سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

از توده ها بیاموزیم


سعید آوا



اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۲ مرداد ۱٣٨٨ -  ۱٣ اوت ۲۰۰۹


حرکت مردمی و جنبش "سبز" اعتراضی چند هفته ای اخیر، حامل آموزه ها و پیام های گرانبهایی است که باید در تاریخچه ی مبارزاتی مردم مان ثبت گردد. در جمعبندی کلیٌ و سریع شاید بتوان پاره ای از درسهای این فرآیند اجتماعی عظیم را در بندهای زیر خلاصه نمود: 1- اثبات دگرباره ی این امرمهٌم که گستراندن بسیج عمومی و تفوٌق و بالندگی گام های هرجنبش زنده و رو به رشد ، مستلزم اتخاذ تاکتیک و طرح شعار برپایه ی تحلیل مشخٌص از شرایط مشخٌص می باشد. طرح مطالبات و به کارگیری راهکارهای سیاسی نمی تواند و نباید بدون توجٌه به شرایط زمانی و بدون دغدغه ی رشد کمٌی و ظرفیٌت نیروهای شرکت کننده در جنبش در نظر گرفته شود. تاکتیک ها و شعارها اصول مجرٌد و ثابت و جامدی نیستند که بشود همه جا و همه وقت و در همه ی شرایط به کار برد. آن ها براساس و با توجٌه به پتانسیل جنبش و توازن نیروهای فی مابین دائمأ درحال تغییر و تنوٌع می باشند تا راه برای برداشتن گام های بعدی هموار گردد. خلاقیٌت ها و توان ابتکاری بالای توده ها ، هم در جنبش دوٌم خرداد 76 و هم خصوصأ در جنبش اعتراضی– اصلاحی جاری به خوبی امکان بهره گیری هوشمندانه از مجاری "قانونی"، ولو کوچکترین منفذ ، و تبدیل و انکشاف آن به حرکتی عظیم و عمومی را نشان داده است. مردم با درک و شناخت واقع بینانه ای از شرایط موجود و علیرغم توصیه ی موًکٌد "اپوزیسیون رادیکال" به تحریم انتخابات ، با شرکت گسترده ی خود در هر دو اقدام "قانونی" ، حماسه ای آفریدند که به جرأت می توان گفت در به تنگی نفس انداختن دستگاه ولایی بسیار کارآمدتر و موًثرتر از تکرار شعارهای سی سا له ی"سرنگونی و زنده باد ها ومرده بادها" بوده است.    2- سیاست تحریم یا دورنگهداشتن مردم از اقدامات قانونی ، سیاستی همیشه موفق و کارآ درهمه وقت نمی باشد. این سیاست خصوصأ در جوامعی با سیستم های بغایت فاسد و بسته وانحصاری سیاسی که امکان اعمال حتیٌ حدٌاقل کنترل مردمی بر نهادهای حکومتی وجود ندارد و فرد انتصابی با آراء حداکثری و حداکثر شرکت کننده از صندوق در می آید می تواند باعث انزوای بیشتر توصیه کنندگانش بشود. توصیه ی شرکت همیشگی دراقدامات قانونی هم البته سیاست و کنش سیاسی پیشرو و بالنده ای نیست. منتها شرکت گسترده ی مردم دریک اقدام قانونی، مثلأ انتخابات، وعبورآنان از چراغ سبز رژیم ، در شرایط ومقاطع خاصٌی می تواند خطوط قرمز قانونگذاران را درهم نوردد و به طور مثال شعار "پس رأی من چه شد؟" را به موج عظیم اعتراض عمومی قانونی و غیرقانونی اعتلاء بخشد.   3- توده ها یک بار دیگر، همچون درهمه ی جنبش ها و انقلابات دیگر میهن مان، نشان دادند که کنش ها و واکنش ها و شعارها و مطالبات شان بسی پیشروتر و عمیق تراز رهبران شان است و بار دیگر واقعیٌت تلخ فقدان یک تشکیلات رهبری سراسری منسجم و هدفمند را به اثبات رساندند. انبوه گروه های سیاسی اپوزیسیون که در حسرت "رهبری جنبش" حرص می خورند و گله گذار جنبش می باشند بهتراست علٌت را درانفعال و بی برنامگی و سکتاریسم و خود بزرگ بینی متفرعن خویش جستجو نمایند نه در"توهم توده ها" . 4- جنبش، حداقلٌ در مقاطع آغازین و نوپایی خود باید بتواند روی اختلافات درون حکومتی و حمایت های عناصر و جناح هایی از داخل یا حاشیه ی حکومت حساب باز کرده و خود را از زیر ضرب شدید و مستقیم سرکوب گسترده خارج نماید. بی تردید اگر همراهی کاندیداهای معترض و حمایت شخصیٌت های مطرح و پُرنفوذ و بخش هایی از نهادهای قانونی وحکومتی از اعتراضات اخیر نبود امکان بسیج گسترده ی توده ای و برآمد و رشد افقی جنبش کنونی به حدٌاقل می رسید و دست رژیم درسرکوب و کشتار بسیار وسیع تری بازتر می بود.   5- و بازهم درارتباط با انطباق طرح شعارها و مطالبات با شرایط کمٌی و کیفی جنبش : توده ها به موازات اعتلاء و پیشروی جنبش ، به جای طرح شعارهای کلٌی و دوراز دسترس و اراده گرایانه ، مطالبات کنکرت و زمینی خویش و منطبق با موقعیٌت جنبش را به میان کشیده و با کنش ها و واکنش های ابتکاری و متنوٌع خود امکان مقبولیٌت عمومی شعارها و تداوم اعتراضات را فراهم ساخته اند. مگر نه اینکه خواسته ها باید ملموس و مشخصٌ و کنکرت باشند و شعارها مابه الازاء اجرایی و امکان و احتمال متحقق شدن در آینده ای نزدیک را داشته باشند؟. آیا سر دادن شعار سرنگونی و یا مثلأ برقراری سوسیالیسم در مقطع کنونی جنبش در خدمت پیشروی آن خواهد بود یا شعارها و مطالباتی از قبیل " دولت کودتا استعفا استعفا"، " آزادی زندانی سیاسی"، "رفراندوم و برگزاری انتخابات مجدد" ، "محاکمه ی آمران و عاملان سرکوب و کشتار"، " حقٌ آزادی بیان و مطبوعات و اجتماعات" ؟ و نیز "دیکتاتور حیا کن مملکتو رها کن" و"مرگ بر دیکتاتور"؟ که این آخری ضمن نشانه گیری مستقیم به نهاد ولایت فقیه و خواست حذف و یا تحدید اختیارات آن و کلٌیه ی ضمائم انتصابی آن ، از حمایت تعداد نسبتأ زیادی ازعناصر پُرنفوذ حکومت امٌا معتقد به اصلاحات درنظام ، برخوردار می باشد.   نمی توان و نباید با طرح شعارهای "رادیکال" و نابهنگام و نامنطبق با توان و بنیه ی جنبش، آن را در معرض فروپاشی قرار داد و جان و زندگی و امنیٌت مردم را برای مطالباتی دور از دسترس و اقداماتی بی نتیجه و پُرهزینه به خطر انداخت. شعارهایی که بدون عنایت به امکان بُرد عمومی و بسیج گسترده ی توده ای و به دور از احتمال تحقق آنها در آینده ای نزدیک در نظر گرفته شوند تنها به درد تزئین بندی و فخرفروشی اشرافی گری می خورند. پاسیفیسم و "رادیکالیسم" در واقع دو روی یک سکٌه اند. مردم ما بیش و پیش از آن که به شعارهای رنگین و"سنگین" احتیاج داشته باشند به تعبیرعینی و حمایت فعٌال وعملی از خواسته های "ساده" و ملموس خویش نیاز دارند.   به باور من ، تمرکز مقطعی جنبش بر محورهای مطالباتی عمومی فوق الذکر بسیار موًثرتر و کارآمدتراز طرح شعارهای حداکثری، جهت پیروزی و پیشروی مرحله ای می باشد و امکان رشد عمقی و عمودی آن را افزایش می دهد. همان گونه که باید دل نگران سازش و زد و بند برسرمصالح جنبش و قربانی شدن آن بود نباید هم انتظار معجزه وانجام کاری خارج از توان آن داشت وازآن مهم تر نباید موجودیٌت و زندگی آن را به خطر انداخت. حال، آن خرده گیران همیشگی که از کمبود "رادیکالیسم" آن گله مندند و خصوصأ خارجه نشینانی که به چیزی کمتراز "سرنگونی رژیم" راضی نمی شوند بهتراست از بالای گود به میان گود بروند و شعارهای "رادیکال" شان را دوشادوش مردم درکوچه و خیابان های پُر رُعب و وحشت و کشتار ایران سر دهند. این اقدم هرچند هنوز به معنای درستی شعارهای مرحله ای آنان نمی باشد امٌا حدٌاقل حُسن اش اثبات درجه ی صداقت آنان در پذیرش خطر برای خود نیز می باشد.

ma56ss@yahoo.se


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست