من بودم آنکه ...
کاظم شریعتی
•
از ابتدای هستی، خود را به ناگواری
در شعله های سرخ پر اضطراب دیدم
خاکستری شد آتش، اما چه گویم ای جان
ققنوس دیگری را پا در رکاب دیدم ...
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
٨ مهر ۱٣٨٨ -
٣۰ سپتامبر ۲۰۰۹
در شعله های آتش، روحی مذاب دیدم
از کرده های خویشش غرق عذاب دیدم
چون توده ای معلق اندر میان آتش
آن جان ناتوان را در پیچ و تاب دیدم
چون دیدمش به خوبی، حیرت گرفت جانم
رخسار آشنایی، زیر نقاب دیدم
دررقص شعله وارش، چشمش به چشم من بود
انگار این نما را ، یک شب به خواب دیدم
این چهره ی غریبه، با من قرابتی داشت
من بودم آن که او را، اینسان خراب دیدم
من بودم و خیالم، در آتشی ز افسوس
در آتش - آرزو را - نقش بر آب دیدم
از ابتدای هستی، خود را به ناگواری
در شعله های سرخ پر اضطراب دیدم
خاکستری شد آتش، اما چه گویم ای جان
ققنوس دیگری را پا در رکاب دیدم ...
|