مذاکرات ژنو، از عربده تا کُرنش
•
سایت موج سبز آزادی در تحلیلی نوشت دولت کودتایی احمدی نژاد در ژنو به عقب نشینی های به مراتب بزرگتری نسبت به تعلیق موقت دست زده است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۱۱ مهر ۱٣٨٨ -
٣ اکتبر ۲۰۰۹
موج سبز آزادی: ساعتی پیش از آن که سران سه کشور آمریکا، بریتانیا و فرانسه در پیتزبورگ بیانیههاشان را درباره تاسیسات هستهای قم بخوانند[1]، محمود احمدینژاد در نیویورک در برابر خبرنگاران نشریه تایمز نشسته بود. خبرنگار تایمز به احمدینژاد اطلاع داد که طبق گزارشهای منتشر شده، قرار است این سه تن بیانیهای را درباره تاسیساتی که ایران مخفی کرده است بخوانند. رییس دولت کودتا که آشکارا دستپاچه شده بود، ابتدا با همان لحن بازجویانه خبرنگار تایمز را سوالپیچ کرد، و بعد که بالاخره نوبت جواب دادن خودش رسید، با عبارتی غریب که کاربرد آن از سوی رییس هر دولت مستقلی درباره رییس دولت دیگر غیر قابل تصور بود گفت "من اگر مشاور آقای اوباما بودم" قطعاً به ایشان میگفتم که این حرفها را نزنند، چون این اطلاعات درست نیست. رییس دولت کودتا، باز هم یکبار دیگر در کمتر از سه دقیقه گفت که اگر "مشاور اوباما" بود به او توصیه میکرد که از اظهار نظر درباره تاسیسات هستهای قم خودداری کند.[2]
رییس دولت کودتا گویی میدانست که هیچ کس روی مشروعیت او به عنوان رییس جمهور منتخب ایرانیان حساب نمیکند و از او انتظار نگاه داشتن چنین شأنی را ندارد، و شاید به همین دلیل برای به دست آوردن دل اوباما و هم برای موجه جلوه دادن حرفش خود را در موضع نصیحت کننده و مشاور فرضی اوباما قرار داد. با این همه اوباما و دیگران نیز توصیههای ایشان را جدی نگرفتند: شاید چون این بار هم دروغش از پیش آشکار بود.
چنین بود که احمدینژاد که با اعلام آمادگی برای گفت و گو با اوباما درباره "مدیریت جهان" به نیویورک رفته بود، نه تنها با رییس جمهور آمریکا دیدار نکرد، بلکه به دلیل حضور گسترده تظاهر کنندگان ایرانی در خیابانهای شهر، نتوانست از هیچ بچهای هم اسم خود را بشنود. احمدینژاد پس از انتشار علنی اخبار تاسیسات قم، مجبور شد آخرین ساعتهای حضور خود در نیویورک را به گفتن حرفهای سرگرم کننده برای رسانهها بگذراند. او گفت که کارخانه غنیسازی قم در مرحله بنایی و لوله کشی است و در اعلام وجود آن به آژانس هیچ پنهانکاریای انجام نشده "ما 18 ماه زودتر موضوع را به اطلاع آژانس رساندیم که به نظرم این کار به جای جنجال مستحق تشویق است."[3] غافل از اینکه مقامات دیگر مانند گلپایگانی نماینده رهبر بدون این که لازم بدانند با او هماهنگ کنند درباره همان کارخانه میگفتند که "این کارخانه جدید انشاءالله و به امید خدا به زودی عملیات شده و چشم دشمنان را کور میکند."[4]
در حالی که مقامات غربی در چند روز مانده به مذاکرات مکرر هشدار میدادندکه اگر مذاکرات اول اکتبر به نتیجه نرسد بر شدت فشار خواهند افزود، مقامات حاکمیت کودتا تاکید میکردند که تنها برای بحث درباره بسته پیشنهادی و "مذاکره درباره مسایل جهانی" در ژنو مذاکره خواهند کرد. در هفته منتهی به روز پنجشنبه که قرار بود مذاکرات هستهای انجام شود، سیمای کودتا برنامه "مستندی" پخش کرد که در آن به نوعی تمامی فعالیت دیپلماتیک و مذاکرات هستهای در زمان دولت خاتمی، خیانت قلمداد شد و همانطور که چندین بار رهبری نیز در سخنانش اشاره کرده است، خاتمی و دستگاه دیپلماتیک وقت "مرعوب" غرب نشان داده شدند.
با این مقدمات جلیلی به ژنو رفت و زمانی که نزدیک هفت ساعت مذاکره او با نمایندگان اروپا و آمریکا به پایان رسید، هم آمریکا حاصل مذاکرات را "سازنده" دانست و هم خاویر سولانا نماینده اتحادیه اروپا از مذاکرات ابراز رضایت کرد. سعید جلیلی که ابتدا با خبرنگاران خودی در سفارت ایران مصاحبه کرده بود، در مصاحبه مطبوعاتی مشترکش با سولانا گفت که درباره مسایل جهانی و چیزهایی که به آرامش و امنیت همه شهروندان جهان مربوط میشود صحبت کردهاند؛ هیچ اشارهای به مذاکره درباره مسایل هستهای که طرف دیگر با تاکید گفته بود محور مذاکرات خواهد بود، نشد. اما روایت سولانا و باقی دیپلماتها حاکی از حصول توافقی مشخص درباره مسایل هستهای داشت، و ذکری از "مدیریت جهان" نبود.
بر طبق اطلاعاتی که تاکنون منتشر شده، ایران توافق کرده است که نمایندگان آژانس ظرف دو هفته از تاسیسات قم باز دید کنند، تا آخر اکتبر (18 اکتبر) یک دور جدید مذاکره آغاز شود و از همه مهمتر بخش اعظم از اورانیومی که تاکنون در ایران غنی شده و آژانس از آن مطلع است برای غنیسازی بیشتر به روسیه منتقل شود. میزان اورانیوم غنی شده ایران که علنی است حدود 1.5 تن وزن دارد که میزان غنیسازی آن 3.5 درصد است. طبق توافق ژنو این اورانیوم قرار است 1.2 تن از این مقدار به روسیه فرستاده شود و در آنجا تا میزان نزدیک به 20 درصد غنی شود تا برای "مصارف پزشکی" در اختیار راکتور تهران قرار گیرد. پیش بینی این است که در صورت اجرای این توافق این انتقال ظرف مدت حدود یک سال انجام شود. این در حالی است که گزارشهای موجود نشان از اتمام سوخت هستهای برای غنیسازی در داخل ایران دارد و در صورت انتقال این ذخیره اورانیوم، میتوان مطمئن بود که خطر ساخت بمب از راه غنیسازی اورانیوم موجود در ایران دیگر وجود نخواهد داشت.[5]
نکته شگفت آور این است که مقامات دولت کودتا با وجود انتشار جهانی اخبار مربوط به توافقات هنوز هرگونه بحث درباره مسایل هستهای در ژنو را انکار میکنند و سعی دارند موضوع انتقال اورانیوم به روسیه و بازخرید اورانیوم غنیتر شده را هم به اجرای "تعهدات آژانس در قبال ایران" نسبت دهند و وانمود کنند که نه تنها در مذاکرات درباره مسایل هستهای هیچ صحبتی نکردهاند، بلکه پیش از آن به واسطه آژانس از همین کشورهای مذاکره کننده امتیاز هستهای گرفتهاند!
به این ترتیب مذاکره کننده مجهول الهویهای با یکی از خبرگزاریهای داخلی مصاحبه کرده و گفته است که " در اجلاس ژنو هیچ توافقی بر سر این موضوع صورت نگرفت و صرفا تصمیم ایران برای شرکت در نشست 18 اکتبر با آژانس به اطلاع 1+5 رسید." همین فرد در توجیه اخبار منتشر شده درباره بازخرید اورانیوم ارسالی به روسیه میگوید "پیشنهاد خرید اورانیوم با غنای حدود 20 درصد در هفته های اخیر از سوی ایران رسما به آژانس اعلام شد و این نهاد بینالمللی طبق وظیفه ذاتی خود این پیشنهاد را با کشورهای دارنده تکنولوژی غنیسازی مطرح کرد در ادامه و پیش از برگزاری نشست ژنو میان ایران و آژانس توافق شد که نشستی میان کارشناسان فنی آژانس کارشناسان ایران و کارشناسان کشورهای فروشنده اورانیوم غنی شده 18 اکتبر در وین برگزار شود و راهکارهای این معامله مورد بررسی قرار گیرد."[6] گویی آقایان هنوز باور نکردهاند که دیگر اکثر شهروندان ایرانی میتوانند ظرف چند ساعت اخبار را از منابع دیگر هم به دست بیاورند.
اگر رجزخوانیها و موشکپرانیهای پیش از مذاکره و داستان سرایی درباره خیانت مقامات پیشین و رشادت هستهای مقامات فعلی را در کنار توافق حاصل شده بگذاریم بار دیگر نکته مهمی رخ مینماید: این که هیچ هدفی جز بقا و تحکیم انحصاری قدرت در دستور کار حاکمیت فعلی نیست. مسئله هستهای و غنیسازی در تمام این سالها به عنوان خط قرمز نظام و مرز غیر قابل گذشت مطرح میشد. حتی طرح اقدام تاکتیکی تعلیق موقت برای از سر گیری مذاکرات نوعی خیانت وانمود میشد - دیگر تکلیف کسانی که میگفتند ایران چه از لحاظ برنامهریزی برای منابع انرژی و چه به لحاظ وضعیت منطقهای نباید اینگونه پیگیر مسئله هستهای باشد یا کسانی که از اساس رفتن به سمت هر نوع تکنولوژی هستهای را غیر دموکراتیک میدانستند و با آن مخالف بودند روشن بود.
در عمل اما مفاد منتشر شده از توافق ژنو به مراتب عقب نشینی بزرگتری نسبت به تعلیق موقت را نشان میدهد. انتقال اورانیومِ تاکنون غنی شده به خارج از کشور یعنی در اختیار قرار دادن ثمره همه فعالیت هستهای در این سالها که برایش بهای سه تحریم و قطعنامه در شورای امنیت پرداخته شد. اهمیت این موضوع وقتی بیشتر روشن میشود که گزارشهای مربوط به عدم توانایی ادامه غنیسازی با اتکا به منابع اورانیوم داخلی را جدی بگیریم.
اما حاصل وضعیت فعلی برای ما چیست؟ باید گفت جنبش سبز در کلیت خود و با تکثر دیدگاههای که ممکن است درباره انرژی هستهای داشته باشد، در موقعیت مهمی در این مقطع قرار گرفته است. اتفاق ژنو نه تنها نشان داد که دروغگویی تا چه حد در تمامی ارکان حاکمیت رسوخ کرده است، بلکه بار دیگر حیاتی بودن و اهمیت شعارهای دموکراتیک جنبش سبز را یادآور شد. جنبش سبز اکنون باید روشنگری درباره این بعد از سیاست حاکمان را هم به دستور کار خود بیفزاید و نه تنها نشان دهد که چه دروغ بزرگی درباره وقایع اخیر گفته میشود بلکه یادآور شود که توسعه تکنولوژی هستهای در ایران نه تنها از آغاز دور از چشم نهادهای بینالمللی صورت گرفت بلکه از آن مهمتر، این که دور از چشم مردم ایران انجام شد.
جنبش سبز با تکیه بر همین شعار دموکراسیخواهی و ضدیت با دیکتاتوری خود اکنون میتواند به توافق صورت گرفته رجوع کند تا نشان دهد که حاکمان کودتایی چگونه منابع مملکت را صرف آرزوهای مالیخولیایی خود میکنند و سپس چون هیچ تعهدی به هیچ کس ندارند، به راحتی حاصل همان ماجراجویی که از جیب ملت در رنج ایران صورت گرفته را برای بقای خود به باد میدهند. باید گفت توافق فعلی دست کم از آن رو که احتمال دخالت خارجی و اعمال تحریم و فشار اقتصادی بر مردم را بعیدتر کرده به نفع جنبش است، چرا که اکنون میتوان امید داشت که فرصتهای مدنی برای بالندگی جنبش با پیش آمدن وضعیت جنگی در خطر نمیافتند.
از همین زاویه، نکته دیگری را هم باید در نظر داشت. به نظر میآید که حاکمان کودتایی بعد از این همه تبلیغات دروغ، باز هم واهمهای از ریزش نیروهای "ایدئولوژیک" خود در صورت افشای این توافقات نداشتند. سران کودتا گویی نه از این که در مقابل دوربینهای دنیا خود را در آرزوی مشاوره اوباما به تصویر بکشند ترسی داشتند و نه از این که حامیانشان با افشای مفاد توافق ژنو به تردید بیافتند؛ راستی چرا؟ آیا به این دلیل که میدانند دیگر بدنه حامیان باقیمانده خالی از هر نیروی ایدئولوژیکی است که راست و دروغ برایش مهم باشد؟ آیا تنها تکیهشان بر همان نیروهای خشن خیابانی است که برای تامین منافع پست خود خون خلق میریزند؟
آیا این رجزخوانان که همه انتظار جنگ افروزیشان را داشتند از آن رو تن به توافق ژنو دادند که فکر میکردند در صورت رفتن به وضعیت جنگی و تحریم سختتر در میان انبوه مخالفان تنها خواهند بود و توان سرکوب بیش از این که تاکنون نشان دادهاند نخواهند داشت؟ پاسخ هر چه باشد، ضعف حاکمیت کودتایی به دلیل بیپشتوانگی داخلی در تحولات بینالمللی اخیر کاملاً نمایان است.
-------------------------------------
[1] متن بیانیه این سه تن را در اینجا ببینید:
www.cfr.org
[2] فیلم این بخش از مصاحبه تایمز را در اینجا ببینید:
www.time.com
متن کامل مصاحبه در اینجا منتشر شده است:
www.time.com
[3] بنگاه خبری فارس ظاهراً این نکته را آن قدر جالب دیده که آن را برای تیتر برگزیده است:
www.farsnews.com
[4] فارس سخنان گلپایگانی را هم بدون توجه به این که میتواند با محتوای حرفهای احمدینژاد درباره این که 18 ماه تا آغاز به کار احتمالی تاسیسات قم مانده را در تضاد باشد، با تیتر "کارخانه جدید غنیسازی هستهای به زودی عملیاتی میشود" منتشر کرد:
www.farsnews.net
[5] اکثر خبرگزاریها و نشریات معتبر جهانی اخبار مربوط به این توافق را منتشر کردهاند، برای نمونه میتوانید گزارش رویترز را در اینباره ببینید:
www.reuters.com
[6] مشروح مذاکره این فرد را با خبرگزاری مهر بخوانید:
www.mehrnews.com
|