یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

درباره دو مفهوم «حکومت» و «دولت»


ب. بی نیاز (داریوش)


• ظاهراً جامعه‌ی سیاسی ایران به طور کلی و روشنفکران ایرانی به طور اخص در مورد دو مفهوم «حکومت» و «دولت» هنوز به توافق نرسیده‌اند و مرتباً در حال جابه‌جایی این دو مفهوم اساسی سیاسی می‌باشند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۲ شهريور ۱٣٨٨ -  ٣ سپتامبر ۲۰۰۹


ظاهراً جامعه‌ی سیاسی ایران به طور کلی و روشنفکران ایرانی به طور اخص در مورد دو مفهوم «حکومت» و «دولت» هنوز به توافق نرسیده‌اند و مرتباً در حال جابه‌جایی این دو مفهوم اساسی سیاسی می‌باشند.
آقای اسماعیل نوری علا در مقاله‌ی خود تحت عنوان « آیا سکولاریسم بمعنای جدائی دین از دولت است؟» مفاهیم حکومت و دولت را این چنین توضیح می‌دهد:
«State را نمی توان به دولت ترجمه کرد. معادل درست واژهء state حکومت است. توضیح می دهم: هر جامعه دارای دو نهاد سیاسی است که یکی «حکومت» (state) نام دارد و دیگری «دولت» (government) خوانده می شود. حکومت در مکاتب مختلف سیاسی دارای تعاریف گوناگونی است اما در مجموع می توان آن را «حاصل جمع تمرکز منافع اقشار فرادست اجتماعی و تحصیل قدرت قاهره برای به نظم کشیدن جامعه بر اساس این منافع» دانست. یعنی حکومت دارای منافع است و از منافع خود با نیروهای انتظامی و نظامی نگاهبانی و نگاهداری می کند و چرائی و مشروعیت خویش را نیز بصور مختلف بیان داشته و قوانین اساسی و اصلی را برای نگاهبانی از آن منافع وضع می کند.» (1)

در همین رابطه آقای ناصر کاخساز در مقاله‌ی خود تحت عنوان «سرنگونی به خوانش حقوق بشر» درباره‌ی مفاهیم «حکومت» و «دولت» می‌نویسد:
« در بالا، از دولت دینی سخن گفتم. دولت دینی یعنی دستگاه عمومی حاکمیت بطور کلی (Staat) که در کشورهای دموکراتیک دولت حقوقی نامیده می‌شود تغییر پذیر نیست، اما حکومت (Regierung) همان کابینه است که تغییر پذیر است. کابینه می‌تواند زیر ریاست یک حزب مذهبی قرار بگیرد (مدل ترکیه)، که ممکن است در انتخابات با رقابت احزاب دیگر مقام خود را از دست بدهد و به اپوزیسیون بپیوندد. با این ترتیب دستگاه عمومی حاکمیت، یعنی دولت به معنای عام، حقوقی می‌ماند هرچند کابینه، یعنی حکومت، مذهبی باشد؛ یعنی جمع دولت حقوقی و حکومت مذهبی، تصور پذیر است. » (2)

بنابراین ما در این جا با دو برداشت کاملاً متضاد از دو مفهوم روبرو هستیم.
واژه State در زبان انگلیسی و Staat در زبان آلمانی مترادف هستند. متردافِ آلمانی واژه Government در زبان انگلیسی، Regierung می‌باشد.
اگر ما به فرهنگ‌نامه‌های سیاسی و تشریحی در زبان انگلیسی و آلمانی مراجعه کنیم خواهیم دید که توضیح زیر برای مفهوم State یا Staat آمده است:
«این واژه از ریشه‌ی Status لاتین و ریشه‌ی Stato ایتالیایی آمده است و به معنای «وضعیت» یا «حالت» می‌باشد. این واژه اولین بار در قرن 15 توسط نیکولو ماکیاولی مورد استفاده قرار گرفت و در پایان قرن 18 وارد ادبیات سیاسی آلمانی گردید. این واژه به طور کلی، اتحاد و وحدت (داوطلبانه یا اجباری) بسیاری از انسانهایی است که در یک منطقه‌ی معین و محصوره مدتی طولانی زندگی می‌کنند. به همین دلیل روند شکل‌گیری State / Staat یک مسیر طولانی است که در همین رابطه به اصطلاح «تعلقات» (سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و غیره) نیز شکل می‌گیرند. State / Staat معمولاً وابسته به قدرت‌های دیگر نیست و تابع قوانین خودش می‌باشد. پلیس یا ارتش یا دیگر ارگان‌ها، نیروهای قهریه آن هستند.
هر State/Staat دارای یک نوع معین از حاکمیت و دولت (Government/Regierung) می‌باشد. بعضی از کشورها دارای حاکمیت یا دولت دموکراتیک هستند و بعضی دیکتاتوری و غیره ...»

پیش از آن که به اصل مطلب بپردازم لازم است که ببینیم این مفاهیم تا کنون چگونه ترجمه شده‌اند. آقای داریوش آشوری در مقابل واژه state این مفاهیم را نوشته: «1- حال؛ حالت؛ وضع2- دولت، 3- حکومت 4- کشور5- ایالت» و آقای دکتر مهدی نوروزی خیابانی در فرهنگ لغات و اصطلاحات سیاسی در مقابل واژه‌ی state نوشته است: «وضع، حالت، موقعیت، شأن، مقام؛ دولت (غیرنظامی)، کشور، ایالت، دولتی، کشوری، رسمی، تشریفاتی؛ تشریفات؛ گفتن، اظهار داشتن»
و در زبان عربی در مقابل واژه State/Staat واژه‌ی «دوله» (دولت) و در مقابل واژه Government/Regierung واژه‌ی «حکومت» آورده شده است. یکی از مشکلات ما روشنفکران سیاسی ایران از همین جا شروع می‌شود. زبان فارسی، چه بخواهیم و چه نخواهیم، شدیداً تحت تأثیر زبان عربی بوده و هست.
عربها به درستی در مقابل govern/regieren واژه‌ی «حَکَمَ» را قرار داده‌اند، یعنی کسی که «حکم می‌کند، دستور می‌دهد» و در همین رابطه نیز (از آن جا که زبان عربی یک زبان اشتقاقی است) مفهوم «حکومت» نیز از ریشه‌ی «حَکَمَ» مشتق می‌شود. یعنی قاعدتاً باید در مقابل واژه‌ی Government/Regierung همان گونه که آقای کاخساز گفته‌اند، مفهوم «حکومت» گذاشته شود. از سوی دیگر عربها در مقابل واژه‌ی State/Staat مترادفِ «دوله» (دولت) را دارند. واژه‌ی «دوله» از ریشه‌ی «دَوَلَ» یعنی «به طور متناوب تغییر کردن»، «جا به جا شدن»، «تعویض شدن» می‌باشد. مفاهیمی که با ریشه‌ی لاتین و انگلیسی و آلمانی State/Staat اساساً همخوانی ندارد.
باید گفت که معنی اصلی و واقعی State/Staat یعنی کشور یا ایالت- کشور است و ماهیت آن اساساً ربطی به نوع مدیریت یا کشورداری ندارد. «تناوب تغییرات»، «جابه‌جا شدن» یا «تعویض» در تاریخ عرب نه به نوع کشورداری یا مدیریت کشور که این «تغییرات» عمدتاً به تغییرات حاکمان و به تبع آن تغییرات سرحدی و مرزی مربوط می‌شد و به همین دلیل واژه «دَوَلَ» یعنی «به طور متناوب تغییر کردن» را برای آن به کار می‌بردند. زیرا واژه‌ی «دولت» یک مفهوم مدرن است که ربطی به مفهوم «دولت» عربی که از واژه‌ی «دَوَلَ» مشتق می‌شود ندارد.
در این جا باید یادآوردی کرد که اتفاقاً ایرانیان بر خلاف عربها از مفهوم دولت به درستی استفاده می‌کنند یعنی به آن بخش از نظام سیاسی می‌گویند که «به طور متناوب تغییر می‌کند». مثلاً دولت هویدا در زمان شاه، دولت بلر، دولت خاتمی و غیره (یعنی کابینه‌ها). حال در این جا مفهوم «حکومت» که از واژه‌ی «حَکَمَ» مشتق می‌شود، مزاحمت ایجاد می‌کند. رابطه‌ی «فرمان دادن یا دستور دادن» (حَکَمَ) با «دولت» چیست؟
این تداخل و سردرگمی ناشی از وضعیت نابسامان سیاسی در کشورهای شبه‌مدرن است. در کشورهای شبه‌مدرن یک اسکیزوفرنی سیاسی حاکم است. یعنی از یک سو، یک «دولت» منتخب وجود دارد ولی از سوی دیگر کسی دیگر «حکم می‌راند». تفکیک و تمایز «دولت» و «حکومت» در واقع یک امر تحمیلی از سوی واقعیتِ متناقض این کشورهاست که ایران نیز جزو یکی از آنهاست. به لحاظ تاریخی، اولین جوانه‌های دولت مدرن در اروپا از زمان سلطنت‌های مطلقه (Absolutismus) آغاز گردید. شاهان که خود قانون هم بودند، برای سامان‌دهی امورات خود (و نه کشور) دست به ایجاد یک رشته بوروکراسی زدند: نهادهایی مانند اخذ مالیات، مأموران انتظامی (شهری)، نهاد نظارت بر مخارج دربار و غیره. این هسته‌ی اولیه‌ی دولت‌های مدرن امروزی فقط اهرم‌های اجرایی شاه بودند. به همین علت یک تفاوت ماهوی بین این دستگاه تصدی‌گری و حاکم (حکومت) وجود داشت. با از بین رفتن قدرت شاهان و حاکمان و سیطره قانون بر این جوامع، فاصله‌ی بین شاه (حکمران، سلطان و ...) و دستگاه بوروکراسی (تصدی‌گری) نیز از بین رفت و نظام‌های سیاسی در اروپا یک دست شدند. یعنی تفاوت ماهوی بین دولت و حاکمیت (حکومت) به ویژه از قرن اوایل قرن بیستم رو به اضمحلال گذاشت.

نتیجه: در واقع معنای واقعی Government/Regierung همان «دولت» است که ایرانیان به درستی از آن استفاده می‌کنند. ولی معنای state/Staat «حکومت» نیست بلکه «کشور یا ایالت-کشور» است که کلیه‌ی نهادهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی یک کشور معین را در برمی‌گیرد. از منظرگاه سیاسی تفاوتِ ماهوی بین دولت و حکومت در جوامع مدرن وجود ندارد. اگر بنا به درکِ آقایان نوری‌علا و کاخساز «دولت» و «حکومت»، «دو نهاد سیاسی» جداگانه و به لحاظ کیفی متفاوت باشند، آنگاه این پرسش پیش می‌آید که نهادها یا زیرمجموعه‌های دولت و حکومت به مثابه‌ی دو حوزه جداگانه کدامند؟ و کارکردهای سیاسی آنها در جامعه چیست؟ عجیب نیست که در کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی معمولاً این دو مفهوم در بُعد سیاسی یکسان بکار برده می‌شوند یعنی به عنوان «دولت».
مثلاً در زبان آلمانی:
Staatliche Eingriffe:دخالت‌های دولتی (به معنای دولت)
Industriestaaten: کشورهای صنعتی (به معنای کشور)
Staatsangehörigkeit: تابعیت (کشوری)


مثلاً مفهوم Rechtsstaat که آقای کاخساز به آن اشاره کرده‌اند، نه به معنای «دولت حقوقی» که به معنای «کشوری که قانون بر آن حاکم است» می‌باشد. زیرا «دولت» به عنوان یک مفهوم مدرن، خود یک «نهاد حقوقی» است و دیگر نیازی به صفت «حقوقی» ندارد.




1- www.newsecularism.com
2- www.iran-emrooz.com

www.biniaz.net


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست