یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

جشنواره


یوسف صدیق (گیلراد)


• می‌‌خندی و
سایه ات آرام بر شانه‌ام می‌نشیند
تا اندوه ژرفم تسلی یابد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ٣۱ شهريور ۱٣٨٨ -  ۲۲ سپتامبر ۲۰۰۹


 
● برای فرزندان به خاک افتاده وطنم
 
 
در ارتفاع عشق
در آبی قشنگ حقیقت
پرنده، سبز بود و
              جوان بود
وقتی گلوله بناگاه
از سینه ا‌ش عبور کرد
و سکوت سپیدش
در روشنای حقیقت
در رنج سرخ عشق
مکرر شد.
*   *   *
هان پرندهٔ‌ای که خوشه آزادی را 
به منقار می‌‌بردی
جوانی شکفته
که پرپر شدی
و عطر امیدهایت را
به یاس  خانه دل‌  بخشیدی.
این یاس را 
توفان یأس پرپر نمی‌‌کند.
بغضم را فرو می‌‌خورم
و از بلندای نامت
ابلیس پیر خشونت را می‌‌نگرم:
گند نفس هایش 
شاپرک‌ها را می‌‌ازارد.
 
و تو می‌‌خندی 
هنگامی که می‌‌گویمش:
" پرنده را کشتی‌  
 با شوق پرواز چه خواهی کرد؟
 از آوای چشم‌ها ترسیدی
با فریاد حنجره‌های سوزان  چه خواهی‌ کرد؟ "
می‌‌خندی و
سایه ات آرام   بر شانه‌ام می‌نشیند
تا اندوه ژرفم تسلی یابد.
*   *   *
مرده اندیشان 
بر خاک زخم خورده
بذر هراس می‌‌پاشند.
زنده اندیشان را چه باک 
اینان ترس را مچاله کرده‌اند
پشت تاریکی را لرزانده اند
و می‌‌دانند، می‌‌دانند، می‌‌دانند
تبعید یان وادی تردید
به میهن زیباترین سخن‌ها بازگشته اند.
 
در جشنواره ی  شهامت و مدنیت
رو یاها بال گشوده اند.
 
۱۴ جولای ۲۰۰۹ ( تیر ۱۳۸۸)
 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست