فرمانده بسیج از طراحان سناریوی ترانه موسوی بوده است
•
مهدی کروبی در پاسخ به برادر شوهر ترانه ی موسوی مقیم کانادا، جزئیات بیشتری از سناریوی نمایشی مربوط به ترانه ی موسوی و موارد تازه ای از شکنجه را افشا کرده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲٨ مرداد ۱٣٨٨ -
۱۹ اوت ۲۰۰۹
اخبار روز: مهدی کروبی در پاسخ به حجت الاسلام والمسلمین شاهمردادی که از او به نام برادر شوهر ترانه ی موسوی ای که در کانادا زندگی می کند نام برده شده است، جزئیات بیشتری از ماجرای ترانه ی موسوی را شرح داده و از جمله گفته است که حسین طائب فرمانده نیروی مقاومت بسیج، از جمله طراحان این سناریو بوده است. در این نامه همچنین به موارد دیگری از شکنجه شدگان در زندان ها اشاره شده است.
متن نامه ی مهدی کروبی مهدی کروبی در پاسخ به نامه برادر همسر ترانه موسوی که در روزنامه جام جم امروز منتشر شده به نقل از سحام نیوز چنین است:
برادر عزیزم جناب آقای حجت السلام والمسلمین شاهمرادی
با سلام و احترام
نامه ای را خطاب به اینجانب در روزنامه جام جم مورخ ۲٨/ ۵/ ٨٨ نوشته اید و گله مند بودید از آنچه که من برای روشن شدن افکار عمومی درباره ماجرای ترانه موسوی بیان کردم. البته جای خوشحالی است که شما اصل گفت و گوی خودتان با بنده را تکذیب نکردید ولی معتقد بودید که بنده آنچه که شما به من گفته اید و به قول خودتان تنها قفل سکوتتان را درباره ماجرای ترانه موسوی در حضور بنده شکسته اید به صورت کامل منتقل نکرده ام. اما لازم است که در این مورد چند نکته را به شما عرض کنم:
١- آقای شاهمردای برادر عزیزم، نمی دانم که آیا شما تحت فشار ناچار به نگارش چنین نامه ای به من شده اید که تیتری بر آن برگزیده شود که از اظهارات و عملکرد بنده متاسف شده اید یا خیر؟ ولی وقتی که نامه شما را خواندم خوشحال شدم از اینکه شما نیز اصل موضوع را تایید کردید و تنها انتقاد داشتید به اینکه چرا بنده امانت دار نبوده ام و مطالبی را که شما نزد من بازگو کرده اید ، منتقل کرده ام . چنین است که من بر آن شدم به نامه شما پاسخ دهم تا شما نیز مطمئن شوید چرا مهدی کروبی این سرباز کوچک نظام هیچ گاه نمی تواند در برابر تضییع حقوق مردم سکوت پیشه کند ، به خصوص آنهم در زمانی که عده ای بر آنند تا جنایات وحشتناکی را که روی داده است کتمان کرده و یا به گردن دیگری بیاندازند.
۲- هنگامی که بنده به شما تلفن زدم و درخواست کردم تا ملاقاتی با شما داشته باشم برای این بود که آنچه از زبان فرد دیگری که البته شما ایشان را می شناسید و مورد اعتمادمان هست شنیده ام را با شما مطرح کنم. پس اگر به خاطر داشته باشید همان موقع که درباره این ماجرا سوال کردم به شما عرض کردم که چه کسی این موضوع را به نقل از شما به بنده گفته است و شما نیز خوب می دانید که ایشان منبع موثقی هستند. در این راستا لازم به توضیح است که بنده از اصل موضوع خبر داشتم و تنها برای توضیحات بیشتر خواستم تا ماجرا را از شما جویا شوم و در حقیقت مطلب تازه ای از جانب شما به من در این باره گفته نشد که شما اکنون از من گله کرده اید که چرا آنچه شما گفته اید نگفته ام و اظهار داشته اید که ناباورانه تاسف خورده اید از مطالبی که مطرح شده است.
٣- از سوی دیگر شما بهتر می دانید که بنده قصد افشاگری درباره جزئیات ماجرای ترانه موسوی نداشتم و نمی خواستم که این موضوع را فعلا رسانه ای کنم و در مطبوعات منتشر کنم؛ ولی متاسفم از انکه برخی از مسئولان کشور و ائمه جمعه و روزنامه های به اصطلاح اصولگرا از هر تریبونی برای هتاکی به بنده استفاده کردند و بی آنکه تمایلی برای بررسی آنچه که بنده مطرح کردم داشته باشند انگشت اتهام را به سمت اینجانب نشانه رفته و خواستار مجازات بنده شدند. شاهد آن بودم که جمعی در نماز جمعه و برخی مطبوعات با وقاحت سعی بر آن داشتند تا جنایاتی را که در حق مردم به علت اعتراض به نتیجه انتخاباتی روی داده است کتمان کنند. چنین بود که من تصمیم گرفتم در پاسخ به زیاده گویی هایی آنان طی مصاحبه ای مسائلی از جمله ماجرای ترانه موسوی را برملا کنم تا این بزرگواران بدانند که مهدی کروبی هیچ گاه بدون سند و مدرک حرف نمی زند. ولی اگر شما دقیقا مطلبی را که منتشر شده مطالعه کرده باشید متوجه خواهید شد که هیچ کجای مطلب نامی از شما و آن بزرگواری که این مطالب را به از نقل از شما به بنده منتقل کرده است برده نشده است و لازم به ذکر است که حتی نزدیکان بنده نیز از نام و نشانی گویندگان این خبر مطلع نبودند. حتی من در این مصاحبه هر جایی که لازم بود تا نام کسی را ببرم برای اینکه نام شما تداعی نشود از بیان آن خودداری کردم ولی اینک شما با نگارش این نامه سبب خیر شدید تا من بتوانم نام ایشان را بیان کنم. وقتی که شما با بنده صحبت می کردید فرمودید که داماد جناب آقای حجت السلام والمسلمین حسینی هستید، در همان زمان بنده در این فکر بودم که چه کسی تلفن و آدرس منزل شما را به نیروهای امنتیی و انتظامی داده است و از کجا آنها می دانند که خانواده شما عروسی در کانادا به نام ترانه موسوی دارد، چرا که می دانستم شما خانواده ای دارید که از چهره های علمی هستند و در محافل سیاست نیز وارد نمی شوند ولی هنگامی که گفتید داماد جناب آقای حسینی هستید من متوجه موضوع شدم و در همان جا به شما گفتم که حلقه مفقود شده را پیدا کردم، چرا که من می دانستم جناب آقای طائب نیز داماد آقای حسینی است و به شما گفتم که باجناق آقای طائب هستید که تایید کردید. لذا متوجه شدم که آقای طائب یکی از طراحان نمایش ترانه موسوی است. شما بهتر می دانید که باجناق گرامی شما جناب آقای طائب که وارد این معرکه شده است در گذشته نیز سوابق و تجربیاتی از این قبیل در وزارت اطلاعات داشته اند، چرا که رییس دولت وقت به خاطر همین رفتار وعملکردش بود که ایشان را از وزارت اطلاعات اخراج کرد.
٤- آقای شاهمردای بردار عزیز من، ما نمی توانیم جنایتی که در حق این مردم شده است را نادیده بگیریم و این خواست پروردگار بوده که این جنایات برملا شود تا عاملان ان مجازات گردند. شما که باید بهتر از هر کسی بدانید چه قضایایی رخ داده است. همین هفته ای که گذشت به دیدار سه خانواده ای رفتم که در این حوادث اخیر آسیب دیده اند. خانواده ای پسرشان کشته شده است و بنده از وضعیتی که بر آنها گذشته است بسیار متاسف شدم. به دیدار خانواده ای رفتم که زن جوانی در منزل داشتند که در این حوادث اخیر به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفته است که هنوز آثار کبودی بر صورت این زن پس از گذشت ۶۰ روز از این حوادث نمایان بود و دست این زن نیز از چند ناحیه دچار شکستگی شده است و به گردنش آویزان است. همچنین به دیدار خانواده ای از سادات رفتم که جوان آنها در تخت بیماری افتاده بود که شکمش را سوراخ کرده و از این طریق به او غذا می دادند و یک چشمش را نیز تخلیه کرده اند و نابینا شده است و چشم دیگرش نیز در معرض نابینایی قرار دارد. این جوان سرش پر از ساچمه است و چندین بار مورد جراحی قرار گرفته و مجددا نیز باید جراحی شود. وقتی این خانواده ها شرح می دادند که چگونه مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند من متاسف شدم از اینکه این اتفاقات تحت لوای نظام جمهوری اسلامی روی داده است. به نظر شما با دیدن این جنایات کسی می تواند سکوت کند؟ برادر عزیزمن ما نمی توانیم به بهانه حفظ نظام حقایق را کتمان کنیم چرا که تاریخ بالاخره حقیقت را آشکار خواهد کرد. البته این را نیز می گویم که اکنون بنده برای جمع آوری رای جهت حضور در انتخابات ریاست جمهوری و یا گرفتن پست و مقامی به دنبال پیگیری حقوق مردم نیستم بلکه به عنوان فرزند انقلاب و سرباز کوچک این نظام قصد آن دارم تا از حقوق مردم دفاع کرده و به آنها بگویم که آنچه از سوی عده ای از عوامل خودسر و مسئولان بی تدبیر صورت می گیرد به کل نظام تعمیم نمی یابد.
۵ - لازم به ذکر است که از روزنامه محترم جام جم نیز تقاضا می شود که این مطلب را در همان ستون در پاسخ به ایشان منتشر کند.
مهدی کروبی ۲٨ / ٥/ ٨٨
آقای کروبی! آنچه گفتهام، نگفتهاید
متن کامل نامه برادر همسر ترانه موسوی به مهدی کروبی در روزنامه ی جام جم به شرح زیر منتشر شده است:
جناب آقای کروبی
با سلام
سالیانی است که دلخوشم به ادامه درس و علم و کارهای خرد فرهنگی، آن هم در حد بضاعت مزجاه، خسته از قیل و قال و دم بسته از هر حرف و حدیث. گرچه در جوانی در حاشیه بودهام لیک موی سپید چنان کرد که از حاشیهنشینی نیز سخت بپرهیزم و بسنده کنم. به رَخت و پَخت خویش. اما این روزگار رنگآمیز نمیگذارد و رسانه و بازیهای رسانه و سودای این سو و آن سو، خلوتِ خلوت گزیدگان را به هم میزند.
صفحه نخست آخرین شماره روزنامه اعتماد ملی و نوشتهای از یار قدیم انقلاب و مبارز نستوه دوران ستمشاهی، برای من بهتی دیگر بود. برای من که خود را شاگرد کوچک بزرگان انقلاب میدانم و به تلمذ محضر بزرگان مباهات میکردم، برای من که خود را فرزند انقلاب میپندارم و سرباز ولایت.
ماندهام سخت عجب، که به کجا میرویم؟ برای چه؟ و به چه کار؟ دو ماه دشوار سپری شده و رسانههای ایران و جهان با هرگرایش و سلیقهای، هر چه تیر داشتهاند در چله زبان نهادهاند و ذهن مردم صبور و مهربان ایران اسلامی را نشانه گرفتهاند. از برکت این هجمه و حمله فضای سیاسی امروز ملتهب شده و حرور تابستان را افزون و طاقتفرسا کرده است. چنانکه هدف، هر وسیلهای را توجیه میکند و باکی نیست اگر وسیله خلاف آشکار اصولی باشد که انقلاب اسلامی بر پایه آن شکل گرفته، بالیده است. راه و روش طلبگی از آغاز راه و قدم اول، آموختن و پافشاری بر مکارم اخلاق است به خداباوری، به راستگویی و راستروی و به امانت و برائت، به عدالت و استعانت از خداوند یکتا در پاسداشت حرمت و حریم انسان، لیکن آنچنان منقلب است زمانه که در کمال ناباوری پارهای از عالمان نیز خواسته و ناخواسته در چنبر عدول از عدل گرفتار آمدهاند و مردم به ویژه جوانان را مردد ساختهاند و طلبگان را رودرروی این پرسش نشاندهاند که مبادا عالم بیعمل با شیم و نحل بیعسل!
جناب آقای کروبی!
دو ماه از انتخابات دوره دهم میگذرد و نتیجه آن معلوم شده و افراداز هر گروه و با هر پسند، حفظ نظام را که حضرت مرادمان آن را اوجب واجبات خواند به نسیان سپردهاند و بر طبل خویش میکوبند. سماجت از دو طرف ادامه دارد و هر کس برای بالا نشاندن حرف خود به هر چه دست میاندازد و به هر کار توسل میجوید حتی اگر طرح موضوعات غیردقیق و صحیح باشد، افکار عمومی را تحریک کند و حیثیت افراد مومن و حرمت حریم شخصی آدمیان نقض شود.
در مقدمه این نوشته گفتم و مکرر و موکد میکنم که این فرزند انقلاب و این طلبه کوچک دیرسالی است که عطای سیاست را به لقایش بخشیده و به کار خود است.
نمیدانم و نمیگویم که آراء شما چه بوده و دیگری. اما میدانم و میگویم که نمیشود و نباید برای اثبات رای و نظر خود یا بازگرداندن اعتبار سیاسی هر موضوعی را بازگفت و بانگ برآورد.
اینک نیز از جایگاه طلبه و تلمیذ، سوالی دارم و از دانشمندان مجلس و جنابعالی که سوابق مبارزاتی و همراهی و همدلیتان با انقلاب بر همه آشکار است، که آیا دوشادوشی دین و سیاست را عاقبت این است؟ هزینه دستیابی به اغراض سیاسی چیست؟ و آیا هدف و نظر امام راحل رحمهالله علیه در پایهگذاری این نظام و رهبر معظم انقلاب و بزرگان مبارز و رسیدن به جامعهای آرام و آرمانی، متخلق به اخلاق اسلامی و آموزههای ناب الهی، با اوضاع این دو ماهه دشوار نسبتی دارد؟ آیا اگر یاران امام و ا نقلاب با همه خدمت و ارادات دامان صبر از کف نهادند میتوان از دیگران انتظار تاب و طاقت داشت؟ و میشود مسائل سنگین سیاسی نظام را چنین ساده انگاشت؟
جناب آقای کروبی!
در دیداری که دریافته بودید که برنامه تلویزیونی خانم ترانه موسوی به طریقی با خانواده ما ارتباطی دارد ماجرا را از بنده جویا شدید و عرض کردم که بنا به مسائل و مصالحی که باور داریم این قصه را برای هیچیک از بزرگان نگفتهام و نخواهم گفت؛ چرا که توطئه رسانههای بیگانه را میدانم. فتنهانگیزی دشمنان را دیدهام و ناصبوری دوستان را چشیدهام. اصرار ورزیدید. خاموش ماندم. قول دادید که تنها برای اطلاع خود کنجکاوید حتی نه برای نقلقولهای خاص. قول شما و ارادت این کمترین به امام، آن مراد فرزانهای که لباس عالمان بر تنم پوشاند، قفل سکوتم را نزد شما و تنها شما شکست تا در سینه شما و تنها شما بماند و عرض کردم که قصدم فقط افشای توطئه دشمنان و خاموش کردن فتنه آنان بوده و شنیدید. لیکن با کمال تعجب و تحیر ۲۶ مردادماه بخشی از عرایض من با آب و تاب در صفحه نخست نسخه الکترونیکی روزنامه جنابعالی و به اسم و امضای شما درج شد. چه دشوار بود برای من باور این عهدشکنی. ناباورانه مطلب را خواندم و تاسف و دریغم علاوه شد آن گاه که دیدم آنچه گفتهام، نگفتهاید!
آبی بود و از جوی برفت، تیری بود و از چله گذشت. لیکن این سوال باقی است که گفته شما، دوا بود یا درد؟ با این کار، کمکی به انقلاب شد یا جریانهای سیاسی این سو و آن سو، کام خود از آن گرفتند؟ حریم انسان پاس داشته شد یا اصول اخلاق مراعات گردید؟
برای من که شما را یار و دلسوز نظام میدانم هرچند در مواضع شما نبوده و نیستم باور ناکردنی بود و شگفتیآور! چه زمانهای است این زمان که آب و آبرو را بهایی نیست. عالمان از علم درمیگذرند و عهدها فراموش میشود به آسانی:
دستان خسته بر آسمان برمیدارم و دم فروبسته میگشایم و از درگاه یگانه بخشنده و مهربان برای ایران اسلامی دعا میگویم.
سید حسین شاهمرادی
برادر همسر ترانه موسوی
|