بیانیه شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت پیرامون بحران هسته ای
•
اگر کسانی و جریاناتی فکر می کنند که در سایه شکل گیری جنگی محدود و دمیدن بر تنور پوپولیسم و ملی گرایی کور, خودنمایی هسته ای در دنیا ، بده بستانهای نفتی و بهره گیری از حملات تروریستی می توانند فضا را برای تصفیه و حذف مخالفین سیاسی و دگراندیشان فراهم کنند و پروژه "حاکمیت امنیتی – نظامی و دولت پادگانی با اتکا به قرائتی متحجرانه از حکومت اسلامی" را به گام نهایی خود نزدیک کنند, باید بدانند که سخت در اشتباهند و تجربه حزب بعث عراق و طالبان برای آنان بسی آموزنده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲٨ فروردين ۱٣٨۵ -
۱۷ آوريل ۲۰۰۶
اعلام خبر خوش هسته ای و تبليغ پر طمطراق دستيابی به توانايی تکميل چرخه سوخت هسته ای تازه ترين پرده نمايش هسته ای حکومت می باشد که گويی فتح الفتوح کرده و همه مشکلات کشور و مردم حل شده است .در اين ميان از همه مضحک تر تلاش جناحهای مختلف در واريز کردن اين افتخار به حساب خود می باشد. در حالی که رسانه های حکومتی خبر از جاری شدن اين پيروزی به اصطلاح تاريخی از دهان احمدی نژاد می دادند ، هاشمی رفسنجانی سراسيمه به افتتاح سانتريفوژ ها در نطنز پرداخت تا بتواند قدری از بازی باخته همچون انتخابات رياست جمهوری را جبران کند و سيد محمد خاتمی نيز که به تا حال در برابر جهانيان وانمود می کرد که همچنان نظرش بر تداوم تعليق غنی سازی است ، می خواهد اين افتخار را به نام دولت خود ثبت کند و می گويد " دستيابی به چرخه سوخت هستهای از سال ۷۹ آغاز شد و بر اساس وعده محققان در پائيز ٨۱ قرار بود به مرز ۵/٣ درصد غنی سازی برسيم،ولی آزمايشها تا مرز ۷/۱ درصد موفقيت آميز بود كه با آغاز روند تعليق دستيابی به اين غنی سازی تا مرز ۵/٣ درصد به تاخير افتاد. " حال از ايشان بايد پرسيد روندی که در عرض دو سال به موفقيت نرسيده است چگونه در عرض چندين ماه حاصل شده است ؟ ادعای دستيابی به قابليت غنی سازی اورانيوم ، اگر منطبق بر واقعيت و بدور از بازيهای تبليغاتی باشد در برابر مشکلاتی که امروز جامعه ايران گريبانگير آنست دستاوردی به حساب نمی آيد .فراموش نکرده ايم که شاه مخلوع نيز چنان گزافه گويانه داد سخن سر می داد که ارتشش پنجمين ارتش دنيا است و در همان حال وضعيت اقتصاد و سياست ايران آن چنان طوفان زده بود و آينده نشان داد که آن ادعا تا چه ميزان پوچ و غير مفيد بود . حال بايد منتظر ماند تا ديد اين خبر آيا فرجامی خوش نيز خواهد يافت ؟
. اين اقدام می تواند به تحريک و تشديد حساسيتهای جامعه جهانی بينجامد و اجماع کم سابقه نهاد های بين المللی و کشورهای طراز اول و صاحب قدرت دنيا در مقابله با برنامه های بحران ساز هسته ای حاکميت را به مرحله نگران کننده تر ومخاطره آميز تری برای منافع ملی هدايت کند . حاکميت در حالی بر افتخار دستيابی به تکميل چرخه سوخت هسته ای و تداوم فعاليتهای هسته ای حول محور غنی سازی اورانيوم تاکيد می ورزد که کشور در يکی از بحرانی ترين دوره های تاريخی خود به سر می برد .رفتار غير عقلانی و ستيزه جويانه قبضه کنندگان قدرت در مراجع بين المللی ، ميهن و ملت را را در آستانه تحميل جنگ و تحريم ويرانگر قرار داده است .بگونه ای که با ارجاع پرونده ايران به شورای امنيت به واسطه افراشته تر شدن ديوار بی اعتمادی در زمينه انرژی اتمی ، بزرگترين و فاحش ترين شکست در طول تاريخ سياست خارجی جمهوری اسلامی به وقوع پيوست .
اين مخاطرات در شرايطی کشور را تهديد می کند که مردم ايران هيچ نقش و حضوری در اين ماجرا نداشته اند و به مانند هميشه حکومت آنها را غريبه و نا محرم به حساب آورده است . مسئله انرژی هسته ای در غياب آگاهی فعالين جامعه مدنی ، مطبوعات ، احزاب و گروههای سياسی و در شرايط سنگين خفقان و سانسور تنها مربوط به حکومت می باشد و بازيی نيست که مردم ايران در آن حضور يابند .
دفتر تحکيم وحدت بنا به سنت روشنگری دانشگاه و ايفای رسالت اجتماعی در اين شرايط خطير مواردی را بدين شرح به اطلاع مردم شريف و آگاه ايران می رساند :
۱- در اين ميان اگرچه , بهره گيری صلح آميز از فناوری هسته ای در فرايند پيشرفت و توسعه ملی , حق مسلم و چشم ناپوشيدنی ملت ايران می باشد , اما بديهی است واجد حق بودن لزوما مرادف با استفاده از حق نمی باشد .بهره برداری از فناوری هسته ای مستلزم وجود حاکميتی ملی و دموکراتيک و برخوردار از سطح بالايی از عقلانيت می باشد و همچنين , نيازمند مساعد بودن شرايط داخلی و خارجی , تناسب با منافع ملی ، ارزيابی اقتصادی – فنی و آناليز دقيق هزينه – فايده است .
از سال ۱۹۹۶ به بعد روند استفاده از انرژی هسته ای در توليد برق در جهان به ميزان چشمگيری کاهش پيدا کرده است .امروز تنها ۱۷ درصد حجم مصرف برق جهان از طريق سوخت هسته ای توليد می شود .بسياری از کشورهای صاحب تکنولوژی دنيا با توجه به هزينه بری بالای توليد و انتقال ، هزينه های سنگين تعميرات و نگهداری ، درجه بالای آلايندگی محيط زيست ، هزينه های امنيتی و حفاظتی گزاف و مشکل دفن زباله های هسته ای تعداد نيروگاههای هسته ای را کاهش و بعضا در يک روند برنامه ريزی شده و تدريجی تعطيل کرده اند . ايران سومين کشور صاحب دخاير نفتی قابل استخراج و دومين کشور صاحب ذخاير گازی دنيا بوده و به ترتيب از ۱۱ در صد و ۶/۱۵ درصد ذخاير جهانی نفت و گاز برخوردار می باشد . واقعبينانه ترين پيش بينی ها حاکی از آنند که ذخاير يافته شده و احتمالی اورانيوم ايران ۴/۱ درصد ذخاير جهانی است که با توجه به ميزان مصرف نيروگاه اتمی بوشهر حداکثر تا ۷ سال پاسخگو می باشد . از ديگر سو هزينه توليد اورانيوم غنی شده از هر کيلوسنگ اورانيوم بين ٨۰ تا ۱٣۰ دلار است که تقريبا افزون بر دو برابر قيمت جهانی است . بدينترتيب با توجه به ذخاير غنی کشور در سوخت فسيلی و ارزان تر بودن سوخت فسيلی نسبت به سوخت هسته ای ، ضرورت توليد پاک و حفظ محيط زيست ، هزينه بری بالای نيروگاه هسته ای از جنبه های مختلف ، هزينه انتقال برق بالا و مشکل نگهداری و دفن زباله های سوخت هسته ای و وابستگی به خارج از کشور ، اساسا توليد برق از طريق سوخت هسته ای در ايران کارامد و اقتصادی به نظر نمی رسد .
-۲ سرمايه گذاری در پروژهای بزرگ ملی مستلزم شفافيت و تطبيق با منافع ملی و نظام اولويت سنجی نيازهای عمومی است . زمانی می توان پروژه ای را ملی دانست که منطبق بر منافع ملی بوده و از رتبه بالايی در هرم خواسته ها و نياز های جامعه برخوردار باشد . در حالی که کشور با مشکلات بزرگی دست و پنجه نرم می کند ، فقدان دموکراسی ، نقض حقوق بشر و برنتافتن آزاديهای اساسی ،حاکميت ملی را بلا موضوع کرده است ، اقتصاد کشور در بحرانی رو به گسترش دست و پا می زند و فقر و محروميت و اختلاف طبقاتی جامعه را رنج می دهد ، صرف ميلياردها دلار از اموال عمومی در مسائل هسته ای اقدامی مغاير با منافع ملی است . انرژی هسته ای حتی اگر صرفه اقتصادی هم داشته باشد ، اولويت امروز کشور نيست . نياز مبرم امروز کشور دموکراسی و حقوق بشر است و تا زمانی که نظم مردم سالار حاکم نشود هيچگونه رفاه و بهبود پايدار و حقيقی حتی در زمينه معيشت مردم متصور نيست .در شرايطی که مردم و افکار عمومی در جريان اقدامات هسته ای قرار نگرفته اند و کارشناسان ، اصحاب رسانه ها و احزاب سياسی به بحث و تبادل نظر آزاد پيرامون آنها نپرداخته اند ، نمی توان به اقدامات مبهم و شائبه برانگيز حاکميت صفت ملی اطلاق کرد .
-٣ اينک بحران انرژی هسته ای تبديل به منازعه و جنگ قدرت در بين گروههای داخل ساختار قدرت شده است و هر يک می کوشند مشکلات را به گردن ديگری بيندازند . به باور ما بر خلاف ادعای پاره ای از افراد و گروهها تمامی جناحهای نظام از حاکمين دهه شصت ، دولت سازندگی ، دولت جامعه مدنی و دولت مهرورزی در بحران پيش آمده مقصرند که بدور از چشم مردم و نظارت نهادهای بين المللی مسئول ، اقدامات مبهم و غير شفافی را از کيسه بيت المال سازمان داده اند که اينک دودش به چشم مردم می رود .در اين ميان ايرادی ويژه متوجه سيد محمد خاتمی است که سرمايه اجتماعی خويش را به جای آنکه در مسير منافع ملی صرف کند در راستای مصلحت نظام سياسی به کار برده است و به طور جدی اين سئوال مطرح است در حالی که هيچ گونه اختيار و کنترلی بر مديريت مسائل هسته ای کشور نداشته ،چرا به تاييد عملکرد گماشتگان نهادهای انتصابی در اداره امور هسته ای پرداخته است ؟
-۴ به باور ما دکترين " تجهيز به فناوری هسته ای برای صلح " با توجيه دارا بودن ديگر کشورهای منطقه و با هدف موازنه منفی و بازدارندگی ,علاوه بر آنکه ذاتا مخل صلح و ارزشهای انسانی بوده ,ناکارامد و غير اخلاقی می باشد. چون در اين صورت مسابقه تسليحاتی اتمی در منطقه راه می افتد و در نهايت امنيت جهان بيشتر به مخاطره می افتد و ميزان بيشتری از منابع جهان به جای آنکه صرف رفاه و توسعه عمومی شود در بيراهه های تجهيزات نظامی اتمی به هدر می رود .
صواب آنست که طرح " پاکسازی تدريجی جهان از سلاحهای اتمی و کشتار جمعی " در چهارچوب آژانس انرژی اتمی و کنوانسيونهای جهانی با جديت و سرعت بيشتری اجرا گردد .در اين راستا شايسته است تا با اجتناب از هر گونه تبعيض و يکجانبه گرايی نخست کشورهايی که از سطح کمی و کيفی بالاتری در تسليحات اتمی برخوردار هستند ، خلع سلاح شوند .بويژه خلع سلاح اتمی اسرائيل با توجه به حساسيت کشورهای اسلامی و منطقه خاور ميانه ، اهميت بالايی دارد .
-۵ بی ترديد قياس مع الفارق دولت احمدی نژاد و انرژی هسته ای با دولت ملی دکتر محمد مصدق و ملی شدن صنعت نفت از بزرگترين مغالطه ها و جفاهای تاريخی است .دولت شبه پادگانی احمدی نژاد که در سايه مبهم وعوام فريب سر کار آمده است ، هيچ نشان وتشابهی با دولت ملی و مردمی دکتر مصدق ندارد . دکتر محمد مصدق بر اساس تجزيه و تحليل های درست اقتصادی به صورت آشکار و شفاف اولويت وضرورت ملی شدن صنعت نفت را اعلام کرد نه آنکه در خفا ، ميلياردها دلار از سرمايه کشور صرف ناکجا آبادی شود که نسبت آن با منافع ملی ونيازهای مبرم معلوم نيست و فقط ابراز وجود ها و ماجراجوئيهای برخاسته از زيست در بحران عده ای را برآورده می کند .جالب اينجاست کسانی امروز سنگ تشبيه فوق را به سينه می زنند که تا ديروز بدترين توهين ها و ناسزاها را نثار روانشاد مصدق می کردند و انواع تضييقات و محروميت ها اعم از حبس و ... را بر ياران ومدافعان او تحميل می کردند . به گونه ای که صحبت از مصدق جرم بود . کسانی امروز از مليت و ملی داد سخن سر می دهند که در زمانه ای نه چندان دور، مليت را خلاف اسلام و اساس انحطاط مسلمين می دانستند !!!
-۶ امروز اراده های جنگ طلبانه در خارج و داخل کشور ، حيات و منافع ميهن و ملت را تهديد می کنند .وظيفه و رسالت تمامی دلسوزان وطن می بايست بر تلاش برای پيشگيری از شعله ور شدن آتش جنگ به گونه ای باشد که تامين کننده منافع مردم باشد نه خواسته های حکومت .جنگ در ذات خود ويرانگر است .شانه های خسته کشور تاب عواقب ويرانگر جنگی ديگر را ندارد. از اين رو از يک طرف جامعه جهانی از برنامه های بحرانساز اتمی حکومت ايران نگران می باشد و از سوی ديگر عده ای به دنبال بهانه برای چکاندن ماشه جنگ و تداوم مناسبات قلدرانه بر جهان بوده و عده ای نيز به واسطه ماهيت زيست در بحران خود در داخل از جنگ استقبال می کنند . از اين رو حتی اگر بهره برداری صلح آميز از انرژی هسته ای به مصلحت باشد ، نمی ارزد که برای آن جنگی ويرانگر برکشور تحميل شود .غنی سازی اورانيوم نياز مبرم کشور نيست و تا آماده شدن راکتور اتمی نيروگاه بوشهر نيز زمان زيادی باقيست .از اين رو می توان آنرا تا کسب اعتماد جامعه جهانی به تعليق در آورد .
-۷ نادرستی روش ، ديپلماسی و شيوه برخورد از پر رنگ ترين وجوه کارنامه مردود هسته ای حاکميت می باشد .حاکميت به جای آنکه از ابتدا موضوع را در داخل آژانس به عنوان نهاد مسئول پيگيری کند ، در اقدامی غير متعارف که يادآور مناسبات دوران قاجار و پهلوی با کشورهای مسلط زمانه بود ، به مذاکره با سه کشور مهم اروپايی پرداخت تا با اعطاء امتيازات ، نظر آنان را جلب کند و از طرف ديگر به آستان روسيه و چين دخيل بست تا در سايه رقابت با آمريکا بتواند از بحران برهد .حضرات غافل از آن بودند که بازيگر اصلی آمريکا است و کشورهای اتحاديه اروپا ، روسيه ، چين و حتی هند حاضر نيستند به خاطر حاتم بخشی حکومت ايران از کيسه ملت ، مناسباتشان با قدرتمند ترين بازيگر جهان تک قطبی را به خطر اندازند .در اين ميان مذاکره بر سر پيشنهاد روسيه از همه اسف بار تر بود .در حالی که ميلياردها دلار برای غنی سازی اورانيوم هزينه شده است ، مجددا بايد بهای غنی سازی اورانيوم در روسيه را پرداخت ، هزينه انتقال رفت و برگشت مواد و مخاطرات ايمنی آن را متحمل شد تا بدينترتيب سوخت هسته ای با هزينه ای گزاف به نيروگاه تزريق شود و توليد برقی گران و غير رقابتی بر کشور تحميل شود و مآلا سرمايه گذاريهای انجام شده بلا مصرف بماند !!! آخر کدام عقلانيت و مسئوليت ،چنين طرح ضد ملی ، غير اقتصادی و وابستگی آور را توجيه می کند آنهم با کشوری که همواره تاريخ نشان داده ، قابل اعتماد نيست .
دفتر تحکيم وحدت با عنايت به شرايط خطير و حساس فعلی کشور ، معتقد است به جای شاديهای بی پايه و اساس و مانورهای تبليغاتی بی حاصل با توجه به آثار مخرب و جبران ناپذير جنگ بر پيکره منافع ملی و تماميت ارضی کشور, ضرورت شفاف سازی فعاليتهای هسته ای در سطح ملی و بين المللی و اهميت حفظ امکانات و سرمايه گذاريهای انجام شده در زمينه فناوری هسته ای به مثابه بخشی از ثروت ملی برای استفاده صلح آميز در آينده , به فوريت کليه فعاليتهای هسته ای به صورت موقت به تعليق در آورده شود و از هرگونه رجز خوانی ، هماورد طلبی و تحريک خودداری شود تا پس از اعتماد سازی در جامعه جهانی و جلب نظر نهادهای بين المللی مسئول , امکان فعاليت مجدد و موثر برنامه های هسته ای درچهارچوب منافع ملی , کنوانسيونها ومعاهده های بين المللی فراهم شود .
در اين ميان اگر کسانی و جرياناتی فکر می کنند که در سايه شکل گيری جنگی محدود و دميدن بر تنور پوپوليسم و ملی گرايی کور, خودنمايی هسته ای در دنيا ، بده بستانهای نفتی و بهره گيری از حملات تروريستی می توانند فضا را برای تصفيه و حذف مخالفين سياسی و دگرانديشان فراهم کنند و پروژه "حاکميت امنيتی – نظامی و دولت پادگانی با اتکا به قرائتی متحجرانه از حکومت اسلامی " را به گام نهايی خود نزديک کنند , بايد بدانند که سخت در اشتباهند و تجربه حزب بعث عراق و طالبان برای آنان بسی آموزنده است .از اين رو شايسته است تا دير نشده از اين توهم خارج شده و با تمکين در برابر خواست ملت, راه را برای آشتی ملی از طريق رجوع به افکار عمومی هموار سازند تا بدينترتيب هم ميهن از گرفتار شدن در باتلاق جنگی ويرانگر رهايی يابد و هم مردم بتوانند به حقوق حقه خود دست پيدا کنند .بديهی است اين مهم در وهله اول نيازمند آزادی فعاليت احزاب و تشکلهای جامعه مدنی , آزادی زندانيان سياسی , آزادی مطبوعات و برقراری امنيت برای طرح آزادانه , عادلانه و موثر ديدگاهها و عقايد گوناگون در افکار عمومی و جامعه است . در شرايطی که حاکميت به راحتی می پذيرد رويکرد ايدئولوژيکش در سياست خارجی و عرصه فرهنگی را در ازاء بقای خود و تداوم حاکميتش کنار بگذارد و با چوب حراج زدن به استقلال و منافع ملی کشور پيشنهاد سازش به قدرت های مسلط جهانی بدهد .چرا حاضرنيست اين سازش را در راستای منافع ملی با مردم انجام دهد تا بدينترتيب به شيوه ای شرافتمندانه , ملی و موثر با انتقال حاکميت به مردم ,بقای خود را حفظ کند .
همچنين دولتمردان آمريکايی و اروپايی شايسته است بدانند , قربانی اصلی شکل گيری جنگ و يا نابود کردن تاسيسات هسته ای ايران , مردم ايران خواهند بود .مشکل اصلی ايران حاکميت مجهز به قابليت غنی سازی اورانيوم نيست , بلکه نبود دموکراسی , آزادی و عدالت , عدم رعايت حقوق بشر و حاکميت اقتدارگرا و مطلقه است . تنها حکومتهای ملی ، دموکراتيک , مردمی و توسعه گرا می توانند به صورتی پايدار و موثر به نگرانيهای جامعه جهانی در مورد ماجراجوئيهای هسته ای پايان دهند .مردم ايران مردمی صلح جو و متنفر از جنگ و خشونت می باشند و طعم تلخ و گزنده جنگ را با گوشت و پوست خود تجربه کرده اند . ايده دستيابی به جنگ افزارهای اتمی با هر توجيهی در بين مردم شريف ايران جايگاهی ندارد . از اين رو ملتها و دولتهای فوق بهتر است امکاناتشان را با تاکيد بر حق انحصاری ملت ايران در تعيين سرنوشت خود و حفظ استقلال کشور , با تصحيح سياست های غلط گذشته ، صرف تقويت و کمک به شکل گيری ساختار قدرت دموکراتيک و ملی در ايران نمايند .
در پايان دفتر تحکيم وحدت از تمامی نيروهای دموکرات ، آزاد انديش و دلسوز به حال وطن اعم از فعالين جامعه مدنی ، گروههای سياسی ، روشنفکران و فقها و مراجع مردمی می خواهد که با برخوردی فعالانه در چهارچوب جنبش " صلح در جهان و دموکراسی در ايران " نشان دهند که جامعه ايران صدايی متفاوت از حاکميت در زمينه انرژی هسته ای دارد . سکوت ، عافيت انديشی و محافظه کاری تبعات ناگواری را به بار خواهد آورد .وحدت ، هوشياری و عمل بهنگام نيروهای منتقد و دموکرات و باورمند به منافع ملی و سرزمينی ضمن آنکه می تواند از تحميل جنگ بر کشور خودداری کند و اراده های جنگ طلبانه در داخل و خارح را ناکام سازد ، قابليت خلق فرصت های نيکو برای پيشبرد دموکراسی و پيشرفت را نيز دارا می باشد .
به اميد سعادت روز افزون ميهن و ملت
دفتر تحکيم وحدت
فرودين ٨۵
|