سخن هشتم انجمن آرای ایران در نکوهش مرگ و بربریت
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۰ مهر ۱٣٨٨ -
۱۲ اکتبر ۲۰۰۹
12 اکتبر 2009
در آستانهی روز جهانی علیه اعدام که در سال 2007 از سوی بیشترینهی نمایندگان سازمان ملل متحد به تصویب رسیده است، نه تنها رژیم اسلامی در ایران، نوجوانی به نام بهنود شجاعی را اعدام کرد، بلکه برای چند تن از جوانانی که در تظاهرات پس از " انتخابات" دستگیر شده و در پی شکنجه های اسلامی، علیه خود سخن گفته بودند، نیز حکم اعدام صادر کرد. سازمان عفو بین المللی و دولت فرانسه این حکم های ضد انسانی را محکوم کرده اند. اما شوربختانه، بسیاری از دولت ها و دولتمردهای غرب، ترجیح می دهند سکوت کنند و تنها به میلیاردها دلار سودی که از وجود حکومت اسلامی، نصیب می برند، بیندیشند. اوباما و دولت او نیز، نه تنها از جنایت هایی که علیه بشریت درایران اسلامی صورت می گیرد، سخنی به میان نمی آورند، بلکه کنگرهی این کشور را هم زیر فشار گذاشته اند تا از تحریم همه جانبهی حکومت اسلامی - که بی تردید، تنها آخوندها و سپاه را زمینگر خواهد کرد- خودداری کند.
در آرایش آیندهی جهانی
مردم ایران و جنبش آزادیخواهانهی آنان، اکنون در وضعیتی قرار گرفته اند که می توانند با توجه جدی به رابطهی دولت های جهان با حکومت اسلامی، حافظهی تاریخی خود را برای پایه ریزی مناسبات آیندهی ایران با این دولت ها، سمت و سو دهند. به سخن دیگر، هر گونه سازش پنهان و آشکار با حکومت انسان ستیز اسلامی در ایران، زیان های سنگینی برای آیندهی اقتصاد این کشورها دربر خواهد داشت.
ایرانیان در چالشی کم پیشینه
نباید فراموش کنیم که حکومت اسلامی از روز نخست، پایه های استقرار خود را، در گورستان بنا نهاد و اندیشه ای جز مرگ، کشتار، شکنجه، مرگ پروری، توطئه، ندبه و زاری ندارد. این حکومت با هر چه زنده است و با هر چه، سرزندگی را گسترش دهد، دشمنی بنیادین و نظری دارد. از همینرو، دختران زیبا و شجاع ایرانی، همراه با جوانان فرهیخته و دلیری که جان بر کف، رویاروی این نظام پیشاتاریخی ایستاده اند، جز به شادی، به زندگی، به آزادی، به برابری، مدارا و سکولاریسم خشنود نمی شوند. برای دست یابی به این خواسته های انسانی است که فرزندان آناهیتا، زرتشت، کوروش، فردوسی، سهروردی و حافظ...، به فرهنگ انسانی و ژرف ایرانی که در جان هر ایرانی ریشه دارد، راه برده و پیروزی ایران و ایرانی را در باززایی این فرهنگ جستجو می کنند.
فرایند مبارزهی تاریخی و ژرف مردم که در شعار "جانم فدای ایران" درخشش یافته، استراتژی حکومت دینی در ایران را به چالشی جدی و سرنوشت ساز تبدیل کرده است. آماج دراز مدت حکومت جهل در ایران بر دو پایهی بنیادین استوار است:
1. بر چیره کردن " شرمزدگی " بر شجاعت، از راهِ سرکوبِ روشمندِ اراده؛
2. بر گسترشِ هدفمند وحشت برای تداوم حکومت اسلام بر پایهی حکم قرآنی "النصر فی الرعب."
واقعیت اما این است که شکنجه و تجاوز در زندان های اسلام، که بیش از هر چیز برای بنیادین کردن کوچکشماری ایرانیان انجام گرفته و می گیرند، دیگر کاربرد خود را از دست داده اند. کسانی که مورد تجاوز مسلمانان حاکم قرار گرفته اند، با چیرگی برچنین " وحشت و شرمی"، در برابر دید میلیون ها تماشاگر تلویزیونی، با شجاعت از بیدادی سخن می گویند که بر آنان رفته است. افشای رفتار و کردارهای بربرمنشانهی اسلامی، دستاورد دیگری مگر نفرین و ننگ جهانی برای حکومت اسلامی نداشته است. به سخن دیگر، بُراترین ابزارهای تداوم حکومت اسلامی که می کوشید با ایجاد جهنم وحشت و شرم، بیخ و بنیان شجاعت نسل جوان و فرهمندِ ایرانی را برکَند، کاربرد خود را از دست داده است.
حکومت آخوندی که از نخست، بر بنیاد نادانی، خرافه و خردگریزی شکل گرفت، نمی توانست صورت و شکلی جز هیولا به خود گیرد. به هم بافتگی نابخردی، نادانی و ترس، دایرهی بسته ای را بوجود می آورد تا انسان آزاد و آزادی انسان را در خود اسیر کند.
روشن است که با تکیه بر جهل، و تلاش برای نهادینه کردن ترس، نمی توان شالودهی حکومتی دیرپا را ریخت. امروز، اجرای شکنجه، آدمکشی، گردن زدن و چشم درآوردن از سوی حکومت اسلام و به نمایش در آمدن چنین صحنه هائی از بربریت در رسانه ها و در جهان بی پایان اینترنت و فیس بُوک و یوتوب بیش از آنکه به گسترش ترس یاری رساند، جهانیان را در برابر جنایت های تصور ناپذیر مسلمانان یکپارچه تر کرده است. جنایت های روحانیون و پاسداران اسلام ناب محمدی هرگز شامل مرور زمان نخواهند شد و دور نخواهد بود روزی که داد و دادگری، بیداد و بیدادگری حاکمان مسلمان در ایران را در دادگاه های ایرانی و جهانی به داوری گیرند.
شکست ترس
حکومت اسلامی با برپایی نمایش های مسخره، شماری از جوانان برومند ایرانی را به این بهانه که در تظاهرات پس از "انتخابات" شرکت داشته اند، با اتهام جعلی و موهومِ «محاربه با خدا» (الله) به مرگ محکوم کرده است.
محمد رضا علیزمانی، آرش رحمانی پور و حامد روحی نژاد، سه تن از هموندان " انجمن پادشاهی ایران"، که پیش از مضحکهی "انتخابات" دستگیر شده بودند، به اتهام محاربه و شرکت در تظاهرات و... به مرگ محکوم شده اند. این انجمن، با پشتکار فرود فولادوند، بنیان گذاشته شده و تا کنون نقش درخوری در میان جوانان داشته است.
ناصرعبدالحسینی، نیز با اتهام هایی همانند و نیز، به خاطر عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران به مرگ محکوم شده است. 1
روشن است که بربریت حکومت اسلامی، تا کنون نتوانسته است " وحشتِ شرماگینی" را بر شجاعت چیره کند و نیز، نتوانسته است به پیروزی بر اساس گسترش ترس دست یابد. اما، دستاورد حکومت اسلامی، نیرومندتر شدن هرچه بیشتر خشم متراکم ایرانی علیه این انیرانیان، و دامن گستری کینه ای تاریخی وملی ست. هر چه این حکومت بیشتر تداوم یابد، به همان اندازه بر خشم و کین ایرانیان علیه این حکومت و ایدئولوژی اش افزوده می شود. بی تردید، انفجار این خشم دیرینهی ملی، دودمان آخوندی و مکلاهای آن را برای همیشه، خاکستر خواهد کرد و خاکسترش را بر باد خواهد داد.
خواهید دید!
جلوگیری از اجرای احکام اعدام، خویشکاری ی همهی کسانی است که دوست دارند در آیندهی نزدیک از خشم مردم ایران به دور بمانند. سکوت در برابر جنایات مسلمانان حاکم بر ایران، نشانهی خوشنودی از این جنایت هاست! پُر پیداست که ایرانیان، کردار عوامل آشکار و پنهان حکومت جنایت پیشهی اسلامی در ایران را در حافظهی تاریخی خود نگاه خواهند داشت. ایرانیان، به همان اندازه که اهل مدارا و تحمل هستند، اهل داد و داوری نیز هستند. ایرانیان، گواهانِ آیندهی دادگاه های خویش خواهند بود. آنان با شعله های فرازای زخم بر پیکر و جان خویش، به دادگاه هائی خواهند رفت که کردار، گفتار و اندیشهی نیک، داوران آن خواهند بود. ایرانی به همان اندازه که رزمنده و بخششگر است ، دادخواه و دادگستر نیز هست. خواهید دید!
با باور به پیروزی: زنده باد آزادی، زنده باد ایران.
آدرس تارنمای انجمن آرای ایران: www.anjomaneara.org
به ما بپیوندید و با این ایمیل با ما تماس بگیرد: info@anjomaneara.org
__________________________
1. تارنمای بیان، گزارش داده است که که دستگاه قضایی حکومت آخوندی، در نامه ای محرمانه از دادگستری شهر سنندج خواسته است که طی پانزده روز آینده، همهی زندانیان سیاسی سنندج را اعدام کند.
azady-barabary.info
|