سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

گزارشی از ساختار قدرت در ایران (۱)
عزل مشائی و رونمائی پرده ی چینش قدرت در ایران


محمدرضا فریدونی


• جریان تمامیت خواه با چالشی درونی روبروست که اثرات بیشتر خود را در میان مدت و بلند مدت نشان خواهد داد. اینکه جریان تعارضات به چه سمت و سوئی می رود و کدام یک از گروه های حامل قدرت توان کنترل بیشتری بر دیگر نیروهای قدرت پیدا می کند از سوئی شدیداً متأثر از استراتژی ها، تاکتیک ها و توطئه های طرفین در قبال یکدیگر و از سوئی دیگر متأثر از جریانات مخالف داخلی، جنبش سبز مردم و فعل و انفعالات روابط خارجی ایران می باشد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲ شهريور ۱٣٨٨ -  ۲۴ اوت ۲۰۰۹


انتصاب اسفندیار رحیم مشائی به سمت معاون اول رئیس جمهور از سوی محمود احمدی نژاد و رویدادهائی که در پی این انتخاب رخ داد تحلیل هائی گسترده و گاه متفاوت به بار آورد. عده ای بر این بودند که این انتصاب و مخالفت رهبری نظام جمهوری اسلامی با این انتخاب نشانه ای از بروز جنگ قدرت در میان اقتدار گرایان است و احمدی نژاد برای تثبیت جایگاه خود و آقای خامنه ای جهت جاری نمودن سلطه ی همه جانبه ی خود بر کلیه ی منافذ قدرت وارد منازعه ای شده اند که حتی در این شرایط بحرانی چاره ای جز به رخ کشیدن قدرت خود به طرف مقابل را ندارند.[۱] از سوی دیگر در برداشتی کاملاً متضاد با تحلیل مطرح شده عده ای بر این اعتقاد بودند که این اتفاق حاصل سناریوی از پیش تعیین شده ی سران کودتای ۲۲ خرداد می باشد که خامنه ای و احمدی نژاد بر اساس این سناریو به دنبال عوض کردن فضای رسانه ای حاکم بر سیاست در ایران از عدم مشروعیت ریاست جمهوری احمدی نژاد به سمت عدم مشروعیت معاون اول وی بودند. شاهد بودیم که هر چه بیشتر از این ماجرا می گذشت طرفداران نظریه ی اول بیشتر می شدند[۲]. اتفاقاتی چون اعتراض وزرای احمدی نژاد به معاونت رحیم مشائی و عزل برخی از آن ها، انتشار دیر هنگام نامه ی خامنه ای به احمدی نژاد جهت عزل رحیم مشائی، واکنش گسترده ی اصولگرایان به این مسئله و انتقاد شدید آن ها از احمدی نژاد و حتی تهدید وی به تکرار ماجرای بنی صدر، همه و همه باعث شد تا این فرض که احمدی نژاد خواهان قدرت بیشتری می باشد و خامنه ای به دنبال محدود کردن وی و قدرت نمائی بیشتری می باشد، قوت گیرد.

هر چه که تحلیل اولیه مبتنی بر سناریو سازی جبهه ی کودتا در قضیه ی مشائی به سود تحلیل مبتنی بر اختلاف سران کودتا در نحوه ی مدیریت کشور کمرنگ تر شد، پس لرزه های این اتفاق بیشتر رخ نمایاند، و نکات و دقائق تفکر برانگیز بیشتری در باب چگونگی چینش قدرت در میان حاکمان فعلی ایران را به منصه ظهور رساند.

   ۱. محمود احمدی نژاد پس از کناره گیری رحیم مشائی اعلام نمود علت عدم عزل سریع وی پس از نامه ی رهبری، نافرمانی از رهبر نبوده، بلکه در آن مدت توضیحات لازم از سوی وی به رهبری داده شده و قرار بر این بوده تا به برخی مسائل رسیدگی شود و رضایت رهبری جلب شود. با توجه به اینکه مشخص نیست مسائل مورد رسیدگی طرح شده از سوی احمدی نژاد چه بوده و وی به چه ترتیباتی بدون عزل مشائی(دستور مستقیم رهبر) می خواسته رضایت وی را جلب کند، به نظر می رسد احمدی نژاد به دنبال گذشت زمان بدنبال تثبیت خواسته ی خود و احتمالاً فشار بر رهبری با استفاده از اهرم های قدرتی[٣] که در دست دارد بوده تا وی دست از مخالفت با معاونت اولی مشائی بردارد. در این میان به نظر می رسد آقای خامنه ای با خواندن دست احمدی نژاد دستور علنی کردن نامه ی خود را می دهد و عملاً رئیس جمهور منصوب خود[۴] را در موقعیتی قرار می دهد که در گام های اولیه ی دولت طوفانی دهم مجبور به عقب نشینی شود.
   ۲. نفس انتصاب اسفندیار رحیم مشائی به عنوان معاون اول رئیس جمهور و در وهله ی دوم مقاومت احمدی نژاد در برابر دستور رهبر مبتنی بر عزل وی، شاید موجبات تعجب برخی را برانگیزد که براستی چرا احمدی نژاد این قدر لجباز است و مگر مشائی چه اهمیتی دارد؟ اما باید گفت احمدی نژاد در اینجا فقط به دنبال بازی بر اساس قواعد قدرت در یک نظام بسته بوده است. وی نمی خواهد مهره ای باشد که خدمت خود را به آقای خامنه ای کند[۵] و پس از پایان مدت ریاست جمهوریش به کناری گذاشته شود. احمدی نژاد و حلقه ی مدیریتیش به دنبال چنگ انداختن بر منابع اساسی قدرت در ایران، کنترل بیشتر بر توزیع منابع در سیاست ایران و نهایتاً تثبیت جایگاه خود در این ساختار قدرت به صورت بلند مدت می باشند. در این راستا وی می داند که نباید به راحتی عقب نشینی کند، یارانش را از دست دهد، مهره ای تابع و عروسکی در دست دیگران باشد، قاطعیتش لکه دار شود و امکاناتش برای باقی ماندن در هسته ی سخت قدرت[۶] کاهش یابد.
   ٣. احمدی نژاد نزدیکترین افراد به خود را بر سر مهمترین پست ها قرار می دهد. وی حلقه ای از افراد را بر گرد خود می چیند و سعی می کند تا با کمک تیمی هماهنگ و قابل اعتماد کار خود را جلو ببرد. وی ترجیح می دهد تنش و دردسر بوجود بیاید، اما تیم مدیریتش بر اساس منافع اساسی وی و حلقه ی حامیانش به کار خود ادامه دهد و حتی الامکان دچار نقص نشود.[۷] در این میان عزل وزیر اطلاعات و پس لرزه های این عزل در تغییرات وسیع در وزارت اطلاعات توسط شخص محمود احمدی نژاد نشان داد وی هرگز حاضر به تحمل شکاف و عدم همسوئی در حلقه ی مدیریتی خود نمی باشد. احمدی نژاد اهدافی در سیاست ایران دارد که جای چون و چرا در اطرافیانش را از بین می برد و افتادن به ورطه ی مخالفت با وی در این بازی های سخت و نفس گیر سیاستِ بسته، حکم اخراج را در پی می آورد. در حقیقت این امری بدیهی است که در یک سیستم سیاسیِ بسته و استبدادی طی کردن مدارج قدرت و کسب قدرت و حفظ و تثبیت قدرت و توسعه و گسترش قدرت نیاز به سطحی از همسوئی و گام های تاکتیکی و استراتژیک هماهنگ و به موقع دارد که جائی برای شکاف های درون گروهی و چون و چرا کردن های پیاپی نمی گذارد.[٨]
   ۴. احمدی نژاد جهت پیشبرد اهداف قدرت طلبانه ی خود در عرصه ی سیاست ایران اما در کنار گروه منسجم خود موتلفانی پر قدرت و با نفوذ در ارکان مختلف حاکمیت و در حوزه های موضوعی مختلف نیز می طلبد. عملکرد فرماندهی سپاه پاسداران و بسیج در انتخابات اخیر در راستای منافع احمدی نژاد و از سوئی دیگر ساخت بسته و مافیائی این نهاد ها همبستگی احمدی نژاد و فرماندهی سپاه پاسداران را در جهت الگوی مدیریت کشور و نحوه ی چینش قدرت در کشور افزایش داده است.[۹](فرآیندی که پیش از شکل گیری دولت نهم آغاز شده بوده است) بنابر این سپاه که همچنان در همبستگی با خامنه ای بسر می برد با نزدیکی به احمدی نژاد پتانسیل های خود را در کنترل گسترده تر منابع قدرت در ایران گسترش می دهد. پرواضح است که چنبره ی سپاه پاسداران بر اقتصاد، سیاست و امنیت کشور در دوران زمامداری احمدی نژاد آنقدر گسترده شده است که فرماندهان سپاه همکاری با چنین موتلفی را امری سرشار از سود و منفعت ببینند و سعی کنند مخالفین وی در جناح اصولگرا را به سکوت و حاضرین در اردوگاه تمامیت خواهی را به پذیرش وی و همکاری با او ترغیب و مجبور نمایند.
   ۵. در این میان اما جناح ها و نیروهای اصولگرا که بنا به سوابق گذشته شان جهت بالا بردن قدرت خود در ساختار حاکمیت گوش به زنگ بیت رهبری بوده اند تا موضع گیری هایشان را مشخص نمایند، به صورت گسترده ای به انتقاد از احمدی نژاد پرداختند و نامه ها و بیانیه هایی در محکومیت وی صادر نمودند. مجلسی که رهبر ایران پس ار انتخابات به آن ها توصیه نموده بود تا بر دولت دهم آسان گیر باشند، اکنون جهت دفاع از رهبر و جایگاه وی در صدد سختگیری بر دولت دهم و وزرای آن می باشند. به نظر می رسد رهبر ایران هم نیاز دارد تا اعوان و انصار خود را به گونه ای چینش نماید که هدف کنترل شخصیِ گسترده ی تمام نهادهای حاکمیت را سهل و آسان تر به پیش ببرد. مشخص است که آقای خامنه ای نمی خواهد کنترل احمدی نژاد از دستش بیرون رود و در این راستا از منابع قدرت مختلف استفاده می کند تا بازی به گونه ای پیش برود که بحران درون اردوگاهی بر سر قدرت به چالشی عمیق بر سر راهش تبدیل نشود.
   ۶. با این اوصاف می توان اینگونه نصور نمود که ساختار قدرت در میان تمامیت خواهان واجد الگوئی کاملاً هماهنگ و با فرماندهی و هدایت واحد نیست. هر یک از نهادهای قدرت در پی کسب منابع قدرت بیشتری است و در این میان بنا بر اصل کمیابی منابع قدرت در سیاست، نیازها و خواست ها و توانائی های مختلف باعث درگیری بر سر منابع موجود می شود. اکنون می توان بدین مسئله قائل بود که ساخت حاکمیت در ایران آنچنان هم واجد گونه هائی از چالش های حساس درونی است و تنش های درونیش بر سر منابع قدرت امری موهومی نمی باشد.[۱۰] بر این اساس صورت بندی نزاع اصلی درون جریان تمامیت خواه حاکم بر ایران را می توان نزاع مبتنی بر میل به کنترل نامید. میلی که هم خامنه ای دارد(جهت کنترل احمدی نژاد) و هم احمدی نژاد دارد(جهت کنترل منابع و نیروهای قدرت بیشتری در ساخت نظام جمهوری اسلامی)[۱۱] بدین صورت می توان متصور بود جریان تمامیت خواه با چالشی درونی روبروست که اثرات بیشتر خود را در میان مدت و بلند مدت نشان خواهد داد. اینکه جریان تعارضات به چه سمت و سوئی می رود و کدام یک از گروه های حامل قدرت توان کنترل بیشتری بر دیگر نیروهای قدرت پیدا می کند از سوئی شدیداً متأثر از استراتژی ها، تاکتیک ها و توطئه های طرفین در قبال یکدیگر و از سوئی دیگر متأثر از جریانات مخالف داخلی، جنبش سبز مردم و فعل و انفعالات روابط خارجی ایران می باشد.      

محمد رضا فریدونی- دانشگاه تهران


[۱] - البته لازم به ذکر است که غالباً آنچه در این باب مطرح شده با این بصیرت که بر اهداف دو گانه ی خامنه ای و احمدی نژاد جهت کنترل بیشتر منابع قدرت کشور تأکید داشته، همراه بوده است.
[۲] - گرچه نمی توان منکر این قضیه بود که در پی حدوث این مسئله مجریان کودتای ۲۲ خرداد درصدد بازسازی صحنه ی نزاع به سود جریان تمامیت خواه بوده اند و بدنبال آن بودند تا حتی از همین چالش درونی نهایت بهره برداری سیاسی به سود کل جریان تمامیت خواه صورت گیرد. اما با عنایت به پس لرزه های مسئله بوضوح مشخص است که اختلاف پیش آمده امری فراتر از یک سناریوی تبلیغاتی بوده است.
[٣] - مسئله ی اساسی هم همین اهرم های قدرت است. این قضیه نشان داد که احمدی نژاد با پشتوانه ی ۲۴ میلیون رأی هم اجازه ندارد تمام مسائل را آنطور که خود می خواهد به جلو ببرد. ظاهراً اقدام آقای خامنه ای در مخالفت با حکم معاونت اولی مشائی گامی مهم در کنترل احمدی نژاد بوده است تا وی مبادا به دنبال فراتر رفتن از اختیارات خود باشد.(بهترین دفاع حمله است!)
[۴] - انتصاب با اعلام ۲۴ میلیون رأی که عملاً امکان کنترل کامل شخص منصوب شده بوسیله ی شخص انتصاب کننده را دشوار می کند. در حقیقت آقای خامنه ای بازی ای را شروع کرده که مجبور است تا انتهای آن را برود، از طرفی رویه و تصمیمات رئیس جمهوری اصولگرا با محبوبیت ۲۴ میلیونی مطمئناً توانسته در دل مردم(بنا به نتایج اعلام شده ی انتخابات) جا کند و از سوئی دیگر دست احمدی نژاد را کاملاً باز گذاشتن می تواند مانند پرورش دادن مار در آستین خود باشد.
[۵] - تمام دشمنان و رقبای آقای خامنه ای را از سر راه بردارد. نیروهای فعال در جامعه که منتقد استبداد و تمامیت خواهی(که در قامت ولی فقیه و به صورت عینی تر شخص آقای خامنه ای رخ می نمایاند) می باشند را سرکوب و تار ومار کند و تمام مزاحمین و مخالفین و منتقدین روند حاکم را با راهکار های مختلف(توانائی احمدی نژاد و اطرافیانش در انواع و اقسام حذف و توطئه و سرکوب) از سر راه بردارد.
[۶] - مسئله فقط پست معاونت اولی نیست، شخصیت و وضعیت و سابقه ی رحیم مشائی نشان می دهد که احمدی نژاد به دنبال تنگ تر کردن حلقه ی مدیریتی کشور و قرار دادن قدرت بیشتر در اختیار حامیان ارتدوکس خود می باشد. مقاومت بر سر مشائی و پیروزی در این حلقه از بازی می توانست دومینوی خوبی برای تسلط بیشتر احمدی نژاد نه تنها بر قوه ی مجریه، بلکه نفوذ بیشتر در دیگر منابع قدرت و نیروهای حاکمیت باشد. گرچه لازم به ذکر است عزل مشائی نمی تواند شکست احمدی نژاد در این هدف و یا کوتاه آمدن وی در دستیابی به اهداف ذکر شده را قطعی کند. او همچنان به مثابه سیاست بازی در جستجوی قدرت به راه خود ادامه خواهد داد!
[۷] - حتی وقتی وزرای وی استیضاح می شوند می بینیم که وی نه تنها کوتاه نمی آید، بلکه فردی نزدیک تر به خود و حلقه اش را جایگزین می کند. تغییرات وزارت کشور را در دولت نهم ملاحظه کنید، کردان جای پور محمدی را می گیرد و محصولی جای کردان را. احمدی نژاد به گونه ای بازی می کند که هر حمله را نه با دفاعی سطحی و دفعی پاسخ می دهد، بلکه حمله ای شدیدتر را سازماندهی می کند به گونه ای که رقیب حتی به کمتر از آنچه قبل از حمله به احمدی نژاد داشته هم راضی شود.
[٨] - بنگرید که چگونه در طی ٣۰ سال اخیر فقط گروه هائی منسجم و بسته توانسته اند نهایتاً به سطح بالای قدرت در نظام جمهوری اسلامی دست یابند: بیت رهبری، مرکز فرماندهی سپاه پاسداران و بسیج، نیروهای اطلاعاتی و امنیتی محفلی، گروه های مذهبی بسته مثل اطرافیان مصباح یزدی، دار و دسته ی علم و صنعتی ها با هدایت محمود احمدی نژاد.
[۹] - اوج این هماهنگی در قضیه ی کودتای ۲۲ خرداد مشخص شد که حتی عملکرد پایگاه های مشخصی از سپاه و مأمورین اطلاعاتی آن ها برای احمدی نژاد بسی دلپذیرتر از عملکرد وزارت اطلاعات دولت خود وی بود. این قضیه در حضور سرزده ی احمدی نژاد در وزارت اطلاعات و انتقاد وی از مأمورین ستاد وزارت اطلاعات، تمجید وی از مأمورین اطلاعات سپاه پاسداران و در پی آن عزل وزیر اطلاعات و برخی معاونین وی کاملاً مشخص شد.
[۱۰] - اندکی توجه به تاریخ حکومت های بسته و استبدادی به ناظرین نشان می دهد که همواره ساختهای سیاسی بسته و مافیائی از استعداد بالائی جهت بروز جنگ های قدرت درون گروهی و توطئه ها و بحران سازی های داخلی برخوردار می باشند. دم دست ترین نمونه همین جمهوری اسلامی ایران در ٣۰ سال گذشته!
[۱۱] - مشخص است که منظور از اختلافات مذکور دشمنی (چه پنهان و چه آشکار) میان خامنه ای و احمدی نژاد نیست. این ساخت قدرت در نظام جمهوری اسلامی است که بدنبال تک محوری و کنترل همگان حتی اطرافیان و یاران می باشد، وجود منابع قدرت در دست گروه های مختلفِ تمامیت خواه ضرورت بروز بحران های درونی اینچنینی را انکار ناپذیر می نماید.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست