سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

رسانه و ارائه نقش اجتماعی انفعالی از زنان


بهرام اسدپور


• در حالی که مطالعات میدانی نشان می‌دهد که زنان در ایران نه تنها از پتانسیل‌های بالایی برای تغییر نقش‌های اجتماعی محدود کننده یا حتی آزاردهنده هستند، بلکه عملا نشان داده‌اند که توانسته اند پایگاه اجتماعی خود را به تناسب خواست خود تغییر دهند، اما هنوز رسانهء مهمی مثل تلویزیون تاکید دارد که از زن چهره‌ای نشان دهد که دارای هیچ برنامه‌ای برای تغییر پایگاه اجتماعی خود نیست ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
چهارشنبه  ٣۰ فروردين ۱٣٨۵ -  ۱۹ آوريل ۲۰۰۶


ويلبر شرام، با بررسی و تجزيه و تحليل پژوهش‌های سمينارهای منطقه‌ای يونسكو در سال ۱۹۶۴ در مورد كمك به وسايل ارتباط جمعی جهان سوم، كتابی نوشت تحت عنوان «ارتباط جمعی و توسعهء ملي». او در اين كتاب پيش‌بينی كرد كه اكثر كشورهای جهان سوم تا سال ۱۹۷۰ در مورد راديو، تا سال ۱۹٨۱ در مورد سينما و تا سال ۱۹۹۲ در زمينهء مطبوعات به حداقل مورد نظر يونسكو دست پيدا خواهند كرد. گذشت زمان نشان داد كه پيش‌بيني‌های اين تحليل‌گر اجتماعی اشتباه از آب در آمد.
داوود زارعيان، مدرس ارتباطات در كتاب خود با نام «مبانی كلی ارتباطات جمعي» در اين مورد نوشته است: «برخلاف پيش‌بيني‌های شرام، صرف نظر از پيشرفت‌های نسبی راديو كه از شرايط استثنايی آن ناشی مي‌شود، ارزانی و عدم نياز به سواد، واقعيت‌های كنونی نشان مي‌دهند كه برای رسيدن به اين حداقل كه فاصلهء زمانی بسيار طولاني‌تری را بايد در نظر گرفت، به خصوص كه در مورد مطبوعات، طبق آمار موجود عقب ماندگی بيشتری پديد آمده است.»
به اين ترتيب تجربه نشان داد كه سينما و به طور كلي، ابزار رسانه‌ای بصری آن‌طور‌ كه پيش‌بينی مي‌شد در ميان همهء جوامع جهان سوم، به ابزاری كاملا روزمره تبديل نشد. با اين حال چه كسی مي‌تواند نقش و تاثير فوق‌العادهء اين رسانهء قدرتمند، به‌خصوص در جوامع در حال گذار و جهان سومي‌ها را انكار كند.    
در ايران به عنوان كشوری كه همواره موضعی خاص نسبت به اين پديدهء جهان مدرن از خود نشان داده است و با توجه به اين كه تلويزيون همواره ابزاری در دست دولت‌ها محسوب مي‌شد، اين رسانه از حساسيت ويژه‌ای برخوردار بوده است.    
يكی از كتاب‌هايی كه مبنای تأليف آن تحقيقی جامع در زمينهء نسبت رسانه و ايرانيان است، كتاب   شهلا اعزازی، استاد دانشگاه علامه طباطبايی است با عنوان «خانواده و تلويزيون».
وی مي‌نويسد: «نقش رسانه‌ها به خصوص با تاكيد زياده از حد جامعه بر وظيفهء مادري، ارايهء‌ يك الگوی مناسب به عنوان الگوی مادری است... از آن‌جا كه نقش مادری نيز در رابطهء مادر- فرزند مي‌گنجد، رسانه‌ها بايد جنبه‌های مختلف مادری را كه اهميت ويژه‌ای دارد، مطرح كنند تا برای زنانی كه تصوری از اين‌گونه رفتارها ندارند، چگونگی برقراری ارتباط با كودك مشخص شود.»
اين مدرس و پژوهشگر در ادامه به يك نمونه فيلم ايرانی اشاره مي‌كند كه در آن مادر در يك صحنهء كوتاه، فرزند كوچك خود را يك بار شماتت مي‌كند، دوباره بچه را تهديد مي‌كند، يك بار به او دشنام مي‌دهد و يك بار هم شكايت مي‌كند.    
او سپس توضيح مي‌دهد: «اما درست به همين دليل كه نظير چنين رابطه‌ای در ميان مادران و كودكان جامعه به وفور يافت مي‌شود، بايد در ارايهء چنين صحنه‌هايی تامل بيشتری كرد. آزمايش‌های «باندورا» و سايرين به خوبی مشخص كرده است كه نمايش رفتار پرخاشگرانهء فرد پرخاشگر - حتی اگر مجازات شود-   قابل تقليد و يادگيری است. يعنی بدون توجه به نتيجهء پايانی فيلم، نمايش چنين صحنه‌ای برای يادگيری كفايت مي‌كند.»
اين فصل از كتاب برای نويسنده مانند مقدمه و   مدخلی است بر آن‌چه كه موضوع اصلی اين تحقيق است. يعنی نقش اجتماعی كه جامعه به فرد مي‌دهد.    
نقش اجتماعي، آن چيزی است كه جامعه- در قالب سنت، فرهنگ، آموزه‌های خانوادگي، هنجارها،   ارزش‌ها و...   به شخص ارايه مي‌كند و جامعه انتظار دارد كه شخص آن «نقش» را بپذيرد و مطابق آن عمل كند. بخش قابل توجهی از «نقش‌های اجتماعي» در حقيقت نقش‌های جنسيتی هستند. به عبارت ديگر جامعه با همان ابزار‌های مذكور مانند سنت، آموزه‌های خانوادگی و...، به جنس مذكر نقشی را ارايه مي‌دهد كه انتظار دارد مانند آن عمل كند. اين نقش برای زن هم وجود دارد. هر چند گفته مي‌شود كه نقش‌های قالبی كه جنس مؤنث در جوامع بسته و سنتی ارايه‌ مي‌شود، بسيار محدود است اما تحقيقات جامعه‌شناسان در جوامع غربی تاييد‌ مي‌كند كه اين نقش قالبي، برای زن در جوامع به اصطلاح باز غربی نيز وجود دارد اما با كيفيتی ديگر. اگر در جامعهء سنتی به زن، نقش كليشه‌ای مادر، فداكاري، صبوري، پوشيدگی و حجب و... داده مي‌شود، زن غربی نيز خواه ناخواه، اسير سياست‌های كلان رسانه‌ای و سياسی است. البته يك تفاوت عمده وجود دارد و آن اين كه زن در جوامع باز اين امكان را داراست كه هر آن نقش قالبی و از پيش تعيين شدهء خود را ناديده بگيرد و نقشی را از آن پس ايفا كند كه انتخاب خود اوست نه انتخاب تبليغات و... در جوامع سنتی و حتی جوامع در حال گذاری مانند ايران، تغيير اين نقش با مقاومت‌های جدی از سوی جامعه، خانواده و... مواجه مي‌شود.    
اعزازی در مورد نقش و جايگاه تلويزيون در شكل‌گيری «نقش اجتماعي» مي‌نويسد: «فراگيری نقش اجتماعی از محدودهء خانواده و از همان روزهای اول زندگی شروع مي‌شود و به تدريج از طريق افراد ديگر، دوستان، همبازي‌ها، همسايگان و همچنين محيط‌های آموزشی تشديد و تحكيم مي‌شود. بايد در نظر داشت كه در تمام اين مراحل، رسانه‌ها _- به خصوص تلويزيون-    عامل مهمی در اجتماعی كردن افراد و هم‌چنين ارايهء نقش‌های مختلف به آنان به شمار مي‌رود.»
در حالی كه مطالعات ميدانی نشان مي‌دهد كه زنان در ايران نه تنها از پتانسيل‌های بالايی برای تغيير نقش‌های اجتماعی محدود كننده يا حتی آزاردهنده هستند، بلكه عملا نشان داده‌اند كه توانسته اند پايگاه اجتماعی خود را به تناسب خواست خود تغيير دهند، اما هنوز رسانهء مهمی مثل تلويزيون تاكيد دارد كه از زن چهره‌ای نشان دهد كه دارای هيچ برنامه‌ای برای تغيير پايگاه اجتماعی خود نيست. نويسندهء كتاب در پايان تاكيد مي‌كند: «در اين‌جا ادعا مي‌شود در مورد اكثر گيرندگان تلويزيون، تغيير عقيده در جهت پيام بيشتر از موارد ديگر رخ مي‌دهد; زيرا تنها در صورتی كه فرد دارای عقيدهء شخصی و اعتماد به نفس باشد، بر عقيدهء خود پابرجا مي‌ماند و فرستنده را منفی در نظر مي‌گيرد... نظريه‌های جامعه‌شناسان مربوط به تاثيرگذاری از طريق رسانه‌ها، بر محيط اجتماعی و گروه اجتماعی كه فرد در آن زندگی مي‌كند، تاكيد دارند. مطابق اين نظريه‌ها از آنجا كه افراد در گروه‌های اوليه و ثانويه شركت دارند، هنجارهای مناسب زندگی بر اثر تبادل آرا   از طريق رسانه‌ها از جانب رهبران عقيدتی موجود در اين گروه‌ها به افراد منتقل مي‌شود.»
 
منبع: روزنامه ی سرمايه


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست