برگزاری دومین کنگره ی چهاردهم راه کارگر
کمیته ی مرکزی سازمان انقلابی کارگران ایران (راه کارگر)
•
کمیته ی مرکزی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر) یکی از دو بخش سازمان راه کارگر که اخیرا از هم جدا شده اند، از برگزاری کنگره ی چهاردهم این سازمان خبر داده است. چندی پیش از این نیز بخش دیگر این سازمان کنگره ی خود را تشکیل داده بود که آن کنگره نیز به نام کنگره ی چهاردهم سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر) خوانده شده بود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲۲ شهريور ۱٣٨٨ -
۱٣ سپتامبر ۲۰۰۹
اخبار روز: کمیته ی مرکزی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر) یکی از دو بخش سازمان راه کارگر که اخیرا از هم جدا شده اند، از برگزاری کنگره ی چهاردهم این سازمان خبر داده است. چندی پیش از این نیز بخش دیگر این سازمان کنگره ی خود را تشکیل داده بود که آن کنگره نیز به نام کنگره ی چهاردهم سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر) خوانده شده بود.
در زیر اطلاعیه ی برگزاری کنگره ی چهاردهم از سوی «کمیته ی مرکزی» این سازمان و همچنین گزارش سیاسی آن را می خوانید:
اطلاعیه کمیته مرکزی درباره
برگزاری کنگره چهاردهم سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
کنگره سالانه سازمان در مرداد ماه ۱٣٨٨ با شرکت اعضا و میهمانان برگزار شد.
نخست بیاد جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم و جنبش اعتلایی جاری در ایران، شرکت کنندگان بپا خواستند و یک دقیقه کف زدند. و آنگاه شعر "من کافرم" که برای تجلیل از قربانیان و اسیران جنبش آزادیخواهانه و عدالت جویانه اخیر ایران سروده شده بود توسط سراینده آن خوانده شد و با ابراز احساسات فراوان شرکت کنندگان در کنگره نسبت به رزمندگان جانباخته و مبارزان اسیر مردم ما روبرو شد. سپس کنگره با گزینش هیئت گرداننده و منشی ها کار خود را آغاز نمود.
دستور کار کنگره:
۱ ــ ارزیابی از بحران تشکیلاتی و جدایی بخشی از رفقای سازمان و تنظیم رابطه و همکاری با این رفقا و از جمله تقسیم امکانات مشترک سازمان
۲ ــ تجدید سازمان تشکیلات به دنبال این جدایی
٣ ــ ضوابط حاکم بر رسانه های سازمان
۴ ــ بررسی جنبش نوپای کنونی ایران و انتشار سند سیاسی کنگره سازمان
۵ ــ انتخاب اعضای کمیته مرکزی و کمیسیون نظارت و رسیدگی به شکایات
گفتگو و مباحث گسترده ای پیرامون ریشه های بحران تشکیلاتی و جدایی بخشی از رفقای سازمان صورت گرفت و در پایان کمیسیونی برای جمع بند مباحث انتخاب شد. کمیسیون منتخب پس از چند ساعت بحث و بررسی اسناد موجود، یک قطعنامه درباره جدایی و یک نامه به رفقای جدا شده درباره تنظیم رابطه و تقسیم امکانات مشترک سازمان تهیه و به کنگره برای تصمیم گیری ارایه نمود. این قطعنامه درکنگره مورد بحث قرار گرفت و با اصلاحاتی به تصویب رسید. در مواردی نیز اختلاف نظر وجود داشت که قرار شد در این موارد نظر اقلیت نیز منعکس شود. این قطعنامه با پیوست های لازم برای آگاهی همگان انتشار می یابد. نامه تهیه شده نیز با اصلاحاتی به تصویب رسید و قرار شد برای رفقای جدا شده ارسال شود.
با درنظر داشت این جدایی ناخواسته، تجدید سازمان تشکیلات اجتناب ناپذیر بود. البته به جز این بحث مربوط به ساختار تشکیلات از دو سال قبل در سازمان ما جاری بود و سال گذشته کنگره ۱٣ نیز به کمیته مرکزی منتخب خود ماموریت داده بود که این بحث را به نتیجه برساند که به دلیل حاد شدن بحران تشکیلاتی بحث درباره آن متوقف مانده بود. ازاینرو کنگره در جریان بحث در باره تجدید سازمان با درنظر داشت بحث های قبلی درباره ساختار تشکیلاتی، تصمیمات لازم را اتخاذ و کمیته مرکزی آینده را مامور اجرای آن نمود.
ضوابط حاکم بر رسانه های سازمان نیز در سال گذشته در کنگره ۱٣ سازمان در دستور کار قرار داشت و در آن کنگره سه قطعنامه در این باره به کنگره ارایه شده بود که چون زمان کنگره به بحث درباره آن نرسید، کنگره ۱٣ به کمیته مرکزی منتخب ماموریت داد که این بحث را در سازمان جاری سازد و از طریق یک مجمع صلاحیت دار سازمانی، نظر رسمی سازمان را در این باره روشن سازد. بحث های جاری در این باره پس از کنگره ۱٣ و اختلافات درباره آن یکی از دلایل حاد شدن اختلافات درون تشکیلاتی بود. از اینرو پس از جدایی و قبل از برگزاری کنگره ۱۴ کمیته مرکزی کمیسیونی را مامور تهیه یک قطعنامه در این باره کرد. در کنگره در باره بند بند این قطعنامه بحث شد و با اصلاحات لازم قطعنامه مصوب کنگره در این باره تهیه شد که مبنای کار در رابطه با ضوابط حاکم بر رسانه های سازمان خواهد بود.
همانطور که همگان در سایت سازمان دیده اند، دو پیش نویس سند سیاسی قبل از برگزاری کنگره انتشار بیرونی یافته اند. کنگره با اکثریت آرا سند سیاسی اکثریت کمیسیون سیاسی را که قبلا تشکیل شده بود مبنای بررسی قرار داد و سند دوم را نیز درکنار آن به بحث گذاشت. پس از بحثهای فعال در زمان تعیین شده برای این بحث، کنگره کمیسیونی را که در ضمن صاحبان هر دو نظر نیز در آن عضویت داشتند انتخاب کرد تا اشتراکات دو سند را بررسی کرده و در یک سند جای دهد و اختلافات را نیز جداگانه و به عنوان نظر اقلیت در پانویس سند سیاسی منعکس کند. چون این کمیسیون در زمان تعیین شده نتوانست به کار خود پایان دهد، کنگره به همین کمیسیون ماموریت داد که پس از پایان کنگره به سرعت کار خود را به انجام رساند تا نتیجه کار در یک مجمع صلاحیت دار سازمانی و بر اساس رای اعضا به تصویب رسد.
کنگره ۱۴ سازمان پس از انتخاب اعضای کمیته مرکزی و اعضای کمیسیون نظارت و رسیدگی به شکایات برای دور جدید فعالیت و با آرای مخفی اعضا، با پخش سرود انترناسیونال به کار خود پایان داد.
کمیته مرکزی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)
شهریور ۱٣٨٨
سند سیاسی مصوب
کنگره ۱۴ سازمان کارگران انقلابی ایران ( راه کارگر )
اوضاع سیاسی و وظائف ما
۱-دوره تازه ای اززندگی سیاسی اجتماعی درایران شروع شده است. مبارزات توده ای هفته های بعد ازکودتای انتخاباتی ۲۲ خرداد،تاهمین حد کنونی هم وجوه مختلف سیاسی واجتماعی جامعه ما را دستخوش تحول کرده وبازگشت به دوره پیش را نا محتمل.این مبارزات انقلابی گسترده،بدون پیشینه وهم چون رعد وبرقی درآسمان بی ابرنبوده است. این مبارزات نزدیک ترین ریشه های خود را در تحریم انتخابات گذشته و درمبارزات جنبش های اجتماعی می یابد. مبارزاتی که برای تحقق مطا لبات روزمره زندگی تا تأمین حقوق پایه ای وبرابر وتا خواست رهائی ازسلطه واستبداد یک حکومت مذهبی سرمایه داری جریان داشته است. مبارزاتی که دردوره چهارساله گذشته علیرغم افزایش شدت سرکوب نه تنها خاموشی نگرفته بلکه درپاره ای جهات عمق وگسترش هم یافته است.
درچهارسالی که فلاکت زندگی وسیع ترین بخش های جمعیت روزافزون شد واین درحالی بود که انتظارعمومی بدلیل افزایش درآمدهای نفتی بیشترشده بود. بحران عمومی سرمایه داری با اختلال های برنامه ای که دولت احمدی نژاد برای حفظ منابع قدرت خود برآن می افزود، گذران زندگی را سخت ترکرد. بی عدالتی وفاصله طبقاتی بیش ازپیش شد. درسال ٨۷ سود خالص هریک ازده نفروارد کننده اصلی اتوموبیل ۱٣ میلیارد تومان درسا ل بود درحالیکه دستمزد سالیانه کارگران حدود ۴ میلیون تومان بود، یعنی اختلافی بیش ازسه هزاربرابر. درهمین سال، سود خالص ماهیانه هریک از۱۵ وارد کننده عمده شکر٣۰۰میلیون تومان بود درحالیکه حقوق ماهیانه ٣۰۰ هزازتومانی کارگران صنعت شکر، یعنی یک هزارم درآمد سرمایه داراین رشته، ماه ها عقب افتاد وپرداخت نشد. فشار برزنان وکارگران ودانشجویان بیش ازپیش شد. سا نسورفرهنگی اوج گرفت وسرکوب ملیت ها و اقلیت های مذهبی شدید ترشد. تنگ ترکردن فضای زندگی اجتماعی، سیاسی وفرهنگی جامعه ومجاری تنفس مردم بخش های هرچه بیشتررا برانگیخت. واین بویژه درزمانی که بهانه تهدید نظامی آمریکا دیگرمطرح نبود وفضای سیاسی بین المللی نیزتغییراتی کرده بود بیش ازهرزمان برانگیزاننده شد وخواست تحول وتغییررا بیش ازگذشته مطرح کرد.
این مبارزات توده ای کنونی واین خروش انقلابی، فوران آتش فشانِ خشم انباشته شده مردم دراین مرحله ازهمان فرآیند مبارزه است. انرژی متراکم این خشم خروجی خود را درشکافی پیدا کرد که درمقطع انتخابات درنظام حکومتی واقتدارآن پدید آمد و بیرون زد. واین انرژی مبارزاتی آنقدر هست که شدیدترین سرکوب وکشتارده ها نفر و صد ها مجروح وهزاران زندانی و...هنوزنتوانسته است آنرا مهار کند. بلکه تداوم چندین هفته ای، نشانه این توانمندی وظرفیت مبارزاتی است که می تواند درادامه خود توازن نیرو را تغییردهد. نه تنها ضرباهنگ این مبارزات ازسرعت قابل ملاحظه ای برخورداراست بلکه سیر تغییرشعارها، علیرغم سرکوب شدید، نشانه خواست نهفته دراین مبارزات است. این خواست ازمنظررابطه با حکومت، با توجه به انباشت مطالبات مردم و ماهیت اصلاح ناپذیرحاکمیت، بیان نفی کامل این نظام است؛ اگرچه بدلیل توازن موجود ومیزان توان مبارزان دراین مرحله هنوزآن را به صورت شعارهای غیرمستقیمی طرح کنند ویا ازسپردفاعی نیروهای حکومتی استفاده کنند. * حتی آنان که درانتخابات به احمدی نژاد رأی دادند هم بخشا به این دلیل بود که ٣۰ سال حکومت اسلامی را افشا ورسوا کرد. وقتی او عوامفریبانه به نماد های فساد مالی حکومت وغارت و استثمارحمله کرد، رأی آنهائی را جمع کرد که استخوانشان دراین سالها خردشده بود. او با تعرض سالوسانه به خشونتِ " طالبانی " حکومتیان دردهه ۶۰- وقتی به موسوی درمناظره گفت که دردوره نخست وزیری او کراوات مردم را قیچی می کردند- همه دهه " امام راحل " را هم به زیرسوال برد. وبنابراین نمی توان گفت آنها که به او رأی دادند همگی طرفداران حکومت اسلامی اند. بهمین دلیل است که دراین روزهای مبارزه ، شرکت کنندگان درحرکت های خیابانی فقط با نیروهای پلیس،پاسدار وایادی سازمان یافته حکومت روبرومی شوند وخبری ازمردم هواداررژیم نیست.
این مبارزات هم چون هرجنبش بزرگ توده ای خود جوش است وتنها دستگاه تبلیغاتی ورشکسته ولایت فقیه می تواند به آن مارک " مخملی" یا توطئه و غیره بزند. علاوه برآن بدلیل همین خصلت توده ای وخودجوش بودن تحت کنترل وسازماندهی هیچ مدعی رهبری هم نبوده وکسی نیزنمی تواند به آسانی با آن چنین کند. حرکت میلیونی خیابانی بعد ازانتخابات، علیرغم پس گرفتن فراخوان تظاهرات بصورت خود جوش وبا ابتکارخود توده های شرکت کننده به پا شد. **
واقعیت این است که بعد ازتحریم انتخابات سال ٨۴ وموقعیت لرزان داخلی وبین المللی حکومت اسلامی، آنها مجبوربودند که تنورانتخابات را گرم کنند تا بنوعی مشروعیت دست یابند. اما بنا نداشتند اجازه ورود دسته دیگرحکومتی را به حوزه قدرت بدهند وبرعکس برآن بودند که بخیا ل خود در
" بالاً " یک پارچگی ایجاد کنند. پس وقتی که برای جلب رأی دهندگان به آنچنان افشاگری ها پرداختند وگرمای بیش ازحد و غیرقابل کنترلِ " تنور" همه چیز را سوزاند، مجبورشدند انتخابات را به شیوه کودتائی به پایان برند.
این جنبش به واسطه¬ی وجود استبداد فراگیر و سرشت تمامیت¬گرای رژیم حاکم خصلت همگانی دارد و لایه¬های متنوعی در آن شرکت دارند. معهذا نقش جوانان و زنان در این جنبش همگانی برجسته است و خود ویژگی آن را مشخص می¬سازد. ***
ویژه گی بی همتای این جنبش ومبارزه، نقش زنان درآن است. برای اولین باردرتاریخ این جامعه زنان نه به عنوان سیاهی لشکر ونیروی حمایتی، آن چنان که درانقلاب ۵۷ بود، بلکه به عنوان کنشگرفعال وتعیین کننده درصفوف مبارزه جا گرفته اند. بی جهت نیست که " ندا " سمبل این جنبش است. یعنی این انقلابِ درراه ، رنگ زنانه گرفته وزنانه ترهم می شود؛ وبهمین اعتبارازهم اکنون هم تأثیرخود را درارزش ها و مناسبات اجتماعی گذاشته و آنها را دگرگون کرده و خواهد کرد.
درچنین وضعیتی، اختلاف وشکاف درونی حکومت اسلامی که تا پیش ازانتخابات هم شدت یافته بود، به سطح بی سابقه ای رسیده است. حالا نه نتها مردم ولی فقیه را به مبارزه طلبیده اند، نه تنها رقبای درونی مانند رفسنجانی وبخش بزرگ روحانیان مدعی شده اند، نه تنها اصلاح طلبان حکومتی وموسوی وغیره عملا فرمان ولی فقیه را نمی پذیرند،بلکه درجناح خود ولی فقیه وطرفداران ریاست جمهوری احمدی نژاد رقابت و اختلاف دامن گسترده وروزبه روزهم بیشترمی شود. یعنی طوفان دردرون خود دستگاه ولایت فقیه غوغا می کند. این همه، جزکاهش قدرت کنترل حکومتی نخواهد بود. یعنی وضعیتی که زمینه پیشروی مبارزه را مناسب می کند.
این مبارزه انقلابی با مسأله استبداد و درجهت نفی آن وبرای آزادی شروع شده است. اما همچون هرمبارزه توده ای طبقاتی درجامعه سرمایه داری ظرفیت های درافتادن با ریشه های سلطه یعنی حاکمیت سرمایه برزندگی انسان را ازهمان ابتدا دارد؛ ومی تواند با جاری کردن ظرفیت های خود، پیشروی کرده ومبارزه ای خود رهان و به واقع رهائی بخش ضدسرمایه داری را متحقق کند. بستری که این مبارزه درآن جریان دارد وظرفیت های نیروهای طبقاتی ومیزان مبارزه آنان، حد تأ ثیرگذاری آنها را دراین پروسه رقم خواهد زد. ازنقطه نظرمبارزه ضد سرمایه داری وپیشروی فرایند مبارزاتی دراین جهت، یعنی آزادی ورهائی واقعی، شرایط بین المللی مبارزه ما علاوه بر( وشاید پیش از ) شرایط داخلی دخیلند. بررسی هرکدام ازاین شرایط ،جهانی وداخلی، ظرفیت گسترش مبارزه را نمایان می کند.
۲-بسترجهانی مبارزه ما شاهد تحولات مهمی است. بحران سرمایه داری که درتابستان ۲۰۰٨ به صورت انفجاری خود را بروز داد، کند شدن پیشروی برنامه نئولیبرالی وبازاربی مهاربود. حالا بیش ازهرزمانی مشروعیت سرمایه داری زیرسوال است. ۲۰ سال پیش بعد ازفروپاشی رقیب روسی وشرقی بلوک قدرت سرمایه داری غرب، مناسبات سرمایه داری را به عنوان سرنوشت مقدر ومحتوم بشر جار زدند. و آن را گره گشای همه معضلات اعلام کردند. بدنبال آن برنامه نئولیبرالی سرمایه داری قدرت بیشتری گرفت و جهانی سازی آن سریع شد. برهمین روال نتایج آن درسطح سیاسی هم پدیدارشد. اما به موازات آن مبارزه نوین جنبش ضدسرمایه داری جهانی هم پا گرفت. حالا با بحران سرمایه وزمین گیر شدن برنامه نئولیبرالی، مناسبات سرمایه داری اعتبارخود را به عنوان گره گشا و پیش برنده زندگی، درمیان بخش های هرچه بیشتری ازمردم دنیا ازدست می دهد. امروزه بحث " بحران تمدنی" ونفی مناسبات سرمایه داری دربسیاری نقاط هم چون آمریکای لاتین به گفتمان (دیسکور)عمده تبدیل شده است. درسایرنقاط هم چون اروپا و آمریکای شمالی حاکمان سرمایه مجبورشده اند علاوه برعقب نشینی ازبازار آزاد بی مهاربه بازارکنترل شده ومداخله دولت دراقتصاد بخش هائی هرچند محدود ازمطالبات جنبش ضد سرمایه داری، به ویژه درمورد محیط زیست، را برای کنترل بحران دربرنامه خود وارد کنند. برنامه " گرین نیو دیل" که تلفیقی است ازعناصراقتصاد کینزی سرمایه داری وپاره ای مکانیرم های کنترل بین المللی بازارمالی، با پروژه تنوع منابع انرژی ( محدود نشدن به منابع فسیلی ) وبالا بردن بهره وری مصرف انرژی دراقتصاد، بیان این حرکت است، که ازجانب " سبزها " وسوسیال دموکرات ها دنبا ل واوباما با عناوین دیگری پی گرفته و می گیرد ومحافظه کارترین احزاب هم مجبوربه پیروی ازآنند. واینهمه ، برنامه ای است برای نجات مناسبات سرمایه داری! ****
بیلان اقدام های تاکنونی هدف واولویت را نشان می دهد. آنان ۵ تریلیون دلاربرای بانک ها و سیستم مالی انسان خوارسرمایه داری اختصا ص داده ومتعهد شده اند تا این سیستم ورشکسته را نجات بدهند. این مبلغ ۵۰ برابربودجه ای است که سازمان ملل برای توسعه کشورهای فقیر وفقرزدائی به عنوان برنامه هزاره کنونی درنظردارد و۱۰۰ برابربودجه لازم برای فقرزدائی درآفریقاست. بودجه هائی که دولت ها هیچ توجهی به تأمین آن ندارند. گفتنی است که دولت جرج بوش باهزینه کردن شش میلیاردلاربرای بیمه سلامتی کودکان ایالات متحده با این استدلال مخالفت کرد که توان تأمین آن را ندارد.
این سوال که آیا آنان با بکارگیری این برنامه ( که چیزی شبیه آن سه دهه بین اواسط دهه ٣۰ تا نیمه ۶۰ قرن گذشته امورآنان را گذراند و بعد به بحران کشیده شد) می توانند به هدف برسند، پاسخ خود را در نحوه برخورد ومبارزه جنبش ضدسرمایه داری جهانی پیدا می کند. یعنی در این که آیا جنبش ما این دورباطل را پشت سر می گذارد و باهمه قوا درمقابل آن میایستد یا تسلیم آن می شود.
نتایج سیاسی این تحولات هم به روشنی دیده می شود. ورشکستگی باشگاه گروه ٨ کشوربزرگ صنعتی که قراربود همه امور را درکنترل داشته باشد. جایگزینی آن با گروه ۲۰ کشورکه دراثرعروج سرمایه داری چین ودردرجات بعدی هند وبرزیل وغیره،اجتناب ناپذیرشده وبه خیا ل آنان می تواند عصای دست باشد. ازبین رفتن زمینه های لازم برای ادامه یک جانبه گرائی ایالات متحده درسیاست خارجی وتغییرآن به نه تنها همگرائی با متحدین بزرگ وهمیشگی خود بلکه درنظرگرفتن چین وروسیه درمعادله ها. آمریکا حتی دیگردرحیاط خلوت خود یعنی آمریکای لاتین نیزاگربخواهد نمی تواند به شیوه سابق عمل کند. این درماجرای کودتای نظامی هندوراس دیده شد. اینکه آمریکا موضعی،هرچند ظاهری باشد، متفاوت گرفت وبه نوعی ودرحدی با سایرکشورهای منطقه همراه شد.اینکه آمریکا کودتا را محکوم کرد نشانه این وضعیت است! ناتوانی در پیش بردن جنگ های بزرگ همزمان ازدیگر نتایج است؛ که این تغییرمهمی دربرنامه خاورمیانه ای آنان بوجود آورد. یعنی متمرکزشدن نظامی گری درافغانستان و پاکستان وپیش گرفتن پروژه های سیاسی برای حل مسأله فلسطین وحکومت اسلامی ایران.
بطورخلاصه نتایج این تحولات چنین است: بی اعتباری نسبی مناسبات سرمایه داری برای پیش برد زندگی ودرمقابل رشد مبارزات ضدسرمایه داری جهانی ودست آوردهای آن؛کاهش نسبی توانِ دخالت مستقیم قدرت های بزرگ سرمایه درتحولات جوامع مختلف. اگراین نتایج را درکنارهمدلی وپشتیبانی بخش های مهمی ازمردم ونیروهای سیاسی جهان ازمبارزات انقلابی ایران درنظربگیریم، ظرفیت های پیش روی ما را نشان می دهند. اگرچه دراین رابطه هنوزنیروهای زیادی بویژه درخاورمیانه بدلیل واهمه ازسیاست ودخالت امپریالیستی دراین مبارزات، اشتیاق چندانی به دفاع ازآن ندارند.اما با تلاش های بین المللی می توان تاحد زیادی براین مشکل غلبه کرد. وگذرزمان ورشد این مبارزه رهائی بخش نشان خواهد داد که چه تأثیری درزندگی سیاسی واجتماعی همه خاورمیانه وکشورهای اسلامی خواهد داشت.
٣-دربررسی شرایط داخلی ازآن نقطه نظری که درتحولات جهانی به آن اشاره شد،پاره ای ویژگی ها دیده می شود که پیچیده گی بیشتری بوجود می آورد. ویژه گی و مساله ای که امربهم آوردن شکاف نان و آزادی را درمیان مردم زیرسلطه هنوز دردستورقرارمی دهد. جناح های مختلف حکومتی دردوره های مختلف ازاین مسأله برای پیش برد مقاصد خود سوء استفاده کرده اند. " دوم خردادی ها" با تأکید بر" آزادی " مسأله " نان " را به حاشیه بردند. احمدی نژاد در۱٣٨۴ با تأکید عوامفریبانه بر"نان" آزادی را بیشتر به بند کشید. بهم آوردن شکاف نان وآزادی ومبارزه همزمان برای ایندو خواست، آن حرکتی است که به رهائی توده ها می انجامد.
خصلت ومطالبات ضدسرمایه داری انقلاب شکست خورده سال ۵۷ آنقدر وزن داشت که اجازه درپیش گرفتن وگستراندن سیاست های سرمایه داری غیردولتی را تا سالها ندهد. علاوه برآن گروه های حاکم درحکومت اسلامی ،هم چون حکومت پیشین سلطنتی، که درآمد نفتی را درچنگ خود دارند و درحقیقت پدرخوانده کل اقتصاد و بخش خصوصی هم هستند نیازی نمی بینند که به نوع دیگری ازسیاست روی آورند واقتدارخود را به خطراندازند. ازاین جهت دوبارتلاش برای درپیش گرفتن آن حد ازبرنامه اقتصاد بازارآزاد که درانطباق کامل با اقتصاد جهانی سرمایه داری قرارگیرد،هنوز به نتایج دلخواه نرسیده است. اجماع گروه های حکومتی برسرسند چشم اندازبیست ساله اقتصادی که برنامه ای برای پیش برد نوع وحدی ازهمان برنامه نئولیبرالی جهانی وبرای منطبق شدن با نیازهای ارتباط کامل با اقتصاد جهانی است،هنوزنتوانسته سرعت و ضرباهنگ مناسب پیش روی را بوجود آورد. چرا که دردوره احمدی نژاد،منافع گروه او هنوزتامین نشده وکادرهای درجه دوم و نسل دوم حکومت اسلامی که با اوهمراه اند، وحالا گروه مسلط حکومتند، هنوزبقدرکافی فربه نشده اند. وبنابراین سیرکاستن ازمنابع دراختیاردولت را با اختلال روبرو کرده است. علیرغم آن که احمدی نژاد هم با طرفداران بخش خصوصی مسابقه گذاشته ومدام می گوید که بیش ازآنها خصوصی سازی و بازاررقابتی ایجاد کرده،اما مجموعه عوامل برشمرده زمینه تبلیغاتِ " اپوزیسیونی" هواداران سرمایه داری را درایران گسترانده است. اگرچه بعد ازموج بی اعتباری سرمایه داری درسطح جهانی ورشد گرایشات ضد سرمایه داری درمیان نسل جوان، لیبرالها همانند سالهای گذشته یکه تازنیستند، اما هنوزگفتمان لیبرالی بویژه بدلیل حضور ودوام استبداد سیاسی حکومت مذهبی قوی است. نقض هر گونه حقوق انسانی وآزادی ها درحوزه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی چنان آشکار است که زمینه این عوام فریبی لیبرالی را فراهم آورده که گویا فلاکت زندگی مردم ربطی به مناسبات سرمایه داری ندارد. ومناسبات سرمایه داری بدون " استبداد آخوندی " وبدون احمدی نژاد همه چیز را روبراه می کند.
۴ ـ از نظر سیاسی هم، لیبرالها ادعاهای پرسروصدا دارند. اما تجربه مستقیم زندگی وبویژه همین روند مبارزه جاری این ظرفیت را دارد که ادعاها را محک زند. ونشان دهد که آیا آنها حتی برای نفی این دستگاه جهنمی استبداد مذهبی پیگیری لازم را دارند؟ جواب را درحا ل حاضرمی توان تاحدی ازدستپاچه شدن آنها دریافت. نه تنها اصلاح طلبان حکومتی بلکه انواع واقسام گرایش های لیبرالی ازگسترش حرکت های خود جوش وبیرون سیستمی وبقول آنها " غیرقانونی " سراسیمه شده اند.
حالا همه آنها،حکومتی وغیرحکومتی،ازخطررادیکالیزه شدن حرکت های خود جوش و" بدون رهبری" وغیرقانونی حرف می زنند. اگرچه با بیان یکسان نمی گویند اما با شیوه های مختلف درپی راه اندازی پیگیری قانونی مطالبات واعتراض ها با استفاده ازباصطلاح " ظرفیت های مغفول قانون اساسی" به جای حرکت های اعتراضی توده ای اند. نتیجه چنین پروژه ای درخوش بینانه ترین حا لت ممکن است به جا بجائی جناح های حکومتیان منتهی شود ولی این چیزی جزفلج کردن مبارزه وبه بند کشیدن توده ها نخواهد بود. سیرمبارزه نشان خواهد داد که تا چه حد می توانند دراین راه موفق شوند. هرچند موفقیت آنها معادل سوختن برگ های خودشان هم هست، چرا که دراین صورت استبداد سیاسی وهمین حکومت مذهبی ِ تمامیت خواه پا برجا خواهد ماند وآن ها شانسی برای مدل سیاسی واقتصادی خود نخواهند یافت.
این بلایا درعین حال با پروژه های انتخاب روایت دیگری ازحکومت اسلامی به جای روایت ولایت فقیهی هم مطرح اند. آن هائی که تلاش دارند مردمی را که روایت اسلام حکومتی ولایت فقیه را طرد کرده اند، یک باردیگرزیرپرچم روایت دیگری ازحکومت اسلامی، مثلا حکومت اسلامی نواندیشان، ببرند به حادث شدن این بلایا کمک می کنند.
درجهت چنین پروژه هایی، گرایش های لیبرالی وبویژه اصلاح طلبان حکومتی تلاش دارند که با اعمال هژمونی وحذف گرایشات دیگروحمله به آنان به عنوان ساختارشکن به خیال خود یک جنبش یک رنگ و کنترل شده بوجود آورند. اگرچه تاهم اکنون هم بی ثمری تلاششان را درحرکت های توده ای دیده اند و پاسخ گرفته اند. اما شاید منا فع تنگ نظرانه طبقاتی اجازه ندهد که دریابند که یک جنبش عظیم توده ای را نمی توان به آسانی درزنجیر و به خط کرد. این جنبش بخش های مختلف جامعه را با گرایش ها وخواست های مختلف دریک بسترمشترک همراه کرده است ورنگارنگی جزو موجودیت آن است ودرافتادن با آن ساده نیست. برعکس، طرح مطالبات وخواست های بخش های گوناگون که عمدتا علیه مناسبات سلطه است، آن را گسترانده و قوی تر می کند. راه کاراین جنبش نه " یکرنگی" بلکه " رنگارنگی" است که دربسترمشترک نفی وضع موجود حرکت می کند.
۵ ـ گستره توده ای جنبش مبارزاتی با همه وسعتش ودربرگیرندگی بخش های مختلف اردوی کاروزحمتکشان هنوز جای گسترش دارد. هنوزمحروم ترین بخش های زحمتکشان چنان که باید فعا ل نشده اند. واین به ویژه درشهرهای کوچک وحاشیه های شهری مصداق دارد. البته درچنین مراحلی ازمبارزه نمی توان انتظارداشت که باوجود نظم سرکوب پلیسی هنوزسرپا، مناطق کوچک که کنترلشان ساده تراست وشناسائی مبارزان آسانتر،تحرکی آشکارهم چون تهران داشته باشند. علاوه براین، این گونه مناطق محل اسکان هواداران سازمان یافته حکومت هم هست وحضور آنها درکنترل مردم آن مناطق موثراست. با تضعیف بیشتر اقتدارحکومتی وروحیه باختن عوامل سرکوب ومدیران وعوامل رژیم درمحل های کار وتولید، زمینه مبارزه آشکاروعلنی ورخ به رخ دراین محل ها هم همچون اعتصاب و غیره فراهم خواهد شد. وآنان که درمرحله کنونی بعد از زمان کاردرمناطق مرکزی ومهم شهر با هم گره می خورند ودرپناه جمعیت مبارزه خود را پیش می برند، فرصت گستراندن مبارزه بدیگر مناطق ومحل کاروتولید را هم خواهند یافت.
مشاهده چنین وضعیتی دراین مرحله نباید این نتیجه گیری اشتباه را پیش آورد که گوئی توده شرکت کننده فقط مربوط به " طبقه میانی" است. پیروان معیارهای آکادمی های جامعه شناسی بورژوائی، با چنین ملاک هائی ، سطح تحصیلات وحقوق ماهیانه، به طبقه بندی می پردازند. اما نمی توان آن میلیون ها فارغ التحصیل دانشگاهی که دربخش های مختلف خدمات،آموزش وصنعت و غیره دراستخدام است وبیشتربه عنوان کارمند دولت کارمی کنند ویا آنکه بخش قابل توجهی ازآنان بیکارند را ازاردوی کاروزحمت ندانست. نمی توان دوونیم میلیون دانشجوی دانشگاه ها را که درحال کارآموزی وتحصیل اند وعمدتا سرمایه آنها را بکار می گیرد واغلب درهمین دوران هم برای تأمین مخارج خود مجبوربه سخت ترین کارها هستند را ازاردوی کارندانست. این ها بخش های آموزش دیده تراین اردوی بزرگ اند. همانطورکه بیکاران وکارگران فصلی وموقت ازاین اردوهستند. همانطورکه بخش عظیم زنان خانه دارچنین اند. بخش هائی مانند دانشجویا ن و معلمان وکارکنان آموزشی بیشترین سابقه مبارزه را داشته ودارند. وهمین ها دراین مرحله بیشترین بار برای گستراندن دامنه مبارزه به محروم ترین بخش ها را بدوش خواهند کشید.
اگرچه سیرشعارها ومطالبات جنبش هدف بزرگ سیاسی را نشانه گرفته، اما طرح مطالبات هرچند محدودتر، چه معیشتی وچه سیاسی واجتماعی، نه نتها مفید بلکه ضروری است تاهم دامنه را گسترده کند وهم زمینه عملی شدن آن ها را فراهم آورد وبه روشن ترشدن افق ها هم کمک کند. ازآن مهمتردست بکارشدن برای تحقق عملی پاره ای از مطالبات، مثلا تشکل های مستقل صنفی است. مبارزات کنونی این ظرفیت را دارد که پاره ای ازمطالبه ها را درهمین زمان کنونی تحمیل کند. پاره ای مطالبات مربوط به ملیت ها وتشکل های صنفی را می توان درهمین زمان برآورده کرد. وهمه این گونه مبارزات را درهمان بسترمبارزه عمومی و برای تقویت وپیشبرد آن باید درنظرگرفت.
تاکتیک ها واشکال مبارزاتی با ابتکارهای گوناگون همراه بوده وبا نافرمانی درمقابل سرکوبگران و قانون آنها وبا تقویت روحیه همبستگی جمعی، کاربه پیش رفته است. هرچه همبستگی مردم بیشترمی شود،هرچه آنان بعد ازهر وحشیگری وسرکوب حکومتی با ابتکارتازه به کارخود ادامه می دهند وبا تجدید قوا درصحنه حاضرمی شوند، روحیه سرکوبگران فرومی ریزد. نافرمانی شجاعانه، بویژه نافرمانی زنان، وقتی با اقدام های بازدارنده ودرعین حا ل هشداردهنده وآگاهگرانه همرا ه باشد،عناصرسرکوب را که روز بروز ازنظرروحی تضعیف می شوند،در صحنه فلج می کند. کشاندن مبارزه درمقاطع مختلف به مناطق متعدد وجلوگیری ازتمرکزنیروی سرکوب وپراکنده کردن آن ها نمونه های زیادی ازموفقیت را نشان داده است. همین موضوع غیرمتمرکزبودن، بکار تشکل های مبارزاتی هم می آید. بوجود آمدن سازمان یابی شبکه ای مبارزان بجای متمرکزشدن آن ها، نه تنها قدرت تحرک و بقا درمقابل سرکوب را افزایش می دهد، بلکه مهمترازآن امکان دخا لت فعال و مستقیم هرمبارز ومعترضی را فراهم می کند. این آن چیزی است که به آن نیازمندیم. یعنی نیازبه افزایش توان خود که بتوانیم برپای خود بیایستیم، با مغزخود بیاندیشیم و با دست خود بگیریم. اگرازهمین لحظه ودردل همین مبارزه چنین کنیم، مجالی برای آن که قدرت دربالا دست بدست شود پیدا نمی شود. ازهمین لحظه تمرین کنیم که با دخالت فعال، حرکت جمعی را شکل دهیم وعنان اختیار را بدست هیچ " بزرگی " و" خردمندی" ندهیم. درآن صورت، فرصت نمی دهیم که " رهبری کاریز ما " یا دسته ای فعال، قیم ما شود وبااشکال مختلف، هرچند بظاهر دموکراتیک، قدرت ما را به رباید وبرفرازسرما به نشیند وبنام ما و به کام " سرمایه " فرمان براند.
۶-هرنیروی ضدسرمایه داری وچپ، فعا ل ترین موضع وجایگاه را، درجنبش مبارزاتی مردمی می گیرد که می خواهند خود را از زندان بزرگی به اندازه یک کشور رها کنند. ما هم چنین می کنیم. وآنانکه همیشه علیه سرمایه می ایستند وازهمین امروز برای کمونیزم مبارزه می کنند، با درنظرگرفتن آنچه که درباره ظرفیت های مبارزه کنونی گفته شد، حالا نیازمند تلاش بیشتری برای طرح ضرورت " دنیای دیگر" ودامن زدن به گفتمان سوسیالیستی وبدیل خود حکومتی بجای سیستم سیاسی حکومت اسلامی دردرون ودردل همین جنبش هستند و به همان سان، مبارزه برای گستراند ن خواستِ خارج کردن اقتصاد از کنترل سرمایه ،چه دولتی چه خصوصی، اجتماعی کردن آن برای زند گی همبسته و پایدار ِ انسانی.
برای طرح افق ها وضرورت " دنیای دیگر" وتلاش برای تقویت سمت گیری ضد سرمایه داری درهمین مبارزه کنونی، همراه شدن همه نیروهائی که دراین جهت می کوشند ضروری است. ازاین رو ما برتحقق اتحاد بزرگ هواداران سوسیالیسم بیش ازهرزمان پا می فشاریم
سازمان ما جزئی از جنبش عظیم جاری اردوگاه کار وزحمت است وبرای حاکمیت اکثریت عظیم برای اکثریت عظیم مبارزه می کند. ما حضور فعال در جنبش های اجتماعی موجود وپشتیبانی همه جانبه از خواستهای دمکراتیک، لائیک وبرابری طلبانه را در همه عرصه ها از جمله وظائف خود میدانیم. سازمان ما به دفاع از جنبش های عمومی وطبقاتی همراه با دیگر طیف های گونه گون هواداران سوسیالیسم در راه پیمائی بزرگی که کارگران، زنان، جوانان، ملیت های تحت ستم، روشنفکران ودانشجویان آغاز کرده اند، هم گام است. ما در راه دستیابی به تمامی خواست های اردوی کار وزحمت دست همه ء مبارزان راه آزادی وسوسیالیسم را می فشاریم.*****
مبارزه رهائی بخش کنونی با شرایط منطقه ای وبین المللی این مبارزه ارتباط مستقیم دارد. توجه وتأکید براین جنبه وبالابردن همبستگی و همدلی بین المللی ومنطقه ای با این مبارزه و ارتباط متقابل، راه گشای آن است. بهمین دلیل برای مناسب کردن شرایط درمنطقه وکم کردن تأ ثیرمنفی دخالت های امپریالیستی وجریان سیاسی ارتجاعی اسلامی منطقه ای، ما برتداوم وپیگیری سیاست " صدای سوم درخاورمیانه " تأکید می کنیم.
ما برآنیم که همراهی و همدلی مردم مترقی جهان را چنان جلب کنیم که دولت ها مجبورشوند دولت کودتا و هرشخص وارگان دیگری را که بیان اراده مستقیم مردم نباشد برسمیت نشناسند.
ما برآنیم که با کارزارهای بین المللی همه موسسات چندملیتی که به ادامه حیات حکومت اسلامی یاری میرسانند، تحریم شوند.
----------------
نظرات اقلیت در موارد ستاره گذاری شده در متن چنین است:
۱۱
* این خواست از منظر رابطه با حکومت، به دلیل توازن قوای موجود و میزان توان مبارزان در این مرحله، طرح شعارهای غیرمستقیم و استفاده از سپر دفاعی نیروهای حکومتی، هنوز نفی کامل این نظام نیست
** این مبارزات همچون هر جنبش بزرگ توده¬ای خصلت اصیل دارد و برساخته¬ی مردم دلاور کشور ماست و تنها دستگاه تبلیغاتی ورشکسته ولایت فقیه می¬تواند به آن مارک مخملی بزند یا آن را توطئه و غیره بنامد. معهذا این جنبش توده¬ای به طور عمده تحت رهبری شبکه¬های اصلاح طلبان قرار دارد هر چند حرکات مستقل از این رهبری را نمی¬توان و نباید انکار کرد.
*** این جنبش به واسطه استبداد فراگیر خصلت همگانی دارد و لایه های متنوعی درآن شرکت دارند. نیروی پیش برنده این مبارزه انقلابی همان بخش اکثریت بزرگ جمعیت یعنی زیر٣۰ ساله ها یعنی " نسل سوم سیاسی" دوران حکومت اسلامی است. به عبارتی دیگر،این انقلابِ این نسل است. نسلی که با انرژی جوانی عمل می کند،سرخوردگی وشکست نسل اول را ندارد وبه میزان زیادی تجربه نسل"دوم خرداد" را هم دریافته است. رشد وتکوینش بیش ازهربخش دیگری ازمردم،درارتباط با جهان و مسائل دنیا وبیرون ازمرزهای فرهنگی وسیاسی واجتماعی تحت کنترل حکومت اسلامی بوده وبی حقی را برنمی تابد. واین روزها وحشی گری وخشونت دستگاه سرکوب حکومتی را هم بطورمستقیم تجربه می کند وبه دریافت تازه ای می رسد. ولی ترس خورده نشده وبا جسارتی که ویژه این دوره هاست با ابتکارهای بدیع تاکنون ادامه داده است. وهمین، قدرقدرتی دستگاه سرکوب را می شکند. بخش بزرگ مزدوحقوق بگیران وزنان وبیکاران وغیره دراین بخش جمعیتی اند که به نسبت دیگر نسل ها ازسطح آموزشی وتحصیلی بالاتری هم برخوردارند.
**** درسایرنقاط هم چون اروپا و آمریکای شمالی حاکمان سرمایه مجبورشده اند علاوه برعقب نشینی ازبازار آزاد بی مهاربه بازارکنترل شده ومداخله دولت دراقتصاد بخش هائی هرچند محدود ازمطالبات جنبش ضد سرمایه داری، به ویژه درمورد محیط زیست، را برای کنترل بحران دربرنامه خود وارد کنند.البته در این جا لازم است که به جوهر و درون¬مایه¬ی مداخله دولت اشاره¬ای شود.این سیاست را دست¬کم در شرایط کنونی نباید با اقدام¬هایی یک¬سان انگاشت که در دولت رفاه در دوره¬ی روزولت اجرا شدند. این اقدام¬ها در واقع تدبیرهایی هستند اضطراری که می¬کوشد بخش خصوصی و سرمایه را از بحران برهاند. وام گیری عناصری از پلاتفرم دولت رفاه در طرح دولت اوباما نباید با خودِ دولت رفاه یک¬سان پنداشته شود؛ بلکه باید آن را اساسا هم¬چون اقدام¬هایی در راستای نجات نئولیبرالیسم تلقی نمود. از این رو ارزیابی واعلام پروژه¬ی اوباما به مثابه¬ی بازگشت به دوران روزولت نادرست است؛ همان طور که اعلام پایان نئولیبرالیسم اغراق¬آمیز است و تصویر واقعی از بحران و سرشت راه¬حل¬هایی که برای برون رفت از آن در پیش گرفته شده به دست نمی¬دهد.
***** ما باهمه وجودمان براین خواست ها پامی فشاریم:
-آزادی های بی قید و شرط سیاسی شامل،آزادی عقیده وبیان وهمه انواع تشکل های سیاسی ،صنفی،فرهنگی واجتماعی واعتصاب وتظاهرات وهمایش ها و غیره
-خارج کردن مذهب وایدئولوژی ازحوزه عمومی جامعه ودستگاه آموزش عمومی.حذف مذهب رسمی وآزادی و برابری همه مذاهب وبی مذهبی(آته ایسم) وهرنوع عقیده
- برابری کامل وبدون قیدو شرط جنسیتی درهمه حوزه های زندگی عمومی و خصوصی .لغو بدون اما واگرهمه قوانین ضدزن ومبارزه با ارزش های اجتماعی مردسالارانه. حق ترجیحی زنان درحوزه فعالیت های سیاسی واجتماعی. تأمین زندگی مناسب زنان تک سرپرست وزنان کم درآمد ازمنابع عمومی
- برابری ملیت ها وهمه گروه های قومی وحق تعیین سرنوشت آنها
- آزادی و برابری همه انواع گرایش های زندگی فردی وجمعی وخانوادگی وگرایش های جنسی
- حق وامکان برابربرای دخالت مستقیم هرفرد درزندگی سیاسی و اجتماعی
- حق برابر وآزادی دسترسی همگان به تمامی اطلاعات وآمارعمومی درحوزه های سیاسی،اقتصادی،اجتماعی،فرهنگی و علمی و فنی
- حق همه زحمتکشان برای داشتن زندگی مناسب وتأمین آن ازمنابع عمومی
- حق سلامت وآموزش برای همگان وتأمین آن ازمنابع عمومی
- حق ووظیفه انسان برای حفظ وداشتن طبیعت به عنوان مادرخود وبرخورداری ازمحیط زیست سالم
- لغواعدام وهمه قوانین مجازات شرعی
- انحلال دستگاه های سرکوب
- خود حکومتی ودخالت مستقیم ومشارکتی آحادمردم درتصمیم گیری،اجرای تصمیم ونظارت براجرای تصمیم درسطوح مختلف زندگی سیاسی بجای حکومت اسلامی و هردولتی که برفرازسرمردم به نشیند
- خارج کردن اقتصاد ازکنترل سرمایه،چه دولتی و چه خصوصی،اجتماعی کردن آن برای زندگی پایدار وهمبسته انسانی نه سودآوری و انباشت سرمایه خصوصی.
قطعنامه کنگره ۱۴ سازمان کارگران انقلابی ایران ( راه کارگر)
پیرامون ضوابط حاکم بر رسانه های سازمان
سایت و نشریه سازمان رسانه هائی هستند که علاوه بر انتشار و توضیح مواضع عمومی- سیاسی سازمان، برپایه رهنمود کنگره اول، به عنوان تریبون هائی گسترده عمل میکنند و باید همچنان دامنه خود را در درون جنبش بزرگ کارگری و ضدسرمایه داری بگسترانند و به تبلیغ و ترویج کمونیسم بپردازند.
برای آنکه جایگاه مطالبی که در سایت سازمان آورده میشود، بویژه در رابطه با مواضع عمومی- سیاسی سازمان، (که بوسیله ء کنگره ها، کمیته مرکزی و رفراندم ها تعیین شده و می شود.) روشن باشد و سایت در خدمت بحث و گفتگو و شکوفائی نظرات همه مبارزان راه آزادی و سوسیالیسم قرار گیرد، برای آنکه علاوه بر انتشار نظرات اعضاء سازمان، روال انتشار نظرات منتقدان هم معین باشد، به نحو زیر عمل می کنیم:
۱- عبارتی با این مضمون در بالای سایت و نشریه اینترنتی نوشته میشود:
"مواضع عمومی – سیاسی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر) دربیانیه ها، مصوبات و اسناد با امضای نهادهای سازمان مطرح می شود. نوشته های با امضای فردی و یا گفته های افراد در فایل های صوتی و یا تصویری برای سازمان تعهدآور نیست."
۲- اسناد نهادهای سازمان به روال تاکنونی در صدر سایت و نشریه منتشر و در بخش ویژه ای آرشیو می گردد.
٣- ترتیب انتشار نوشته های با امضاء فردی:
الف: آن دسته از مقالاتی که مخالف مبانی کلی سازمان نیست، به ترتیب و با در نظر گرفتن اولویتهای سیاسی روز در ستون اصلی سایت منتشر می شود.
ب: آن دسته از مقالاتی که در چارچوب مبانی کلی سازمان نیست، به تشخیص هیات سردبیری در ستون دیدگاه درج می شود.
۴ - سایت راه کارگر با مسئولیت کمیسیون سایت اداره میشود. این کمیسیون از طرف کمیته مرکزی انتخاب و زیرنظر آن عمل می کند.
|