حرکت های اعتراضی، جنبش ها و خواسته های ملی
قرنی قادری
•
وضعیت ایران امروز این را از احزاب و سازمان های کردستان ایران نیز می طلبد، که با نگاهی دیگر به قضایای پیچیده بعد از انتخابات بنگرند. مردم با شعارهای خود فضای امنیتی جامعه و سرکوبگران را به چالش کشیده اند، تضادهای درون حاکمیت آشکار شده اند، و دیگر حکومت کردن برای خامنه ای و احمدی نژاد بسان گذشته نخواهد بود
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
٣۱ شهريور ۱٣٨٨ -
۲۲ سپتامبر ۲۰۰۹
انتخابات رئیس جمهوری و رویدادهای پس از آن، احزاب و سازمانهای کردستان ایران را تقریبا به یک نظاره گر تبدیل کرده است. دلایل رسمی و قوی در این رابطه از طرف آنها مطرح نشده است. ولی در اذهان عمومی مردم در کردستان "منطق"ی دست به دست میگردد که "زمانی ما مورد هجوم، سرکوب، کشتار... قرار میگرفتیم، صدائی به دفاع از ما در تهران و دیگر شهرهای ایران شنیده نشد!" به هرحال این ندیدن و نشنیدن را نمی توان کتمان کرد.
اما چه میشود کرد، زمانیکه رهبران اسلامی "سبزها" با شعارهای "یا حسین، میرحسین"، "الله اکبر"، "سالم سازی نظام" یا طرفدارانشان را به نماز جمعه سوق میدهند و یا برای "گرامیداشت " روز قدس موجی از مردم را به خیابان میکشانند، آیا میشود جنبش ملی و سکولار و کردستان ایران را بار دیگر به مسجدها کشاند؟!
از طرف دیگر حرکتهای اعتراضی نیمه سازمان یافته از طرف "سبزها" تحت نام "سالم سازی نظام" در مردم کردستان هراس میافریند، چون سی سال است که مسائل و مشکلات این واحد سیاسی و ملی شدیدا در یک قالب امنیتی فرو رفته. زاویه دیگر این "سالم سازی" هنوز شفاف نیست که رهبران حرکت "سبز" سالم سازی را با ولایت فقیه و خامنه ای مد نظرشان است یا ملودی دیگری دارند؟
اما این واقعه سیمای تمام و کمال ایران امروز نیست. پس لرزه های بعد از انتخابات این فضا را نیز با خود حمل میکند که بخشی دیگری در خارج از مدار "سبزها" وجود دارند که دارای خواسته و صدای دیگری هستند.
گرچه "سبزها" با طرح کردن ابتدائی ترین و حداقل شعارها، آنهم در یک چهارچوبه تنگ توانسته اند اعتراضات بخشی از مردم را سازماندهی کنند، اما نماینده تمام اعتراضات مردم ایران نیستند.
شرایط و رویدادهای بعد از انتخابات زمینهای را فراهم کردهاست که تمایلات و شعارهای دیگری نیز می توانند علیرغم تمام سختی هایی که در پیش رو دارند خود را بهتر مطرح کنند و آن بخشها را به میدان بکشانند. در مجموع حداقل زمینه برای فعالیت سیاسی، مدنی و سازماندهی بخشهای دیگر جامعه وجود دارد.
در این هیچ گونه شکی نیست که شعار "یا حسین، میرحسین"، "الله اکبر" گفتن پشت بامها، "سالم سازی نظام" یا شرکت در مراسم های مذهبی منجمله "نماز جمعه" و تظاهرات "روز قدس" خواسته و شعار همه نیست، اما برای مثال، آزاد کردن آن عده که بعد از انتخابات دستگیر، شکنجه و مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند، میتواند مورد پشتیبانی افکار مترقی قرار بگیرند و این خود یک محور تشکل یابی و نزدیکی برای احزاب و سازمانهای مختلف در سراسر ایران منجمله در کردستان ایران است.
رهبران "سبز" باید بدانند که کردستان ایران سی سال است در حلقه آهنین "امنیتی شدن" بسر میبرد. "الله اکبر" گفتن، یا شرکت در نماز جمعه بیانگر خواسته های آنها نیست. سه دهه زندگی دریک فضای ترسناک نظامی و سیتسم اطلاعاتی جمهوری اسلامی هزینه اش بسیار سنگین است. جامعه ایران دیگر وحدت یک دست را بر نمی تابد، وحدت در تنوع و گوناگونی در منافع، پویایی و نزدیکی میآفریند.
وضعیت ایران امروز این را از احزاب و سازمان های کردستان ایران نیز می طلبد، که با نگاهی دیگر به قضایای پیچیده بعد از انتخابات بنگرند. مردم با شعارهای خود فضای امنیتی جامعه و سرکوبگران را به چالش کشیده اند، تضادهای درون حاکمیت آشکار شده اند، و دیگر حکومت کردن برای خامنه ای و احمدی نژاد بسان گذشته نخواهد بود. مردم آشکارا میگویند و میشنوند. شرایط جدید نگرش دیگری را طلب میکند، نه پیامی که دیروزی بود!
|