این آغاز پایان رژیم است
گفتگوی علی خاوری دبیرکل حزب توده ی ایران با یونگه ولت
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۹ مرداد ۱٣٨٨ -
۱۰ اوت ۲۰۰۹
نامه ی مردم: در روز چهارشنبه به پیشنهاد و دعوت هیئت تحریریه روزنامه چپ گرای «یونگه ولت» (دنیای جوان) از رهبری حزب توده ایران، خبرنگار این نشریه آقای پیتر اشتاینیگر، مصاحبه مفصلی در رابطه با تحولات اخیر کشور در رابطه با انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، جنبش اعتراضی مردم میهن، سیاست های رژیم حاکم و تحلیل حزب توده ایران در این باره با رفیق علی خاوری انجام داد. این مصاحبه در شماره روز شنبه ٨ اوت ۲۰۰۹ نشریه «یونگه ولت» منتشر شده است.
اکثریت مردم میهن ما آخرین باور خود را به رژیم سرکوب و استبداد از دست داده است و عصر اعتراضات پیگیر و فزاینده چه در سطح جامعه و چه در اعماق آن آغاز شده است و این آغاز پایان رژیم استبداد و عوام فریبی قرون وسطایی در میهن ماست.
رفیق خاوری، حزب شما در انقلاب اسلامی ۱۹۷۹ و سرنگونی شاه شرکت داشت. در سال ۱۹٨٣ رژیم ملایان بطور وحشیانه ای حزب را سرکوب و غیرقانونی کرد. امروزه، حزب صرفاٌ در تبعید فعالیت دارد. حزب توده ایران امروزه تحت چه شرایطی فعالیت میکند و اعضاء آن در ایران با چه نوع مشکلاتی و سرکوبی هائی روبرو هستند؟
با صمیمانه ترین درودهای رفیقانه به هیئت تحریریه و خوانندگان نشریهُ «یونگ ولت». با تغییر کوچکی در سئوال اول، که زیاد هم کوچک نیست، آنجا که می پرسید "... امروزه حزب شما صرفاٌ در تبعید فعالیت دارد..."، باید گفت که حزب توده ایران اساساٌ در تبعید و لیکن نه صرفاٌ در تبعید فعالیت دارد. به ویژه اینکه بهره گیری از امکان ارتباطی الکترونیک فعالیت هر سازمان و حزب در موقعیت اپوزیسیون رژیم پلیسی و سانسور ولایت فقیه را دگرگون کرده است.
حزب هرگونه فعالیت مبارزاتی بیرونی خود را به قصد تاُثیر گذاری بر حوادث درون کشور و شرکت هرچه فعالتر در روند مبارزات سیاسی کارگری و توده ای کشور به پیش می برد. این گونه تنظیم حرکت حزب فقط می تواند معنا و محتوای یک حزب دارای نزدیک به ۷۰ سال تاریخ پیکار بسیار موُثر در سرنوشت میهن ما را تعیین کند که همین طور هم هست. هر گوشه زندگی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه متنوع ما متاُثر از این فعالیت و پیکار خستگی ناپذیر حزب بوده است.
رژیم های دوگانه پیش و پس از انقلاب حاکم بر کشور همواره حزب توده ایران را جدی ترین و موُثر ترین نیروهای اپوزیسیون خود می دیده و می بیند. دلائل این واقعیت و ریشه های آن را در مبارزه پیگیر و دشوار حزب با استبداد سلطنتی و سرسپردگی رژیم پادشاهی و مبارزه با رژیم ولایت فقیه که با یورش به همه نهادهای دموکراتیک و مردمی، سیاسی – اجتماعی و فرهنگی مردم میهن ما، به اهداف انقلاب که اساساٌ آزادی، عدالت و استقلال بود، خیانت کرده است، باید دید.
برای دوستان خواننده آلمانی نشریهُ «یونگ ولت» که این روزها حوادث ایران را دنبال می کنند، میزان مقایسه مناسبی در دسترس است تا ببینند رژیمی که اعتراض مسالمت آمیز و آرام شهروندهای خود را به انتخابات ریاست جمهوری این چنین به آتش و خون می کشد، با فعالیت و حضور یک حزب فعال در عرصه مقابله و نفی و طرد رژیم ولایت فقیه چه گونه رفتار می کند و کرده است. حزب توده ایران طرد رژیم استبدادی ولایت فقیه را می خواهد و رژیم استبدادی نابودی حزب را. رژیم والایی با تمام ابزار سرکوب، تبلیغات و فریب کاری و تزویرش این مقصد پلید خود را دنبال می کند.
محمود احمدی نژاد در انتخابات سال ۲۰۰۵، بخصوص به کمک آراء جمعیت فقیر مردم پیروز شد. آیا این مردم از سیاست های او در چهار سال اخیر نفع برده اند؟
احمدی نژاد در ۴ سال دوره اول ریاست جمهوری خود از همه امکانات تبلیغاتی به نفع تدارک انتخاب مجدد خود بهره گرفته است. صدا و سیمای جمهوری اسلامی (رادیو و تلویزیون دولتی) در اختیار تبلیغات عوام فریبانه او بوده است. سفرهای صرفاٌ تبلیغاتی او به استان های کشور و دادن وعده های سرخرمن و اغلب بی محتوی به مردم محل، تظاهر شدید به قشریت مذهبی، هزینه کردن میلیاردها دلار در راه تدارک شوهای پرهزینه تبلیغاتی و تحریک احساسات ملی و مذهبی مردم، استفاده از پشتیبانی ارتجاعی ترین بخش روحانیت و شخص خامنه ای، تغذیه و فربه کردن نهادهای نظامی-امنیتی مانند سپاه و بسیچ از طریق دادن منافع مالی و امتیازات مهم به این نهادها، و پیوند دادن بخش های مهمی از آن ها به عرابه دولت خود از جمله راه کارهای مورد استفاده احمدی نژاد در هموار کردن راه دوره دوم ریاست جمهوری او بوده است. به این مقدمه نه چندان کوتاه، باید تقلب میلیونی در جابجائی آراء مردم معترض و مخالف را هم نیز اضافه کرد، چیزی که موضوع جدی اعتراضات امروز مردم در کشور ماست. باید گفت که با توجه به همین عملکرد منفی و ضد مردمی حکومت احمدی نژاد چه در ساحهُ اقتصادی و چه در ساحهُ آزادی های فردی و اجتماعی و چه در روابط و سیاست خارجی کشور بود که اکثریت مردم میهن ما در این انتخابات آگاهانه به پای صندوق های راُی رفتند. پس از خاتمه راُی گیری در ظرف فقط چند ساعت نتیجه شمارش ۴۰ میلیون آراء ریخته شده به صندوق ها اعلام شد. این امر و شواهد و اسناد فراوان منتشر شده پس از آن تقلب آشکار حکومتیان را به خوبی بر ملا ساخت. این تقلب و این خیانت به آراء مردم میهن ما خشم همگانی آنان را بر انگیخت و اعتماد مردم را نسبت به حکومت رسمی کشور در هم شکست.
علت آنچه در این روزهای پس از انتخابات انجام شده است، و آنچه که در آینده انتظار می رود که انجام بشود را باید در این بحران عمیق و شکاف غیر قابل ترمیم بین حکومت استبدادی و مردم جستجو کرد. اکثریت مردم میهن ما آخرین باور خود را به رژیم سرکوب و استبداد از دست داده است و عصر اعتراضات پیگیر و فزاینده چه در سطح جامعه و چه در اعماق آن آغاز شده است و این آغاز پایان رژیم استبداد و عوام فریبی قرون وسطایی در میهن ماست.
بعد از انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم ژوئن (۲۲ خرداد ماه)، جنبش اعتراضی ایران مسئله بسیار مهٌمی در اخبار جهانی بوده است و هواداران بسیار زیادی را در نقاط مختلف جهان بدست آورده است. چه گروه های اجتماعی ای بخش های مختلف این جنبش اعتراضی را تشکیل میدهند؟ نفوذ نیروهای سیاسی چپ در بین جنبش اعتراضی را شما چگونه ارزیابی میکنید؟
جنبش اعتراضی مردم همه اقشار جامعه ما را فرا گرفته است. آنها هر یک به نحوی خود را در معرض خطر سیاست های اکثراٌ غیر کارشناشانه و اراده گرایانه، عوام فریبانه و ماجراجویانه حکومت می بینند و نگران وضع آینده خود و کشور هستند. جا دارد همین جا از خوانندگان «یونگ ولت». از این بظاهر کلی گویی عذر بخواهم، ولی در همین جا باید اضافه کنم که هر کدام از این نسبت ها که به حکومت احمدی نژاد داده شده است، دقیقاٌ انتخاب شده است و دلایل و آمار روشن خود را دارد که در صورت پرداختن به آن وقت و فرصت به مراتب بیشتری طلب میشود. بی تردید نیروهای چپ با اعتقادشان به توده های زحمتکش و اهمیت و ارزش آزادی و دمکراسی در لحظه به لحظه مبارزات مردم میهن ما همواره و از جمله در این خیزش بزرگ مردمی شرکت و حضور فعال تبلیغاتی و روشنگری داشته و دارند. حزب ما قبل و در جریان انتخابات مزبور و جنبش مردمی به وجود آمده مردمی در کنار مردم و همراه آنها بوده است.
به غیر از سرنگون کردن رژیم، گروههای مخالف چه نوع اهداف سیاسی مشترکی دارند؟
گروه های شرکت کننده در تظاهرات و اعتراضات مردمی به روند و نتیجه انتخابات همه خواهان سرنگونی نظام موجود حکومتی نیستند. قانون اساسی موجود پایه های حکومتی را اساساٌ بر دو اصل جمهوریت و اسلامیت گذاشته است. رژیم استبدادی روز به روز به ضرر اصل جمهوریت و ضرر حضور و مشارکت آزاد مردم در اداره کشور عمل کرده و می کند. اینک اکثریت مردم کشور به این دستبرد به حق حاکمیت خود به اعتراض بر خاسته اند. دعوای جدی بین رهبری روحانیت شدیداٌ ارتجاعی و نیروهای حکومتی پشتیبان آن از طرفی و عموم مردم در دفاع از حق انتخاب و اراده خود بر نحوه و چگونگی اداره کشور در جریان است که محتوی اصلی و بلاواسطه این جنبش را تشکیل می دهد.
میر حسین موسوی به دستگاه حاکمه تعلق دارد. او در زمان سرکوبی کمونیست ها در ایران، تا سال ۱۹٨۹ نخست وزیر بود. امروزه، حزب توده ایران از او حمایت میکند. آیا این دو متناقض یکدیگر نیستند؟
این درست است که میرحسین موسوی در سال های یورش به حزب نخست وزیر کشور بود و این هم درست است که به ویژه در آن سال ها تعیین کننده بلامعارض سیاست های کلان کشور شخص خمینی بود. هم چنانکه این روزها هم خامنه ای این و ظیفه را متعلق به خود می شمارد و قانون اساسی موجود این حق ارتجاعی را به او می دهد. از آنجا که حزب ما در لحظات حساس خیزش و اعتراض سرتاسری نسبت به وضع استبدادی- پلیسی وامنیتی حاکم رژیم، خود را در کنار و همراه و تا حدی پیشاپیش اعتراضات مردم می داند، از طرح هرگونه مساله ای که به وحدت و یک پارچگی حرکت وسیع مردمی لطمه بزند به درستی خود داری می کند. حزب توده ایران و همه نیروها و افراد مترقی میهن ما که در گذشته و اکنون قربانی هموار کردن راه حکومت فقها و اعوان و انصار آنها در نیروهای سرکوب مردم کشور بوده اند، صورت حساب تاریخی خود را داشته و دارند که به موجب آن همه آمران و عاملان آن جنایت بزرگ و دیگر جنایت های ضدمردمی رژیم باید به مردم ایران حساب جنایات خود را پس بدهند.
شخص میرحسین موسوی با آنچه گفته شد و با برنامه های ارائه شده از طرف او و مواضع تا کنونی خود علیه حکومت دروغ و بیدادگری و استبداد موجود تا کنون در کنار جنبش و با جنبش مردمی بوده است. این همان چیزی است که موجب شده است مردم معترض میهن ما با توجه به همه محدودیت های موجود نقش رهبری او را به پذیرند.
در مبارزه بر ضد رژیم، کدام نیروهائی را، بهیچ وجه، شما نمیتوانید بعنوان متحدین حزب توده ایران بشمار بیآورید؟
هر نیرویی که انگیزه مبارزه اش علیه رژیم مغایر با مصالح و منافع مردم و مصالح ملی کشور باشد، در این فهرست می گنجد. اتحاد عمل با نیروهای طرفدار بازگشت رژیم مطرود و به تاریخ سپرده گذشته پیش از انقلاب بهمن ۱۹۷۹ به هیچ وجه نمی تواند مطرح باشد.
شما حمایت کشورهای غربی از اعتراضات را، بخصوص بخش امریکائی آنرا، چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا امکان این را میبینید که از اعتراضات در راستای منافع بین المللی استفاده بکنند؟ آیا خطر « انقلاب» رنگین (مخملین) سازمان جاسوسی سیا وجود دارد؟
حزب توده ایران از حمایت توده های مردم و احزاب و نیروهای چپ و دمکراتیک کشورهای غرب نسبت به اعتراضات مردم کشور استقبال می کند. این حمایت مایه دلگرمی و تقویت حرکت مردمی در راه تحقق حقوق پایمال شده آنان است. و اما موضع گیری دولت هائی که در تقابل با حکومت کشور هستند نه تنها در شرایط کنونی نمی تواند کمکی به نفع حرکت معترضین در جنبش مردمی باشد، بلکه می تواند مورد استفاده رژیم و حتی بهانه ای برای رویارویی با این جنبش عنوان شود، چنانکه این کار انجام شده است. آنچه مربوط به تلاش های نهادهای اطلاعاتی و امنیتی برخی کشورها در تدارک و فراهم ساختن زمینه نارضایی و اعتراض مردم نسبت به رژیم حاکم در کشور است، نیز واقعیت دارد. از این بهانه و دستاویز علیه جنبش مردمی و رهبران آن توسط رژیم حاکم سوء استفاده همه جانبه به عمل آمده است. ولی قاطعانه باید تاکید کرد که جنبش مردمی و رهبری آن تنها و تنها با انگیزه های آزادیخواهانه، ملی و کاملاٌ خود جوش و با اتکاء کامل به نیروی خود وارد این عرصه دشوار و نابرابر مبارزه با رژیم استبدادی شده است. این تحریک و پرووکاسیون مزورانه رژیم استبدادی حاکم بر میهن ما را باید همه جانبه و قاطعانه افشاء کرد.
علیرغم قوانین بین المللی، جهان غرب میخواهد ایران را از استفاده از انرژی هسته ائی منع بکند. آنها حتی تهدید به استفاده از نیروی نظامی میکنند. نظر جنبش اعتراضی در رابطه با مسئلهُ جنگ و صلح چیست؟ آیا تعویض رژیم از خارج، مثل عراق، برای شما قابل قبول است؟ نظر حزب توده ایران در مورد مشاجره هسته ائی (بین آمریکا و جمهوری اسلامی) چیست؟ آیا فکر میکنید که قول دادن ایران به محدود کردن کوشش به دستیابی به انرژی هسته ائی صرف، قابل اعتماد است؟
حزب توده ایران و همه نیروهای مردمی میهن ما خواهان حق برخورداری صلح آمیز از منافع انرژی هسته ای و تکنولوژی این رشته مهم حیاتی هستند. حزب ما و دیگر نیروهای شرکت کننده درجنبش مردمی مخالف هرگونه مداخله خارجی، چه نظامی و چه غیر نظامی، در امور میهن خود هستند. خصلت صلح جویانه این نیروها از ماهیت مردمی و دموکراتیک آنها منشاء می گیرد. تعویض رژیم با مداخله نیروهای خارجی، مانند آنچه در عراق انجام شد، برای کشوری مانند ایران نه ممکن است و نه به هیچ وجه قابل قبول. هر نیروی خارجی که دست به چنین پرووکاسیون خطرناکی بزند، دست خود و منطقه را به آتش خواهد کشید و صلح جهانی را به شدت در خطر می اندازد و پیش بینی عواقب خطرناک آن بطور کامل غیر ممکن است. و اما اینکه آیا قول رژیم در استفاده از نیروی هسته ای صرفاٌ در محدودهُ استفاده صلح آمیز قابل اعتماد است یا نه، باید گفت با وجود هرگونه احتمالی حق ملت ها و کشورها برای دستیابی به انرژی و تکنولژی هسته ای استثناء بردار نیست و راه جلوگیری از هر احتمال منفی اعتماد سازی بین ایران و کشورهای نگران از دستیابی ایران به این انرژی است و به خاطر چنین احتمالی، که می تواند شامل هر کشوری بشود، نمی توان کشوری را از حق طبیعی و قانونی آن محروم ساخت.
احمدی نژاد ، به خاطر مسائلی که در بحث و جدلش در مبارزه خود با اسرائیل مطرح می کند، متهم به ضد یهودی بودن شده است. مردم در ایران سخنان او در رابطه با کشتار همگانی یهودیان (هولاکاست) را چگونه تعبیر میکنند؟
قاطبه مردم میهن ما، همه احزاب و نیروهای چپ و مترقی واقعیت قتل عام یهودیان را در آلمان نازی واقعیتی تاریخی شناخته و می شناسند. ولی رژیمی که بر اصول زور و سرکوب و عوام فریبی متکی است، نیازمند دست آویزهایی برای پیشبرد چنین سیاست هائی است. همبستگی مذهبی مردم ایران با مردم فلسطین و اعمال سیاست های ظالمانه و تجاوزگرانه از طرف اسرائیل نسبت به مردم فلسطین این دستاویز را به رژیم حاکم بر ایران داده است. اکثریت مردم میهن ما و همه نیروهای مترقی و دمکراتیک آن اصل احترام به توافق و حل معضل جدی و خطرناک مناقشه اعراب و اسرائیل را به خوبی درک می کنند و خواهان حل نهایی آن از طریق مسالمت آمیز با رعایت حقوق از دست رفته مردم فلسطین و برقراری صلحی پایدار در منطقه و بین نیروهای درگیر هستند.
از دید اسرائیل و امریکا، ایران مخالف اصلی آنها در خاورمیانه میباشد. کشورهای جهان سوم و دولت های چپ، در مقابله با امپریالیسم با ایران اظهار همبستگی میکنند. از نظر عینی، آیا سیاست خارجی ایران یک جهت ضد امپریالیستی دارد؟
به اعتقاد حزب توده ایران برای رژیم ایران مسئله مبارزه با امپریالیسم آن معنا و محتوایی که این مبارزه برای نیروهای چپ دمکراتیک و مترقی جهان داشته و دارد، ندارد. انقلاب ۱۹۷۹ ایران امتیازات منحصر به فرد کشورهای امپریالیستی و به ویژه و در درجه اول ایالات متحده آمریکا را در ایران از آن ها سلب کرد و تقابل و تعارض بین دولت ایالات متحده آمریکا که رژیم بر آمده از انقلاب را نمی توانست به پذیرد و نه پذیرفت، عمده ترین و اصلی ترین مبنای تعیین سیاست خارجی ایران با جهان خارج و آمریکا قرار گرفت. این امرحتی در سیاست های داخلی کشور تاُثیر پا برجایی از خود گذاشت. این اختلاف را به نام مبارزه ضد امپریالیستی نامیدن بی مسماست و موضوعیت ندارد. نوع اختلاف و «مبارزه ضد امپریالیستی» رژیم ولایت فقیه در ایران با امپریالیسم از همان نوع مبارزه طالبان در افغانستان و القاعده و بن لادن با آمریکا است. اگر می توان به آن نام مبارزه ضد امپریالیستی داد، به این هم میتوان این عنوان را اهداء کرد.
با در نظر گرفتن پاسخ شما به سئوال بالا: انگیزه های رژیم در ایران در حمایتش از حزب الله در لبنان، یا جنبش مقاومت در فلسطین چیست؟
با توجه به ادامه سیاست زور وپ تجاوز اسرائیل در سرزمین فلسطینی ها از طرفی و توجه به همبستگی دینی اقشار وسیع کشور ما با مردم فلسطین از طرف دیگر، باید گفت این پروسه دردناک به وسیله حساس و تاُثیر گذار بر افکار و احساسات مردم، و به ابزار موُثری در تبلیغات و سیاست ورزی رژیم حاکم بر ایران تبدیل شده است، که تا کنون از آن همه گونه استفاده به عمل آمده است. نیروهای مترقی کشور و از جمله حزب توده ایران بر آن هستند که توافق بین مردم فلسطین و مردم اسرائیل بر صلحی عادلانه مطلوب ترین راه حل مسئله و شاید تنهاترین راه حل آن است.
حمایت از حزب الله و مبارزه مردم فلسطین برای رژیم کنونی حاکم بر کشور، هم استفاده ابزاری از این حمایت را دنبال می کند، و هم پاسخ مثبت به احساسات مذهبی پایگاه اجتماعی رژیم حاکم است. ضمن اینکه نباید فراموش کرد تحریکات و تهدیدات دولت های گذشته آمریکا علیه ایران و در دستور روز داشتن امکان استفاده از مداخله نظامی در ایران رژیم حاکم بر ایران را بر آن داشته است که سیاستی را در منطقه و جهان دنبال نماید که برای جلوگیری از تحقق چنین خطری هزینه وقوع احتمالی آنرا تا می تواند برای متجاوز فرضی افزایش دهد. جستجوی متحدان در منطقه و در جهان و هزینه کردن های جدی در این راه را باید در رابطه با احتمال چنین خطری از نظر رژیم حاکم بر ایران تلقی کرد.
تظاهرات بزرگ روزهای اول جنبش اعتراضی شکست خورده اند، اعتراضات آرام تر شده اند. آیا جنبش تسلیم شده است؟ نظر شما در لحظهُ کنونی چیست؟
تظاهرات ضد رژیم نمی توانست با آن ابعاد گسترده نخستین روزهای خود ادامه یابد. آنچه انجام گرفت آغاز پر شکوه یکی از حماسه های قرن است که ایران و مردم آن را به آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی رهنمون خواهد شد. در میهن ما ابهت، شکست ناپذیری و تقدس قدرت حکومت مذهبی ولایت فقیه شکاف های جدی برداشته است. مردم میهن ما این واقعیت را به خوبی درک کرده اند که از جنبش و حرکت آن هاست که آینده آنان شکل خواهد گرفت و با شیوه های ابتکاری و خلاق خودشان این پیکار دشوار و نابرابر را به پیش می برند. و جالب اینکه در این پیکار بغرنج مردم معترض رهبران خود را به نحوی رهبری می کنند. پس از ٣۰ سال خفقان، عوام فریبی و استبداد و خود سری حاکم بر میهن ما بار دیگر افق های روشن فرداهای آزادی و عدالت اجتماعی دل میلیون ها مردم ستمدیده ما را مالامال از امید کرده است. جامعه پر تب وتاب میهن ما آبستن حوادث بزرگ و دورانساز است.
|