش باشد و هوش!

فلسفهء سبز
سبز رنگِ تعادل است و رویش و باروری. از انتهای تابستان تا به آغازِ فصل بهار فرصتی فراهم می شود تا طبیعت به خواب رود و اندوخته های ماه ها و سالیان را با خود به اَعماق بَرَد, طبیعت خرمی و سرسبزی خود را به مرور درسطحِ زمین می پراکند و اندوخته های سالیان را بر زمین می پاشد و می انبارد, زمین مادری که در دل از این همه نطفه می پرورد- اندوخته های انبوه فشرده می شوند تا به رگ های زمین راه یابند و رخنه کنند. از باریکه های رگ تا به باریکه های نطفه راه ها و ماه ها و سالها باید پیمود, و چه بسا- صدها سال- پیامی که نور از برگها با فصل ها – از شاخه ها به ریشه ها و زمین می رساند- پیامی که در فصلِ خزان و زمستان با دستهای طبیعت پرورده می شود- به سختی و به زیبایی به نطفه می رسد, نور در آغوش برگ و شاخه- تا به آب و خاک- از خم راه ها و سیاهی ها عبور می کند, تا به مقصد می رسد. پیام نور حرکت است, بیداری است, پیام نور جنبش است و سبزی. نطفه بسته و سمفونی رویش آغاز به نوآ- رویش (روئیدنِ توام با نواختن) می کند و جوانه می رقصد و می خواند: سر اومد زمستون, شکفته بهارون, گل سرخ خورشید باز اومد و شب شد گریزون... در اندرون سبز شکفتگی موج می زند, سبز سرشار از رفتن و روئیدن است چراکه نهالی شاداب و جوان و پر طراوت است.

هنرِ سبز
گام ها و ضرب آهنگ ها خواستن را به همراه دارند. ضرب آهنگ های شدن و رفتن به تمامی حرکت است: "یارِ دبستانی من, با من و همراهِ منی , چوبِ الف بر سرِ ماست... موسیقی و ریتم های برگزیده چه خواسته و چه ناخواسته تاکت های منظم و مارش حرکت هستند, حروفِ باصدا یا شکل دهنده و توصیف گر و اجزاء تشیکل دهندهء آن با ارکانِ حروفِ بی صدا یا پیام آور به گونه ای در کنارهم عمل می کنند که اراده زا و شور آفرینند, ملودی , ریتم و تاکت های کلامی با پیروری از ساختار واژگانی حروفِ باصدا و شخصیتِ شعری همانطور که اشاره شد – اراده و استواری و رفتن یا شدن را القاء می کنند. خوانندهء "شعرِ یار دبستانی" اگر بخواهد بدرستی پیامِ شعر را منتقل کند, باید و ضرورتاّ نکات تکنیکی سروده را آنگونه که سروده و روی آن نت گذاری شده را رعایت کند چراکه پیام اصلی سروده همانا در رعایتِ اصول سرایش و تکنیکی است که بدرستی امروز جنبش سبز در مقام و جایگاه مطالبه گر آن را ایفا می کند.

سرفصلی دیگر
سرفصل حرکت با "سر آمد زمستون" آغاز شد. ترانه و پیام آن جانِ هزازان, هزار انسان را تسخیر میکند. این ترانه و پیام آن "این همانی" نیست که پیشتر از این خوانده می شد. روحی متحول شده و بیدار به همراه بالی گشاد و سبز – شروع به نغمه سرایی کرده و همراه با نعمه بال گشوده- این تپشهای قلبِ فرزندِ میهن است- فرزند من و تو- این نطفه محصول عشق و شعور است.

چرا پیامِ عشق و شعور؟!
چگونه می توان فهمید که نطفه و حرکت از خلوصیت و عشق مایه میگیرد؟ گذشته از محتوای سروده های همراهی کنندهء جنبش که بر سرِ زبانها افتاد- نکات تخصصی تری از ساختارهای شعری و وزن و ملودی های همراهی کننده- آنگونه که اشاره شد- و همچنین ساختارهایی چون: "هم آوایی ها" و "اختلاط واج ها" و "واژه ها"- که هر کدام از آنها به لحاظ روانشناسی دارای ویژگی ها و کارکترهای گوناگون هستند, و تاثیرات متفاوتی را منجر می شوند- باید از آنها نام برد. از حوصلهء این نوشته خارج خواهد شد اگر بخواهم به کاراکتر و ویژگی های کلامی و ساختاری واج ها و واژه ها بپردازم و یا اینکه به چگونه گی شکل گیری شعر جنبش در قالب های گوناگون اشاره کنم- که این هم فرصتی دیگر با حوصله ای فراتر می خواهد. ولی ادعای اینکه, اندام های شعری و شخصیت های دربرگیرندهء قالب ها – که در اندرون واج ها و واژه ها که با حروف با صدا و بی صدا همراه می شوند و هر یک پیام و پی آمدِهای اشاره شده را به همراه دارند - به گزاف نیست و و قابل اثبات است . امروزه با تکنیک های گوناگون بیانی و کلامی و با آشنایی با علم کلام و بیان و با هماهنگی های حرکتی و ممارست و تمرین ها می توان به بسیاری از خواسته ها و اهداف انسانی رسید و این در دانشگده ها و مراکز عالی خاصی در برخی کشورهای توسعه یافته تدریس می شود.
به زعم من حضور شعور و خرد در جنبش سبزدر کنار شور و عشق با توجه به ویژه گی های خاص آن بی مانند است.و وجود خرد وشعور در کنار شور و عشق- بر بسترِاستبدادی که حتی نگاه انسانها را به بند میکشد, واندیشه را تازیانه میزند, وفضای زندگی را محدود تر و محدودترمی کند, و سیاهی تا" مغز استخوانِ زندگی" با درنده گی وتجاوزنفوذ می کند, بی مانند و زیبا می شود. دلایل و شواهد از عشق می گویند و جنبش سبز تو گویی جنبش عشق که نه, خودِ عشق است. از مشخصه های عشق که فداکاری و خلوص وشادابی وسرزنده گی است به وفوری در جنبش سبز دیده می شود واز عناصر بسیار مهم دیگر که با این حرکت گره خورده و به بخش جدایی ناپذیر آن بدل گشته , عنصر خِرّد و اندیشه است. عشق با خرد آنگونه که اشاره شد بر بستر شرایطی تاریخی هم آمیزی کردند, در شرایطی که نیروهای اهریمنی با پیام هایی چون مطلقیت و ولایت با نام پیامبران وبا پوستهء اسلام و الهیات وشرع از قلبِ تاریخ به قلب نور و ملت هجوم آورده بودند.
آری وقتی زمین نتواند نفس بکشد ابرها اعتراض خواهند کرد و خواهند غرید, آفتاب خواهد آمد و تابیدن خواهد کرد, نسیم و باد وزیدن خواهند کرد و این همه دست به دست هم خواهند داد تا زمین این مادرِ رنجها به زندگی ادامه دهد, و این جبر زندگی و قانون طبیعت است که این فرزندانِ حاکم هنوز نمی خواهند این را بیاموزند.
جنبش سبز صد سال اندیشه بود و سی سال آخرش را با تعمق و آمیزش احساس در آمیخت (عشق و خرد) و اینک فصل روئیدن نطفه رسید, روئیدن یعنی حرکت و تولد, یعنی اراده و خواستن, یعنی به بار نشستن و خود را باور کردن.روئیدن جوانه- در سبزی خود با شکفتن من و تو گره خورده , بیایید خود را دریابیم و به خود یعنی به جنبش سبز کمک کنیم! نهال و شکوفه های خود را تنها نگذاریم.

همواره سبز زی!


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست