یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

اشک های نازک افشار، بُهت کلوتید ریس و ملال رنجبار زید آبادی


شهلا شفیق


• و اینجا، شأن و حیثیت آدمی بی هیچ آزرم و پروا در برابر چشم همگان پایمال می‌شود. اینجا، در برابر چشمان میلیون‌ها ایرانی که فریاد زدند دروغ بس است، حکومت اسلامی با بی شرمی بساط دروغی آشکار را می‌چیند تا به همگان بگوید که در برابر اراده‍ی ولی فقیه رأی و عقیده آنان کمترین ارزشی ندارد ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۰ مرداد ۱٣٨٨ -  ۱۱ اوت ۲۰۰۹


در صحنه های نمایش دادگاه تقلبی متهمان براندازی "مخملی"، چشمان خالی کلوتید ریس کارمند سفارت فرانسه در بهت چهره اش و غصه عمیق صورت نازک افشار همکار او که محجوبانه اشک از چهره بر می گیرد ترجمان همه احساسات متضادی است که معرکه گیری تواب سازان و گروگان گیران در دل برمی انگیزد.
و آنسوتر در نگاه چشمهای آسیب دیده احمد زیدآبادی انگار همه حس ها در ملالی رنجبار تحلیل رفته اند. او در این لحظات به چه فکر می کند؟
در آخرین یادداشت خود پیش از دستگیری نوشته بود: "برای تحلیل تحولات ایران هیچگاه نباید دو نکته را از نظر دور داشت وگرنه از واقع بینی فاصله می‌گیریم. نکته نخست، پرهیز از خوشبینی است. مدت‌هاست که در کشور ما واقع بینی مترادف بدبینی شده است. پیش بینی‌های بد همیشه درست از آب در می‌آیند، اما پیش بینی‌های خوب نقش بر آب می‌شوند. شش – هفت ماه پیش دوستی در باره فرجام انتخابات پرسید. گفتم بدترین سناریوی محتمل چیست؟ همان اتفاق خواهد افتاد! متاسفانه من نیز مثل بسیاری از هموطنان از این نگاه واقع بینانه به تدریج فاصله گرفتم و خوش بین شدم و به همان اندازه که خوش بین شدم از واقعیت دور افتادم. البته راهی هم جز خوش بینی وجود نداشت. طی چهار سال گذشته به علت عدم شرکت در انتخابات سال ٨۴ به قدری تحت فشار دوستان قرار گرفته بودیم که تکرار آن برایمان ممکن نبود. نکته دوم، تفاوت منطق رفتاری تصمیم‌گیران کشور ما با منطقی است که در کتاب‌های فلسفه خوانده‌ایم. راستش را بخواهید من هر گاه می‌خواهم رفتار دولت‌های جهان را تحلیل کنم، خودم را به جای آنها فرض می‌کنم و آنگاه با در نظر گرفتن منافع، محدودیت‌ها و امکانات پیش رو، رفتار آنها را حدس می‌زنم. متاسفانه در این دور از انتخابات، من همین منطق را در باره حکومت ایران نیز به کار بردم، اما گمراه شدم."
و در آخر یادداشتش نتیجه می گیرد: "این انتخابات درسی بود برای همه ما تا برای ورود به صحنه رقابتی ناعادلانه حریص نشویم و استانداردهای یک انتخابات آزاد را کوچک نشمریم."
احمد زیدآبادی در حبس بود وقتی مردم ایران به خیابان‌ها ریختند و با فریاد مرگ بر دیکتاتور بساط صحنه رقابتی ناعادلانه حکومت را بهم ریختند. منطق مردم به جان آمده از تحقیر سالیان، منطق حاکمان تمام خواه را که به همین سبب هیچ منطقی جز حفظ قدرت ندارند به چالش کشید و سناریوی تکراری آنها را بهم ریخت. مگر دروغ و تقلب و سرکوب از همان ابتدا، هر بار که نظام احساس خطر کرده، منطقی ترین گزینه برای حفظ قدرتش نبوده است؟ این بار، در دل بحران اقتصادی اجتماعی و فرهنگی که عمق آن به درجه ای رسیده که پایه گذاران نظام را هم به فغان آورده، تقلب و سرکوب ادامه‍ی همان منطق است که بار دیگر اصلاح ناپذیری منطق تمام خواه را آشکار می کند.
و اینک حاکمان فصلی دیگر از سناریوی سرکوب را گشوده اند که بارها و بارها خوانده ایم، نمایش اعتراف و توبه. در فصل کنونی، صحنه گردانان، داستان تواب سازی و گروگان گیری را تلفیق کرده اند. این شگرد اما از ملال نمایش هیچ نکاسته و تنها بر وقاحت آن افزوده است. بُهت چهره‍ی کلوتید ریس و اشک های نازک افشار آن داستان "پر از آب چشم" را که پشت و روی صحنه نمایش "اعترافات" می گذرد برابر دیدگان ما قرار می دهد.
آنجا، پشت صحنه، حدیث شکنجه است که تنها در آزار تن و خُرد کردن جسم نیست، بل تهدید و توهین و فشار و ارعاب برای درهم شکستن روانی زندانی در کار است. آنجا، هدف فقط گرفتن اطلاعات نیست بل کثیف ترین ترفندها با کتک یا بی آن به کار گرفته می شود تا زندانی دهان به انکار خویش بگشاید و قلم به نفی خود بردارد.
و اینجا، شأن و حیثیت آدمی بی هیچ آزرم و پروا در برابر چشم همگان پایمال می‌شود. اینجا، در برابر چشمان میلیون‌ها ایرانی که فریاد زدند دروغ بس است، حکومت اسلامی با بی شرمی بساط دروغی آشکار را می‌چیند تا به همگان بگوید که در برابر اراده‍ی ولی فقیه رأی و عقیده آنان کمترین ارزشی ندارد.
اما آخر این داستان را هنوز هیچ کس ننوشته است. انبوه بینندگان این نمایش دیگر فقط تماشاچی نیستند و دیگر به تماشاچی بودن رضایت نخواهند داد.
آن زمان فرا خواهد خواهد رسید آیا که در مرز و بوم ما واقع بینی دیگر مترادف بدبینی نباشد؟

دو شنبه ۲۰ مرداد ۱٣٨٨ ـ ۱۹ اوت ۲۰۰۹


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست